مروری بر «یک لطف ساده» | نسخه‌ مدرن «ضدخانواده» و «بی‌همسری» برای زنان

مروری بر «یک لطف ساده» | نسخه‌ مدرن «ضدخانواده» و «بی‌همسری» برای زنان

فیلم‌های درام «ضدخانواده» در سینمای آمریکا با قدرت بیشتری مشغول ترسیم «سبک زندگی» است که در آن مردان ابزارهایی برای زندگی‌اند و زنان سروران آن.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فیلم «لطف ساده» یکی از سطحی‌ترین درام‌های تریلر هالیوود است که در فیلمنامه تا حدودی گره‌های لازم را برای ایجاد تنش و کشش بیننده ایجاد می‌کند ولی همین‌که اطلاعات اصلی را به بیننده می‌دهد تمام داستان لو می‌رود خصوصاً آنکه برخی از دیگر داده‌ها نیز روند تکمیل اطلاعات ما را تسهیل می‌کند.

اما این اشتباهات ساختاری و فنی در چنین آثار سینمایی اصلاً مهم نیست زیرا هدف ساخت فیلم توسط «پاول فیگ» چیز دیگری است. 

تمام آنان که هالیوود را تنها سرگرمی‌ساز و یا سینمایی صنعتی و تجاری صرف می‌دانند و وجود محتوا "THE CONTENT" را بی‌مبنا می‌پندارند، باید به این سؤال پاسخ دهند که فیلم‌های درام و یا تریلر که از ابتدا بر ماشین خراب و منقوص فیلمنامه‌های آبکی سوار است و تنها دو ساعت وقت ما را بدون آنکه در داستان و سینما چیزی اضافه کند می‌گیرد، چه حرفی برای گفتن دارد؟ عبارت «چه حرفی برای گفتن دارد؟» سؤال مهمی است که بعد از تماشای هر فیلم بیننده از خود می‌پرسد و در صورتی که فیلم نتوانسته باشد پیام خود را از دل این "رسانه" نوین و مدرن بیان کند رسماً دچار لکنت زبان است.

البته همین نکته باعث می‌شود که فیلم‌هایی که دارای عیب فنی و نقص در فیلمنامه هستند برای اینکه پیام خود را منتقل کنند از شیوه‌های بصری، موسیقی، دیالوگ‌های تند و سریع و تمام مؤلفه‌های فرعی برای بیان مطلب استفاده کنند تا مخاطب متوجه حرفی که فیلم می‌خواهد بگوید بشود.

«لطف ساده» دقیقاً یکی از همین فیلم‌های سینمایی است که کارگردانی "زنانه‌ساز" با ارائه نقش‌های اول فیلم‌هایش به زنان آنان را قهرمان درام‌های اجتماعی و پلیسی و تریلر می‌کند و ساختارهای زندگی امروزی و مدرن را بازتعریف می‌کند. زنان در فیلم‌های فیگ پرتنش‌اند و جویای نام. هرچه زنان در آمریکا در مناصب دولتی و اقتصادی و فرهنگی هستند باید الگوهای فمینیستی این کارگردان را برای زندگی خود انتخاب کرده باشند. شیوه زندگی سنتی تنها برای یک زن آمریکایی که می‌خواهد «موفق» باشد یک روند نابودکننده و بی‌فایده است.

سینما , سینمای جهان , هالیوود ,

پاول فیگ به‌همراه بازیگران فیلمش

"استفانی" که یک زن خانه‌دار است و ویدئوهای آشپزی در خانه خود منتشر می‌کند، مدتی است که همسر و برادر خود را از دست داده است و زندگی کوچکی دارد. او در مدرسه با اولیا و مربیان مدرسه جلسه دارد و در مدرسه داوطلب کارهای گروه می‌شود؛ یک زن خانه‌دار و آرام.

او با آشنایی با یک زن کاملاً مدرن زندگی‌ دیگری پیدا می‌کند و دچار یک گردش فکری و روحی دیگری می‌شود. "امیلی" که چندان بچه‌ها برایش مهم نیستند و تلاش می‌کند تا بی‌قیدوبند و مطابق با مؤلفه‌های فمینیستی زندگی کند، او را وارد نقشه‌ای که از قبل با همسرش کشیدند می‌کند تا بتواند به پول هنگفتی که دنبال آن است برسد. او با پنهان کردن خود و غرق کردن جنازه خواهر دوقلوی خود که کسی از آن باخبر نیست بساط رسیدن به بیمه عمر 4 میلیون دلاری خود را فراهم می‌کند تا به شوهرش برسد و بعد از آنکه آب‌ها از آسیاب افتاد برای فرار از کشور آماده شود.

سینما , سینمای جهان , هالیوود ,

استفانی هم که ساده است در دام او می‌افتد ولی قصد می‌کند تا بفهمد ماجرا از چه قرار است. از اینجا به بعد فیلم صورت رازآلود به خود می‌گیرد و رفته رفته استفانی را دیگر در صورت زن سنتی و خانه‌دار نمی‌بینیم او دیگر یک کاوش‌گر مهمی است که بزن‌بهادری بازی‌هایش همه چیز را به‌هم می‌ریزد و حتی امیلی که خود را پنهان کرده است نیز از اینکه روی دیوار کسی به‌اشتباه یادگاری نوشته عصبی و کفری می‌شود.

سینما , سینمای جهان , هالیوود ,

«استفانی» بعد از پایان بازی «امیلی» دیگر یک زن آشپز و ساده و خانه‌دار نیست، او بلاگری شده است که پرونده‌های شبه‌پلیسی و قضایی را هدایت می‌کند و کماکان به‌صورت فردی و مجرد زندگی می‌کند و برای خودش تازه کسی شده است. او معنای دیگری برای زن بودن پیدا کرده است.

فیلم‌های دیگر «فیگ» مانند «جاسوس» «ساقدوشان» «مخمصه» و... همگی فیلم‌هایی هستند که در آنان زنان امروزی آمریکا باید در مقابل قواعد خشک سنتی بایستند، تازه این قواعد، قواعد یک جامعه مبتنی بر قوانین دینی و الهی نیست ولی با تمام این اوصاف یک‌بار دیگر زنان هالیوودی باید این صورت موجود را بشکنند و طرح دیگر دراندازند.

سینما , سینمای جهان , هالیوود ,

فیگ همراه بازیگران محبوبش

نکته درام فیلم اما کجا است؟ ریشه تمام آنچه در فیلم رخ داده است برمی‌گردد به پدری خشک‌مذهب و متعصب کهنه‌اندیش که در روزگار میانسالی خود دختران جوانش را به‌خاطر خوش‌گذرانی‌های خارج از عرف اخلاقی و دینی مورد ضرب‌وشتم و بی‌حیثیت کردن در مقابل دوستان خود قرار می‌دهد. بعد از این واقعه امیلی و خواهرش در سنین جوانی که دیگر طاقت زندگی با این پدر تندخو را ندارند تصمیم به آتش زدن خانه‌ای که در آن پدر خوابیده است می‌گیرند و پدر زنده زنده در آتش می‌سوزد. بعد از آن است که تبهکاری و خلافکاری در روح امیلی وارد می‌شود و به‌عنوان مفسدان جامعه در آن به حیات خطاکارانه خود تا به امروز ادامه می‌دهند. این بخش از فیلم کاملاً اخلاق دینی را برای تربیت فرزندان سم مهلک ترسیم می‌کند.

سینما , سینمای جهان , هالیوود ,

شاید این مطلب در فیلم صراحتاً بیان نشود ولی مخاطب فیلم با پیگیری زنجیره علت و معلول که در درام امری کاملاً معقول و بدیهی است به این نتیجه می‌رسد که ریشه تمام ماجرا از کجا نشأت گرفته است. سیمای خشن و منفور مذهب و مسیحیت که متأثر از فضای قرون وسطایی است هنوز در تاریخ فرهنگی و اجتماعی مردم غرب موجود است و آنان را از پیروی از دین برحذر می‌دارد، مانند نگاهی که اسکورسیزی به مسیحیت دارد و آن را ضد انسانی و تمدن می‌داند.

استفانی دقیقاً همان زن است که می‌خواهد شیوه زندگی و لایف استایل آمریکایی را دوباره برای زنانی که نمی‌خواهند در گذشته خود بمانند بازسازی کند. استفانی نیز قبلاً با برادر ناتنی خود رابطه برقرار کرده است و به‌خاطر ارتباط نزدیکی که با او دارد مورد سوءظن توسط همسرش قرار دارد. همسر و برادرش برای صحبتی همراه با التهاب بیرون می‌روند و در یک تصادف جان می‌بازند. پدری مرده، پدر متعصبی دیگر، برادری که معلوم نیست از کجا آمده است، شوهری خشن و ظن‌پرداز، شوهری دیگر که برای خلافکاری با زنش دست به یکی می‌کند و تمام مردان بد و نامرد فیلم‌های کارگردان زن‌دوست و دلسوز جامعه زنان آمریکایی، آقای فیگ، باعث شده است تا حتی علیه خودش باشد و نزدیک است که یک فیلم علیه خود که یک مرد است بسازد!

سینما , سینمای جهان , هالیوود ,

سکانس پایانی فیلم نیز دارای یک نکته جالب است. امیلی که به زندان افتاده سرخوش از بازی بسکتبال همراه زنان در زندان است، با لباس‌های نارنجی که در سریال "نارنجی همان مشکی است" است دیده می‌شود. او که در تمام فیلم نقش یک تبهکار منفور را دارد از همراهی با زنان در زندان سرخوش است؛ زنانی که در سریال "نارنجی همان مشکی است" نیز با تم همجنس‌خواهانه خود که امیلی نیز به آن گرایش دارد دیده شدند. این سکانس یکباره فضای سریال را برای من بازسازی کرد. فیگ می‌گوید که روابط همجنس‌خواهانه از نظر او مردود است و این شیوه تنها برای زنان فاسد و خلافکار جامعه است و شاید جایش در زندان است ولی در عین حال می‌تواند یک زن مدرن امروزی آمریکا بدون همسر و شاید با فرزند زندگی کند.

سینما , سینمای جهان , هالیوود ,

خودهمسری و زندگی بدون مرد همان نسخه‌ای است که فیگ می‌خواهد در سینمای خودش برای زنان آمریکایی بپیچد، زندگی‌ای که در آن مردان ابزارهایی برای زندگی‌اند و زنان سروران آن.

 

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران