ماجرای خمیردندانی که لذیذترین غذای اسارت شد
رژیم بعث عراق برای شکنجه دادن اسرای ایرانی به روشهای مختلفی متوسل میشد و اسرا را از ابتداییترین حقوق طبیعیشان در خوراک و پوشاک هم محروم میکرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هیچ رزمندهای در هشت سال دفاع مقدس کمترین احتمالی نمیداد که یک روز اسیر شود. اما جنگ بود و به غیر از شهادت و مجروحیت، اسارت در چنگال دشمن را هم در خود داشت. 43 هزار آزاده دفاع مقدس گویای فصل مهمی در تاریخ هشت سال دفاع مقدس است. رزمندگانی که در خاک عراق و در اردوگاههای رژیم بعث برای خودشان یک جمهوری اسلامی با مختصات خاصی را رقم زده بودند.
آزاده سرافراز فریدون احمدزاده یک بسیجی بود که در دوران دفاع مقدس با تیپ حضرت محمد رسولالله(ص) تهران از گردان بلال به جبهه اعزام شد. او در اردیبهشت ماه سال 1361 وقتی 18 ساله بود در مرحله دوم عملیات بیتالمقدس به اسارت نیروهای بعث عراق درآمد. او هشت سال در اسارت اردوگاههای صدام بود که همراه با سایر اسرا در 26 مرداد ماه سال 1369 آزاد شده و به کشور بازگشت.
رژیم بعث عراق برای شکنجه دادن اسرای ایرانی به روشهای مختلفی متوسل میشد و اسرا را از ابتداییترین حقوق طبیعیشان در خوراک و پوشاک هم محروم میکرد. فریدون احمدزاده، در گفتوگو با تسنیم با اشاره به شکنجههای رژیم بعث که شامل گرسنگی دادن اسرا هم میشد به روایت خاطرهای پرداخت و گفت: یکی از همرزمان در مورد خاطرات بیمارستان بغداد در روزهای ابتدایی اسارت که مجروحان برای درمانهای اولیه به آنجا اعزام میشدند، تعریف میکرد و میگفت در اتاق دکتر جلوی دستشویی یک روشویی بود که سربازهای بعثی خمیردندان و مسواکشان را آنجا میگذاشتند. به ما هم که غذای درستی برای خوردن نمیدادند. من از شدت گرسنگی آن خمیردندان را نشان کرده بودم.
یک روز رسیدم آنجا و دور از چشم بعثیها خمیردندان را برداشتم و رفتم داخل دستشویی و محتویات خمیر دندان را تا آخر با لذت خوردم. بعد هم برای اینکه بعثی ها متوجه نشوند، ظرف خالی آن را داخل دستشویی انداختم و سیفون را کشیدم. میگفت از بس گرسنگی کشیده بودم، گویی خوشمزهترین و لذیذترین چیزی که در عمرم خوردم همین خمیردندان بود.
انتهای پیام/