حبیب دهقاننسب: تهیهکنندگان نابلد را از تلویزیون کنار بگذارید/ پسرخالهها جای بازیگران حرفهای را گرفتهاند
بازیگر "مختارنامه"، "امام علی" و "ولایت عشق" با انتقاد از تهیهکنندگان تاجر سینما و تلویزیون گفت: وقتی از بازیگران حرفهای استفاده نمیکنند پای پسرخالهها و فامیلها و آشنایان به بازیگری در مجموعههای تلویزیونی باز میشود.
خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر
اولین حضورش در سینما با فیلم "شرایط عینی" رقم خورد اما در تلویزیون با سریال "در پناه تو" چهره شد؛ فیلم "سفر به چذابه" و "نسل سوخته" مورد توجه منتقدین سینما قرار گرفت؛ کارهایی که "حبیب دهقاننسب" در آنها درخشید. همانطور که در نقش "هرس" برادر قطام سریال امام علی(ع) و یزید بن انس سریال "مختارنامه" شمّههای قدرتمندی از هنر ناب بازیگری را در او دیدیم؛ اما دهقاننسب هیچوقت در کاراکتری مجزا باقی نماند و همواره او را در لباسهای متعددی چه پلیس و چه مخالف امام رضا(ع) در سریال "ولایت عشق" و چه نقشهای دیگر دیدهایم.
در آستانه شهادت امام رضا(ع) و به یاد همه نقشهایی که او بازی کرده و امروز کمکارتر از گذشته است و تنها نامش در زمره سه فصل سریالی به نام "از سرنوشت" نوشته شده است و خودش هم از این کمکاریها و تغییر ذائقه مخاطب در سینما، تئاتر و سریالهای با اصالتی که تلویزیون از آنها دور شده، گلایه میکند؛ با او گفتوگو کردهایم.
مشروح این گپوگفت خبرنگار خبرگزاری تسنیمبا این بازیگر پیشکسوت عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون را در ادامه میخوانید:
انگار برایشان مهم نیست بفروشد؛ چون پولش دولتی است
*هرکاری کردن و هرچیزی پخش کردن چه در سینما و تلویزیون گریبان ذائقه مخاطب را گرفته است. چرا تلویزیون از این فضاهای با اصالت دور شده و چرا سینما آنقدر هرکی به هرکی شده است؟
سینما 2 وجه دارد یک بخش دولتی و یک بخش خصوصی؛ در بخش دولتی انگار برای دولتیها و دستاندرکاران مربوطه فرقی نمیکند چه کاری با چه کیفیتی ساخته و چهوقت اکران میشود و چقدر میفروشد؛ در برخی اوقات هم انگار برایشان مهم نیست اصلاً اکران میشود یا نه و چه هزینه گزافی پای آن دادهاند؟ چون از جیب دولت و به قولی از جیب ملت است. گاهی دلسوزی نمیشود؛ چندین میلیارد هزینه برای آن میشود یا اکران نمیشود و یا اگر میشود نمیفروشد؛ مهم هم نیست که نفروشد.
تهیهکنندگان یا به فکر پولشان هستند یا درد جامعه را میفهمند!
بخش دیگر هم خصوصی است که تهیهکننده سرمایهای میآورد و چندین میلیارد هم هزینه میکند؛ فیلمی میسازد و منتظر برگشت سود و سرمایهاش است. البته در این میان برخی هستند که در سینما بودهاند و از روی دلسوزی کاری انجام میدهند و برخی اهداف دیگری را دنبال میکنند؛ ما به آنها کاری نداریم. به هر حال تهیهکنندهای از جیب خودش هزینه میکند و فیلم میسازد و مدتها هم طول میکشد به بازپرداخت آن برسد، این تهیهکنندگان هم دو نوعند؛ یا صرفاً به فکر جیب و منافع شخصیشانند که معمولاً برایشان مهم نیست که این کار کیفیت داشته باشد یا نداشته باشد صرفاً تماشاچی ببیند و فروش بالا ببرد؛ پول کلان هم میبرند اما تهیهکنندهای هم داریم که فیلمی میسازد حرف برای گفتن دارد و سودآور نیست؛ درد جامعه و مسائل مردم را میگوید و آگاهیبخشی ایجاد میکند در کنار فیلمهایی قرار میگیرند که صرفاً برای خنده و تخریب ساخته شدهاند.
من فیلمهای کیلویی کمدی را نمیپسندم
درست است که تماشاچیهای ما یکدست نیستند و یکجور فکر نمیکنند و فیلم نمیبینند؛ همه ژانری باید فیلم ساخته شود منتها با کیفیت و نباید سطح نازل داشته باشد. فیلمهای کمدی در هالیود هستند و در ایران هم این فیلمها ساخته شدند و باید ساخته هم شوند اما با محتوا و سطح کیفی لازم نه به سبک و سیاق "تگزاس 1 و 2" و یا "هزارپا"؛ اینها به درد جامعه نمیخورند و از جملهکارهاییاند که تهیهکنندهشان چندین فصل از آنها میسازند صرفاً برای تفریح و خنده! اما کمدی قرار نبود فقط تفریح و خنده باشد بلکه به سبک و سیاق گذشته که "اجارهنشینها" ساخته میشد آگاهی هم به جامعه و مردم میداد. من فیلمهای کیلویی کمدی را نمیپسندم و نباید ساخته شوند! ضمن این میگویم که فیلم کمدی ژانری است که تماشاچی دوست دارد ببیند و باید ساخته شود و همان اشتباهها ذائقه مخاطب را نابود کردند.
این بیننده هم تاریخی و ملودرام و جنگی میخواهد هم طنز و کار مذهبی!
تلویزیون نسبت به سینما مخاطب فراگیرتر و عامتری دارد؛ ضمن اینکه باید تأمین ذائقه کند باید به محتوا، مفهوم و تنوعطلبی توجه توأمان داشته باشد. همه یکجور غذا نمیخورند و یکطور نگاه نمیکنند؛ در سینما و تئاتر هم همینطور است؛ بیننده در سینما، تلویزیون، کتاب و موسیقی مورد علاقهمندیاش را پیگیری میکند؛ تلویزیون باید به روزگار با اصالت خودش برگردد و برای هر نوع بیننده خوراک متنوع، جذاب و با محتوا تهیهکند. این بیننده هم فیلم تاریخی، ملودرام خانوادگی، جنگی و هم طنز و کار مذهبی میخواهد.
بازیگرهای حرفهای در پَسِ پسرخالهها فراموش میشوند
مقداری در رابطه با کارهای تلویزیونی خطوط قرمز زیاد و پررنگ است ! و سال به سال این خطوط قرمز پررنگتر میشوند.نویسندگان و کارگردانان خوبی داریم که با ساختههای قبلیشان نشان دادند که چه توانمندیهایی دارند؛ اولاً تلویزیون باید به سراغ عوامل حرفهای برود نه اینکه بازیگری حرفهای در کنار گروهی نابازیگر قرار میگیرد؛ وقتی از بازیگران حرفهای استفاده نمیکنند پای پسرخالهها و فامیلها و آشنایان به بازیگری در مجموعههای تلویزیونی باز میشود؛ کاربلدهای پیشکسوت فراموش میشوند و کارها بیکیفیت از آب درمیآید.
مردم عمدتاً اول و آخر سریالها را حدس میزنند!
دستمزدها به موقع پرداخته نمیشوند و با این بیتعهدیها عوامل حرفهای فاصله میگیرند و قصهها آن دلچسبی و موفقیت گذشته را نخواهد داشت. الان سریالها طوری شدهاند که چند قسمت از سریال پخش میشود مخاطب میداند چه اتفاقاتی را پیشرو دارد و میتواند آنها را حدس بزند. عمدتاً هم حدس و گمانها درست درمیآیند؛ چون سالها این موضوعات و سوژهها را دیدهاند و در سریالهای تلویزیونی، تنوع کمتری میبینیم. در حالی این اتفاقات میافتد که سوژه و موضوع زیاد داریم و من بارها گفتهام از منابع ادبیمان غافل شدهایم.
قرار بود رمانها را بخوانند و سریالش کنند اما...
شخصیتهای زیادی داریم که میتوانند سریال شوند و از رمانهای خوب و غنیمان هم فاصله گرفتهایم. زمانی جمعی در سیمافیلم گردهم آمدند و قرار بود رمانهای ایرانی را بخوانند و آنهایی که ظرفیت تبدیل شدن به فیلم و سریال را دارند تبدیل به سریالهای جذاب و دلچسب شوند؛ اما این اتفاق نیفتاد.
چرا نباید حافظ و سعدی و عطار را بسازیم؟
در حالی که رمانهای خیلی خوبی داریم؛ نویسندگان خوبی مینویسند و کارها پرفروش و پربیننده میشوند اما نه از این ظرفیتهای محتوایی بهره بردیم و نه از نویسندگان و هنرمندانمان! ما نیاز به سوژهها و داستانهای گوناگون داریم که مملوء از شخصیتهای تاریخی، اجتماعی و ادبیاند؛ چرا نباید حافظ و سعدی و عطار را بسازیم؟ با این همه سوژه و رمان و محتوا، متأسفانه به تکرار میافتیم و به سریالهای دمدستی و آپارتمانی اتکا میکنیم. نسل جوان ما که عمدتاً اهل مطالعه هم نیستند، نیاز دارند از طریق سریال و سینما با بزرگان ادبمان آشنا شوند.
ماجرای تهیهکنندگانی که بیتعهدند و اینکاره نیستند
*فضای تلویزیون تغییر کرده است و امروز به تهیهکنندهاش میگویند اسپانسر بیاورد؛ عمدتاً هم تهیهکنندگان سریالی و یا برنامهایاش این قد و قواره را به خود گرفتهاند؛ تهیهکننده اسپانسریاند! همان نابازیگرانی که شما اشاره میکنید از دل آن پسرخالهها و فامیلها و آشنایان بیرون میآیند از همین تهیهکنندگانی است که عمدتاً سرمایهای و منفعتطلبند و تجاری میاندیشند تا اینکه هنرمند باشند؟
این اشکالات موجود و وارد است. کاری را با تلویزیون صحبت میکنم آنقدر مدیرتولید و تهیهکننده چانهزنی میکنند که دستمزد کمتری دریافت کنیم؛ فرض کنید آن نقش را دوست داشتیم با دستمزد کم قرارداد ببندیم اما پرداختها واقعاً مشکل دارد یا نمیدهند و یا تأخیر میکنند و چانهزنی دارند که کمتر به ما پول برسد. در هر شرایطی ما متعهدانه کار میکنیم و کار را نصفه و نیمه به حال خودش واگذار کنیم ممنوعالکار میشویم. میبینیم فلان تهیهکننده که مثلاً دفتر کوچکی داشته است بعد از دو سه کار صاحب ساختمانی چند طبقه و ماشین آنچنانی و خارجی میشود اما عواملش هنوز طلبکارند! این نوع مسائل لطمه میزنند و بازیگران حرفهای زیربار این کارها نمیروند. به همینخاطر آنها مجبور میشوند سراغ دخترخاله و پسرخاله و نهایتاً نابازیگر بروند؛ در این صورت هم بازیگران حرفهای و پیشکسوتمان کمکار میشوند و هم کیفیت پایین میآید.
سریالهای امروز خیابانها را خلوت نمیکند
آنقدر خطوط قرمز پررنگند و زیاد که دست و بال نویسنده و کارگردان کاربلد را بستهاند؛ باید اجازه دهند قصههای متنوع و موضوعات جذاب ساخته شوند؛ مخاطب کارهای دارای کیفیت نازل را پس میزند و به سراغ کانالهای آنچنانی و خوراکهای نامطلوب میرود؛ باید کارهایی بسازیم که خیابانها خلوت شوند اما با این سریالها این اتفاق نمیافتد! در دهههای گذشته سریالهایی ساخته میشد که خیابانها خلوت میشد و امروز هم هر بار پخش میشوند مخاطب خودشان را دارند و جذابند.
تهیهکنندگیها را از نابلدها بگیرید به اهلش بسپارید!
تلویزیون به سراغ کارهای پلیسی و اکشن با اصالتی مثل "خواب و بیدار" برود که آگاهی میدادند و نه نمایشدهنده خشونت عریان باشند؛ باید جنبههای محتوایی و آموزش را بالا ببریم نه بدآموزی! وقتی بازنگریها، تحقیقها و پژوهشها درست پیش بروند، مردم با تلویزیون زندگی خواهند کرد. مقداری خطوط قرمز را کمرنگ کنیم و هزینهها را درست انجام بدهیم؛ کار را از تهیهکنندگان نابلد کار بگیریم به اهلش بسپاریم که سرد و گرم کار را چشیدهاند.
کارهای دینی و مذهبی را باید به کاردانها سپرد
*از ساخت کارهای مذهبی و دینی فاصله گرفتیم؛ آیا کمتر ساخته شدن هم به همان خطوط قرمز پررنگ برمیگردد که گریبان کارهای دینی را هم گرفته است؛ چرا سریالهای مذهبی نمیتوانیم بسازیم یا نمیسازیم؟
سریالهایی مثل "امام علی(ع)"، "مختارنامه" و "ولایت عشق" کارهای دینی و مذهبی تلویزیونیاند که بسیار موفق بودند؛ چون کارها را بهدست کاردان و حرفهایهایش سپردند و البته برخی از کارها هم ساخته شدند اما کیفیت نداشتند؛ در این نوع کارها که پسرعمهها و دخترعمهها دخالت میکنند کار خوبی از آب درنمیآید؛ باید کارهای دینی و مذهبی را به کاردانها سپرد تا بیتالمال هدر نرود. وقتی قصهها درست پیش میرود و عوامل درست انتخاب میشوند؛ پرداختها هنرمندانه است و کارها ماندگار میشوند.
چرا بودجه تلویزیون را نمیدهند؟
*به نظرتان تلویزیون برای برونرفت از مینیسریالهای کوتاه و دمدستی چطور میتواند به کارهای ماندگار و دلچسب گذشته برسد و حتی شاهد سریالهای عدیده و متنوع مذهبی و دینی باشیم؟
چند سالی است که تلویزیون بودجه ندارد آیا این بودجه از طریق پیامهای بازرگانی تأمین میشود؛ این پولهای آگهیها به جیب دولت میرود؟ من نمیدانم!. فکر میکردم تلویزیون بودجهاش از آگهیهای بازرگانی تأمین میشود و کاملاً به جیب صداوسیما میرود؛ اما یکی از تهیهکنندگان به من گفت، پول پیامهای بازرگانی به خزانه دولت میرود و دولت بودجه به صداوسیما میدهد. اگر یکی از مشکلات صداوسیما کمبود بودجه است این بودجه باید تأمین شود؛ تلویزیون امروز چندین شبکه با رسالتها و مأموریتهای رسانهای مختلف دارد؛ بخشی کارهای تکراری و بازپخش و بخش عمدهای نیازمند خوراک تازه و جدیدند. واقعاً بسیاری از کاربلدها و حرفهایها با تلویزیون کار نمیکنند چون رقمهایی پیشنهاد میشود، خجالتآور! به خود من هم چنین پیشنهادهایی میشود.
خطوط قرمز زیادی راه را برای تهاجم فرهنگی هم زیاد میکند
از طرفی هم تعداد این خطوط قرمز را هم کم کنند و از قرمزیاش بکاهند. نویسندگان خوبی را دعوت کنند و کارهای جذابی بنویسند که خیابان خلوتکن باشد؛ اگر صرفاً تلویزیون آنتن پُرکن کار کند مخاطب خودش را از دست میدهد؛ این رویه باعث میشود با وجود کانالهای آنچنانی شاهد تهاجم فرهنگی باشیم.
قرار بود من "حر بن یزید ریاحی" رسول ملاقلیپور باشم
*ایام شهادت امام رضا(ع) است؛ در نقشهای تاریخی زیادی بازی کردید از جمله حضور در "ولایت عشق"؛ اگر کار جدیدی ساخته شود دوست دارید کدام کاراکتر را بازی کنید؟
یک زمانی قرار بود سریال "امامحسین(ع)" ساخته شود و برای آن کار قرارداد بستم؛ حتی تمرین اسبسواری و شمشیربازی هم رفتیم؛ یک بخشهایی تصویربرداری شد اما به نوشتهاش ایراد گرفتند و کار متوقف شد. قرار بود سریال "امامحسین(ع)" را رسول ملاقلیپور بسازد و به من گفت نقش حر بن یزید ریاحی را برای تو مینویسم. چند قسمت از سریال را نیز نوشته بود اما تلویزیون همراهی نکرد. یکی از سریالهایی که دوست دارم در آن بازی کنم سریالی در رابطه با امام حسین(ع) است و جای کار دارد و همیشه این سریال مخاطب خودش را خواهد داشت. تا به حال هم چندباری قدم برداشته شده اما متأسفانه به جایی نرسیده است.
ماجرای خاک ریختن سیروس گرجستانی بر سر "هرس" در سریال امام علی(ع)
*در طول این بازیهای تاریخی که داشتید در "ولایت عشق"، "مختارنامه"، "تنهاترین سردار" یا "امام علی(ع)" چه اتفاق جالبی برایتان افتاد.
من در سریال "امام علی(ع)" نقش هرس برادر قطام را بازی میکردم؛ در جریان سریال دیدید که هرس به جمع خوارج میپیوندد و به وسیله کاراکتری که چنگیز وثوقی آن را بازی میکرد، کشته میشود. در صحنهای که سیروس گرجستانی اباقطام یا پدر من در فیلم، پیکر هرس را بر روی اسب میاندازد تا دفن کند؛ به جایی رسیدیم که زمینی کنده بودند تا بر روی آن خاک بریزند. از داود میرباقری خواستم تا صحنه خاک ریختن را به جدّیت بگیرند و باورپذیرتر باشد. قرار شد که من پلک هم نزنم و در گوش و بینیام پنبه گذاشتند تا خاک به درونش نرود. مرا در گودال خواباندند و فیلمبرداری شروع شد. نفس خودم را حبس کردم تا سینه بالا و پایین هم نرود. سیروس گرجستانی شروع کرد به خاک ریختن و تمام سطح جسمم را خاک گرفت؛ یک مدتی گذشت و من به طبیعت همان سکانس فرو رفته بودم و ناگهان از زیر خاک شنیدم داود میرباقری فریاد میزند که حبیب را بیرون بیاورید و مرا از خاک بیرون کشیدند.
از سریال سلمان پیشنهادی ندارم
*از سریال سلمان پیشنهادی نداشتید و الان به چه کاری مشغولید؟
من پیشنهادی از سریال "سلمان" نداشتم و الان هم مشغول تصویربرداری فصل سوم سریال "از سرنوشت"ام که بهزودی از شبکه دو سیما پخش خواهد شد؛ این سریال در سه فصل ساخته میشود. فیلم سینمایی امپراطور جهنم را کار کردهام که هنوز اکران نشده و دو سریال "بانوی سردار" و "از یادها رفته" هم به تازگی پخش شدند.
انتهای پیام/