شهرام کرمی: احتیاطها تئاتر دینی را دچار تکرار کلیشهها کرده است
مدیرکل هنرهای نمایشی معتقد است موانع بسیاری بر سر نوشتن متون دینی در تئاتر است که یکی از آنها فقدان سواد در این حوزه است. او عوامل حساسیتبرانگیز را مانع دیگر میداند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، ایامی که سپری شد، مهمترین بستر برای برپایی نمایشهایی است که پسوند دینی بر تارک خود میبینند. اگرچه اکثریت صاحبنظران بر اهمیت چنین نمایشهایی صحه میگذارند؛ اما آنان از شکل امروزی این نمایشها انتقاد میکنند. از جمله شهرام کرمی، مدیرکل هنرهای نمایشی که خود ید طولایی در تولید و تدارک نمایشهای دینی داشته است. آقای کرمی در مصاحبه مفصل نگاه صریحی به وضعیت امروز تئاتر دینی دارد که در ادامه آن را میخوانید:
***
من جشنواره رضوی را دو سه سال است که دنبال میکنم. متون این جشنواره مدام ضعیفتر میشود و حالا تنها پایگاه تئاتر دینی کشور هم همین تئاتر رضوی است. شما خودتان به هر حال هم بهعنوان نویسنده و هم بهعنوان کارگردان در این حوزه دستی بر آتش دارید. نمایشنامه امام موسی صدر را دارید که هنوز اجرا نکردید. چرا بعد از 40 سال هنوز میگوییم نمایشنامه دینی خوب مثال بزنید، میگویند مظلوم پنجم که 40 سال پیش نوشته شده؟ چرا انقدر افت داشتیم؟
کرمی:اولاً معتقدم نوشتن نمایشنامه با مضامین دینی شاید جزء دشوارترین نوع نمایش نامهنویسی باشد. به چند دلیل، یکی این که اگر بخواهیم به دید تبلیغی به آن نگاه کنیم، نمیشود اثری را نوشت که بتواند مثلاً حتی رضایت پیشنهاد دهندهها و مردم را توأمان جلب کند؛ اما وقتی ما از ارزش رضایت کاری صحبت میکنیم به معنی این است که با اثر بارز و حرفهای و درجه یکی روبهروییم، یعنی اثری که درام قابلقبولی مثل مظلوم پنجم دارد. این یکی از خاصیتها است که باعث شده نوشتن این نوع آثار خیلی سخت باشد. دوم اینکه نوشتن در خصوص آثاری با مضامین دینی همیشه حساسیتهای خودش را دارد. شما کافی است با زاویه دید دیگری به این قضایا نگاه کنید که این زاویه دید شاید نگاه جامعه و متولیان فرهنگی و هنری نباشد. قطعاً بازخورد منفی در خصوص این کار وجود خواهد داشت. یعنی نمیپذیرند.
شما اگر بخواهید نگاه متفاوتی به این موضوع داشته باشید حساسیت خاصی نسبت به آن بهوجود میآید که باعث میشود خیلی از نویسندهها سر نوشتن این نوع کارها دچار احتیاط شوند یا نگاه نویی نداشته باشند. به همین خاطر نگاه ما معمولاً درگیر آثار کلیشهای میشود. داستانی همیشگی. یکی از بخشهای زندگی ائمه یا تأثیرش در زندگی معاصر را دستمایه قرار میدهیم و اثری را مینویسیم. باعث شده با نگاهی کلیشهای و تکراری همیشه اثری را خلق کنیم. این حساسیت به نظرم یکی از مبانی است که برای نوشتن این نوع آثار محدودیت ایجاد میکند.
نکته سومی که خیلی روی آن تأکید دارم، داشتن بینش، دانش و شعور خیلی عمیق است. به نظرم نوشتن با مضمون دینی سواد فیلسوف میخواهد. یعنی نمایشنامهنویسی دیگر شکل عادی ندارد. نگاه فلسفی، فکری و دانش و تسلط علمی میخواهد. آگاهی به تاریخ میخواهد تا بتوان نمایش دینی خوبی بنویسید. حتی اگر بخواهید معاصر بنویسید این خیلی اهمیت دارد که متأسفانه همین دشواری باعث شده خیلی از نمایشنامهنویسها سراغش نروند. ما باید ببینیم که چه کسانی نمایشنامه مینویسند. ما تعدادی نمایشنامهنویس حرفهای داریم که در بعضی از موضوعات صاحب سلیقهاند. بعضیها به زبان تاریخی، بعضیها رئالیسم اجتماعی و بعضیها موضوعات ژورنالیستی عمومی را مینویسند. حتی بعضیها هم هستند که سعی میکنند نمایشنامههای خاصی را بنویسند و دارای سبک خاصی نیستند؛ اما کسی که بخواهد با بینش و معلوماتش بیاید زبان درام را انتخاب کند و تئاتر دینی بنویسد تقریباً میتوان گفت که خیلی محدود است.
نکته آخری که بهنظر من شاید به نمایشنامه دینی ما لطمه زده است، عدم وجود انگیزهای برای نوشتن است. من یکی از ضعفهایی که در طول این چند ماه اخیر بهعنوان هشدار مطرح کردم - هر چند مسئولش خودمم - ضعف نمایشنامهنویسیمان است. ما بهمرور درامنویسهایمان را به حاشیه میرانیم. الان چقدر درامنویسهایمان فعالند؟ نیستند! چند درامنویس داریم و چندتا از آثارشان کار میشود؟ زیاد نیست، بیشتر نمایشنامهها را خود کارگردانان مینویسند. جریان نمایشنامهنویسیمان بهمرور محدود میشود. زمانی اوایل دهه 1370 شاهد ظهور جوانانی بودیم که اینها به مرور بر جریان تئار کشورمان حاکم شدند. بهنظرم خوب رشد کردند؛ اما الان بهنظرم این اتفاق خیلی ضعیف شده است. اصلاً شما ببینید حمیدرضا نعیمی دوباره رو میآورد به تکرار کارهای قبلیاش یا میرود سراغ کارهای اقتباسی. حمیدرضا آذرنگ مدتها است که دیگر نمایشنامه جدیدی ننوشته است. آقای یاراحمدی خیلی کمکار شده است.
این افراد خود را محدود به عناصر خاصی کردهاند.
کرمی: شاید خوشایند نباشد. بعضیها فقط منتظرند سفارشی گیرشان بیاید و بنویسند. کسانی داریم که وقتی میرویم سراغشان و سفارش میدهیم مینویسند؛ اما بهنظرم نمایشنامهنویسی سیر خاص نوشتن دارد که بیشتر تعهدی برای نویسنده است. در طول تاریخ نمایشنامهنویسی هم که نگاه میکنید خیلی محدود وجود داد که بین کارگردان و نمایشنامهنویس رابطه خوبی برقرار بشود. بهترین و مطرحترینش رابطه چخوف و استانیسلاوسکی است. این هم میبینم که چخوف سیر خودش را طی میکند استانیسلاوسکی هم سیر خودش را. خیلی هم اختلاف دارند. حتی در دوره اول نمایشنامهنویسی وقتی چخوف نمایشنامه مینویسد استانیسلاوسکی میگوید من اصلاً تو را بهعنوان نمایشنامهنویس قبول ندارم. شرایط باعث میشود که اینها مجبور به ایجاد رابطه میشوند و استانیسلاوسکی نمایشنامه او را کار میکند. من این نکته چهارم را بهعنوان ضعفی در حوزه آثار دینی میدانم که بهنظرم بهخصوص جشنواره رضوی هم شاملش میشود. ما در این حوزه دچار ضعف شدیم.
آقای صالحپور میگوید بهتر است بهجای اینکه جشنواره اینگونه برگزار شود، به چند نویسنده مطرح که میدانند شاخصند، سفارش بدهند و پول خوب هم بدهند که متن خوب نوشته شود.
کرمی: من با این سفارش دادن هم موافقم؛ اما شما میبینید گاهی اوقات هزینه برگزاری جشنواره باید صرف سفارش بشود.
میگوید محدود به همین در واقع بشود!
کرمی:روند نمایشنامهنویسی روند خلاقانه و آفرینشگری است که چند تجربه در این زمینه داشتیم که سفارش داده شده است. در دورهای در ارتباط با امام علی (ع) به 5 یا 6 نفر نمایشنامه سفارش داده شد که بنویسند. هزینه خوبی هم صرف شد. یادم است این قضیهای که مطرح میکنم شاید برای 15 تا 20 سال پیش بود. به یکی از این نمایشنامهنویسها 50 میلیون دادند تا نمایشنامهای در ارتباط با امام علی (ع) بنویسند. از بین آن آثار فقط معدودی اثر مهم شدند و بقیه آثار رد و نشانی در جریان درام ما ندارند.
میتوانید نام ببرید؟
کرمی: دوست ندارم ذکر بشود. آن دوره را مرورمیکنم میبینم هم سفارش خوب است و هم بد. در دورههای مختلف به خود من بارها سفارشهایی داده شد. برای اینکه نمایشنامهای را بنویسم گاه چند نویسنده موضوعی را به ما پیشنهاد دادند؛ اما خروجیاش را گاهی اوقات میبینیم خوب نیست. بدی کار سفارشی این است که شما نمیتوانید امیدوار باشید، نتیجه خوبی از اثر پیدا کنید. اتفاقاً این روش در دور اول یا دوم جشواره رضوی دنبال شد. زمان آقای سرسنگی کارها سفارش داده میشد و اتفاقاً آن مقطع که آن سفارش داده میشد بازهم دیدیم که یکسری سفارشها خوب شکل گرفت و یکسری سفارشها نه. من اعتقاد دارم اگر میخواهیم سفارشی کار کنیم باید فقط به نویسندههای حرفهای و شناخته شده سفارش داده شود و فرقی ندارد جوان یا پیشکسوت باشند. مهم این است که حرفهای باشند.
البته جوانهای این دوره هنوز فرصت سفارش نمییاند. هنوز سفارشها از اسامی مشهوری که میشناسیم فراتر نرفته است. مثلاً هیچوقت به جابر رمضانی سفارش نوشتن نمیدهند.
کرمی: بله معتقدم باید به همه اینها فرصت داد. ما این تجربه را در ادبیات داستانی انجام دادیم و نتیجه خوبی هم گرفتیم. نویسندههای حرفهای را میتوانم مثال بیارم که خیلی از ناشرها به آنان سفارش دادهاند که فلان رمان را با فلان موضوع بنویس و بعد میبینی نتیجهاش خوب بوده است. یکی از کارهای خوب ادبیات داستانی را رمان مأمور علی مؤذنی میدانم. در جریانم که علی مؤذنی با سفارش آقای سیدمهدی شجاعی رمانی با مضمون مذهبی نوشت و علی مؤذنی با توجه به پیشینهای که در این زمینه داشت زمان خواست و اثری نوشت که این اثر جزء آثار شاخص ادبیات داستانی ما است و این رابطه خیلی در ادبیات داستانی ما وجود دارد. خیلی اوقات ناشرها و یکسری نویسندهها میخواهند بگویند اثری برای ما بنویس و من چاپش میکنم. این در فضای رمان اتفاق افتاده است؛ اما در حوزه نمایشنامهنویسی متأسفانه این کار را نکردیم و بیشتر رو به مسابقات نمایشنامهنویسی میآوریم. در صورتی که در دنیای حرفهای اصلاً این مسابقات معنایی ندارد. مثلاً فکر میکنید نویسنده حرفهای برای مسابقه نمایشنامه مینویسد؟ نه!
در دنیا همیشه به متن اجرا شده جایزه میدهند که جواب پس داده است.
کرمی: بله.
در کل دنیا جایزه تونی خیلی بارز است. بخشی دارد برای اجرای متون احیا شده. در واقع متون احیا شده را از متون تازه جدا میکنند. من هیچوقت ندیدم ما در ایران برای احیای متون گذشته کار خاصی بکنیم.
کرمی: منظورتان کارهای تکراری است؟
یعنی متونی که برای چندمینبار اجرا میشوند. ما در مورد متون خارجی الی ماشاءلله اینکار را میکنیم. مثلاً هملت را به انواع مختلف معکوس کردیم. در مورد متون خودمان تنها اثری که یادم است در حوزه تئاتر دینی احیا شده باشد مظلوم پنجم است که بعد از 35 سال به سفارش آقای سرسنگی اجرا شد.
کرمی: من با این نکته دقیق شما کاملاً موافقم و نمیدانم این جریان از کجا شروع شد که در رویدادهای تئاتری و تولیدات نمایشی دافعهای ایجاد شد که کار نباید تکرار شود. ما برخلاف کمپانیهای آمریکای فکر میکنیم رسالتمان در دائم تولید کار کردن است. فکر میکنیم باید دائم کار جدید تولید کنیم و اگر کاری تولید شد دیگر باید تمامش کنیم. شما در همین جشواره بیانیه هیئت داوران را ببینید. گفتند که به نمایشهایی که برای اولینبار اجرا میشود جایزه میدهند، در صورتی که یکی از نمایشنامهها، نمایشنامه آذرنگ بود که این اصلاً دیده نشد. بهنظرم این کار، کار غلطی است. اینکه نمایشنامهای قبلاً یا الان چاپ شده است، سیر رشد خودش را طی میکند. ما حتی میگوییم کار تکراری را نمیپذیریم، خوب چرا نمیپذیریم؟ آن کار قطعاً اجرای موفقی بوده است و میتواند بارها اجر بشود. ما میرویم کار را تولید و بعد تمامش میکنیم. سعی نمیکنیم کار رپورتواری کنیم.
یک مثالی را همیشه مطرح کردم، آقای تراماسوله سالی کاری را در جشواره همدان آورد و خیلی هم موفق بود. من سال بعد از او خواستم حضور داشته باشد. گفتم چون کار شما خیلی موفق بوده برایم نمایشی را میآورید؟ گفت با کمال میل گفتم که نمایش جدید. گفتنمایش جدید من دارم، این لیستها، نگاه کردم این نمایشهایی که میگوید سه سال قبل در کودک اجرا شده است، گفتم نه. من میگویم کار نو. گفت نه من اینکارها برایم جدید است و دیگر من کار نویی در ذهنم نیست. من میتوانم همینها را برایت اجرا کنم. من همانجا فهمیدم که ما چقدر تفکرمان فرق میکند. من این نکته شما را از اینجا میگویم مهم است. دورهای که این تفکر تحت عنوان باز تولید مطرح شد خیلیها گارد گرفتند. گفتند چرا بازتولید؟ یک کاری اجرا شد دیگر ولش کنید. در صورتی که ببینید یک کار موفق دوباره موفق میشوند. همین چند سال پیش خنکای ختم خاطره دوباره اجرا شد و دوباره با استقبال روبهرو شد یا کاری که پس از 10 سال کار از علیرضا نادری در باران اجرا شد. سال 1396 با همان اکیپ اجرا شد و دوباره موفق بود. سه ماه هم اجرای عمومی داشت. یا همین مظلوم پنجمی که اشاره میکنید. البته من معتقدم که بعضی آثار که در دورهای موفق بودند شاید شرایط باعث شده که موفق باشند که این هم قابل تشخیص است.
بله، قابل تشخیص است. بعضی کارها اگر مجدد تولید شوند جواب میدهند.
کرمی: بله اما معقتدم بعضی از کارها پتانسیل خوبی دارند که در هر دورهای بتوانند اجرا بشوند. مثلاً در شهرستانها میتوانند اجرا بشوند. مثلاً میبینید نمایشی که در شهرهای ایران خیلی اجرا میشود کمدی اکتشافات است. اگر آماری بررسی کنید فکر میکنم کمدی اکتشافات را بعد 15 سال تا حالا در بیش از 80 تا 100 جشنواره دیدهام. فکر میکردم این نمایشنامه چه دارد که همه سراغش رفتند. عناصری در این نمایشنامه هست که گروههای شهرستانی میپسندندش. اولاً کمدی خیلی جذاب است و موقعیتهای خوبی دارد. دوم عنصری دارد که شاید خیلی به آن توجه نکردند، بازیگر خانم ندارد و قابلدسترس و راحت است. نمایشنامه هم نمایشنامه سادهای است. بهنظر من تکرار اینجور نمایشنامهها میتواند روند خوبی باشد. چه اشکالی دارد؟ من معتقدم باید این تفکر را همهجا، جا انداخت. ما در جشنوارههایمان میگوییم باید اولینبار اجرا شده باشد. اینکه گروهی حقه بزند و کاری را با اسمهای مختلف در جشنواره ببرد جایز نیست.
این به نظر من سنت دروغگویی را تکثیر میکند. میشود با حذف کردنش مانع این قضیه شد.
کرمی: بله اما اینکه اجرایی موفق بوده و با تأییدش بگذاریم آن کار تداوم داشته باشد و سیر خودش را طی کند چه اشکالی دارد. من با این نگاه موافقم و امیدوارم بشود این نگاه را تغییر داد.
آقای رایانیمخصوص اخیراً جلد متون قدیمی انتشارات نمایش را منتشر کردهاند. از او خواستم تبدیل به نسخههای الکترونیکی در دسترس کند.
کرمی: بهزودی همه اینها تحت عنوانی منتشر میشود. شاید خودش خبرش را بدهد و من نمیخواهم مطرحش بکنم اما همه اینها بهزودی دردسترس قرار میگیرند.
انتهای پیام/