کارنامه رسانههای ترکیه در عملیات شرق فرات
ماشین رسانهای عظیم آکپارتی٬ تلاش کرد تصویر موجهی از اقدامات آنکارا در شرق فرات ارائه دهد اما این تصویر نهایتاً نتوانست واقعیتها را تغییر داده و جهانیان را توجیه کند و فقط در داخل٬ پیروز شد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم٬ سه دهه اخیر در تاریخ معاصر ترکیه٬ دهههای مهم سربرآوردن اثرگذارترین رسانههای بخش خصوصی در این کشور است.
در این دههها٬ علاوه بر چندین روزنامه٬ دهها شبکه تلویزیونی و رادیویی نیز متولد شدند که اغلب آنها به خانوادهها و خاندانهای ثروتمند و مقتدر و گروههای اقتصادی و صاحب سرمایه٬ تعلق دارند.
خاندانهای ثروتمند٬ هلدینگهای عظیم و گروههای مختلف به این نتیجه رسیدند که راه اثرگذاری بر سیاست، اقتصاد و قدرت گرفتن در بازار آزاد و جامعه نوین ترکیه از مسیر فتح آنتنها میگذرد و به همین دلیل٬ بخش مهمی از سرمایهها به این حوزه انتقال یافت و رسانههای بخش خصوصی٬ به تمام معنی کلمه٬ جان گرفتند و صاحب نفوذ شدند.
این رسانهها توانستند در این سالها٬ در روند تغییرات فرهنگی٬ اجتماعی و سیاسی ترکیه نقش مهمی ایفا کنند و در عین حال٬ در حوزه اقتصاد نیز٬ دارای نیروی اثرگذاری بالایی باشند.
حالا صاحبان رسانههای خصوصی به خوبی میدانند که در ترکیه٬ میتوان با رسانهها٬ افکار عمومی را مدیریت کرد٬ بر آنها تاثیر گذاشت٬ بخشی از آراء و نظرات را مهندسی کرد و همچنین میتوان موازنات حزبی و سیاسی را تغییر داد و در حوزههای امنیتی هم٬ به شکل غیرمستقیم٬ مدیریت فضا را در اختیار گرفت.
از انتخابات تا کودتا و جنگ
حزب عدالت و توسعه٬ پیشتر فقط توان هدایت و مدیریت بخشی از رسانهها را در اختیار داشت و روزنامهای همچون ینی شفق٬ اصلیترین ارگان اتاق فکر این حزب بود.
در عین حال٬ برخی از رسانههای بسیار قدرتمند و اثرگذار گروه فتح الله گولن همچون خبرگزاری جهان با صدها میلیون دلار تجهیزات مدرن و روزنامه زمان (با انتشار رکوردشکن یک میلیون و دویست هزار نسخه در روز)٬ عملاً در خدمت تیم اردوغان بود اما در عین حال٬ رسانههای رقیب نیز٬ فضای خودشان را داشتند ولی در میدان عمل٬ آکپارتی با همان قدرت نسبی٬ در چندین انتخابات پیروز شد و قدرت را به شکل یک قبضه در اختیار گرفت.
اگر چه بخشی از رسانههای مخالف دولت و نزدیک به حزب جمهوری خلق٬ همواره از رقبای اردوغان حمایت کردند٬ اما در مسائل ملی و مشترک٬ همواره در کنار دولت قرار گرفتند و علاوه بر این٬ ثروتمندان و صاحبان سرمایه٬ مصلحت شرکتهای خود را نیز در نظر گرفتند و حتی گروه متنفذ و قدرتمندی همچون خانواده دوغان که بیش از 10 شبکه تلویزیونی مهم و چهار روزنامه بسیار مهم ترکیه را در اختیار داشت٬ هیچگاه به شکل جدی و عینی به جنگ اردوغان و آکپارتی نرفت و در بیان انتقادات نیز حد نگه داشت.
اما در کودتای سال 2016 میلادی ورق برگشت.
در جریان کودتای نافرجام شبکه گولن٬ حتی رسانههای مخالف دولت نیز به کمک اردوغان آمدند و اتفاقاً٬ شبکههای تلویزیونی متعلق به خانواده دوغان٬ به تاثیرگذارترین و مهمترین شکل ممکن به داد دولت رسیدند و آن مصاحبه مشهور تلفنی تصویری با اردوغان٬ حاصل تلاش یکی از خبرنگاران دوغان ("خنده فرات" از دبیر خبرهای شبکه سی.ان.ان ترک و کانال دی) بود.
خریدهای بزرگ و یکدست شدن فضای رسانهای
بعد از کودتا٬ تیم اردوغان نه تنها از رسانههای مخالف٬ به خاطر آن حمایت کمنظیر تشکر نکرد٬ بلکه تصمیم عجیب دیگری اتخاذ کرد. بر اساس این تصمیم٬ رفقای ثروتمند اردوغان٬ سراغ رسانههای مخالف رفتند و بسیاری از آن رسانهها را از صاحبانشان خریدند.
گروه دوغان که چندین رسانه عظیم همچون خبرگزاری دوغان٬ مجموعه شبکههای تلویزیونی کانال دی٬ سی.ان.ان ترک٬ روزنامه حریت و چندین رسانه دیگر را نیز در اختیار داشت٬ به خانواده دمیر اورن فروخته شد و با توجه به قدرت گرفتن گروههای تورکواز و سایرین٬ فضای رسانهای ترکیه به شکل محسوسی٬ یکدست شد و حالا شاهد آن هستیم که خانوادههای محافظهکار ثروتمند و اسلامگرا٬ در میدان رسانه در برابر خانوادههای کمالیست لاییک٬ از قدرت بسیار بیشتری برخوردار هستند و این فقط گروه فرید شاهنگ است که هنوز از رسانههای خود دل نکنده است.
در چند سال اخیر شاهد این بودهایم که رسانههای بخش خصوصی نزدیک به آکپارتی نیز در پوشش خبری و تحلیل رویدادها٬ دقیقاً همچون رسانههای دولتی و حزبی عمل کردهاند و حالا شمار رسانههای مخالف و منتقد دولت اردوغان حتی به تعداد انگشتان دو دست نمیرسد.
رسانههای همسو با دولت٬ در انتخابات٬ در تثبیت نظام ریاستی و موقعیت جدید اردوغان٬ در تقویت ائتلاف ملیگرایان راست افراطی و محافظهکاران٬ در تهییج فضا در مورد شرق مدیترانه٬ در جنگ با پ.ک.ک و منزوی کردن حزب دموکراتیک خلقها و حوزههای دیگر٬ همواره به نفع دولت و حزب حاکم عمل کردند و طبیعی است که در پوشش اخبار مربوط به تجاوز ترکیه به خاک سوریه نیز٬ به همین شکل عمل کنند.
تبدیل تجاوز به حماسه
رسانههای همسو با حزب عدالت و توسعه٬ تلاش کردند افکار عمومی ترکیه را اقناع کرده و حمله به شرق فرات را همچون اقدامی حیاتی در دفاع از امنیت ملی ترکیه٬ برجسته کنند.
با وجود آن که هیچ کدام از شبکههای تلویزیونی ترکیه تاکنون گزارش و خبری از حملات نیروهای ی.پ.گ به خاک ترکیه و امنیت ترکیه منتشر نکرده بودند، اما اثر روانی و اجتماعی تاکتیک رسانهای «تکرار»٬ این فکر را جا انداخت و چنین شد که حمله ترکیه به خاک سوریه که از منظر حقوق بینالملل٬ عین تجاوز است٬ همچون حماسهای دینی و ملی٬ مورد توجه قرار گرفت.
حضور دهها اکیپ خبری و خودروهای ماهوارهای تجهیزات سیار در مرز سوریه و ترکیه و پوشش لحظه به لحظه اخبار با حضور دهها کارشناس٬ عملیات شرق فرات را به عنوان یک حماسه و مبارزهای برای حفظ امنیت ملی ترکیه برجسته کرد و در این مدت٬ هیچکدام از مشکلات و معضلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ترکیه٬ بر روی آنتن٬ مورد بحث و بررسی قرار نگرفت. ماشین رسانهای عظیم آکپارتی٬ تلاش کرد تصویر موجهی از اقدامات آنکارا در شرق فرات ارائه دهد، اما این تصویر نهایتاً نتوانست واقعیتها را تغییر داده و جهانیان را توجیه کند و فقط در داخل٬ پیروز شد.
چرا که اغلب کشورهای جهان٬ تصویر واقعی تحولات شمال سوریه را نه از منظر رسانههای ترکیه بلکه از منظر مشاهدات و برداشتهای خود تحلیل کردند و تحلیل نهایی تابلوی کنونی ترکیه به ما میگوید که پوشش خبری این رویداد٬ صرفاً به عاملی برای تهییج افکار و عواطف ملی گرایانه ترکی و تقویت گفتمان دوقطبی داخلی تبدیل شده است.
اگر چه در این مدت٬ رسانههای وابسته به پ.ک.ک نیز تلاش کردند تا با خبرسازیهای جعلی و وارونه و ارائه تصاویر غلط و نامرتبط٬ حقیقت میدان را به نحوی دیگر نشان دهند، اما هوشیاری خبرگزاری رسمی ترکیه و به نمایش گذاشتن اصل و فرع تصاویر و عکسهای به کارگفته شده٬ دست آنها را رو کرد.
ولی در عین حال٬ هیچکدام از دو سو٬ تصویری واقعبینانه و دقیق از عملیات در شرق فرات نشان نداد و شیوه تحلیل و پوشش خبری حملات٬ به گونهای است که میتوان آشکارا گفت: اثر خواستهها و هدایتگریهای اتاق فکر حزب حاکم و رویکرد وزارت دفاع و سرویس اطلاعاتی میت ترکیه در این برنامهها محسوس است و ردپایی قوی و مشهود از برخورد رسانهای حرفهای و واقعی در رسانههای بخش خصوصی ترکیه هم مشاهده نشد.
انتهای پیام/