گزارش|«مظفر فیروز» و تلاش بیفرجام برای سرنگونی پهلوی با کمک روسها
"مظفر فیروز" از جمله سیاستمداران دوره پهلوی دوم است که تلاش داشت محمدرضا پهلوی را سرنگون کند. او در این راستا دست به دامان شوروی هم شد؛ اما در نهایت نتوانست کاری از پیش ببرد و توسط شاه از صحنه سیاست ایران حذف شد.
به گزارش خبرنگار گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، 28 مهرماه سال 1325 و چند سال پس از به قدرت رسیدن محمدرضا پهلوی، مظفر فیروز به سمت سفیر کبیر ایران در شوروی تعیین شد. فیروز سودای سرنگونی محمدرضا پهلوی را در سر داشت؛ اما پس از عهدهداری سفارت ایران در شوروی به اروپا رفت و چند سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران درگذشت.
مظفر فیروز سال 1285 شمسی در خانوادهای اشرافی در تهران متولد شد. پدر او نصرتالدوله فیروز، فرزند ارشد عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود که پیرو سیاستهای انگلیس به حساب میآمد. پدر مظفر فیروز در کابینه وثوقالدوله وزیر خارجه و عامل انعقاد قرارداد استعماری 1919 بود که گفته میشود به همین دلیل مبلغ بسیاری به عنوان رشوه از انگلیس دریافت کرد. مادر او نیز دختر میرزا هدایتالله وزیر دفتر و خواهر دکتر محمد مصدق بود.
مظفر زمانی که شش سال داشت با درخواست پدرش برای تحصیل به انگلیس رفت و با دریافت مدرک دیپلم، مدت زمانی در دانشگاه کمبریج در رشته اقتصاد تحصیل کرد. او وقتی که 21 ساله بود به ایران بازگشت و وارد مشاغل دولتی شد. اولین شغل او مترجمی وزارت دادگستری بود و سپس به وزارت امور خارجه رفت و در ادامه با دریافت پست نیابت دوم به سفارت ایران در واشنگتن رفت؛ اما چندی بهد به دلیل اختلافاتی که با وزیر مختار داشت به ایران برگشت.
او پس از بازگشت مجدد به ایران، به امر وکالت مشغول شد و اولین تجربهاش نیز قبول وکالت دکتر لیندن بلات آلمانی مدیرعامل بانک ملی ایران بود. او در این زمان با مهین دولتشاهی دختر محمدعلی دولتشاهی ازدواج کرد. محمدعلی دولتشاهی وزیر پست و تلگراف دولت محمدعلی فروغی و عموی آخرین همسررضا شاه بود.
سال 1316 پدر مظفر فیروز که به مدت یک سال در سمنان تبعید بود، توسط رضاشاه به قتل رسید. دکتر جلال عبده که پس از شهریور 1320 در مقام دادستان دیوان کیفر به پرونده قتل نصرت الدوله فیروز رسیدگی میکرد نوشته است: «نصرت الدوله فیروز در سمنان تبعید بوده و رسدبان سیفالله فولادی از وی مراقبت میکرده است. سه نفر به نامهای عقیلیپور، فرشچی و عباس بختیاری (معروف به شش انگشتی) به منظور قتل وی به سمنان اعزام میگردند.
روزی برحسب دستور مختاری (رئیس شهربانی رضاشاه) سه نفر به اتفاق رسدبان فولادی وارد اتاق او شده، ابتدا لیوان محتوی سم را به وی میدهند تا بنوشد. همین که نصرت الدوله دست خود را برای گرفتن لیوان سم دراز میکند، عباس مختاری که پشت میز نصرت الدوله ایستاده بود، غفلتاً وی را بغل کرده و به زمین میزند و گلوی او را سخت میفشارد. فولادی هم بر روی سینه وی نشسته، دستهای فیروز را محکم میگیرد و فرشچی هم با گرفتن پاهای او در ارتکاب جرم شرکت میکند.
در تحقیقات بازپرس سرانجام فرشچی کارمند شهربانی به این ترتیب اقرار میکند که چون سرپاس مختاری خدمتکار شخص رئیس کل شهربانی، نهایت تخصص را در خفه کردن اشخاص داشته، بنا به گفته خودش طوری گلوی مقتول را گرفته که آثاری از آن باقی نمانده و پس از آنکه قضیه خاتمه پیدا میکند، لباسهای وی را مرتب نموده و عینک شاهزاده را به چشمش زده روی تخت خواباندیم و دنبال دکتر محلی فرستادیم.»
مظفر فیروز پسر ارشد نصرتالدوله در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی، کینه دربار و پهلوی را به دل گرفت و برای خونخواهی پدرش تلاش زیادی کرد و موفق شد واقعه قتل وی را ثابت نماید. مظفر فیروز با ارتباط با سفارت انگلیس در اوایل مهر 1320 توانست به دست ارتش انگلیس که غرب ایران را اشغال داشت سرپاس مختاری رئیس شهربانی دوره رضاشاه را دستگیر کند و به تهران آورد.
با به قدرت رسیدن محمدرضا پهلوی توسط انگلیسیها، مظفر فیروز وارد عرصه سیاست شد و به فعالیتهای سیاسی پرداخت. او به دنبال براندازی حکومت پهلوی بود و برای دستیابی به هدفش به دنبال یک همفکر و همراه بود؛ از این رو ابتدا عازم فلسطین شد و با دعوت از سیدضیاءالدین طباطبایی (نخستوزیر ایران در زمان احمدشاه قاجار که ابتدا به ژنو سوئیس و سپس به فلسطین رفت) برای همکاری با خود به تهران بازگشت.
چندی بعد سید ضیاءالدین با انتخابات چهاردهمین دوه مجلس شورای ملی به ایران آمد و نماینده مردم یزد در این مجلس شد. او سپس با کمک فیروز، حزب وطن و سپس حزب اراده ملی را راهاندازی کردند.
مظفر فیروز نفوذ بسیاری در دفتر قوام السلطنه داشت و تلاش میکرد تا اخبار ایران را به شوروی برساند
پس از مدت زمانی فیروز از سیدضیاء جدا شد و به جناح چپ گرایش پیدا کرد. فیروز در این زمان با احمد قوام (قوام السلطنه) ارتباط پیدا کرد. قوام ششم بهمن ماه سال 1324 برای چهارمین نخست وزیر ایران شد و در روز 12 بهمن همان سال فیروز را به عنوان ریاست تبلیغات و معاونت سیاسی خود انتخاب کرد. در اوایل نخستوزیری قوام، کارگران نفت جنوب اعتصاب کردند. مظفر فیروز به دستور قوام برای رسیدگی به اوضاع کارگران به آبادان رفت.
پس از آن فیروز با وساطت عباس میرزا اسکندی (نماینده پانزدهمین دوره مجلس) خود را به حزب چپ توده نزدیک کرد و برای برقراری ارتباط بین قوامالسلطنه و تودهایها تلاش فراوانی کرد.
در موضوع آذربایجان فیروز از سوی قوام برای مذاکره با سادچیکف فرستاده جدید شوروی ماموریت یافت. قوامالسلطنه پس از بازگشت به ایران تحت فشار شاه اقدام به ترمیم کابینه خود کرد و در این ترمیم فیروز در 10 فروردین 1325 وزیر اقتصاد شد.
ابوالحسن عمیدی نوری نویسنده و روزنامهنگار در خصوص نفوذ فیروز در دفتر قوام نوشته است: "اواخر اردیبهشت ماه بود که روزی به وزارت خارجه رفته به اتاق مظفر فیروز وارد شدم با او مذاکره به میان آوردم که میخواهم با نخستوزیر ملاقات کنم. مظفر به من گفت: شما قطعاً بهتر میدانید که ایشان چقدر گرفتارند دائماً مشغول ملاقات با سفیر شوروی و کارهای ایران و شوروی از برای حل، از آن طرف هم با سفرای کشورهای آمریکا و انگلیس و همچنین ملاقاتهای وزرا و غیره سخت مشغولند وقت آزاد کم دارند شما اگر کار فوری دارید به من بگویید من به محض اینکه فرصتی یافتم به عرضشان میرسانم.
من که کار فوری نداشتم در همان مدتی که آنجا بودم دیدم مظفر فیروز چنان قوام را محاصره [کرده بود] که به هر کس دلش بخواهد وقت ملاقات میدهد و هر کس را نخواهد سنگ قلاب میکند. به همین جهت از اتاق او بیرون آمده خواستم از وزارت خارجه خارج شوم دیدم اکبرخان پیشخدمت مخصوص قوامالسلطنه تا مرا دید گفت آقا سراغ شما را از من میگرفت چند دقیقه صبر کنید من به ایشان اطلاع دهم و فوراً وارد اتاق نخستوزیر شد و یک دقیقه نگذشته برگشت و به من گفت: آقا فرمودند الان نزدشان بیایند.
من وارد اتاق بزرگ او شده مشغول احوالپرسی بودیم که بعد وارد مذاکرهای شویم که نخستوزیر با من داشت، در این بین مظفر فیروز سر زده وارد اتاق شد میخواست ببیند چگونه من با قوام به ملاقات پرداخته ام. نخستوزیر از این حرکت او ناراحت شد اما به روی خود نیاورده فرمان به او داد که از اتاق بیرون رود که صحبت خود را ادامه دهد ولی مظفر فیروز با خیرگی در همان نزدیکی گوشی تلفن را از روی میز برداشت که تلفن کند قوامالسلطنه با ناراحتی گفت: مگر یادتان رفت آن دستور مرا اجرا کنید. مظفر فیروز گفت: همان امریه را به لحاظ فوریت امر خواستم از همین جا با تلفن اجرا کنم. قوامالسلطنه که فهمید مظفر آمده مذکراتمان را کنترل کند دیگر درباره کاری که داشت با من صحبت نکرد بلکه گفت: فردا ساعت هشت صبح منتظر ملاقات شما هستم اما سر وقت بیایید که باید زود به اینجا بیایم."
سال 1325 قوامالسلطنه حزب دموکرات را در ایران تاسیس کرد و معاونت آن را به مظفر فیروز واگذار کرد، که در واقع میتوان گفت همه کاره حزب، مظفر فیروز شد. احمدعلی سپهر (مورخالدوله) وزیر بازرگانی و پیشه و هنر از مخالفان او به حساب میآمد و در بیشتر جلسات کابینه، منتقد عملکرد او بود. لذا فیروز با طراحی سیاسی، سپهر را از صحنه خارج و به دستور قوام او را به کاشان تبعید کرد.
مرداد ماه 1325 در کابینه ائتلافی احمد قوام مسئولیت وزارت جدیدالتاسیس کار به عهده فیروز گذاشته شد. چندی بعد به علت مخالفت شاه با فیروز، قوام او را از کابینه خارج و به عنوان سفیر کبیر ایران در مسکو به شوروی فرستاد، اما پس از یک سال در شهریور 1326 از سفارت معزول و راهی اروپا شد. بدینترتیب فیروز که تلاش داشت حکومت پهلوی را سرنگون کند، با طراحی و با دستور شاه از صحنه سیاست خارج و از ایران دور شد.
فیروز مدتی در سوئیس زندگی کرد و سپس به فرانسه رفت و بخش خاورمیانه را در مطبوعات آن کشور اداره کرد. او در نهایت در سن 83 سالگی و در سال 1368 در پاریس درگذشت.
** توضیح عکس: مظفر فیروز در کنار احمد قوام در یکی از مهمانیها
انتهای پیام/