ماجرای آتش گرفتن فرهاد در «ترور خاموش»

ماجرای آتش گرفتن فرهاد در «ترور خاموش»

بازیگر «ترور خاموش» از لحظات سخت تجربه فوت پدر در جریان ساخت این سریال و سکانس آتش گرفتن خود گفت جایی که از سرما، دندان‌هایش به هم می‌خورد و ناله‌هایش واقعی بود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، امید محمدنژاد مجری، مستندساز و بازیگر تلویزیون در سریال «ترور خاموش» که روزهای پایانی خود را روی آنتن سپری می‌کند نقش "فرهاد" را ایفا می‌کند. او در گفتگو با خبرنگار تسنیم، درباره حضور در این سریال و ایفای نقش "فرهاد" گفت: احمد معظمی (کارگردان) از دوستان عزیز من و کارگردان به شدت با ذوق و تکنیکالی است؛ اولین بار وقتی او درباره نقش با من صحبت کرد، قدری ترسیدم چون تا قبل از این کار نقش منفی بازی نکرده بودم و نقش پلیس، وکیل و فضاهای مشابه را داشتم. نزدیک به منفی‌ترین نقشی که قبل از این بود، قاضی نصیر «بانوی عمارت» بود که در ظاهر آدم موجهی نشان می‌داد اما بعد، اتفاقاتی را در قصه و فیلمنامه ایجاد می‌کند.

وی افزود: به هر حال برای پذیرفتن نقش "فرهاد" ترس داشتم و حتی زمان‌هایی که دورخوانی می‌کردیم دو دل بودیم و بارها نقش را پیش خودم محک می‌زدم؛ رفته‌رفته در دورخوانی‌ها نقش جا افتاد و به مرور توانستم نقش را از آن خودم کنم و با آن کنار بیایم.

بازیگر «ترور خاموش» با اشاره به اینکه از اولین سکانس که ورود خشنی داشتم تکلیف مخاطب با من مشخص شد، خاطرنشان کرد: فرهاد در عین حال که شیرینی‌ها و بامزگی‌های خودش را دارد، پارادوکسی داشت که همه‌جا رییس بود مگر در حضور "سروش" و "مینا" که آنجا او را مرئوس گردن‌کج، چشم‌گو می‌دیدیم. اما وقتی این دو نبودند، رئیس سرکشی بود که بیرحمانه پیش می‌رفت و تاوان عقده‌های درونی خودش را از دیگران می‌گرفت. از اولین سکانسم که ورود خشنی داشتم هم تکلیف مخاطب با من مشخص شد و فهمیدند نقش منفی را دارم؛ البته سعی کردم قدری ویژگی‌های او را درونی کنم تا نقش اصطلاحاً بیرون نزند.

محمدنژاد با اشاره به همبازی‌هایش در این سریال اظهار کرد: پارتنرهای خوبی در این سریال داشتم "رضا مولایی" که واقعاً کاربلد است و از دل تئاتر آمده، چند سکانس مشترک با "ستاره اسکندری" داشتم که او هم استاد ما و استخوان خرد کرده تئاتر و سینما است. بازی با این عزیزان برایم جذاب بود و این پارتنرهای ویژه باعث می‌شد نقش جا بیفتد؛ با هادی نوری هم سکانس‌های خوبی داشتم.

وی درباره عوامل این مجموعه تأکید کرد: احمد معظمی از هیچ پلانی نمی‌گذشت تا آن چیزی که می‌خواست بشود. آقای تقوی مدیر فیلمبرداری‌مان هم انرژی خوبی به ما می‌داد و حال ما جلوی دوربین خوب بود؛ حمیدرضا یارندپور نیز در صدابرداری با دقت و وسواس بود و نکاتی می‌گفت که برای ادای کلمات و شکل گفتار کمک‌کننده بود. اینها در دیده شدن کار نقش داشتند اما کمتر درباره آنها صحبت می‌شود؛ اما اگر بازیگران جلوی دوربین خوب هستند مجموعه‌ای از عوامل مؤثر هستند. خانم ضیایی منشی صحنه‌ای در حد نانو بودند و از کوچکترین راکوردها نمی‌گذشت و جدّی و باعلاقه کارش را دنبال می‌کرد.

این بازیگر درباره اتفاق بدی که در این سریال برای او رقم خورد، توضیح داد: در لوکشینی حوالی غرب تهران بودم که خبر فوت پدرم آمد و این موضوع کار را برای من تلخ کرد، هرچند گروه کارگردانی و تولید همراه بودند و ابوالفضل صفری تهیه‌کننده لطف کردند و 10، 12 روز مرا آزاد گذاشتند، می دانم که مجبور شدند کار را به شکل دیگری رج بزنند. شاید تلخ‌ترین اتفاق برای من روز بازگشت به کار بود که با "امیرمحمد زند" بازی داشتم و تا صحنه آماده شود، او هم پدرش را از دست داده بود و ما دو تایی در ماشین نشسته بودیم و گریه می‌کردیم و این باعث شد به گریم‌مان آسیب وارد شود.

محمدنژاد یادآور شد: وقتی پدر سفر کرد، من گریم داشتم و باید راکوردم را حفظ می‌کردم و آدم‌هایی که لطف کرده بودند و برای مراسم آمده بودند، مرا که دم مسجد می‌دیدند شاید در دل‌شان می‌گفتند این بنده خدا که فوت کرد، راحت شد! آخر اینچه پسر بزرگی است که داشته؟ اما خبر نداشتند این گریم من است و من ملزم به حفظ این گریم بوده‌ام؛ نگاه متعجب دوستان پدر و بستگان را می‌دیدم اما فرصتی برای توضیح نداشتم و امسال شاید با پخش سریال آنها پاسخ سؤالاتشان را دریافت کردند.

او که تجربه اجرا در برنامه‌های مختلف را نیز در کارنامه دارد، درباره یکی از آخرین سکانس‌هایی که در «ترور خاموش» داشته، گفت: با "رضا مولایی" سکانس ویژه‌ای داشتم که مربوط به وقتی بود که سروش (رضا مولایی) می‌خواست مرا (فرهاد)  آتش بزند و او تمام قد این سکانس را بازی کرد.شرایط سختی که این سکانس خارجی در زمستان داشت، این که  او باید روی من آب می‌ریخت و می‌خواست از من اعتراف بگیرد، آن شب از فرط سرما دندان‌هایم بهم می‌خورد و ناله‌هایم واقعی بود و باعث شد به این حس و حال برسم.

بازیگر سریال دفاع‌مقدسی «ایل دا» افزود: من با فرهاد زندگی کرده بودم و وقتی نقشم تمام شد دوره‌ای طول کشید تا از نقشم فاصله بگیرم و دوباره به خود برگردم، از حضور در این کار به خودم می‌بالم و جزو تجربیات جذاب و دوست داشتنی بوده است.

بخش پایانی صحبت‌های محمدنژاد مربوط به مواد مخدر بود و او در این خصوص به خبرنگار تسنیم، گفت: من دو پسر دارم و یکی از آنها سن خطر و بحران را طی می‌کند و نگرانم! یکی از این خطرات اعتیاد و مواد مخدر نوظهور است که ما سر و شکل آنها را نمی‌شناسیم. ما در این سریال خط قرمزها را رد کردیم و آگاهی دادیم، فکر می‌کنم خانواده‌ها آگاهی نسبی پیدا کردند و این رد شدن از خطوط قرمز می‌تواند برای آنها جذاب باشد. برای من هم که دارای دو پسر هستم و از بحث مواد مخدر واهمه دارم، این بخش جذاب بود.

وی با بیان اینکه مافیای ثروت و قدرت مواد مخدر بر هیچکس پوشیده نیست، در پایان اذعان کرد: نمی‌خواهم حرف سیاسی بزنم و رویکردم اجتماعی است. متأسفانه در برخی مهمانی‌ها استعمال مواد مخدر به یک فضای لاکچری تبدیل شده و برخی از کسانی که داعیه فرهنگ و هنر دارند هم آلوده به مواد مخدرند. از این اتفاق نمی‌شود به راحتی گذشت!

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران