حسام منظور: اهتمام به کارهای اقتباسی در تلویزیون لازم است/ چرا در سریالسازی به ادبیاتمان رجوع نمیکنیم؟
بازیگر «بانوی عمارت»: سریالهایی میبینیم که فقط اورجینال نوشته میشود؛ چرا به ادبیاتمان رجوع نمیکنیم؟ چرا به قصههایی که در ادبیات و تاریخمان وجود دارند برای اقتباس رجوع نمیکنیم؟ آثار اقتباسیمان همیشه نشان دادهاند که مخاطب را جذب کنند.
خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر
وقتی شازده «بانوی عمارت» شد، بسیاری چهره و تکنیک بازیگریاش را شناختند اما در صحنه تئاتر شناختهشدهتر بود و او را جزو بازیگران صاحبنام تئاتر مینامند که البته برای صحنه کارگردانی هم میکند. مدرس بازیگری است. "حسام منظور" وقتی 21 ساله بود فعالیت خودش را به صورت جدی از "نمایشخوان هشتم" به کارگردانی محمدمسعود طیبی در کانون مفتح آغاز کرد.
در سال 1388 برای نمایش "مکبث" کاندیدای دریافت بهترین بازیگر مرد سال بود اما در نهایت سال 1395 برای نمایش "اودیسه" جایزه بهترین بازیگر مرد سال را گرفت.
"حسام منظور" تجربه خودش را در عرصه بازیگری در قالب تأسیس مؤسسه "کلوپ بازیگری" با پذیرش هنرجو به آنها منتقل میکند؛ در این آموزشگاه کلاس بازیگری مقدماتی، پیشرفته و بدن و بیان برگزار میشود.
جدیترین حضور "منظور" در سینما با فیلم "تلفن همراه رئیسجمهور" در سال 1390 شروع شد و در سال 1396 این تجربه با فیلم "ربوده شده" تکرار شد؛ بالأخره دیر معرفی شدن "حسام منظور" در سینما و تلویزیون با اتفاقی خوب جبران شد؛ جایی که بعد از 15 سال عزیزالله حمیدنژاد او را برای بازی در نقش اول سریال "بانوی عمارت" انتخاب کرد.
"منظور" این حضور را با نقش اولی در سریال "برادرجان" هم تکرار کرد؛ این بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون سالهاست در دانشگاه تدریس میکند؛ مدتی در دانشگاه اراک و حالا در دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد دروسی از بازیگری، مبانی و تربیت حس را تدریس میکند.
با او گفتوگویی کردیم که چرا برخی از بازیگران موفق دیر از عرصه نمایش به عرصه تصویر معرفی میشوند، چه سریالهایی ساخته بشود و صداوسیما چگونه باید در زمینه سریالسازی رفتار بکند تا به استاندارد مناسبی از جذب مخاطب برسد.
قبل از «بانوی عمارت» با تلویزیون ارتباط داشتم
مشروح این گپوگفت را در ادامه میخوانید:
*بگذارید مصاحبه را از اینجا شروع کنیم که برخی از بازیگران تئاتر دیر به سینما و تلویزیون معرفی میشوند اما آنقدر حضورشان موفقیتآمیز است که همه را شوکه میکند؛ شاید بسیاری از این عبارت استفاده کردهاند تلویزیون و سینما به برخی از بازیگران موفق تئاتری اجحاف کرده است؛ نظر شما در این باره چیست؟
این قضیه جدیدی نیست و همیشه اتفاق افتاده است. تصورم این است هرچیزی زمانی دارد؛ زمان ورود جدیتر من به تلویزیون "بانوی عمارت" بود؛ چرا که پیش از این کارهای تلویزیونی (سریال و تلهفیلم) در کارنامهام داشتهام و ارتباطم با تلویزیون قطع نبوده است. این طور هم نیست که الان تئاتر ما مملوء از "آلپاچینو" و "مارلون براندو" باشد؛ طبعاً تلویزیون هم از بازیگران تئاتر استفاده میکند.
اکثراً ترجیح میدهند از بازیگرانی که قبلاً جواب پس دادهاند، استفاده شود
نکتهای وجود دارد؛ ما مثل برخی از کشورها صنعت تلویزیون و سینما نداریم که حجم زیاد تولیدات سینمایی و تلویزیونی داشته باشیم که در این مجال و حجم تولیدات، بازیگرهای آموزشدیده و تحصیلکرده از تئاتر حضور پیدا کنند و از آنها بهرهبرداری شود؛ ما در سال تعداد محدودی سریال تلویزیونی و فیلمسینمایی داریم که اکثراً ترجیح میدهند از بازیگرانی که قبلاً جواب پس دادهاند، استفاده شود و این طبیعی است. بالأخره این فرصت گاهی برای افرادی مثل من به وجود میآید که با نقشی وارد میشویم و کارمان را ارائه میدهیم.
دو سه ماه مانده به یک مناسبت خاص، سریال کلید نزنند!
*جالب است با استاد "نصیریان" گفتوگو میکردیم در خصوص سریالهای تلویزیونی به نکته قابل تأملی اشاره کردند؛ ایشان گفتند که شاید بسیاری از سوژهها و موضوعات سریالهای ما جذاب باشد و نویسندگی در کارها هم موفق جلو برود اما آنقدر عجلهای کارها جلو میروند که مخاطب آن کیفیت و طراوت را در پس سریالهای تلویزیونی نمیبیند؛ گویی مدیران تلویزیون نگاهشان به سریالسازی در تلویزیون، پُرکردن آنتن است؛ تحلیل شما چیست؟
تلویزیون برای کارهای مناسبتی باید زودتر برنامهریزی کند؛ شتابزدگی کیفیت آثار را پایین میآورد و این واقعیت است. من خودم این شتابزدگی و عجله در تولید را درک کردم؛ زمانی که جلوی دوربین سریال مناسبتی "برادرجان" بودم و باید همزمان با تولید، فیلمبرداری میکردیم؛ این اتفاق برای عوامل کار هم ترسناک است و کار با دلهره و اضطراب جلو میرود که باید هرچه زودتر کار برای آنتن آماده کنند. طبعا در این راستا کیفیت کار پایین میآید و نیازمند برنامهریزی طولانیمدت است. از همین الان برای مناسبتهای مختلف شروع کنند و نگذارند دو سه ماه مانده به مناسبت خاصی، سریال کلید بزنند؛ استاد «نصیریان» بسیار درست و دقیق اشاره کردهاند.
حلقه در بازیگری ندیدم!
*خطاب به مدیران تلویزیون گفتید که باید رویکردمان در سریالسازی تغییر کند؛ بفرمایید چه مشکلاتی در مسیر ساخت سریالهایمان وجود دارد که این رویکردها باید تغییر کند. میگویند حلقه خاصی در نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی وجود دارد و شخصیتهای جدید کمتر مجال کار پیدا میکنند...
خیلی نمیتوانم راجع به این چیزها صحبت کنم چون خیلی نمیشناسم. درباره بازیگری صحبت کنم؛ حلقه در بازیگری ندیدم! طبعاً حلقهها به وجود میآیند و طبیعی است و البته آسیبزننده نیست و اتفاقاً میتواند فرصت باشد. به فکر مشترک، سوژه و ایده مثبتی رسیدهاند، خیلی خوب است.
اهتمام به کارهای اقتباسی در تلویزیون لازم است
تغییر رویکرد در سریالسازی میتواند در دو بخش اتفاق بیفتد؛ ما مقداری باید به روز شویم و منظورم در به روزشدن سختافزاری نیست بلکه نگاهمان باید از این بهروز شدن نشأت بگیرد. ما الان در تلویزیون تنوع ژانری کم داریم؛ یا ملودرامهای اجتماعی میسازیم و لابهلای آن سریالهای پلیسی یا تاریخی اتفاق میافتد. اینهمه ژانرهای مختلف داریم و باید امکان برای سلیقههای مختلف به وجود بیاوریم که الان جایشان خالی است. باید مقداری به کارهای اقتباسی ارزش بیشتری بدهیم، کارهایی که از ادبیات اقتباس میکنند.
چرا در سریالسازی به ادبیاتمان رجوع نمیکنیم؟
*نکته درستی اشاره کردید که تنوع ژانر در تلویزیون کم اتفاق میافتد و کارهای اقتباسی هم نداریم...
سریالهایی میبینیم که فقط اورجینال نوشته میشود؛ چرا به ادبیاتمان رجوع نمیکنیم؟ چرا به قصههایی که در ادبیات و تاریخمان وجود دارند برای اقتباس رجوع نمیکنیم؟ آثار اقتباسیمان نشان دادند که همیشه میتوانند مخاطب را جذب کنند و به ندرت کار اقتباسی، ضعیف از آب درمیآید. چون اقتباس از "رمان" میآید و منشأ محکمی برای ساخت درامهای قوی است.
هنوز مثل دهه 60 و 70 سریال میسازیم
سریالهای اقتباسی همیشه موفق بودهاند؛ هنوز به شکل دهه 60 و 70 سریال میسازیم، همان مدل تولید و پیشتولید را داریم، باید مقداری تغییر کند. امروز همهچیز بهسرعت پیش میرود و اگر بهروز نشویم از کشورهای دیگر و اطرافمان عقب میمانیم؛ باید خواست جدی وجود داشته باشد. الان سریالهای 30 قسمتی ساخته میشود؛ اینها مینیسریال است و ما باید به سمت ساخت سریالهای طولانی 200 قسمتی برویم.
چرا به قصههایی که در ادبیات و تاریخمان وجود دارند برای اقتباس رجوع نمیکنیم؟ آثار اقتباسیمان نشان دادند که همیشه میتوانند مخاطب را جذب کنند و به ندرت کار اقتباسی، ضعیف از آب درمیآید.
به جای 20 سریال، 2 سریال 200 قسمتی حرفهای بسازیم
سریالهایی که چند فصل داشته باشند؛ سریالهایی که آنسوی مرزها ساخته میشوند. ما باید به سراغ این فضا برویم و به جای اینکه در طول سال 20 سریال متوسط بسازیم دو سریال چندین قسمتی طولانی خوب، با کیفیت، قصه پیچیده و درگیرکننده، ترکیب بازیگران حرفهای و تخصصی بسازیم. تغییر نگاه باید اینجا اتفاق بیفتد. از طرفی ظرفیتها هم بالا برود؛ مشکلی که در قصههای دراماتیک وجود دارد به شغل،گروه و قومیتی خاص برمیخورد.
دست فیلمنامهنویسان را در خلقِ درام نبندیم
در قصهپردازی دست فیلمنامهنویسان و سازندگان بسته است و باید احتیاط کنند به شغل، گروه و قومیتی برنخورد؛ اینکه شخصی با قومیتی خاص منفی شود به این معنی نیست که همه آن شغل و صنف آدمهای بدیاند؛ مدیران مقداری تحملشان را بالا ببرند و ما مردم هم بهعنوان بیننده مقداری تحملمان را بالا ببریم. در فیلمهای خارجی مثلاً وقتی فردی سیاهپوست آدم بد ماجرا است، به این معنی نیست که همه سیاهپوستها آدمهای بدیاند و باید اعتراض کنند؛ در واقع این فرد سیاهپوستی که نقش منفی در فیلم داشته، نمونه خاصی است و آنجا در فضای فیلم منفی شده است. وقتی ظرفیتها بالا برود، آن وقت میتوانیم جسارتمان را در قصهپردازیها بالا ببریم و کیفیت هم به همان میزان بالا برود.
باید به این باور برسند این قصه و درام است نه مستند!
*این برخوردن خیلی مشمول اقوام هم شد؛ مثلاً در برخی از سریالها همچون "سرزمین کهن" دیدیم که از روی تعصب به لهجه و گویش ورود کردند و جلوی پخش فیلم گرفته شد...
البته در مورد مشاغل هم اتفاق افتاده همان سریال "در حاشیه" مهران مدیری! باید مقداری تحملمان را بالا ببریم و حساسیتهایمان را کم کنیم و به این باور برسیم که اینها آثار دراماتیک و قصهپردازی است، نه مستند و واقعیت که به ما بربخورد! از طرفی هم سازندگان به این نکته توجه کنند که در اندازه شوخیها بزرگنمایی اتفاق نیفتد که تبدیل به توهین شود.
برایم مدیوم مهم نیست، همیشه منتظر کار خوبم!
*میدانیم در انتخاب نقش سختگیرید؛ اگر بخواهید دوباره در تلویزیون کار کنید دوست دارید چه نوع سریال، ژانر و نقشی را تجربه کنید؟ شنیدهایم "بانوی عمارت" در حال تکمیل نگارش و شروع تولید است...
عجلهای برای کار کردن ندارم؛ همیشه منتظر کار خوبم! از طرف تلویزیون و سینما پیشنهاد داشتهام و در حال بررسی تعدادی از آنهایم؛ روی فیلمنامه حساسیت دارم و سختگیریام بابت نتیجه خوب است. نتیجه، خوب نباشد اتلاف وقت و سرمایه است. میتوانم مدام کارهای مختلف انجام دهم اما اعتقاد به کار خوب دارم. مدیوم خیلی برایم مهم نیست، حتی نمایش خانگی خوب و باکیفیتی به من پیشنهاد دهند هم قبول میکنم. باید عوامل و گروه کاری، حرفهای باشند همه اینها برایم مهم است. اگر تلویزیون کارهای خوب بکند حتماً در تلویزیون کار میکنم.
"عزیزالله حمیدنژاد" باشد من هم هستم
*در "بانوی عمارت2" حضور دارید؟
خیلی مطلع نیستم! اگر فیلمنامه خوبی باشد و طبعاً ترجیح من این است که "عزیزالله حمیدنژاد" کارگردانی کند و هرچند دوست داشتم "احسان جوانمرد" فیلمنامه بخش دوم را بنویسد؛ اگر شرایط خوبی بر فصل دوم "بانویعمارت" حاکم باشد و "حمیدنژاد" به عنوان کارگردان حضور داشته باشد من حتماً حضور خواهم داشت.
آنقدر به ملودرامهای خانوادگی تکیه نکنیم
*اتفاقی که در تلویزیون افتاد هر از چندگاهی سریال خوبی ساخته میشود؛ زمانی هر هفته یک یا دو شب سریال پخش میشد...
من گفتم رویکردها باید عوض شوند، یک زمانی مردم دسترسی به آثار روز نداشتند؛ فیلمی در آن سوی مرزها ساخته میشد چند سال بعد در قالب (سیدی) به دست ما میرسید، الان با یک کلیک فیلم بهروز دیده میشود؛ جوانها این فیلمها را میبینند، الان نمیتوانند با آن کیفیت دهه 1360 مردم را پای تلویزیون نگه دارند؛ الان باید بهروز و با کیفیت باشند؛ کل حرف من این است که تنوع ژانری و قصهای به وجود بیاید و آنقدر به ملودرامهای خانوادگی تکیه نکنیم.
کار سریالسازی را باید به کاردان سپرد
مقداری به سراغ قصهها و ژانرهای مهیج برویم که بتواند با جوانها ارتباط برقرار کند و ادبیات داستانیمان جذابتر شود. سراغ ژانرهای معمایی، وحشت و اکشن، پلیسی، تاریخی، حماسی، تاریخی و تخیّلی نمیرویم؛ با تلفن همراه فیلم بهروز نگاه میکنیم. نکته اینجاست سریال را چطوری بسازیم و کار را باید به کاردان سپرد. چرا "بانوی عمارت" سریال موفقی میشود؟! چون فیلمنامهنویس آدم آگاهی است و تاریخ قاجاریه را خوانده و به تکنیکهای سینمایی هم آگاه است. من از نزدیک احسان جوانمرد را میشناسم و میدانم کارهای روز دنیا را میبیند و برداشتهای خودش را دارد.
طبعاً نمیتوانیم و آثار متوسط باقی میمانند
"عزیزالله حمیدنژاد" کارگردان سینما و آشنا به فنون کلاسیک فیلمبرداری و کارگردانی است و تیم بازیگرانش که همه از دل تئاتر بیرون میآیند و عوامل کار آدمهای حرفهایاند و نتیجه خوب از آب درمیآید. ما اگر میخواهیم نتیجه سریالها خوب باشد باید آدمهای کاردان و کاربلد را برای ساخت سریال بیاوریم. میخواهیم سریال پلیسی و معمایی بسازیم کارگردانی را بیاوریم که آن ریتم و فضا را میشناسد. درباره یک کار تاریخی سراغ کارگردانی میرویم که آن لحن و فضا را بشناسد و نتیجه آن اثر ارزشمند و خوبی میشود؛ وگرنه طبعاً نمیتوانیم و آثار، متوسط باقی میمانند.
پول عجیب و غریبی نگرفتهام
*چرا وقتی بازیگری قبول نمیکند برخی از تهیهکنندهها میگویند دستمزد بالایی میخواسته و این نقش را نپذیرفته است...
طبعاً- من دستمزدم بالا نیست. منتها ما باید نکتهای را درنظربگیریم، هرچند دوست ندارم وارد بحث دستمزد شوم. همیشه دستمزد تابع شرایطی است که زندگی میکنیم، اجارهخانه میدهم و مثل همه زندگی میکنم. امکانات محدودی دارم و تئاتر هم تولید میکنم؛ خوشبختانه تا الان پول عجیب و غریبی نگرفتهام. اکثراً بازیگران ما دستمزدهای پایین میگیرند و اجارهنشینند؛ این شائبه به وجود نیاید که بازیگران دستمزدهای نجومی میگیرند؛ عدهای هستند سوپر استارند و گیشه میآورند دستمزدهای بالایی هم میگیرند.
حتماً در سینما و تلویزیون کارگردانی میکنم
*در تلویزیون کارگردانی و نویسندگی نمیکنید؟
یکی از دغدغهها و اهدافم این است که حتماً در سینما و تلویزیون کارگردانی بکنم روی ایده فیلمنامهای کار میکنم که روزی بسازم.
سریالی را دوست دارم که ما را وارد جهان دیگری کند
*الان با شرایط امروز جامعه فکر میکنید چه کارهایی در تلویزیون ساخته شود و جای چه سوژههایی خالی است؟
رویکرد من همیشه این بوده است که تلویزیون را باز بکنیم، فیلم ببینیم و وارد جهان دیگری بشویم واگر کاری بسازم حتماً به این نکته توجه میکنم که جهان دیگری را بسازم غیر از جهانی که در آن زندگی میکنیم. ما داخل ملودرامی اجتماعی زندگی میکنیم و در مشکلاتیم؛ اینها را دوست ندارم. الان هم وقتی میخواهم سریال و فیلمی را ببینم، برایم مهم و جذاب است که جهان دیگری را برایم بسازد که وارد آن جهان بشوم و امکان نفس کشیدن در آن را پیدا کنم. همانطور که اعتقاد دارم در سالن تئاتر، تماشاگر وارد عصر دیگری بشود؛ اینکه من دوباره همان مدل زندگی را نشانش بدهم کار عجیب و غریبی انجام ندادهام؛ رئالیسم اجتماعی را خیلی نمیپسندم.
ما در جنگمان هم دچار تکرار شدیم
کشوری با این همه پیشینه تاریخی چرا کارهای تاریخی ندارد؟ ما در جنگمان هم دچار تکرار شدیم و به آن هم رجوع نمیکنیم و اگر هم رجوع میکنیم همان تکنیکهای تاریخی گذشته است. این همه کارهای عجیب و فداکاریهای مختلف در جنگ داشتیم؛ وقتی پای خاطرات مینشینیم چه قصههای دراماتیکی از آب درمیآید که این منابع و گنجینهها فراموش میشوند. همواره در سینما دچار تکراریم و بر ملودرامهای اجتماعی تکراری مانور میدهیم؛ شاید کمهزینه و ساخت آن راحتتر است؛ نیاز به پیشتولید، تولید و پساتولید پیچیدهای ندارد و فیلمنامهنویسی آن راحت است، شاید به همین دلیل سراغ آن مدل میرویم.
حتماً در کمدیهای مثل «اجارهنشین» بازی میکنم
*برای مخاطب ما جالب است بداند که "حسام منظور" کار طنز هم بازی میکند؟
در کشور ما "اجارهنشینها" کار شده که کمدی خوب و قابل احترامی است و طنزهایی هم ساخته میشود که کلاهبرداری و اختلاس را عادی نشان میدهند؛ باید مقداری روی این نوع کارها تأمل و دقت داشته باشیم. اگر اثری مثل "اجارهنشینها" ساخته شود حتماً حضور خواهم داشت. من در سالهای 1383 و 1384 تئاتر کمدی "کابوس خیابان هفدهم" را با "جواد عزتی" انجام دادهام.
انتهای پیام/