نهجالبلاغه| اهمیت "شفافیت" در جلب اعتماد عمومی
یکى از مشکلات حکومتها این است که بسیارى از مردم از جزئیاتِ مسائلى که در جامعه مىگذرد ناآگاهند و گاه زمامدار عادل، دست به اقداماتى براى حل مشکلات و اصلاح امور مىزند که دلیلش بر آنها مخفى است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، مفهوم "شفافیت" در ادبیات سیاسی هر جامعه، به معنای ارائه اطلاعات و دادههای لازم به عموم مردم به صورت شفاف و روشن است؛ از این جهت شفافیت خاصیتی عمومی است. این موضوع با یکسری از سیاستها، عملکردها و شیوههایی پیش میرود که به شهروندان اجازه دسترسی، سود بردن، فهمیدن، اصل اطلاعرسانی و حسابرسیِ اطلاعات و روند برگزار شده آنها توسط مراکز قدرت شامل جامعه یا سازمانها را میدهد.
یا در تعریفی دیگر، شفافیت، در دسترس قرار دادن اطلاعات به ذینفعان است تا کارگزاران، مردم را برای مشارکت و همافزایی، به خود جلب کنند. در شفافیتِ سیاسی یا حاکمیتی، عمده تمرکز بر مبارزه با فساد، تحریک حس مسئولیتپذیری و پاسخگو کردن مسئولان هر سرزمینی است؛ با این تعریف، هدف اصلی شفافیت، قرار گرفتن اطلاعات لازم در اختیار مردم است تا ابهامی برای آنان باقی نماند. افزایش حسّ مسئولیتپذیری و پاسخگویی، مبارزه با فساد، افزایش بهینگی و کارآمدی، ارتقای اعتماد و سرمایهی اجتماعی از ثمرات شفافیت است.
اگر در فضای مبهمی که مردم از نحوه عملکرد مسئولان خود خبر ندارند و در مسائل مختلفی همچون نظارت و ارزیابی، همفکری، تصمیمگیری و اجراء شرکتشان ندهند، اعتماد عمومی نسبت به حاکمیت کاهش مییابد؛ برعکس آن نیز صادق است؛ به این معنا که هر اندازه میانگین شفافیت اطلاعات افزایش یابد، زمینه افزایش اعتماد عمومی فراهم میشود.
امیرالمؤمنین(ع) در نامه مشهور خویش به مالک اشتر، ضمن توصیههایی فرمود: هرگاه رعیّت بر تو بد گمان شود، عذر خویش را آشکارا با آنان در میان بگذار و با این کار از بدگمانى نجاتشان بده که این کار ریاضتى براى خودسازى تو و مهربانى کردن نسبت به رعیّت است و این عذرخواهی تو، آنان را به حق وا مىدارد؛ وَ إِنْ ظَنَّتِ الرَّعِیَّةُ بِکَ حَیْفاً فَأَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِکَ وَ اعْدِلْ عَنْکَ ظُنُونَهُمْ بِإِصْحَارِکَ فَإِنَّ فِی ذَلِکَ رِیَاضَة»
یکى از مشکلات حکومتها این است که بسیارى از مردم از جزئیاتِ مسائلى که در جامعه مىگذرد ناآگاهند و گاه زمامدار عادل، دست به اقداماتى براى حل مشکلات و اصلاح امور مىزند که دلیلش بر آنها مخفى است. همین امر موجب بدگمانى مردم مىشود و اگر این بدگمانىها روى هم متراکم شود، ممکن است مردم را از حکومت جدا کند، از این رو هرگاه والى و زمامدار احساس کند بدگمانی براى مردم درباره مسألهاى پیدا شده است، باید آشکارا دلیل منطقى کار خود را بیان کند تا آنها آرامش فکر پیدا کنند و سوءظنشان برطرف شود.
این نکته نیز قابل توجه است که امام علیهالسلام براى شفافیتسازی در مواردی که مردم دچار سوءظن شدهاند، دو فایده مهم ذکر فرمود: اول، رفع سوءظن مردم از طریق بیان واقعیتها و شرح امکانات و تنگناها. دوم، ریاضت نفس والى و زمامدار؛ زیرا او با این عمل، گویى خود را در اختیار مردم گذارده و از اوج قدرت فرود آمده و همچون دوست و برادر، با آنها متواضعانه صحبت میکند و این تواضع، مایه ریاضت نفس و پرورش روح و اخلاق زمامدار است.
از دیگر سو مسئله شفافیت نه تنها برای شهروندان هر جامعه مثمر ثمر خواهد بود بلکه انگیزه کارکنان و مسئولان نهادهای حاکمیتی افزایش مییابد؛ به این صورت که وقتی اطلاعات در دسترس همگان قرار بگیرد، کارکنان به تصویر بزرگتری از وضعیت کارها دست پیدا میکنند و تأثیر فعالیتهایشان در شرکت را بهتر میبینند و به طور ملموس متوجه میشوند که کارشان اهمیت دارد. در پایان روز تنها چیزی که کارکنان را از روز کاریشان راضی نگهمیدارد، این است که احساس کنند تفاوتی ایجاد کردهاند و قدم مثبتی برداشتهاند.
انتهایپیام/