بررسی فجایع و رویدادهای واقعه حره/ چگونه توطئههای معاویه مانع شناخت مردم از مقام امامت شد؟
سفر تاریخی اسیران کربلا بهسوی شام، هرچند برای آنها بسیار سخت و طاقتفرسا بود، اما نتایج چهل سال تبلیغات سوء و مسمومکننده معاویه و یزید را از بین برد. اسیران کربلا بهخوبی چهره کریه بنیامیه را برای مردم آشکار کرده هویت اصلی آنها را نشان دادند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، معاویه سالها برای برقرار ماندن حکومت خودش و انتقال قدرت به پسر ملعونش، یزید، تلاش کرده بود. استفاده از ابزارهایی مانند جعل حدیث، ساخت شعر، اقدام به ظلم و کشتار، تهدید و ارعاب و تبلیغات منفی علیه اسلام حقیقی بخشی از تلاشهای معاویه برای این امر بود. اما همه این کوششها زمانی نقش بر آب شد که یزید ملعون اقدام به اسیر کردن خانواده امام حسین علیه السلام و آوردن آن به شام کرد. حضور اسرای قیام کربلا در شام بهمنزله ننگی برای یزید بود، بهطوری که بعد از آن تعدادی از حاکمان اموی و عباسی در بسیاری از رویدادهای تاریخی، از تعرض به ساحت ائمه اطهار علیهم السلام ترس داشتند؛ ترس از اینکه مبادا درافتادن با خاندان رسالت و امامت موجب برافتادن و برچیده شدن حکومت آنها شود.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگویی که با قاسم تبریزی، کارشناس تاریخ انجام داده به بررسی بخشی از رویدادهای مهم بعد از قیام کربلا و تأثیرگذاری اسارت خانواده حضرت سیدالشهدا علیه السلام پرداخته است. آن طور که این پژوهشگر تاریخی شرح میدهد، شهادت امام حسین علیه السلام ننگ بزرگی برای یزید محسوب میشد و خود یزید متوجه شده بود که چه جنایت بزرگی کرده که او را سرافکنده کرده است. بر اساس همان قیام کربلا بهشدت تحت فشار عمومی بود و حتی درباریان او را سرزنش میکردند، به همین دلیل نمیخواست بار دیگر در واقعه حره، اهلبیت رسول خدا صلی الله علیه و آله را مورد آزار قرار بدهد تا ننگش زیادتر شود و خودش را بدنامتر کند.
تبلیغات معاویه مانع از شناخت مردم نسبت به مقام امامت شد
یکی از رویدادها بعد از قیام عاشورا، ورود اسرای کربلا علیهم السلام به شام است. در این مرحله از تاریخ نوشته شده که مردم شام، خانواده شهدای کربلا و فرزندان و خانواده امام حسین علیه السلام را خارجی مینامیدند، دلیل این اتفاق چیست؟ مگر آنها حضرت زینب سلام الله علیها و امام سجاد علیه السلام را نمیشناختند که آنها را با این لقب صدا میزدند؟
عنوان خارجی بهمعنای خارجشده از دین است و مردم شام تصور میکردند اسرای کربلا از دین خارج شده و مرتد شدهاند. آنها تحت تبلیغات گسترده و سوء معاویه و یزید قرار داشتند و بر این اساس آشنایی درستی نسبت به اهلبیت امام حسین علیه السلام پیدا نکرده بودند، چون معاویه و یزید میخواستند اسلام را هر طوری که مطابق با میل آنهاست تبلیغ کنند و حکومت را در دست داشته باشند.
بیشتر بخوانید: مروری بر سبک زندگی و خصوصیات اخلاقی حضرت امالبنین(س)/ حضرت عباس(ع) تربیتیافته کدام مکتب است؟
بررسی اسرار اسارت حضرت زینب(س)/ چه ضرورتی موجب شد خانواده امام حسین(ع) اسیر شوند؟
چطور مردم تا این اندازه تحت تبلیغات منفی حکومت معاویه قرار گرفتند؟ به هر حال آنها دوران کوتاهی تا زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله فاصله داشتند، چطور بصیرت دینی را این اندازه از دست داده بودند که نوه پیغمبر خدا را خارجی بنامند؟
همه اینها بر اثر حیله معاویه بود. معاویه حدود 42 سال در دمشق حکومت کرد. حدود پنج سال در دوران خلیفه دوم و 12 سال در زمان خلیفه سوم حاکم شام بود. در زمان خلافت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام در حدود پنج سال و در زمان خلافت ظاهری امام حسن علیه السلام هم شش ماه حاکم شام بود. او در این مدت طولانی توانسته بود ذهن مردم را مشتت کرده و اوضاع را بهنفع خود رقم بزند. تبلیغات منفی علیه اسلام ناب انجام میداد و هرچه را دوست داشت به نام اسلام خوراک فکری مردم میکرد، به این شیوه توانست مدتها حاکم شام باشد و مردم شام هم مطیع و فرمانبردار او بودند. حیلههای معاویه بهاندازهای بود که چهره بحق امام علی علیه السلام را در نظر مردم وارونه نشان داد و بدعت ناسزاگویی به آن حضرت را رایج کرد.
در نهایت در زمانی که اسیران کربلا را وارد شام کردند، مردم آنها را خارجشده از دین میخواندند بهطوری که در کتابهای مقتل میخوانیم مردی در شام مقابل امام سجاد علیه السلام ایستاد و گفت: "شکر خدایی را که شما را کشت و نابود کرد و مردم را از شر شما آسوده کرد"! امام سجاد علیه السلام آیاتی از قرآن کریم مبنی بر حقانیت پیامبر خدا و اهلبیت علیهم السلام را به او یادآوری کرده فرمودند: "ای پیرمرد! این آیهها در حق ما نازل شده و ما ذویالقربی و اهلبیت مطهر از گونه آلایش هستیم". پیرمرد وقتی آنها را شناخت و متوجه شد آنها فرزندان پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله هستند، از حرفها و عملکرد خود پشیمان شد، توبه کرد و گفت: "از بغضی که از شما داشتم بهسوی خدا توبه میکنم و از دشمنان محمد و آلمحمد علیهم السلام بیزارم".
ثمرات ابتدایی اسارت خانواده امام حسین علیه السلام
این اندازه ظلم و تعدی که نسبت به امام حسین علیه السلام و اسیران کربلا شد، چه ثمراتی در آن دوران تاریخی داشت؟
این سفر تاریخی اسیران کربلا بهسوی شام، هرچند که برای آنها بسیار سخت و طاقتفرسا بود اما دقت کنید که نتایج چهل سال تبلیغات زشت و مسمومکننده معاویه و یزید را از بین برد. اسیران کربلا بهخوبی چهره ناپسند و کریه بنیامیه را برای مردم آشکار کردند و به همه هویت اصلی آنها را نشان دادند.
بهطوری که میتوان گفت وقتی اسیران کربلا بهسمت مدینه برمیگشتند در حکم ارتش پیروز بودند که هرچند کشتهها و شهدای زیاد و باارزشی داشتند اما مأموریت خود را بهخوبی انجام داده بودند.
واقعه حره و اوضاع خانواده امام سجاد علیه السلام
اوضاع مدینه در آن دوره از تاریخ و بعد از قیام کربلا چگونه بود، گویا در آن دوران تنشهایی در جامعه مدینه بهوجود آمد؟
بله. بعد از شهادت امام حسین علیه السلام در شهرهای حکومت اسلامی تنشها و آشوبهایی ایجاد شد و این آشوبها بهمرور متوجه مدینه شد که مرکز استقرار خویشاوندان پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله بود.
حاکم مدینه برای آرام کردن اوضاع گروهی از بزرگان شهر را بهسمت دمشق فرستاد تا از نزدیک یزید ملعون را که آن زمان حاکم جوانی بود، ببینند و با او درباره اوضاع صحبت کنند. یزید نه ظاهر اسلام را رعایت میکرد، نه تربیت درستی داشت و تدبیری در کارهایش داشت، وقتی با این گروه از بزرگان مدینه روبهرو شد، همچنان به شرابخواری و سگبازی و کارهای ناپسندش در مقابل آنها ادامه داد. نمایندههای مدینه از این شرایط یزید بهشدت ناراحت شدند و به این ترتیب، شهر مدینه بهشدت دچار شورش شد تا جایی که مردم حاکم تعیینشده از سوی یزید و خاندان اموی را از شهر بیرون کردند.
واکنش یزید ملعون در این اوضاع چه بود؟
یزید برای آرام کردن اوضاع لشکری را فرستاد و مسلمبن عقبه را فرمانده آنها کرد.
این همان واقعه حره است؟
بله. واقعه حره، همان رویدادی است که یزید به لشکر مسلمبن عقبه اجازه داد سه روز وارد مدینه شوند، به اموال و زنان تجاوز کنند و سه روز زنان و اموال خانههای این شهر را برای سربازان لشکر خود حلال اعلام کرد! به این ترتیب لشکر شام سه شبانهروز مردم را قتلعام کردند، از هیچ عمل زشتی ابا نکردند، بسیاری از مردان و زنان دیندار را کشتند، حرمتها را شکستند، به زنان و دختران شهر تجاوز کردند و خیانتهای بسیاری را رقم زدند.
میدانیم که خانواده امام سجاد علیه السلام هم در مدینه زندگی میکردند. اوضاع آنها در واقعه حره چگونه بود؟
در این فاجعه بزرگ، امام سجاد علیه السلام و خانواده ایشان از شورش در امان بودند، درواقع یزید ملعون برای اینکه بیشتر از قیام کربلا سرافکنده نشود، دستور داده بود به خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله تعرضی نشود. یزید به مسلمبن عقبه دستور داده بود که چون امام سجاد علیه السلام در جریان شورشها نقشی نداشته به ایشان صدمه نرسد، به همین دلیل بود که گروهی از مردم مدینه در واقعه حره به خانه امام سجاد علیه السلام پناه بردند تا از تجاوزها در امان بمانند.
آثار ننگ یزید ملعون در قیام عاشورا
دلیل اصلی در امان ماندن امام سجاد علیه السلام در واقعه حره چه بود؟ به هر حال میدانیم که یزید ملعون در قیام کربلا بهطرز وحشیانهای امام حسین علیه السلام و یاران آن حضرت را به شهادت رسانده و خانواده ایشان را به اسارت برده بود؟ چرا در این واقعه متعرض این خاندان نشد؟
شهادت امام حسین علیه السلام ننگ بزرگی برای یزید محسوب میشد و خود یزید متوجه شده بود که چه جنایت بزرگی کرده که او را سرافکنده کرده است. بر اساس همان قیام کربلا بهشدت تحت فشار عمومی بود و حتی درباریان او را سرزنش میکردند، به همین دلیل نمیخواست بار دیگر در واقعه حره، اهلبیت رسول خدا صلی الله علیه و آله را مورد آزار قرار بدهد تا ننگش زیادتر شود و خودش را بدنامتر کند.
سفارش عبدالملکبن مروان به حاکم حجاز
آیا بعد از قیام کربلا، واقع دیگری روی داد که اهلبیت رسول خدا صلی الله علیه و آله طی آن بهدلیل ننگی که یزید ملعون بهبار آورده بود، در امان بمانند؟
بله. یکی دیگر از این وقایع بهدستور عبدالملکبن مروان است که برای حجاج که از طرف او حاکم حجاز شده بود، نوشت: من را به خون فرزندان ابوطالب آلوده نکن چون خودم دیدم که خاندان حرب یعنی ابوسفیان، با آنان درافتادند و سرنگون شدند.
گفته شده که عبدالملک اهل سیاست بود و پنج سال بعد از قیام کربلا به حکومت رسید، بر همین اساس میتوان اهمیت و ارزش این دستور او را درک کرد که نشان میدهد خاندان ابوسفیان یعنی معاویه و یزید ملعون با وجود تمام فشار و آزاری که ائمه اطهار علیهم السلام وارد کردند، در هدفهای شوم خود به موفقیتی نرسیدند و فقط روسیاهی در دنیا و لعنت ابدی را برای خود فراهم کردند.
حیلهها مانع از پاشیدهشدن بنیامیه نشد
با وجود این پشتوانه فکری، بنیامیه چگونه از هم پاشیده شد؟
اگر به هر نوع از جامعههای بشری نگاه کنید متوجه میشوید که حکومتها هر قدر هم که دارای قدرت و زور باشند، باز هم به یک پشتوانه اعتقادی و فکری نیاز دارند، یعنی همه جامعهها یک نظام اعتقادی لازم دارند تا تکیهگاه فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آنها باشد و هر نوع از اعمال آنها را توجیه کند. هر قدر هم که قدرتها بزرگ باشند باز کنار ابزارهای سلطهگری خودشان اعم از مأموران نظامی و قدرت پلیسی به ابزار روانی نیاز دارند تا فکر مردم را مطیع خودشان کنند.
اگر مردم فکر و اندیشه داشته باشند و نظام حاکم بر خود را خیانتکار و ظالم بدانند، هرگز قبول نمیکنند از دستورات آن تبعیت کنند. پس یک پشتوانه و تکیهگاه اعتقادی و فکری نیاز است تا مردم را رام کرده و مانع شورش آنها باشد. بهحسب تفاوت جامعهها، این تکیهگاه میتواند یک ایسم، مکتب، یا حتی در قالب مذهبی و اندیشه دینی باشد.
حکومت بنیامیه با همه ظلمهایی که در حق مردم روا داشت، خودش را محتاج چنین تکیهگاهی میدید. اما به هر حال رفتار و اعمال حاکم و درباریان با دین اسلام سازگار نبود و حاکمان بهصورت ظاهری هم مرتکب اعمال خلاف شرع میشدند، به همین دلیل آنها سعی میکردند با تبلیغاتی جنایتهای مذهبی خود را بپوشانند و چهره حقیقی خود را از مردم مخفی نگه دارند. البته نباید تصور شود که حاکمان بنیامیه نسبت به افکار عمومی مردم بیتفاوت بودند، این طور نبود. حاکمان سعی میکردند افکاری را به مردم القا و به اذهان عمومی را وارد کنند که متصور شوند وضع موجود بهترین شرایط ممکن است و به همین دلیل باید از آن حفاظت شود.
جعل حدیث و شعر، ابزارهای تبلیغاتی در دست معاویه
حاکمان بنیامیه چطور میتوانستند رفتار غیراسلامی داشته باشند و آن را با اسلام توجیه کنند؟
آنها از ابزارهایی مثل تلقین و جبر استفاده میکردند، همان طور که بعد از مدتی معاویه توانست چهره حق حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام را مخدوش و بدعت توهین به آن حضرت را بنا کند، یا اینکه خودش را امیر مؤمنان نامید و بعد از او عدهای حتی یزید ملعون را که ظاهر اسلام را هم رعایت نمیکرد، امیر مؤمنان مینامیدند. اینها بر اثر توطئه و فریب از طریق تبلیغات منفی ممکن شده بود، طوری که مردم میدانستند یزید سگباز و شرابخوار است، اما با این حال به او لقب امیر مؤمنان میدادند.
نمونه دیگر اینکه یکی از ابزارهای قوی در دست بنیامیه جبرگرایی بود که با استفاده از این ابزار توانستند هر نوع اعتراض مردم و شورش عمومی را در نقطه آغاز از بین ببرند، در عین حال آنها از ادبیات و شعر هم برای پیشبرد اهداف خود و تبلیغات منفی استفاده میکردند. همان طور که معاویه از نفوذ فوقالعاده شاعران میان افکار عمومی، در جهت پیشبرد اهداف خودش بهره میبرد. او و سایر حاکمان بنیامیه، شاعران را تشویق میکردند که شعرهایی در تعریف و تمجید از حکومت آنها بسرایند و حتی گاهی شاعرانی را وادار به این کار میکردند تا هیچ کسی امکان قیام علیه حکومت معاویه را نداشته باشد.
معاویه حتی به جعل حدیث اقدام میکرد، یعنی افرادی را مشخص کرده بود تا احادیثی را بسازند و آنها را بهدروغ به نبی مکرم اسلام نسبت دهند، احادیثی با مضمون تأیید حکومت معاویه و نوع حکومتداری بنیامیه، درواقع شعر و جعل حدیث دو ابزار در دست معاویه بود و از آنها در تبلیغات خودش استفاده میکرد و ذهن مردم را بهنفع خود کنترل میکرد.
انتهای پیام/+