کشوری با جمعیت ۴ هزار نفر در دل عراق
ابوالفضل پیرجانی میگوید: «ما ایرانیها آدمهایی هستیم که هر جا باشیم میتوانیم گلیم خودمان را از آب بیرون بکشیم و بر مشکلات چیره شویم. ما آن اردوگاه را به یک کشور تبدیل کردیم؛ کشوری با چهار هزار نفر جمعیت».
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، خاطرهنویسی دفاع مقدس از همان آغاز جنگ تحمیلی آغاز شده و تا امروز هم ادامه دارد؛ غنیمتهای فرهنگی که از هشت سال حماسه و مقاومت به دست آیندگان خواهد رسید. تاکنون هزارن صفحه از تاریخ جنگ تحمیلی نوشته شده است، اما به اعتقاد کارشناسان، ادبیات اردوگاهی از میان گونههای مختلف ادبی در این حوزه، انسانیترین ادبیات به شمار میآید؛ ادبیاتی که در آن ضمن بیان خاطرات یک انسان در بند، ظرفیتهای او در موقعیتها و تنگناهای مختلف نیز به تصویر کشیده میشود؛ ادبیاتی که در آن هم جدال و جنگ بیرونی قابل مشاهده است و هم کشاکش درونی یک انسان؛ انسانی که دیواری میان او و دنیای بیرون، میان او و خانوادهاش، میان او و آرزوهایش قد کشیده و هر روز بلند و بلندتر میشود.
سعید علامیان در تازهترین اثر خود سراغ خاطرات آزادگانی رفته که در جنگ تحمیلی در شرکت نفت مشغول کار بودند. «مسافران وطن» حاصل 140 ساعت گفتوگو با 47 نفر از این افراد است که همگی در زمان جنگ تحمیلی از کارکنان شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران بودند. هرچند خاطرات هریک از این 47 تن قابلیت پرداختن در یک کتاب مجزا را دارد، اما علامیان تلاش کرده تا ضمن آسیب نرساندن به ساختار خاطرات، با کوتاهنویسی و اختصار خاطرات را ذکر کند. این کتاب تنها بخشی از خاطرات 47 نفر از 43 هزار اسیری است که روزگاری را در زندانها و ارودگاههای عراق گذراندند، عمدتاً مجروح و جانباز شدند و تعدادی از آنها نیز به شهادت رسیدند.
علامیان که پیشتر تبحر خود در حوزه خاطرهنویسی را با روایت زندگی شهید حسن باقری و آثاری چون «برای تاریخ میگویم» اثبات کرده، در این اثر نیز با استفاده از روش تاریخ شفاهی خاطرات مجاهدتهای جمعی از فراموششدگان هشت سال دفاع مقدس را به مخاطب یادآور میشود. او در ابتدای خاطره هر یک از روایان، مختصری از زندگینامه آنها را یاد کرده و در ادامه به نحوه اسارتشان و روزهایی که در اردوگاههای عراق سپری کردند، میپردازد.
در بخشهایی از این کتاب در قسمت خاطرات ابوالفضل پیرجانی میخوانیم:
هنگامی که جنگ تمام شد، عراقیها خیلی خوشحال شدند. این در حالی بود که تا 27 ماه پس از پایان جنگ منتظر آزادی بودیم. بعثیها از این قضیه سوءاستفاده میکردند. میگفتند لوازمتان را جمع کنید، دم در بنشینید، قرار است آزاد شوید! یک ساعت، دو ساعت، سه ساعت، چهار ساعت زیر آفتاب در حرارت پنجاه درجه مینشستیم، بعد میدیدیم ساعت پنج بعدازظهر میآمدند و به ما میخندیدند. نگهبانهای عراقی یکباره میآمدند میگفتند کیسه و وسایلتان را جمع کنید، حالا که میروید ساختمان را تمیز کنید. به عشق اینکه برویم، کف سالن و آشپزخانه را میشستیم، دیوارها و همهجا را تمیز میکردیم؛ حدود هشت ساعت کار شدید میکردیم، بعد میدیدیم خبری از آزاد شدن نیست. شاید پنج بار این بلا را سرمان آوردند. کار به جایی رسید که در مرحله واقعی، هر چه گفتند، باورمان نشد و نرفتیم. تا اینکه علی هاشمی، مسئول سوله گفت: «بچهها به خدا واقعی است.»
تازه باورمان شد. ما را به اردوگاه زیر نظر صلیب سرخ بردند. در آنجا برای اولین بار افراد صلیب سرخ را دیدیم. آنها شب تبادل، آمار ما را گرفتند. تا آن شب هیچکس در ایران از سرنوشت ما اطلاعی نداشت. در مدتی که در اسارت بودم، پدرم برای اطلاع از وضعیت من به مقرّ لشکر در اندیمشک رفته بود، آنها هم اظهار بیخبری کرده بودند.
چهاردهم شهریور 1369 از مرز خسروی وارد ایران شدیم. به خانوادههایمان اطلاع داده بودند که برای استقبال از آزادهها به میدان جمهوری تهران بیایند. پس از گذراندن 48 ساعت قرنطینه، به میدان جمهوری رفتیم. دیدم پیرمردی به سویم آمد. در نگاه اول گفتم این حاجآقا چه نورانی است. آمد مرا بوسید، گفتم چقدر مهربان است. گفت: «بالاخره آمدی پسرم!»
فکر نمیکردم پدرم آنقدر پیر شده باشد؛ با اینکه سنی هم نداشت. از اینکه نبودنم اینقدر او را شکسته کرده، شرمنده شدم. پس از مدتی، پدرم فرم ثبتنام استخدام در شرکت خطوط لوله نفت را برایم پر کرد. با درخواستم موافقت شد و مشغول کار شدم. بعد از حدود پنج ماه با ارائه مدارک متوجه شدند که جانباز 30 درصد هستم.
***
ابوالفضل پیرجانی دو سال پس از مراجعت به وطن ازدواج کرد و اکنون صاحب دختری20 ساله است که در رشته هنر تحصیل میکند. او اکنون حدود 26 سال سابقه کار دارد و در قسمت انبار شرکت خطوط لوله نفت مشغول خدمت است. ابوالفضل درباره 25 ماه و شانزده روز اسارت میگوید: «ما ایرانیها آدمهایی هستیم که هر جا باشیم میتوانیم گلیم خودمان را از آب بیرون بکشیم و بر مشکلات چیره شویم. ما آن اردوگاه را به یک کشور تبدیل کردیم؛ کشوری با چهار هزار نفر جمعیت. در آنجا به گروههای 10 نفره تقسیم شده بودیم. این 10 نفر حکم یک خانواده را داشت. این ویژگیها بود که توانستیم مقاومت کنیم.»
انتشارات سوره مهر این اثر را به تازگی منتشر کرده است. قرار است مراسم رونمایی از این اثر در آستانه آغاز هفته دفاع مقدس با حضور وزاری نفت و ارشاد امروز، 30 شهریورماه، در سالن همایش ساختمان غدیر واقع در خیابان استاد نجات الهی، خیابان ورشو، جنب پارک ورشو، پلاک 4 شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران برگزار شود.
انتهای پیام/