مذاکره با آمریکا و سیاست فشار حداکثری ترامپ


مذاکره با آمریکا و سیاست فشار حداکثری ترامپ

نیویورک‌تایمز به نقل از منابعی در خود دولت ترامپ گزارش داده بود که ترامپ به دنبال آغاز روند واقعی دیپلماتیک با ایران نیست و برنامه‌ای برای آن ندارد و صرفاً از طریق طرح این موضوع به دنبال آن است تا گام‌های تعهدات برجامی ایران را مهار کند.

گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم- از جمله دلایلی که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مقام معظم رهبری در بیانات خود روز سه‌شنبه در ابتدای درس خارج فقه در نفی گفت‌وگو با آمریکا مطرح کردند نوع تعریف و نگاهی است که آمریکایی‌ها به مقوله و مفهوم «مذاکره» دارند.  

ایشان فرمودند: « آمریکا که می‌گوید مذاکره کنیم، مقصودش این نیست که بیاییم یک راه ‌حلّ عادلانه‌ای پیدا کنیم؛ نه، مقصودش این است که بیاییم سر میز مذاکره بنشینیم، ما یک چیزی بگوییم، شما آن را قبول کنید؛ مقصود از مذاکره این است. حالاها این قدر گستاخ شده‌اند که همین را صریح هم میگویند... مقصود اینها از مذاکره این است؛ یعنی ما یک چیزی بگوییم، شما آن را قبول کنید. خیلی خب، بروند با آن کسانی که به عنوان گاو شیردهِ آنها عمل میکنند، هر جور میخواهند همین طور مذاکره کنند؛ امّا جمهوری اسلامی، جمهوری مؤمنین است، جمهوری مسلمینِ لِلّه است، جمهوری عزّت است؛ مذاکره‌ای که بنشینند حرف این و آن را قبول کنند، [در آن معنا ندارد.]»

مقام معظم رهبری پیش از این هم در سخنانی به نوع نگاه آمریکایی‌ها به مذاکره و خواسته‌های آنها از آن اشکال وارد کرده و آن را یکی از دلایل بی‌فایده بودن گفت‌‌وگو با نمایندگان این کشور دانسته‌اند. ایشان مردادماه سال 97 فرموده‌اند: « مذاکره یعنی دادوستد، یعنی بنشینید دو طرفِ میز؛ شما یک چیزی بدهید، یک چیزی بگیرید؛ معنای مذاکره‌ی سیاسی این است. خب، آمریکایی‌ها چون متّکی هستند به قدرت نظامی و قدرت پولی و قدرت رسانه‌ای وقتی‌که با یک طرفی میخواهند مذاکره کنند، اهداف اصلی خودشان را قبلاً برای خودشان مشخّص میکنند؛ حالا بعضی از آن اهداف را به زبان هم می‌آورند، بعضی را هم نمیگویند؛ در اثنای کار مرتّب دبّه میکنند، مرتّب اضافه میکنند، مرتّب چانه میزنند، امّا اهداف اصلی برای خودشان مشخّص است؛ این یک. دوّم، از این اهداف اصلی یک قدم عقب نمی‌نشینند.»

ممکن است اینطور تصور شود که این نگاه آمریکایی‌ها نسبت به مقوله مذاکره مختص رئیس‌جمهور فعلی این کشور است که زیاده‌خواهی‌ها و تمامیت‌طلبی‌هایش را عیان‌تر از قبلی‌ها بیان می‌کند، اما با بررسی‌ دقیق‌تر می‌توان دریافت که طرف آمریکایی هیچ‌گاه نگاهی جدا از این به این مقوله نداشته است. از نظر آمریکایی‌ها، هنگامی که بحث مذاکره با طرف‌های ناهمسو مطرح است، فقط مذاکره‌ای مذاکره محسوب می‌شود که نهایتاً به همسویی کامل طرف مقابل با منافع آمریکا منجر شود، وگرنه باطل است و هیچ فایده‌ای ندارد.

 از همین رو است که انتقاد اصلی ترامپ و دیگر منتقدان در آمریکا به توافق هسته‌ای برجام این است که چرا با ایران بر سر سندی توافق شده که در آن برنامه‌هایی برای محدود کردن تمامی مولفه‌های قدرت جمهوری اسلامی، اعم از برنامه موشکی، قدرت منطقه‌ای، تفاسیر غیرغربی از حقوق بشر و به کل «جمهوری اسلامی بما هو جمهوری اسلامی» در نظر نگرفته شده است؟ انتقاد آنها این است که معنای توافقی که در آن جمهوری اسلامی هنوز از قدرت فکری برای الهام‌بخشی به مخالفان آمریکا برخوردار است جز رسمیت بخشیدن به این تفکر چیست؟ 

مقام معظم رهبری بر اساس همین درک از این نوع تعریف آمریکایی‌ها از مذاکره، قبل از آغاز مذاکرات هسته‌ای منجر به برجام به درستی پیش‌بینی کرده بودند که اگر روزی مسئله هسته‌ای با آمریکا حل بشود، باز آمریکایی‌ها بحث‌های دیگری را پیش خواهند کشید. ایشان می‌فرمایند: «مسئله هسته‌ای هم اگر یک روزی - حتی به فرض محال - بر طبق نظر آمریکا حل بشود، باز یک مسئله‌ی دیگری دنبال آن می‌آید؛ الان ملاحظه کنید سخنگویان دولت آمریکا بحث حقوق بشر، بحث موشکی، بحث سلاح و مانند اینها را به میان آوردند.»

جالب آنکه، معماران آمریکایی برجام یعنی «باراک اوباما» و اعضای دولت او هم، با آنکه با ایران بر سر میز مذاکره نشستند دقیقا چنین تعریفی از این مقوله داشتند.   آنها هم هدف نهایی خود از مذاکره را جایی قرار داده بودند که بتوانند نظام فکری و قدرت الهام‌بخشی جمهوری اسلامی را دچار فروپاشی از درون کنند و برجام را نخستین گام در این راستا می‌دانستند.

بر اساس این تعریف از مذاکره، آمریکایی‌ها پیشنهاد مذاکره را برای کاستن از فشارها علیه کشور ناهمسو مطرح نمی‌کنند، بلکه آن را ابزاری برای فشار می‌دانند. مقام معظم رهبری مردادماه سال 97 به این موضوع اشاره کرده‌اند: «همه بدانند -هم سیاستمداران ما و دیپلمات‌های ما، هم جوانهای پُرانگیزه‌ی ما، هم دانشجویان رشته‌های سیاسی ما، هم فعّالان میدان سیاست، همه بدانند- مذاکره با رژیم زورگو و پُرتوقّعی مثل آمریکا، وسیله‌ای برای رفع دشمنی نیست؛ مذاکره، وسیله‌ای برای رفع دشمنیِ آمریکا نیست بلکه مذاکره، ابزاری در دست او برای اعمال دشمنی است. ببینید؛ این یک فرمول قطعی است که هم تجربه‌های ما آن را تأیید میکند، هم ملاحظات گوناگون سیاسی آن را تأکید میکند. بعضی میگویند مذاکره کنیم تا دشمنی کم بشود؛ نه، مذاکره دشمنی را کم نمیکند، مذاکره یک وسیله‌ای به او میدهد تا اعمالِ دشمنیِ بیشتری بکند.»

ایشان خردادماه سال جاری هم فرموده‌اند پیشنهاداتی که آمریکایی‌ها برای مذاکره با ایران مطرح می‌کنند مکمل راهبرد فشار آنها است.ایشان می‌گویند: «آمریکایی‌ها وقتی می‌خواهند با فشار، چیزی را در کشوری هدف قرار بدهند و مقصود خود را به دست آورند، "فشار" در اینجا برایشان راهبرد است؛ یک تاکتیک هم دارند به اسم مذاکره. فشار می‌آورند تا طرف خسته شود و بعد میگویند حالا مذاکره کنیم. این مذاکره مکمل فشار است و برای آن است که محصول فشارها نقد شود. فشار می‌آورند و بعد میگویند حالا مذاکره کنیم؛ مذاکره این است. راهبردشان مذاکره نیست؛ فشار است. مذاکره یک ذیلی است در راهبرد فشار.راه مقابله هم این است که طرف مقابلشان، از ابزار فشار خود استفاده کند تا فشار روی خود را کم کند. اما اگر چنانچه فریب دعوت به مذاکره را بخورد و بگوید پس احتیاجی به استفاده از اهرمهای فشار من نیست، آن‌وقت لغزیده و رفته و این یعنی باخت قطعی.»

در همین راستا، چند ماه پیش روزنامه نیویورک‌تایمز به غیرواقعی بودن پیشنهادات ترامپ برای «مذاکره بدون پیش‌شرط» با ایران اذعان کرد و نوشت: ««ژست‌های ترامپ برای دیپلماسی چیزی بیش از نمایش نیست.»

این روزنامه به نقل از منابعی در خود دولت ترامپ گزارش داده بود که ترامپ به دنبال آغاز روند واقعی دیپلماتیک با ایران نیست و برنامه‌ای برای آن ندارد و صرفاً از طریق طرح این موضوع به دنبال آن است تا گام‌های ایران برای کاستن از تعهدات برجامی‌اش را متوقف کند؛ از جمله شواهدی که نیویورک‌تایمز برای غیرواقعی بودن پیشنهادهای ترامپ برای مذاکره اشاره کرده بود این بود که دولت ترامپ هیچ طرحی به عنوان مشوق برای متقاعد کردن ایران به مذاکره آماده نکرده است. 

البته گفتن اینکه آمریکا برنامه‌ای برای مذاکره به معنی داد و ستد ندارد به معنی آن نیست که این کشور به چنین مذاکره‌ای احتیاج ندارد و به آن مشتاق نیست. به عکس، آمریکایی‌ها به چنین مذاکره‌ای و گفتن اینکه توانسته‌اند جمهوری اسلامی را پای میز مذاکره بکشانند، بسیار احتیاج دارند. 

دولت فعلی آمریکا در حال حاضر به چنین مذاکره‌ای بیش از هر زمان دیگر محتاج است. دونالد ترامپ در چند ماه اخیر به دلیل آنکه موفق نشده بر خلاف وعده‌هایش جمهوری اسلامی را بعد از خروج از برجام پای میز مذاکره بیاورد و ایران هم کاهش تعهدات برجامی خودش را آغاز کرده زیر رگبار انتقادها قرار گرفته. شدت فشارها و انتقادات روی او به اندازه‌ای بوده که او در هفته‌های گذشته مجبور شده برای پاسخ به منتقدان به توجیه‌ها و دروغ‌های جورواجور متوسل شد. 

ترامپ یکبار گفته که ایرانی‌ها می‌خواهند به او زنگ بزنند اما «جان کری» مانع می‌شود، یکبار دیگر گفته که «امانوئل ماکرون» به ایرانی‌ها سیگنال اشتباه می‌دهد، وگرنه آنها پای میز مذاکره می‌آمدند، یکبار دیگر گفته که ایرانی‌ها مشتاق مذاکره‌اند اما چون آدم‌های مغروری هستند، مانده‌اند چطور با او باب گفت‌وگو را باز کنند.

مقام معظم رهبری شهریورماه سال 97 در این خصوص می‌فرمایند: «حالا آقای رئیس‌جمهور که هیچ، وزیر خارجه و عناصر وزارت خارجه هم همین‌جور؛ هیچ معنی ندارد با اینها مذاکره کردن. البتّه شما این را هم می‌دانید و شاید بهتر از من بدانید که آمریکایی‌ها احتیاج دارند به مذاکره‌ی با جمهوری اسلامی. دولتهای آمریکا -هم آن دولت قبلی، هم این دولت، هم دولت اسبق- همه احتیاج دارند نمایش بدهند که ما جایی مثل جمهوری اسلامی را کشاندیم پای میز مذاکره؛ این چیزی است که نیاز دارند. آن روزی که اوباما موفّق شد تلفنی با آقای دکتر روحانی صحبت بکند، اینها آنجا جشن گرفتند که خبرش بعداً رسید به ما از طُرُقی. اینها احتیاج دارند به این قضیّه؛ هیچ لزومی ندارد که ما این احتیاج آنها را برآورده کنیم.»

این سخنان مقام معظم رهبری به طور خلاصه به معنی این است که مذاکره‌ای که صرفاً به رفع احتیاجات طرف آمریکایی کمک کند و فایده‌ای به حال ایران نداشته باشد، عقلانی به نظر نمی‌رسد. یکی از احتیاج‌های دولت فعلی آمریکا در حال حاضر نشان دادن موفقیت سیاست موسوم به «کارزار فشارحداکثری» است؛ دولت ترامپ به چنین نمایشی یک نگاه کوتاه‌مدت و یک نگاه کلان و درازمدت دارد. در نگاه کوتاه‌مدت، چنین نمایشی درستی سیاست او در قبال ایران را به اثبات رسانده و برای او فتح دیپلماتیکی محسوب می‌شود که می‌تواند خیال او را از بابت رقابت‌های انتخاباتی 2020 راحت کند، اما در نگاه کلان، موفق از آب در آمدن چنین سیاستی به منزله یک پیروزی بزرگ در یک جنگ هویتی محسوب می‌شود که راه مقابله آینده با ایران را هم نشان می‌دهد.

رهبر انقلاب در سخنرانی شب گذشته فرمودند: «چه جور میخواهد اثبات کند که فشار حدّاکثری تأثیر دارد؟ به این [صورت] که مسئولین جمهوری اسلامی را بکشاند پای میز مذاکره؛ بگوید ببینید، اینها که میگفتند ما با آمریکا مذاکره نمی‌کنیم، فشار حدّاکثری، اینها را مجبور کرد که بیایند پای میز مذاکره بنشینند؛ هدف این است؛ با این کار ثابت کنند به همه و تثبیت کنند در سیاست آمریکا که فشار حدّاکثری، تنها راه مواجهه‌ی با جمهوری اسلامی است؛ این سیاست او است.ما در مقابل باید توجّه داشته باشیم که اگر دشمنِ ما توانست اثبات کند که فشار حدّاکثری، علاج کار ایران است و روی ایران مؤثّر است، ایران دیگر و هرگز روی آسایش را نخواهد دید.»

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران