چرا حنجره شعر اعتراض انقلابی امروز خاموش است؟/ «به حرف اول این انقلاب برگردیم»

چرا حنجره شعر اعتراض انقلابی امروز خاموش است؟/ «به حرف اول این انقلاب برگردیم»

مصطفی محدثی خراسانی معتقد است: شعر اعتراضی از جنس شعری که سیدحسن حسینی و احمد زارعی می‌گفت، الان نه گفته می‌شود و نه اگر گفته شود، تأثیرگذاری قبل را دارد؛ این در حالی است که الان زمان گفتن شعر اعتراض است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، دومین نشست راهکارهای تحقق بیانیه گام دوم در حوزه فرهنگ، ادب و هنر با مشارکت انجمن قلم ایران و خبرگزاری تسنیم در این خبرگزاری برگزار شد. مصطفی محدثی خراسانی و کامران شرفشاهی میهمانان این نشست بودند و رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر، نیز مدیریت این جلسه را برعهده داشت.

در این جلسه که با محوریت «بیانیه گام دوم، فرهنگ و جوانان» برگزار شد، موضوعات مختلفی از جمله تأثیر سپردن مسئولیت به جوانان در عرصه فرهنگ بر پویایی و عدالت‌طلبی جامعه، بررسی تجربه‌های موفق در این زمینه و وضعیت شعر اعتراض امروز طرح و بررسی شد. شرفشاهی در این نشست ضمن اشاره به تجربه‌های موفق در سپردن مسئولیت و اعتماد به جوانان طی چهار دهه گذشته تأکید کرد که جوان‌گرایی از یک سو باید همراه با تربیت نسل جوان باشد تا از امتحان مسئولیت‌پذیری بتواند شایسته و سربلند بیرون بیاید و از سوی دیگر با سپردن مسئولیت، آنها را برای آینده آماده کرد.

مصطفی محدثی خراسانی نیز در این جلسه، جوانی را سرمایه‌ای دانست که جامعه به شدت به آن نیازمند است. او همچنین در ادامه با اشاره به تأثیر این سرمایه در جریان‌سازی ادبیات در ابتدای انقلاب از تجربه‌های موفق در اشعار شاعران انقلابی چون زنده‌یاد سیدحسن حسینی و شادروان احمد زارعی یاد کرد. این شاعر همچنین با اشاره به یکی از غزل‌های معروف خود در دهه 60 گفت: شعر اعتراضی از جنس شعری که سیدحسن حسینی و احمد زارعی می‌گفت، الان نه گفته می‌شود و نه اگر گفته شود، تأثیرگذاری قبل را دارد؛ این در حالی است که الان زمان گفتن شعر اعتراض است.

مشروح این میزگرد را می‌توانید در ادامه بخوانید:

*اسماعیلی: جوان‌محوری شاه‌کلید بیانیه گام دوم انقلاب است. همچنان که طی 40 سال گذشته از سلوک و سیره رهبر معظم انقلاب توجه ویژه ایشان به جوانان را دریافت کردیم، در این بیانیه نیز می‌بینیم که روی سخن ایشان با جوانان است؛ جوانانی که آینده‌ساز و پایه‌های اصلی توسعه و پیشرفت هستند. ایشان می‌فرمایند: «اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بنده‌ ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم.»... به نظرم اولین سؤالی که در این زمینه به ذهن می‌رسد، تعریف جوان‌گرایی است؛ جوان‌گرایی در حوزه فرهنگ چگونه محقق می‌شود؟ آیا ما پیش از این نیز شاهد تغییر مدیریت‌ها در بخش فرهنگ با این رویکرد بوده‌ایم یا خیر؟

شرفشاهی: ما احادیث فراوانی درباره توجه به جوانان و سپردن امور مهم به آنها داریم؛ کما اینکه در دوران صدر اسلام شاهدیم که پیامبر اکرم(ص) در نبرد مهمی مانند تبوک، فرماندهی سپاه را به یک جوان می‌سپارند. همچنین فرازها و روایت‌های گوناگون دیگری در زندگی اهل بیت(ع) داریم که نشان‌دهنده آماده کردن نسل جوان برای پذیرفتن مسئولیت‌های آینده است. این اتفاق چه بخواهیم و چه نخواهیم رخ خواهد داد. آنها نسل آینده هستند و مقدرات کشور را به دست خواهند گرفت؛ لذا فرصت‌سازی برای جوانان و سپردن امور به آنها همواره نتایج مطلوبی داشته است.

از نمونه‌های موفقی که می‌توان در این زمینه یاد کرد، جوان‌گرایی در عرصه ورزشی است. هرگاه به جوانان اعتماد کردند، افتخارآفرین بودیم. این اتفاق در حوزه فرهنگ نیز تاحدودی رخ داده است.

*اسماعیلی: در عرصه فرهنگ چطور؟ بیشتر در چه حوزه‌هایی تجربه این کار را داشته‌ایم؟

شرفشاهی: برنامه‌‌ریزی‌هایی که در عرصه آموزش انجام شد، موجب شد تا در عرصه شعر و ادبیات شاهد ظهور نسل جوانی باشیم که حرف روزگار خود را بزند و در زمینه فرم و محتوا آثاری خلق کند که قابل توجه است؛ هرچند معتقدم که هنوز فضا برای کار این نسل باقی است.

جوان‌گرایی از یک سو باید همراه با تربیت نسل جوان باشد تا از امتحان مسئولیت‌پذیری بتواند شایسته و سربلند بیرون بیاید و از سوی دیگر با سپردن مسئولیت، آنها را برای آینده آماده کرد. باید مسئولیت‌ها را باید به جوانان سپرد.

*اسماعیلی: فکر می‌کنید که در بُعد دوم توانستیم موفق عمل کنیم؟

شرفشاهی: خیر، به نظرم ما در زمینه سپردن مسئولیت‌ها به نسل جوان و کسانی که دارند از سن جوانی عبور می‌کنند، کوتاهی کرده‌ایم؛ این در حالی است که هنوز کسانی که بازنشسته هم شده‌اند، بر صندلی‌های مسئولیت‌ها تکیه زده‌اند. جای دریغ دارد که بگوییم بعضی از این اشخاص، فعال و جریان‌سازی هم نیستند اما کماکان تلاش می‌کنند تا در صحنه باقی بمانند. جامعه ما نیازمند اشخاصی است که بتوانند جریان‌سازی کرده و اهل فعالیت باشند و ارتباط افزون‌تری با نسل جوان برقرار کنند. از سوی دیگر در بُعد فرهنگی بتوانند جامعه را از حالت فقر حرکت خارج کنند.

در حال حاضر ما نهادها، سازمان‌ها و دستگاه‌های متعددی داریم که به طور موازی در عرصه فرهنگ حضور دارند، اما فعال نیستند. اگر بخواهیم جزئی‌تر به این قضیه نگاه کنیم، یک نمونه آن سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است با انبوهی از فرهنگسرا، خانه فرهنگ، اندیشه‌سراها و ... با اسامی شیک، اما خروجی این‌ها را وقتی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که مدت‌هاست در مناسبت‌های بزرگ یک شب شعر کوچک نمی‌توانند برگزار کنند. مناسبت‌ها طی می‌شود و این‌ها توانایی برگزاری و ارائه برنامه‌های مرتبط با این مناسبت‌ها برای مردم را ندارند و از سوی دیگر در برقراری ارتباط میان هنرمندان و اصحاب فرهنگ نیز ناتوان هستند. این قضیه تبعات ناگواری دارد که به تدریج شاهد آن در جامعه هستیم.

*اسماعیلی: آقای محدثی تعریف شما از جوان‌گرایی چیست؟

محدثی خراسانی: جوان و جوانی پدیده، انرژی و سرمایه‌ای است که جامعه به شدت به آن نیازمند است. پیشرفت معانی مختلفی دارد؛ اگر از پیشرفت اینطور تعبیر کنیم که باید به نقطه مطلوب برسیم، ممکن است دیگر جوامع زودتر از ما به این نقطه رسیده باشند. معنای دیگر پیشرفت نیز این است که راه‌هایی را که دیگران نرفته‌اند، طی کنیم و به سمت مسیرهای تازه‌ای حرکت کنیم. برای هر دو این تعریف اگر سرمایه‌ای به نام جوان نباشد، محال است که رخ دهد. درست است که می‌گویند «آنچه در آینه جوان بیند پیر در خشت خام، آن بیند»، درست است که نقشه راهی که بزرگترها ترسیم می‌کنند، می‌تواند جامعه را از آزمون و خطا مصون بدارد و تضمین کند که راه را درست بپیماییم، اما اگر با وجود همه این‌ها، موتوری نباشد که ما را برای حرکت در مسیر هدایت کند، تمام آن ابزارها بلااستفاده می‌ماند. این موتور محرکه، جوانی است.

جوانی ممکن است در دل یک جوان یا در روحیه یک میانسال باشد. عطش‌مندی برای نوآوری، راضی نبودن به وضع موجود، آرمان‌خواهی و کمال‌جویی پتانسیل جوانی است؛ نمی‌گویم همه جوان‌ها این خصوصیت را دارند یا هیچ میانسالی این ویژگی را ندارد، این ویژگی‌ها می‌تواند راه‌های تازه‌ای پیش روی جامعه باز کند. ما به این پتانسیل نیازمندیم. بخشی از این پتانسیل در جان جوانان است که باید از آن بهره‌مند شد. قطعاً این توجیهات که جوانان تجربه لازم را ندارند و خطرناک است که کار را به آنها بسپاریم و...، جامعه را دچار پس‌رفت خواهد کرد.

*اسماعیلی: رهبر انقلاب اشاره به روحیه آرمان‌خواهی جوانان دارند. جوانان قشری هستند که آرمان‌خواهند و می‌توانند از وضع موجود به وضع مطلوب برسند. روحیه جوانی به‌گونه‌ای است که تلاش دارد تا فاصله بین بایدها و واقعیت‌ها را کاهش دهد، جوانی انگیزه‌ای است برای بسط عدالت علوی در کشور و ... . با توجه به این موارد، ادبیات و فرهنگ ما تا چه حد در این مسیر حرکت کرده است؟ آیا توانستیم نهضت عدالت‌خواهی را در ادبیات ایجاد کنیم؟

شرفشاهی: حدیثی از امام علی(ع) داریم که فرمودند جوانان برای عصر دیگری خلق شدند. ما باید خودمان را با نسل جوان منطبق کنیم. روحیه آرمان‌گرایی فرصتی نو برای جامعه ایجاد می‌کند؛ فطرت جوانان، فطرت پاک‌تری است، آنها هنوز آلوده زندگی و دنیا نشده‌اند. به قول دکتر شریعتی در دوران جوانی همواره احساس مسئولیت و بی‌قراری مثبت وجود دارد. به گواه تحولات اجتماعی، این شور و حال و این روحیه آرمان‌خواهی که در جوانان وجود دارد، می‌تواند جامعه را به سمت برطرف کردن شکاف‌ها سوق دهد.

*اسماعیلی: داشتن این روحیه یک بحث است، استفاده از این روحیه در جهت هدایت جامعه موضوع دیگری است. ما در آغاز انقلاب شاهد حضور جوانان در مسئولیت‌های مختلف بودیم. حتی این حضور در ادبیات و عرصه فرهنگ نیز وجود داشت. حضور شاعران جوانی مانند زنده‌یاد سلمان هراتی، احمد زارعی، قیصر امین‌پور و ... جریان جدیدی در ادبیات پس از انقلاب ایجاد کرد. شعر اعتراض باورمند انقلابی از همین زمان آغاز شد. اما کم‌کم این روحیه در نسل‌های بعد کم‌فروغ شد و شاعران دچار روزمرگی و روز مرگی شدند.

به نظرم اینطور نیست. به عنوان نمونه، تنها کسی که در حوزه ادبیات کارگری کار کرد، من بودم. کتاب «دسترنج» گواه این مسئله است. زمانی که من کار در این زمینه را شروع کردم، دهه 60 بود. همه می‌گفتند که این ادبیات اجتماعی خاص ادبیات کارگری متعلق به چپی‌هاست، اما من آمدم و در آغاز کار 10 غزل بر وزن لیس للانسان الا ما سعی یافتم. اما چون این کارها پراکنده است، دیده نمی‌شود.

*اسماعیلی: ما در ادبیات آغاز انقلاب شاهد اعتراض شاعران به هر تخلفی بودیم؛ این در حالی است که جامعه در آن زمان، جامعه سالم‌تری بود و میزان تخلفات و مفاسد اقتصادی و ... به اندازه امروز نبود. در سال‌های اخیر یکی از مطالبات رهبر معظم انقلاب این بود که جوانان باید روحیه عدالت‌خواهی و اعتراض به فساد در جامعه داشته باشند. کارهایی در راستای این مطالبه صورت گرفته اما عمدتاً به صورت فردی و پراکنده بود. ما شاهد جریان قدرتمند ادبی در این زمینه حتی در میان جوانان نیستیم. فکر می‌کنید که علت کجاست؟

شرفشاهی: این مسئله به مدیران محافظه‌کار در رأس رسانه‌ها و نهادهای فرهنگی بازمی‌گردد که گاه برای حفظ موقعیت خود، ادبیات را پاستوریزه می‌کنند. جای دریغ دارد که برخی از رسانه‌های ما که باید این آثار را منتشر ‌کنند، آنها هم مشی محافظه‌کارانه‌ای پیش گرفته و از انتشار خودداری کردند، در حالی که جامعه ما به این آثار نیاز دارد.

شاعر و نویسنده مانند گلبول‌های سفید است که کارش مبارزه با میکروب‌هایی است که وارد پیکره جامعه می‌‌شود. من برخلاف شما فکر می‌کنم که شاعران و اهل قلم ما در سال‌های گذشته پیوسته این کار را انجام داده‌اند. در مجامع مختلف گروه‌های ادبی شعرهای بسیاری در این زمینه می‌بینم، اما جای دریغ دارد که بگویم که در رسانه‌های رسمی ما مانند رسانه ملی این آثار پخش نمی‌شود. این در حالی است که ما در گذشته شاهد انتشار مداوم این آثار بودیم و شاعر هم برای آن هزینه می‌داد. به عنوان مثال یادم هست شاعری اهل سبزوار بود شعری داده بود که در دهه 70 در کیهان چاپ شد. ایشان کارمند یکی از این بانک‌ها بود. بعد از انتشار شعرش آنقدر برایش مشکل و حاشیه درست کردند که مجبور شد از ادبیات فاصله بگیرد.

*اسماعیلی: پرداختن به شعر اجتماعی یکی از مطالبات رهبر انقلاب در سال‌های گذشته هم بوده است. اما نکته‌ای که باید در این زمینه توجه داشته باشیم، این است که مرز میان شعر باورمند انقلابی با شعر اپوزیسیون کجاست؟ به عبارت دیگر، شعر اعتراض باورمند انقلابی چه ویژگی‌هایی دارد؟

محدثی خراسانی: جوانان از جهان مطلوب و آرمانی سخن می‌گویند. آنها برای تغییر وضعیت موجود به وضعیت مطلوب آمده‌اند. در زمینه فعالیت‌های ادبی در دهه 60 ، باید بگویم که جامعه در آن زمان به شدت زلال‌تر از الان بود، به همین دلیل حساسیت‌ها بیشتر بود. من در سال 66 غزلی گفتم با این ابیات:

بیا به آینه ، قرآن ، به آب برگردیم
بیا به اسب، حماسه، رکاب برگردیم

به دست‌های پر از پینه، سفره‌های تهی
به حرف اول این انقلاب برگردیم...

الان که نگاه می‌کنم، می‌بینم که کارکرد این غزل برای الان است و من این غزل را در سال 66 برای امروز گفته‌ام. مصادیقش الان مشهودتر است، اما این سروده امروز شنیده نمی‌شود؛ چون آسمان سنگین و غبارآلود شده و دوری از صافی و زلالی نهادینه شده به همین دلیل این دست از اشعار شنیده نمی‌شود.

*اسماعیلی: چطور می‌توان این جریان را تقویت کرد؟

 نظام فرهنگی ما متأسفانه علی‌رغم تمام هشدارهایی که دلسوزان انقلاب و پیروان راستین خط امام(ره) از همان سال‌ها می‌دادند، سیاست‌گذاری‌های اجتماعی، اقتصادی و ... به گونه‌ای بوده که این دست از اشعار گفته هم که می‌شود، بر سبیل شعر طنز است. در واقع شعر طنز گریزگاهی در این زمینه است که آن هم به خنده گذاشته می‌شود. تندترین شعرهای انتقادی را در حضور وزیر می‌خوانند، آقای وزیر هم فقط تبسم می‌کند و ای بسا شاعر طنزپرداز را هم به گونه‌ای بنوازد.

شعر اعتراضی از جنس شعری که سیدحسن حسینی و احمد زارعی می‌گفت، الان نه گفته می‌شود و نه اگر گفته شود، تأثیرگذاری قبل را دارد؛ این در حالی است که الان زمان گفتن شعر اعتراض است.

ادامه دارد...

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران