چگونه انیمیشنهای بزرگ، تئاتر رایگان میشوند؟
این روزها برادوی در حال تولید نسخه تئاتری انیمیشن مشهور «هراکلس» است؛ اما چگونه یک انیمیشن بدل به یک تئاتر میشود؟
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، این روزها میتوان دید تئاتر ایران تجربه تولید نمایشهایی میشود که اساسشان یا موزیکالهای مشهور است یا انیمیشنهای محبوب. در تالار وحدت نمایش «اشک و لبخندها» بر اساس موزیکال مشهور «آوای موسیقی» در حال اجراست و پس از آن نمایش «مری پاپینز» روی صحنه میرود که نسخه اصلیش توسط جولی اندروز ساخته میشود، همان اندروزی که بازیگر «آوای موسیقی» بود.
خبرهایی هم از تولید نمایش «هری پاتر» به گوش میرسد. این هجوم بیامان نمایشهای اقتباسی از آثاری از این دست ذهن را بدین سو میبرد که اساساً این آثار چگونه تولید میشود.
با این حال تمام تئاتر موزیکال برآمده از این آثار برای رسیدن به نمایشی عظیم و چشمگیر نیست. بخشی از این نمایشها برای رساندن پیامهای دوستی و وحدت است، همانند نمایش «هرکول» که قرار است یک کنش عمومی برای رسیدن به یک نمایش رایگان باشد.
نانسی کولمن، خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز به پشتصحنه نمایش «هراکلس» رفته است تا راز این شیوه اقتباسی را کشف کند:
وقتی آلن منکن - ترانهنویسی که پشت رونسانس انیمیشنهای قرن بیستم دیزنی است- در تکاپوی اقتباسی از «هرکول» بود. او فرض کرد که یک داستان کلاسیک به دنبال موسیقی کلاسیک برای تطابق است. در عوض ، کارگردانان فیلم در 1997 می خواستند از موسیقی گاسپل بهره ببرند.
آقای منکن در مصاحبه تلفنی یادآوری کرد «من گفتم، واقعاً؟ لطفاً اینو واسم توضیح بده.» سفر حماسی هرکول برای اثبات اینکه او قهرمانی است که خدایان یونانی را درگیر میکند - آنها توضیح دادند موسیقی گاسپل موسیقی نیایش خدا است. «من میرم ، خُب ، این یه کشش هست؛ ولی باشه. بیایید این موسیقی رو بنوازیم.»
موسیقی به دست آمده یک فصل محبوب در کتاب آهنگهای دیزنی شده است. اکنون این ترانهها با اقتباس تئاتری برتر جهان زنده میشوند - و آقای منکن به همراه اشعار دیوید زیپل ، ترانهسرا، پنج اقتباس دیگر را در دست دارد.
اما در چرخشی از اقتباسهای تئاتری معمولی دیزنی - تلاشهای تجاری با چشماندازی برادویوار - «هرکول» به مدت یک هفته در تئاتر دلاکورته در سنترال پارک از 31 آگوست به صورت رایگان روی صحنه میرود. بلیتهای این نمایش به کارگردانی لیر دیبسونت از طریق یک قرعهکشی دیجیتالی توزیع میشود. آقای منکن گفت برخلاف «شیر شاه»، «علاءالدین» و اخیراً «یخزده» هیچ برنامهای برای تولیدات آینده این اثر وجود ندارد.
«هرکول» به عنوان بخشی از کارهای عمومی (Public Works) ارائه میشود، در رویداد سالانه پایان سال تابستان، تئاتر عمومی از سال 2013، بازیگران حرفهای و گروههایی از جامعه را برای تولیدات ساده شده یکی میکند که یک تئاتر جزئی و اجرایی جزئی هستند- و به طور فزایندهای تحسین شده و تأثیرگذار بودهاند.
شکسپیر منبع معمول این آثار بوده است، اگرچه در سال 2015 ، خانم دیبسونت کارگردانی موزیکال «اودیسه» را کارگردانی کرد. کاوش به سفر یک قهرمان، با وفور مضامین مرتبط برای تعداد کثیری بازیگر، قلمروی پرثمری برای این برنامه بود.
آقای منکن گفته فکر کردن درباره یک اقتباس تئاتری را آغاز کرده؛ پس از اینکه یک نسخه فشرده از انیمیشن «هرکول» را در یک کشتی تفریحی دیزنی میبیند. او خانم دیبسونت را دو سال پیش به استودیوی خودش دعوت کرد، دیبسونت پس از حضور در نمایش «رویای شب نیمه تابستان» در دلاکورته، گفت بخشی از تئاتر عمومی شکسپیر در فصل پارک است.
لیر دیبسونت، کارگردان نمایش
خانم دیبسونت گفت: «شاید تصور برتری جهانِ «هرکول» در یک نمایش آثار عمومی بسیار دیوانهوار به نظر آید؛ اما من آن را آنجا پیش منکن گذاشتم. بدیهی است او میدانست چقدر من بدنه کارهایش را دوست دارم و فقط گفتم، فکر میکنم میتواند همین درک خارقالعاده خاص آن داستان در همین خانهای باشد که ما ساختهایم.»
خانم دیبسونت هنگام بازدید از یکی از سازمانهای شریک کارهای عمومی،هنگامی که اعضا شروع به گفتوگو درباره فیلمهای دیزنی میکنند چشمانداز تازهای میبیند. عشق به این داستانها چیزی بود که همه آنها با هم به اشتراک میگذاشتند - از جمله خانم دیبسونت که حس علاقه او به تئاتر موزیکال به تماشای کارتونهای دیزنی در زمان کودکی در باتونروژ باز میگردد. او گفت، این موزیکالها «یک معیار مشترک آمریکایی» هستند.
موسیقی بیشتر…
این ابرقهرمان دیزنی از درون خانم دیبسونت ناشی میشود، وقتی او درباره آهنگهای جدید آقای منکن و زیپل میگوید که او آنها را «برخی از بهترین آثارشان» مینامد.
او گفت: «کاری میکنند که گریه کنم. کاری میکنند که به وجد بیایم. من جیغ میکشم.»
کلاسیکهای «هرکول» که طرفداران آن را میشناسند و دوستش دارند، قرار است در اینجا باشد: موزها (الهههای نهگانه که هر یک نماد یک هنر هستند) راوی داستان باقی میمانند و فرضیه مقدم را با «حقیقت انجیل» تنظیم میکنند. «از صفر تا قهرمانی»هنوز هم نمایشی خواهد بود - خانم دیبسونت اظهار داشت «احتمالاً افسانهترین تئاتر موزیکال شناخته شده برای بشریت باشد».
و هرکول (جلانی آلادین) هنوز وعده «به دوردستها برو» را میدهد، فقط هماکنون، با فشار اضافه شده راجر بارت - صدای آوازخوان اصلی هرکول در نسخه سینمایی، کسی که در نقش هادس روی صحنه میآید- به اطرافش گوش میدهد.
آقای آلادین که سال گذشته نخستین حضور خود را در برادوی با بازی در نقش کریستوف در «یخزده» تجربه کرده است، گفت: «اولین باری که جلوی راجر بارت «به دوردستها برو» را خواندم، نزدیک بود شلوارم را کثیف کنم. همان مردی است که صدایش به این آهنگ اعتبار داد.»
راجر بارت، بازیگر نقش هادس و جلانی آلادین بازیگر نقش هرکول در طول تمرین نمایش
در نسخه جدید، مخاطبان میتوانند همچنین انتظار دوستی میان هرکول و شخصیت مورد علاقه او، مگ (کریستا رودریگز) و «برقهای بزرگ صاعقه» دیگر عضو گروه «از صفر تا قهرمان» داشته باشند. علاوه بر این، آقای منکن آهنگی به شخصیت شرور داستان نیز علاقه نشان داده است، یک اصل در دیگر موزیکالهای دیزنی در یک بازه زمانی. با «یک روز باحال در جهنم»، هادس در انتها، آهنگ خودش را دارد. آقای مانکن گفت: «میدونی، هادس همیشه بالای سر خودش را منفجر میکند.»
آقای منکن فریاد زد. او میگوید: «شما میبینید که شعلههای آتش از سر او بیرون میآیند و بعد او دو نفس عمیق میکشد و میرود. باشه من خونسردم. یه خرده... «به سرزمین وحشی قدم بگذار.»
... و اجراگران بیشتر
برگههای یادداشت چسبی، به اندازه پوستر مملو از از صدها چهره و نام، در هشت رنگ نئونی، بر دیوارهای دفتر تئاتر عمومی خانم دیبسونت ردیف شدهاند. او قبل از تمرین شبانه، در قیاس با ردیفی از سودکوهای بیپایان، گفت «شما اساساً وارد اتاق جنگ من شدهاید.»
عکسهای گروه «هرکول» - اعضای جامعهای از پنج منطقه، از 5 تا 78 ساله - براساس نقشها دستهبندی میشوند: سرنوشتها، خدایان، عروسکها، مردم شهرهای مختلف یونان باستان. وظیفه خانم دیبسونت فقط کارگردانی یک موزیکال اجرا نشده نیست. شاید بتوان گفت او و تیمش هرکولیها را دارند، وظیفه هماهنگی 117 عضو جامعه بازیگری، هشت بازیگر حرفهای، گروه کُر گاسپل و یک گروه رژه دبیرستان را دارند. (البته، شامل سه عروسک غولآسا و همچنین پنج سر هیدرا به طول 60 فوت نمیشود که در خیابان لافایت بین سه فضای تمرینی در مرکز شهر پرواز میکنند.)
قبل از شروع تمرین، تیم دیبسونت الگویی برنامهریزی شده از صحنه را پایهریزی کردند، جایی که در آن هر بازیگری میتواند با خیال راحت وارد صحنه و از آن خارج شود. ترتیبات پشت صحنه نیز اعمال میشود. خانم دیبسونت عکسهای دو بازیگر را از یک دیوار کند و آنها را با عکس دختری جوان نگه داشت، دختری که نقش یکی از سرنوشتهایی را بازی میکند که همه چیز را میبینند.
یکی از جوانترین عضو گروهی که از 5 تا 78 ساله عضوش هستند
دیبسونت توضیح داد: «پدر و مایا، خواهر کوچک ایزابل رومرو نیز در نمایش حضور دارند؛ اما آنها در آگورا هستند. بنابراین اساساً باید بفهمیم وقتی ایزابل نیاز به تمرین سرنوشتها دارد، چگونه میتوانیم مطمئن باشیم که او عازم خانه شده است؟»
تعهدات کارهای عمومی یک امر خانوادگی برای سایر اعضای گروه است که هر سال تکرار میشود. هم مدی راموس و هم دختر 9 سالهاش، نوامی 6 ساله، به مدت 6 سال در این نمایشها حضور دارند.
خانم راموس گفت: «نوامی همین جا بزرگ شد. من این افراد را خانواده خودم میدانم. آنها شادی من هستند.»
آقای آلادین ، به عنوان یک حرفهای و تازهوارد، روح خود را پالوده است. وی گفت: «جامعه، جامعه را بازی میکند. انرژی در اتاق بسیار زنده است؛ زیرا همه میخواهند آنجا باشند.»
مایکل روبرتز، غیرحرفهای که زئوس را به تصویر میکشد، میگفت این معنی دارد که نقشهایی مانند او و آقای آلادین توسط بازیگران سیاهپوست بازی میشوند.
وی گفت: «وقتی زئوس را در کارتون میبینم ، زئوس را مانند من نمیبینید؛ اما فکر میکنم این چیزی است که آنها به ارمغان میآورند - هر کسی میتواند سفر قهرمان را ادامه دهد. هر کسی فردی را پیدا میکند که واقعاً بتواند با او ارتباط برقرار کند.»
در اتاق تمرین دو هفته قبل از شب افتتاحیه، احساس وحدت مشخصی بین اعضای گروه وجود داشت؛ زیرا آنها در 12 دقیقه اول این نمایش تعادل خود را از دست میدهند. برخی از آنها هنوز هم خیره به طراحان حرکت برای همیاری هستند، یا کمی دور شدن از ریتم تند- اما هر گروهی اجرای بخش خود را به پایان میرساند، بقیه بازیگران و کارکنان از تشویقها فوران میکنند.
به نوعی ، آنها پیام دقیقی را که خانم دیبسونت در این نمایش قصد دارد بیان کند را با سختکوشی اجرا میکنند. دیبسونت گفت: «همگرایی با افراد دیگر، از هر نوع تفکر و کمالی با ارزشتر است.»
انتهای پیام/