گزارش ۴| فعال اسلامگرای تاجیک: بازگشت به خط فارسی سد محکمی مقابل افراطگرایی است
اگر سیاستمداران حاکم در تاجیکستان کمترین اطلاعی از محتوای ادبیات فارسی میداشتند، برای جلوگیری از نفوذ جریانات افراطی و تکفیری در میان جوانان تاجیک، اولین کاری که میکردند، بازگشت به خط و دبیره فارسی بود.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، زبان فارسی جدای از زبان تمدنی و فرهنگی منطقه آسیای مرکزی، به عنوان زبان اسلام و مسلمانی نیز در میان مردم این منطقه شناخته میشود. بسیاری از آثار تاریخی برجسته مذهبی به این زبان نگاشته شده و چهرههای برجسته صوفیه نظیر بهاءالدین نقشبندی نیز به این زبان تکلم میکرده و مینوشتهاند.
لذا، موضوع الفبای نیاکان در تاجیکستان را نمیتوان مجزای از دین اسلام و اسلامگرایی در این کشور در نظر گرفت. از این رو، به منظور بررسی ابعاد اسلامی تغییر الفبا در تاجیکستان، با آقای سیدمحمود برهاناف، فعال اسلامگرا و کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامی، مصاحبهای ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید.
تسنیم: یکی از محورهای مهم تغییر الفبا در دوره اتحاد جماهیر شوروی، قطع پیون مردم تاجیک با همزبانان ایرانی و افغانستانی عنوان میشود. در کنار این موضوع آیا میتوان ادعا کرد، قطع ارتباط تاجیکها با جهان اسلام هم از جمله اهداف سران حزب کمونیست از تغییر الفبا بوده است؟
برهاناف:برای پی بردن به هدف اصلی تغییر الفبا توسط حکومت شوروی، باید به زیربنای فکری آن حکومت نگاه کرد. حکومت شوروی بر اساس ایدئولوژی مارکسیستی بنا شده، که هدف نهائی آن تشکیل جامعه کمونیستی میباشد، شکل گرفت.
جامعهای کاملاً یک رنگ در همه ابعاد، چه بعد فرهنگی، چه اجتماعی و چه حتی اقتصادی. از نظر کمونیستها مانع اصلی وصول به چنین جامعهای، دو عامل است: یکی دین و دوم مالکیت خصوصی. کمونیست ها دین را افیون ملت مینامیدند.
زیرا معتقد بودند، که دین همیشه وسیلهای در دست صاحبان قدرت برای تسکین قلب مستضعفان و فریب آنها بوده است، تا آنها دل خود را به وعدههای آخرت خوش کنند و بر علیه قدرتمندان شورش نکنند؛ مالکیت نیز همیشه وسیلهای در دست ثروتمندان بوده، تا از بینوایان هر چه بیشتر بیگاری بکشند.
بنابراین می بینیم، که کمونیستها با تمام توان با این دو عامل، یعنی دین و مالکیت خصوصی مبارزه کردهاند. هر چیزی را که بتواند در خدمت این دو عامل قرار بگیرد، سعی در محو آن کردند.
لذا حکومت شوروی در همان اوائل، همان طوری که تمام زمینها و املاک و کلا هر چیزی که وسیله درآمد خصوصی بود را از مردم به زور گرفت و دولتی کرد، همین گونه هر چیزی که وسیلهای برای دینداری مردم میشد را از بین برد و یا تغییر کاربری داد. کتب دینی را آتش زد و از بین برد. مساجد را یا از بیخ تخریب کرد و یا تبدیل به انبارها و کارگاههای دیگر کرد.
در این میان مهمترین عامل و وسیله ارتباط مردم با ادبیات دینی، الفبا و خط فارسی بود. وقتی خط از مردم گرفته شود، در واقع پل ارتباطی آنها با دین و فرهنگشان از بین میرفت. بنابراین، اصلیترین علت تغییر خط فارسی توسط حکومت شوروی، قطع ارتباط مردم با دین اسلام بود و اما قطع ارتباط مردم با همزبانان ایرانی و افغانستانی در درجه دوم قرار داشت، که آن هم در واقع برمیگردد به همان علت اول.
زیرا خط و زبان فارسی در عموم حامل ادبیات دینی بود، چه در آسیای میانه، چه در افغانستان و چه در ایران. اگر این خط حامل ادبیات دینی نبود، دیگر دلیلی بر قطع ارتباط فارسیزبانان آسیای میانه با مردم ایران و افغانستان هم وجود نداشت.
تسنیم: علاوه بر ملیگرایان، اسلامگرایان نیز به این اقدام اتحاد جماهیر شوروی در تغییر الفبا و مقابله با الفبای پارسی یا نیاکان، اعتراض کردند؟ چه اقداماتی در این زمینه از سوی اسلامگرایان صورت گرفت؟
برهاناف: بعد از اشغال بخارا (منظور امارت بخارا) توسط بلشویکها و تقسیم آن به چند جمهوری کوچک، خط رسمی مردم آن جا، یعنی فارسی دو بار تغییر داده شد. بار اول به الفبای لاتینی و پس از چند سال به الفبای سریلیک.
در واقع روند تغییر خط در بخارا، دو مرحله را پش سر نهاده که از دهه بیست قرن گذشته میلادی شروع و در دهه سی به پایان رسیده و تثبیت شده است. یعنی زمانی که دیگر همه مقاومتهای مردمی توسط بلشویکها سرکوب شده و هر گونه نیروی نظامی و فرهنگی مخالف از بین برده شده است.
در آن زمان دیگر کسی جرأت مخالفت نداشت و اساساً دیگر کسی نمانده بود که مخالفت آنچنانی بکند و اگر هم کسی بود، دیگر توان و نیروئی برای مخالفت نداشت. مقاومتها و مخالفتها بیشتر در دوره اشغال سرزمین بخارا توسط بلشویکها صورت گرفته بود، که غالباً هم همراه با انگیزههای دینی و تحت عنوان جهاد انجام میگرفت.
یعنی یک مرحله قبل از تغییر الفبا، که متاسفانه سرنجام همه سرکوب شد. بنابراین اگر مخالفتی هم در برابر تغییر الفبا از طرف هر کسی صورت گرفته، دیگر چندان اثری در روند تغییر خط نداشته است.
البته یک نکته را نباید فراموش کرد، که بعد از تغییر خط و تا پایان دوران حکومت 70 ساله شوروی، خط و الفبای فارسی در جامعه تنها توسط روحانیان و ملاها زنده نگه داشته شد. علیرغم ممنوعیت رسمی تعلیمات دینی و تبلیغات گسترده ضددینی در آن دوران، روحانیان سنتی همیشه سعی میکردند، معارف دینی را تحت هر شرائطی به نسلهای بعدی منقل کنند.
اگرچه دایره شاگردان ملاها خیلی کوچک بود و غالبا شاگردان آنها فرزندان خود و افراد نزدیک به خانواده ایشان بودند، ولی در هر صورت و با هر قیمتی نگذاشتند هرگز چراغ دین در جامعه خاموش بشود و چون ادبیات دینی همه به زبان عربی و فارسی بود، خود به خود از این طریق خط فارسی هم به نوعی زنده نگه داشته شد.
جالب است بدانید، که در برنامه درسی ملاهای سنتی آن دوران، ادبیات فارسی، مخصوصا ادبیات عرفانی همچون دیوان خواجه حافظ، غزلیات میرزا عبدالقادر بیدل و مثنوی معنوی مولانا نیز معمولا در کنار تعلیم ادبیات عرب و فقه و اصول و تفسیر و سایر معارف دینی، به شاگردان تعلیم داده میشد.
یعنی هر کسی در آن دوران میخواست معارف دینی را فرا بگیرد، خود به خود با ادبیات فارسی مخصوصاً حافظ و بیدل و مولانا هم آشنا میشد.
تسنیم: پس از استقلال نیز شاهد آن بودیم که علیرغم احیاء اسلام و اسلامگرایی در تاجیکستان، بازگشت به الفبای نیاکان صورت نگرفته است. این تصمیم از منظر هویت اسلامی تاجیکها، چه سود و ضررهایی برای کشور داشته است؟
برهاناف: بعد از استقلال، تلاش های فراوانی در تاجیکستان برای بازگشت به خط فارسی صورت گرفت. به عنوان مثال بلافاصله بعد از استقلال نخبگان فرهنگی و سیاسی کشور از هر طیفی، علی رغم مخالفت کمونیستها، موفق شدند زبان فارسی- تاجیکی را به عنوان زبان رسمی کشور در قانون اساسی درج کنند.
بعد از آن هم تلاشهای فراوانی در احیای خط و زبان فارسی صورت گرفت، به حدی که میتوان گفت، این روند کم کم داشت به یک نهضت عمومی فرهنگی تبدیل میشد. ولی متاسفانه با بروز جنگهای داخلی و سر قدرت آمدن نیروهای وفادار به مسکو، روند احیای خط و زبان فارسی مانند خیلی از روندهای ملی دیگر، همه عقیم ماند.
تسنیم: معمولا در برخی تحلیلها برای عدم بازگشت به الفبای نیاکان در تاجیکستان پس از استقلال، مساله گرویدن به تشیع و یا ترویج تروریسم با دسترسی به منابع مربوطه عنوان میشود. آیا چنین تهدیدی را با فراگیر شدن الفبای نیاکان در میان تاجیکها متصور هستید؟
برهاناف:ببینید زبان فارسی، زبان دوم دین اسلام به شمار میرود. این به خاطر چه است؟ به خاطر آن که خیلی از تولیدات معارف اسلامی محصول همین زبان است. بیشتر معارف عمیق عرفانی که لب تعلیمات اسلامی را دربر دارد، محصول زبان فارسی است. معارفی که اتفاقا بیانگر چهره رحمانی اسلام و منادی تساهل و تسامح و حسن همزیستی با دیگراندیشان است. بیتعارف عرض کنم، مسلمانان غیرفارسی زبان، از این گنجینه و از این نعمت الهی محروماند.
هر کسی اگر از این گنجینه اسلامی که در ادبیات فارسی نهفته است، کمترین بهرهای برده باشد، محال است که گرایشهای افراطی پیدا بکند، چه برسد به تروریسم و مسائل دیگر. این خیلی دردآور است، که ملتی فارسیزبان همچون تاجیکها، از ادبیات خود، از این گنجینه بیبها محروم باشند.
این یک مصیبتی است، که جا دارد انسان برایش خون بگرید.
باور کنید، اگر امروزه ما در جهان اسلام شاهد بروز جریانات افراطی و تکفیری هستیم، علتش محرومیت و بی خبری و دوری از لب و مغز تعلیمات اسلامی است، که اتفاقا بیشتر در ادبیات فارسی متبلور است.
اگر سیاستمداران حاکم در تاجیکستان کمترین اطلاعی از محتوای ادبیات فارسی میداشتند، برای جلوگیری از نفوذ جریانات افراطی و تکفیری در میان جوانان تاجیک، اولین کاری که میکردند، بازگشت به خط و دبیره فارسی بود. قابل ذکر است، که ادبیات فارسی بیشتر محصول تفکر اسلام سنی با گرایش عرفانی است، تا محصول تفکر شیعی.
اگر بخواهیم درصد تفکر شیعی را در تشکل ادبیات فارسی در طول تاریخ بسنجیم، شاید کمتر این بیست، سی درصد نباشد. مابقی یا تفکرات عمومی اسلامی است، که بین سنی و شیعه مشترک است و یا تفکر صرف سنی است. بنابر این نگرانی ترویج تفکر شیعی توسط ادبیات فارسی، مثل نگرانی ترویج گرایشهای افراطی و تروریستی توسط این زبان، کاملاً یک نگرانی بیپایه و اساس بوده و حاصل جهل و بی خبری از محتوای ابیات فارسی است.
تسنیم: آیا بازیگران خارجی، مشخصا روسیه در عدم بازگشت به الفبای نیاکان در تاجیکستان موثر بودهاند؟ از سوی کشورهای اسلامی آیا میتوان انتظار کمک و همراهی با این موضوع را داشت؟
برهاناف:البته نقش بازیگران خارجی در عدم بازگشت تاجیکستان به خط فارسی را نمیتوان نادیده گرفت، مخصوصا نقش روسیه را. روسیه به خاطر حفظ نفوذ فرهنگی خود هرگز نمیخواهد که تاجیکستان به خط فارسی برگردد.
حتماً خبر دارید، که ساختار آموزش و پرورش و الگوی آموزش عالی تاجیکستان کماکان روسی است. از این رو اصطلاحات علمی و فنی در تاجیکستان همه روسی است. مقالات و رسالههای علمی هنوز عمدتا با زبان روسی نگاشته میشود و اگر هم گاهی به تاجیکی نوشته شود، بیشتر شبیه ترجمه از زبان روسی است.
یعنی طرز جملهبندی روسی است، روسی فکر میکنند و تاجیکی مینویسند. خلاصه زبان روسی هنوز در سیستم آموزش و پرورش و مراکز علمی تحقیقاتی تاجیکستان سیطره دارد و این یعنی وابستگی فرهنگی که به دنبال خود وابستگیهای دیگر را دارد. بنابر این قطعا روسیه نمی خواهد که این ابزار وابستی از تاجیکستان گرفته شود.
به غیر از روسیه کشورهای دیگری هستند، که دوست ندارند، تاجیک ها به خط فارسی برگردند. از جمله ترکیه که همیشه تلاشهای فراوانی در کشورهای آسیای میانه برای ترویج فرهنگ و زبان ترکی کرده است. ترکیه در تاجیکستان دهها مدارس ابتدائی، راهنمائی، دبیرستان دارد، که دانش آموختگان آن پس از ختم مدرسه عمدتا جذب دانشگاههای ترکیه میشوند.
ولی مهمترین عامل عدم بازگشت به خط فارسی، خود حکومت تاجیکستان است. متاسفانه هنوز در تاجیکستان بازماندههای همان حکومت شوروی حکومت دارند. فقط به اقتضای زمانه اسم حزب خود را تغییر دادهاند، ولی طرز تفکر همان طرز تکفر کمونیستی است.
از نظر آنها هنوز دین افیون ملت است. هنوز از خط فارسی نفرت و وحشت دارند، چون آن را پل ارتباطی ملت با دین و فرهنگ اسلامی میدانند. بنابراین با وجود این حکومت، از دست کشورهای اسلامی هم در جهت بازگشت به خط فارسی کاری برنخواهد آمد.
انتهای پیام/