از «هماری رسول» تا «هماری علی»؛ یادی از هندوی عاشق اهل بیت(ع)

از «هماری رسول» تا «هماری علی»؛ یادی از هندوی عاشق اهل بیت(ع)

شب بزرگداشت زنده‌یاد «دهر میندرنات»، شاعر و پژوهشگر هندوستانی با حضور شاعران فارسی‌زبان برگزار شد. در این مراسم جمعی از اصحاب فرهنگ از ارادت این شاعر هندو به اهل بیت(ع) و آخرین کتابش، «هماری علی» گفتند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سومین شب پاسداشت شاعران فارسی‌زبان گروه هند ایران ویژه زنده‌یاد «دهر میندرنات»، نویسنده و شاعر آثار مطرح در مدح رسول اکرم(ص) و خاندان پاک و مطهرشان شب گذشته، 11 مردادماه، با حضور شاعرانی از کشورهای فارسی‌زبان از جمله ایران، افغانستان، پاکستان، هندوستان، اوکراین و... برگزار شد.  در این برنامه جمعی از شاعران و اصحاب فکر و فرهنگ تازه‌ترین سروده‌های خود را به این شاعر دلداده زبان فارسی و محب اهل بیت(ع) تقدیم کردند.

اجرای این برنامه برعهده علیرضا قزوه، وابسته فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو بود. غلامعلی حداد عادل، محسن مؤمنی شریف، نغمه مستشار نظامی، سکندر حسینی، اخلاق آهن، حبیب احمدزاده، ماریه علی، عنصر اظهر، رضا اسماعیلی، مصطفی محدثی خراسانی، مهدی باقر، بلقیس حسینی و ... از جمله شاعران و اصحاب فرهنگ حاضر در این مراسم بودند که در فضای مجازی برگزار شد.

خاطره‌ای از ارادت شاعر هندو به اهل بیت(ع)

محسن مؤمنی شریف، رئیس حوزه هنری، در ابتدای این مراسم ضمن اشاره به ارادت این شاعر هندو به خاندان پیامبر اکرم(ص)، گفت: دوستان خاطره‌ای از زیارت دهر میندرنات از زیارت امام رضا(ع) نقل کردند که در آن ارادات این شاعر به خاندان رسول اکرم(ص) کاملاً مشخص است. دوستان می‌گفتند که او مسافتی طولانی پا برهنه آمد و وقتی وارد صحن مطهر شد و ضریح را دید، چنان حالی پیدا کرد که ما همه به او غبطه خوردیم و آرزو  کردیم کاش  یک‌بار هم ما چنین حالی پیدا کنیم.

حکایت‌های آقای نات

علیرضا قزوه نیز در ادامه در سه یادداشت متوالی با عنوان «بخشی از حکایت آقای نات» به معرفی دهر مندرنات پرداخت و نوشت:  تازه چند ماهی از فوت دکتر دهرمیندرنات گذشته بود. من در تهران بودم و  آن روز سفارت هند در تهران دعوت‌مان کرده بود برای یک جلسه فرهنگی. من بودم و دکتر نجفی برزگر و خانم دکتر اعظم لطفی و دیپلمات سفارت آقای تیاگی که کار فرهنگی را هم تا سال قبل ایشان انجام می‌داد. جلسه را خانم دکتر اعظم لطفی راه‌اندازی کرده بود. می‌خواستند در جایی برنامه بزرگداشتی برای دکتر دهرمیندرنات بگیرند و خانم دکتر هم چون از ماجرای رفاقت من و دکتر نات خبر داشت، مرا هم دعوت کرده بود. خود خانم دکتر اعظم لطفی هم به شدت تحت تأثیر آخرین ملاقاتش با دکتر دهرمیندرنات بود. به گمانم به ایشان گفته بود می‌خواهم کتاب «هماری حسین(ع)» شما  را از اردو به فارسی ترجمه کنم و برایش در ایران و هند رونمایی بگیریم، استاد که به شدت مریض بود و اواخر عمرش را می‌گذراند و مشغول نوشتن آخرش کتابش هماری علی(ع) بود به خانم دکتر می‌گوید دخترم آن وقتی که ترجمه تو تمام می‌شود من نیستم. کتاب را بیاور کنار رود گنگا رونمایی کن. (چون خاکستر مردگان هندو را در رود گنگ می‌ریزند.) و خانم دکتر متأثر شده بود و با ناراحتی و بغض این تکه  خاطره را تعریف می‌کرد. من هم خاطره‌ای را گفتم که استاد را فرستاده بودیم به مشهد زیارت امام رضا (ع) و آقای رفاعی رییس قبلی حوزه هنری مشهد را هم سپرده بودم که هوایش را داشته باشد که یک‌وقت به خاطر هندو بودن راهش ندهند. گفتم که حتماً همراهش باش. می‌گفت از هتل با پای برهنه راه افتاد و در کنار حوض حرم پایش را شست و وضو گرفت و با دستمال خشک کرد و وارد حرم شدیم. ضریح خیلی شلوغ بود و من فکر می‌کردم که چه کنم که دست ایشان به ضریح برسد که دیدم یک دفعه یک راهی برایش باز شد و بدون کمترین فشاری رفت چسبید به حرم.

قزوه ادامه داد: من این خاطره را تعریف کردم و بعد گفتم که یادش بخیر با دکتر خواجه‌پیری قرار گذاشتیم بفرستیمش به کربلا. عاشق زیارت امام حسین(ع) و حضرت عباس بود، اما دکتر مریض بود و مانده بود که تمام زورش را بزند و کتاب «هماری علی(ع)» را تمام کند. می‌گفت دلم می‌خواهد کربلا و بخصوص حضرت عباس را زیارت کنم؛ ولی اشاره به ضعف بدنی و مشکل تنفسی‌اش می‌کرد. این  را هم بگوم که یک بار دکتر دهرمیندرنات را دوستان دیده بودند که بی سرو صدا می‌رفت در آخرین ردیف کلاس آمزش  زبان فارسی رایزنی می‌نشست با نزدیک80 سال سن تا فارسی یاد بگیرد و یک بار بچه‌های رایزنی به من گفته بودند این رفیقت همین شاعر پیرمرد هندو الان سر کلاس زبان فارسی بود. دکتر دهرمیندرنات فقط گاهی به زبان فارسی  یکی دو کلمه را با من صحبت می‌کرد. می‌گفت من خوبم. شما خوبی؟ همین را یاد گرفته بود از نشستن بر سر کلاس.  آن روز در سفارت بحث بر سر برگزاری یک مراسم ادبی برای دهرمیندرنات و یک مراسم بزرگداشت برای داراشکوه پسر بزرگ شاه جهان ادامه داشت و خانم دکتر اعظم لطفی  مقید بود که برای داراشکوه بزرگداشتی در ایران برگزار شود . همان داراشکوه هنرمند و ادیب و خطاط و فیلسوفی که ولیعهد پد بود اما به دلیل تسامح با هندوان و کنکاش در اوپانیشادها و کتب هندوان نابرادر متعصب و قدرت طلبش اورنگ زیب با دسیسه و  ناجوانمردای او را و سرانجام تمام برادران بزرگتر از خود را و حتی پدر را از پیش رو برداشت. جلسه تمام شد و من به خانه رفتم. شب در خواب دکتر دهرمیندرنات را دیدم. بغض کرده بودم. ناراحت بودم از مرگ دکتر دهرمیندرنات. از این که بعد از آمدن من به ایران کسی از پیرمرد سراغ نمی‌گرفت و این را یک بار جلوی دکتر خواجه‌پیری به زبان آورد و  به من گفت و گفته بود که تمام سعی‌ام را می‌کنم تا کتاب هماری علی(ع)  را تمام کنم و دقیقاً 20 روز قبل از مرگش کتاب را تمام کرد و سپرده بود به خواجه پیری. در آخرین سفرم که به هند داشتم با خواجه به خانه‌شان هم رفته بودم و دکتر دهرمیندرنات گلایه می‌کرد که بعد از رفتن تو دیگر نتوانستم چیزی بنویسم. درگیر مریضی‌اش بود. من بودم و خواجه پیری و احمد جان میرزایی که آمده بود فیلم دیدار پیرمرد را بسازد. این ها همه واقعیت‌هایی بود که در بیداری دیده بودم و انگار آن شب بعد از فوت پیرمرد در خواب من تمام این اتفاقات داشت از جلوی چشمم می‌گذشت. تلویزیون اخبار قدرت طلبی‌های یکی از خاندان پادشاهی عرب را نشان می‌داد و من دوباره یاد اورنگ زیب و داعش و داراشکوه افتاده بودم. در خواب انگار می‌دیدم دارم فیلمی از دکتر دهرمیندرنات می‌سازم و می‌دیدم کتابی شبیه  رمان نوشته‌ام یا دارم می‌نویسم در باره دهرمیندرنات و حتی نامش را هم در خواب دیدم. نام کتابم این بود: حکایت آقای نات!

«هماری حسین» و زیارت حضرت عباس(ع)

قزوه در ادامه به خاطره‌ای از نگارش کتاب «هماری حسین» اشاره و اضافه کرد: بعد دهرمیندرنات آمد با همان لبخند همیشگی که وقت دیدن من بر لب داشت. تا مرا دید ذوق زده شد و مثل آن صبح زودی که آمده بود به خانه فرهنگ تا دیر نشده و ماه نرفته  مرا ببیند و با زبان اردو مدام به ماه اشاره می‌کرد. شب قبلش نفس تنگی گرفته بود و رفته بود به پشت بام. آن روزهایی که داشت کتاب هماری حسین (ع)را می‌نوشت. روی پشت بام چشم دوخته بود به ماه و عبارت یا حسین(ع) را دیده بود در ماه و تا صبح مدام نگاه کرده بود به ماه و صبح زود آمده بود تا ماه محو نشده یا حسین(ع) را به من نشان بدهد در ماه. ماه رفته بود. دیر شده بود. بعد عکس ماه را کشید. در نیم‌کره پایینی ماه حتی عکس یا حسین(ع) را هم برایم کشید. ذوق زده بود و برقی در چشمانش بود مثل یک کودک معصوم. ناگهان یاد زنی افتادم که شبیه مادرم بود. زنی همنام مادرم. مثل ذوق زدگی و شادی نگاه خانم دکتر طاهره صفارزاده وقتی در آخرین دیدارم با او از خوابش می‌گفت که پس از تمام کردن ترجمه انگلیسی قرآن دیده بود. در آسمان با حروف نورانی تأیید کرده بودند زحمتش را. خود حضرت نور آمده بود و نوشته بود که زحمتش بی اجر نمی‌ماند. در خواب انگار یک لحظه شادمانی طاهره صفارزاده را هم دیدم همان شادی که در نگاه دهرمیندرنات هم بود. من داشتم خواب دهرمیندرنات را می‌دیدم و او ذوق زده و شاد به سویم آمده بود با لبخند و تا مرا دید به فارسی یک جمله تازه گفت. حتی نگفت من خوبم یا تو خوبی. تمام جمله اش این بود:  که به با صدای بلند و به  فارسی و بریده بریده می‌گفت: من ... حضرت...  عباس...  را ... زیارت کردم !

سید نقی عباس (کیفی)، از شاعران هندوستانی حاضر در این جلسه نیز در ادامه به سروده‌های دهرمیندرنات در رثای اهل بیت(ع) اشاره کرد و گفت: من با جناب دهرمیندرنات زمانی آشنا و دوست شدم که ایشان مشغول تالیف کتاب «هماری حسین(ع)» بودند. آن روزها ایشان مرتب به مرکز تحقیقات و خانه فرهنگ می آمدند تا از تذکره‌ها یادداشت‌برداری کند. در جلسات انجمن ادبی بیدل نیز مرتب شرکت می‌کرد و اشعار ناب خود به زبان اردو در مدح اهل بیت(س) را می‌خواند. میزان و اعماق عشق او به اهل بیت(ع) همیشه برایم شگفت‌آور بود، البته قابل ذکر است که او این عشق را از پدر و پدر بزرگ و اجداد خود به  ارث برده بود.

وی ادامه داد: خانواده وی در لکهنو در مراسم عزاداری محرم دوشادوش شیعیان و مسلمانان شرکت می‌کرد. به اردو نوحه و مرثیه می‌نوشت. زنده‌یاد دهرمیندرنات وقتی مشغول نگارش کتاب «هماری حسین(ع)» بود تلاش داشت تا تاریخ عزاداری در شهرهای مختلف هند را هم بررسی کند. پدرم چون کتابی درباره تاریخ مرثیه‌سرایی در ایالت بیهار تألیف کرده بود، همیشه راجع به احوال و منابع متعلق به شاعران جویا می‌شد. همیشه هر وقت یکدیگر را می‌دیدیم، برایم از قصیده‌های خود می‌خواند و از من می‌خواست تا برایش از اشعار آیین اردوی خود بخوانم. در اینجا قابل ذکر است که پدر وی در یک رباعی یک مطلب بسیار جالبی را آورده و می‌گوید: اگرچه ما مسلمان نیستیم و روز محشر ادعای جنت هم نداریم، و اما ای خدا از تو سراپا التماسیم که ما را به جهنم نفرست، زیرا که نمی خواهیم روی قاتلان حسین(ع) را ببینیم؛ پس شخصی که پدرش این معرفت را داشت، اگر دهرمیندرنات نمی‌شد باعث تعجب بود.

امام حسین(ع) برای حفظ آرمان‌ها شهید شد

به گفته سید نقی عباس؛ دهرمندرنات سه تذکره از شاعران هندو را که در مدح پیغمبر(ص)، حضرت علی(ع)، و امام حسین(ع) شعر نوشته‌اند، تالیف کرد. این تذکره‌ها از این لحاظ که بسیاری از شاعران مندرج در آن در جایی دیگر ذکر نشده‌اند و دهرمیندرنات خیلی از آنها را شخصاً می‌شناخته، دارای اطلاعات ارزنده‌ای است. قبل از اتمام این گفتار بگذارید یک خاطره را برای شما تعریف کنم. ایام محرم بود و یکی از نشست های انجمن ادبی بیدل با موضوع محرم و عاشورا برگزار می‌شد. وقتی نوبت شعرخوانی جناب دهرمیندرنات رسید، و گفت دیشب که داشتم این شعر را می‌نوشتم به سوی ماه یک نگاه کردم و دیدم که ماه رنگش کمی به سرخی مایل است و یک نوشته در آن دارد پدیدار می‌شود، کمی بعد عبارت «یا حسین(ع)» در قسمت پایین ماه برایم روشن شد و و ساعت‌ها من در پشت‌بام این نوشته را می‌دیدم. همین باعث نوشتن این شعر شد که می‌خوانم. او هنوز شعرش را شروع نکرده بود که یکی از حاضران جلسه که ظاهراً مسلمان است و اعتقاد چندانی به این چیزها ندارد گفت استاد ببخشید اما این حرف‌هایی که زدید در واقع تخیل شما بوده است، دهرمیندرنات با مهربانی گفت ممکن است شما درست بگویید، اما برای من چیزی که دیدم یک معجزه بود و حس می‌کنم زیارت امام حسین(ع) بود که از همین‌جا نصیبم شد. 

وی ادامه داد: دهرمیندرنات به من می‌گفت آرمان‌های انسانی بالاتر از هر مذهب‌اند و امام حسین(ع) برای حفظ  این آرمان‌ها شهید شد. آدم‌های اندکی که مانند دهرمیندرنات بودند معنی اصلی صلح کل را درک کرده بودند و پایه‌های همزیستی مسالمت‌آمیز در هند متعلق به همین ها بوده است.

در بخش دیگر این مراسم جمعی از شاعران تازه‌ترین سروده‌های خود را به زنده‌یاد دهر میندرنات تقدیم کردند که به این شرح است:

مهدی باقرخان:

ماییم شهیدان ره عشق، خدا را
از روی تفقّد، نگهی کشته ما را

ای کوثر امّید! پر از نور سحر کن
این کاسه خشکیده دستان دعا را

تو سنگ تمام ره ارباب ولایی
مشکن دل آزرده این آئینه‌ها را

با حضرت حر جان و دلم گشته هم آواز
ای دل! بستان، لذت احساس خطا را

جا مانده‌ام از قافله عشق و محبت
برمن تو بخوان سانحه کرب وبلا را

فرعون زمان، بار دگر برسر کفراست
ای موسی اعجاز! بینداز عصا را

سردادن در راه تو دشوار نباشد
گر حرف زند تیغ تو با ما به مدارا

گفتم سخنم را به سلیمان گل امشب
در کوی تو ره نیست مگر باد صبا را

یا رب بفرست آن یل آزاده حق را
کز پای جهان باز کند سلسله ها را

مردم همه لب تشنه دیدار شمایند
تا دهلی و تهران و سمرقند و بخارا

***

سرویش تریپاتی:

در میانِ مردمیِ آتش پرست
بر همن با این ترانه هست مست

می‌شوم شیرین‌ترین از جامِ او
هر که او در عشقِ من روشن‌تر است

جانِ من! ای دلربا، ای گل عذار
تو مرو، تا من نگردم تنگدست

می‌روم سوی سبوی روی تو
ای که در جانم دلی همچون تو هست

می‌چشم لطف تو را از جان و دل
باده مهر تو می‌گیرم به دست

تا سبوی دوست در دست من است
مست مستم مست مستم مست مست

***

علی اصغر الحیدری:

تقدیم به روان شاد استاد دهرمیندر نات که15 سال اخیر عمرش را صرف نوشتن کتاب‌های ولایی و رثایی کرد و از سراچه فانی با شادی و کامرانی همراه بهترین توشه عقبی رخت سفر بربست:

آن طفل کو شنیده سخن‌ها ز رمز دار
در موسم شباب چه گوید ز چشم یار

من عاشق جناب رسالت پناهی‌ام
با مال و با منال مرا نیست هیچ کار

دُرهای اشک نذر گلوی حسین (ع) باد
از حق فقط همین طلبم چشم اشکبار

هر دل که خالی است ز حب و ولای تو
صد بار در حصار بدن باد سنگسار

هر وقت درس داد مرا مادرم به مهد
فرمود جز به راه علی(ع) جان مکُن نثار

کفو بتول کیست به جز مرتضی علی(ع)
او ناصر نبی ست چه پنهان چه آشکار

ای ماه ناله سر کن و ای چاه گریه کن
با من که گریه می‌کنم از دست روزگار

***

نغمه مستشار نظامی:

حکایت‌های بسیار است آن هندوی عاشق را
‎که در اعجاز کلکش داشت تسبیح دقایق را

قلم می‌زد هماری عشق، با ذکر «رسول ما»
‎قلم می‌زد به روی ماه نقش صبح صادق را

دلش در کربلا، قلبش کنار ساحل گنگا
‎نسیم صبح می‌آورد سمت دجله قایق را

پیاده تا حرم می‌رفت، اشک شوق بر چشمش
‎به ذکر یا رضا می‌دید در قلبش حقایق را

به یاد دست‌های حضرت ماه بنی هاشم
‎بهاران بوسه می‌زد داغ گلبرگ شقایق را
***

علی(ع) مولای خوبان است از این سوی تا آن سو
‎علی(ع) خود می‌شناسد لهجه دل‌های عاشق را

***

وحید ضیایی:

چون عبای ِ زرینه شعر
بر دوش رود
چون حرارت ِ شوق
در لحظه نزول غزل
چون هند
که قلب جهان است: نامکرر
ایستاده
بلند
با چشم‌هایی
که از کتاب ِ آسمان روشن بود

***

نغمه مستشارنظامی
سعیده حسینجانی
الهام نجمی
فاطمه رحمانی
مرضیه فرمانی:

‎خورشید با سلام تو می‌تابد
‎در معبد قدیمی هندوها
‎پای پیاده آینه را بردی
‎تا بارگاه ضامن آهوها

‎در سایه کتاب ”رسول ما»
‎مهتاب با نگاه تو همراه است
‎با گوش دل شنیدی و دانستی
‎نام حسین(ع) زمزمه ی ماه است

حال و هوای شرجی چشمانت
یک آسمان ترنّم باران بود
در آبشار گرم نگاه تو
آوای "لا اله..." تو پنهان بود

من دیده‌ام به ساحت پیشانیت
آیینه‌ای به حرمت مسجد را
حتّی شنیده‌ام ز زبان تو
آواز بلبلان موحّد را

مولای تو  هماره، علی بوده؛
با مونسون جاری "یاهو"یت
در موسم تبسّم بارش‌ها،
دارم درود و مهر و دعا سویت

با عشق از امیر جوانمردان
از حیدر و  فضائل او گفتی
با قلب و با قلم، به زبان خود
در واژه واژه نغمه هو گفتی

در معبد نگاه پر از مهرت
آوایی از رسول خدا پیچید
وقتی که نور ناب بهشتی را
بر جای جای جان تو می تابید

در دشت های شب زده و تاریک
خورشید هشتم است چراغ تو
پای پیاده آمده ای سویش
یا او گرفته است سراغ تو

کردی تو با مرام خودت ثابت
عشق حسین مرز نمی داند
دلهای پاک باختگان تنها
در بند عشق بوده و می‌ماند!

چشمان عاشق تو در این مکتب
آیینه حقیقت ایمان است
هر بیت از سروده چشمانت
چون قطره‌های روشن باران است

خاندان دهرمیندرنات از چند نسل همواره از مداحان پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بوده‌اند، پدر بزرگ، پدر و عموی وی در همایش‌های گوناگون در هند و خارج هند به مداحی و مرثیه‌خوانی پرداختند و چندین کتاب درباره ائمه (ع) از خود به یادگار گذاشتند. وی به نوبه خود این خصیصه خاندان خود را زنده نگه داشت و آثار منظومش در ستایش باری‌تعالی و مدح رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) در قالب حمد، نعت، مناقب، قصاید، مراثی در روزنامه‌ها و مجلات هند و حتی خارج هند به چاپ رسیده است.

زنده‌یاد دهرمیندرنات در چهارمین همایش «در پرتو نورانی باران غدیر» که در سال 92 در ایران برگزار شد، شرکت و در حاشیه این همایش گفت: خانواده ما همواره در مجالس عزای امام حسین(ع) شرکت می‌کنند، شعر می‌خوانند، این اعتقاد ما مصلحتی نیست، بلکه با طهارت قلب است.

 

«هماری رسول» شامل 400 سروده از شاعران هند و در نعت پیامبر اکرم(ص)، «هماری حسین(ع)»؛ نگاهی به عزاداری‌ها در شهادت اباعبدالله الحسین(ع) در 32 کشور و «هماری علی(ع)» از جمله آثار این هندوی عاشق اهل بیت(ع) بود.

قرار است چهارمین مراسم پاسداشت شاعران فارسی‌زبان در گروه مجازی هند ایران به زنده‌یاد حسین آهی اختصاص یابد.

انتهای پیام/

 

 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران