بند به بند با گام دومــ۱۹| تفاوت «مشارکت مردمی» در رژیم پهلوی و انقلاب اسلامی؛ از انتخابات تا کمک به زلزلهزدگان
یکی از موفقیتهای انقلاب اسلامی افزایش مشارکتهای مردمی در صحنههای سیاسی و اجتماعی بود. در این گزارش نگاهی به مشارکت مردمی در دوران رژیم گذشته، در مقایسه با سالهای پس از پیروزی انقلاب میاندازیم.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ــ بیانیه «گام دوم انقلاب اسلامی» که بعد از 22 بهمن 97 و از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی منتشر شد، سرآغاز فصل جدیدی در جمهوری اسلامی ایران است، فصلی که از این پس باید با امید و تکیه بر جوانان بر مشکلات گذشته و ناکامیها غلبه کرد و این کار جز با شناخت نقاط ضعف و قوت 40ساله انقلاب میسر نمیشود.
خبرگزاری تسنیم، در راستای تبیین این بیانیه، در سلسله گزارشهایی به بررسی بندهایی از این بیانیه میپردازد تا شناخت رهنمودهای رهبر انقلاب در شروع فصل جدید جمهوری اسلامی راحتتر صورت گیرد.
در ادامه نوزدهمین گزارش را با موضوع "افزایش مشارکتهای مردمی پس از انقلاب اسلامی" میخوانید:
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بخشی از بیانیه گام دوم میفرمایند "مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنههای داخلی، حضور در صحنههای ملی و استکبارستیزی به اوج رسانید و در موضوعات اجتماعی مانند کمکرسانیها و فعالیتهای نیکوکاری که از پیش از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس از انقلاب، مردم در مسابقه خدمترسانی در حوادث طبیعی و کمبودهای اجتماعی مشتاقانه شرکت میکنند".
در دوران پیش از انقلاب حداکثر سه انتخابات برگزار میشد؛ یکی انتخابات مجلس شورای ملی و دیگری انتخابات نیمی از اعضای مجلس سنا و انجمنهای شهری. بعد از سقوط رضاشاه و تبعید وی، فضای بازی پیش آمد و برخی احزاب و تشکلهای سیاسی و مذهبی قادر به فعالیت و شرکت در انتخابات بودند اما بعد از گذشت حدود 12 سال، سلطه دیکتاتوری رضاخانی در قامت فرزندش در کشور پدیدار شد و بعد از کودتای 28 مرداد و دستگیری برخی از اعضای جبهه ملی و اعدام شخصیتهای مذهبی و منزوی شدن رهبران نهضت ملی شدن نفت، انتخابات منحصر به دو حزب سیاسی وابسته به دربار شد.
یکی حزب مردم بهرهبری اسدالله علم (وزیر دربار) و دیگری حزب ایران نوین بهرهبری امیرعباس هویدا (نخستوزیر) که در سال 53 و بعد از تأسیس حزب رستاخیز، در این حزب ادغام شدند. بهگفته یرواند آبراهامیان، احزاب مردم و ایران نوین در چشم مردم ایران بهترتیب «حزب چشم قربان» و «حزب بله قربان» دیده میشدند چون اعضای آنها در مجالس به محمدرضا پهلوی و ساواک وابسته بودند.
از سال 32 تا 57، تمامی منتخبان مجالس شورای ملی و سنا به خواست و اراده شاه انتخاب میشدند و تنها یکبار در انتخابات مجلس بیستم، اللهیار صالح از اعضای جبهه ملی توانست در حوزه انتخابیه کاشان رأی بیاورد که آن مجلس نیز بعد از یک سال در سال 40 منحل شد و اللهیار صالح به زندان افتاد!
در انتخابات سال 54 حزب رستاخیز تنها حزبی بود که لیست انتخاباتی میداد و از 268 کرسی مجلس شورای ملی و 60 کرسی سنا، 100درصد منتخبان عضو رستاخیز بودند
در انتخابات سال 54، حزب رستاخیز تنها حزبی بود که لیست انتخاباتی میداد و از 268 کرسی مجلس شورای ملی و 60 کرسی سنا، 100 درصد منتخبان عضو رستاخیز بودند. گروههایی که قائل به مبارزه در چارچوب قانون اساسی بودند مانند نهضت آزادی یا جبهه ملی هم از شرکت در انتخابات منع شده بودند.
اعمال اراده شاه در ارکان قدرت به جایی رسید که برای انتخاب نخستوزیر در حضور نمایندگان مجلس گفته بود "دولت ایران را شاه ایران تعیین میکند."، این در حالی بود که براساس قانون اساسی مشروطه، نخست وزیر با رأی تمایل مجلس از سوی شاه معرفی میشد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، گروهها و دستهجات مختلفی پا به عرصه گذاشتند و انتخابات در نهایت صحت و سلامت برگزار میشود. از سال 58 که اولین انتخابات درباره رفراندوم قانون اساسی بود تا امروز قریب 40 رأیگیری اعم از ریاستجمهوری، مجالس شورای اسلامی و خبرگان، شوراهای اسلامی شهر و روستا و همهپرسیها برگزار شده است.
یکی دیگر از صحنههای حضور مردم در تظاهراتها برای نشان دادن همبستگی ملی در برابر توطئههای داخلی و خارجی بود که در امتداد راهپیماییهایی بود که در دوران نهضت اسلامی برگزار شد. اعلام جمعه آخر ماه رمضان بهعنوان روز قدس از همین دست مشارکتهای مردمی در دوره بعد از انقلاب بود. امام خمینی 16 مرداد سال 58، در پیامی خطاب به مسلمانان ایران و جهان، آخرین جمعه ماه رمضان را "روز قدس" نامگذاری کردند و از آن زمان این مراسم در ایران و برخی دیگر از کشورهای اسلامی با شکوه هرچه تمامتر برگزار میشود.
راهپیمایی روز 23 تیرماه سال 78 و 9 دیماه 88 و حضور مردم در صحنه که به جمع شدن اغتشاشگران از خیابانهای شهر انجامید، از صحنههای حضور مردم برای مقابله با توطئهها بود.
علاوه بر فعالیتهای سیاسی، شرکت مردم در فعالیتهای اجتماعی و انسانی نیز افزایش چشمگیری داشت که این کمکرسانیها قبل از پیروزی انقلاب توسط شخصیتهای مبارز شکل گرفته بود.
زلزله 7ریشتری طبس در روز 25 شهریور سال 57، فرصتی خوب برای همراهی مبارزان انقلابی با مردم بود و پس از انتشار خبر زلزله، هیئتهایی از سوی آیات عظام شیرازی، گلپایگانی، شریعتمداری، آشتیانی و قمی بهسوی منطقه زلزلهزده اعزام شد، حتی مهدی گلپایگانی فرزند آیتالله گلپایگانی روز 31 شهریور 57 در راه کمک به زلزلهزدگان طبس، بر اثر تصادف جان خود را از دست میدهد.
علیمحمد بشارتی از فعالان سیاسی در خاطرات خود با اشاره به زلزله 25 شهریور طبس مینویسد: «همان شب جلسهای در منزل یکی از دوستان، که در میدان خراسان بود، برگزار کردیم و تصمیم گرفتیم که برای کمک به زلزلهزدگان عازم آنجا شویم. هفت، هشت نفر سوار بر دو پیکان عازم شدیم... انبوه مردم از خراسان، سمنان، تهران، اصفهان، فارس، یزد و سایر شهرها آمده بودند تا به زلزلهزدهها کمک کنند... افرادی که آمده بودند تخصصهای متفاوتی داشتند و هر یک بنابر تخصص خود به کمک و یاری مشغول بودند...».
امام خمینی روز 27 شهریور، در پیامی که بهشکلی گسترده منتشر شد، تأکید کردند؛ «هرچه بیشتر به سرپرستی بازماندگان و تهیه وسایل آسایش برای آنان بشتابند...». زلزله طبس پیوند بین مردم و انقلاب را محکمتر کرد و به روند پیروزی انقلاب تسریع بخشید. از آن زمان در عرصههایی که هموطنان دچار آسیب شده بودند، مانند زلزله یا سیل شاهد حضور گسترده مردم هستیم.
کمکرسانی مردم در زلزلههای رودبار و منجیل در سال 69، بم سال 81، کرمانشاه سال 96 و سیل فروردین 98 در استانهای گلستان، خوزستان و لرستان صحنههایی حماسی از سیل کمک و حضور مردم در یاریرسانی به هموطنانشان بود.
انتهای پیام/+