شکارچی: آنچه داشتم را در "ارغوان" ارائه کردم / شکرخواه: شکارچی روی سکوت می نویسد
علی اکبر شکارچی تازه ترین اثر آموزشی اش را برای نوازندگان کمانچه، طی مراسمی صبح امروز رونمایی کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نشست خبری و مراسم رونمایی از مجموعه آموزشی «ارغوان» با عنوان روش نوین آموزش کمانچه نوازی اثر علی اکبر شکارچی، صبح امروز دوشنبه هفتم مرداد 1398 در طبقه پنجم ساختمان موسیقی برگزار شد.
در ابتدای این مراسم علی اکبر شکارچی گفت: تشکر میکنم از آقای ثابت نیا که مدیرعامل انجمن موسیقی است. آقای ثابت نیا سال ها پیش همراه با آقای فرامرز شکرخواه از مشهد به تهران می آمدند تا از من آموزش کمانچه ببینند. خوشحالم که آقای ثابت نیا مدیرانجمن موسیقی است و به راستی که شایستگی این جایگاه را دارد. انجمن موسیقی ایران مسئولیت برگزاری این مراسم را برعهده داشت و از آنها تشکر می کنم.
وی ادامه داد: صوت و تصویر در جهان و در عرصه آموزش حرف اول را می زند. وقتی صوت و تصویر با هم همراه باشند، هنرجو صوت و تصویر را هم زمان می بیند. به همین خاطر در پروژه قبلی که «چراغ افروخته» را به صورت تصویری ضبط کردم، تصمیم گرفتم پروژه «ارغوان» را هم به صورت تصویری ضبط کنم و در اختیار هنرجویان قرار دهم.
بغض استاد
شکارچی گفت: درست مانند درختی که به بار نشسته خودم را تکانده ام تا آنچه دارم را به نسل های آینده منتشر کنم(وقتی این جملات بر زبان علی اکبر شکارچی جاری شد، بغض گلوی او را گرفت و تا دقایقی سکوت کرد). رقم حدود 100 میلیون تومان برای این کار هزینه شده است که این را شاباش مردم ایران می کنم حتی اگر هیچ بازگشت سرمایه ای نداشته باشد.
وی ادامه داد: پروژه «ارغوان» در منزل شخصی خودم ضبط شد. در زمینه نُت نویسی حدود 10 سال است که روی این پروژه کار می کنم. ملودی هایی که در این کتاب هست، سعی کرده ام کاری کنم که شاگرد ملودی ها را با کلام یاد بگیرد. کلامی که از ساده به پیچیدگی برود، کمک می کند که نوازندگان موسیقی دستگاهی بتوانند هم بنوازند و هم بخوانند. نواختن و خواندنِ همزمان شنونده را تسخیر می کند. در موسیقی مقامی این همزمانی نواختن و خواندن را بسیار داریم اما در موسیقی دستگاهی این امر کمتر دیده می شود. من تلاش کرده ام که نوازنده موسیقی دستگاهی هم بتواند در این زمینه توانمند شود.
این نوازنده گفت: ناظر ضبط این اثر همسرم بود. در این کار همیشه خانواده ام کنارم بودند و من را همراهی کردند. آموزش حیاتی ترین بخش فرهنگ و هنر است. این کار مرجع و منبع است و می تواند مدام مورد مراجعه نوازندگان و هنرمندان باشد.
شکارچی درباره لزوم پرداختن به مباحث آموزشی تاکید کرد: حدود 10 سال پیش از چند سازنده کمانچه پرسیدم که در همین چند سال گذشته چند ساز ساخته اید. جوابشان جالب بود و نشان می داد که فقط در لرستان چند هزار کمانچه ساخته شده است. این نشان میداد که تعداد نوازندگان زیاد شده است و نیاز به بحث آموزش وجود دارد. کسانی مانند لطفی، مشکاتیان، فرهنگ فر و دیگران، هر کدامشان از نظر آموخته های هنری پر از داشته های بسیار بودند، اما متاسفانه بخشی از داشته هایشان با مرگشان از بین رفت.
وی ادامه داد: من سعی کردم آنچه می دانم را در اختیار علاقه مندان قرار دهم و چیزی با خودم نبرم. کسانی که آموزش می بینند خودشان را فرسوده نکنند. هنرآموزان هم باید آموزش شفاهی را تجربه کنند و هم نُت نویسی را بیاموزند. الان در عرصه آواز آموزش تنها به صورت شفاهی است.
شکارچی گفت: من تا تئوری منطبق با موسیقی ایران را پیدا نکردم سراغ ضبط اثر آموزشی نرفتم. در این کتاب ها پیشنهاد داده ام که هنرجو خودش را فرسوده نکند و شیوه گرفتن کمانچه را آنگونه که راحت تر است انتخاب کند. دو شیوه گرفتن کمانچه داریم که هنرجو هر کدام که راحت تر است را انتخاب می کند. ماهور و راست پنجگاه را دو دستگاهی می دانم که برای آموزش بسیار مفید هستند. در این دو دستگاه پرده بندی تمام دستگاه ها و آوازهای موسیقی ایران گنجانده شده است.
دانش، تجربه و فن و تکنیک برای آموزش مهم است. زمانی که شوقتان برای انجام کاری آمد، نگذارید این شوق در درونتان خاموش شود.
وی ادامه داد: چیدمان گوشه ها و دستگاه ها در دل این کار هست. وقتی در ماهور به گوشه «داد» می روید، فضا کاملا تغییر می کند. نیریز و شکسته که در دستگاه ماهور است، رابطی بین موسیقی دستگاهی و موسیقی نواحی ایران است.
بسیاری از گوشه های ماهور و راست پنجگاه منطبق بر موسیقی لری و بختیاری است. به همین دلیل در نواختن برخی از این گوشه ها، سراغ ترانه های لری و بختیاری هم رفته ام. به همین دلیل ردپای نغمه های موسیقی نواحی را در بخش های مختلف موسیقی دستگاهی ایران می بینید.
شکارچی تاکید کرد: خیال نکنید که من در این کتاب ها و سی دی های آموزشی، همه چیز را گفته ام. من تنها آنچه دانسته ام را گفته ام.
برای پیشرفت های راستین، باید آموزش های راستین داشته باشید. با تمام موسیقی ستیزی که در طول تاریخ وجود داشته، اما این موسیقی با گذر از قرن های بسیار به دست ما رسیده است. این موسیقی به لحاظ ریتم، ساختار و گردش فرم و از همه مهمتر از نظر بیان اندیشه، موسیقی بسیار ارزشمندی است. اگر ما نمی توانیم از این موسیقی به صورت خلاقانه استفاده کنیم، عیب از ماست.
وی ادامه داد: کسانی که این موسیقی را نقد می کنند، آثار ارزشمند قدما را نشنیده اند. شاملو در برنامه ای گفته بود که فردوسی و شاهنامه اش به درد نمی خورند. در مقابل کسی به او پاسخ داده بود که احتمالا شاملو شاهنامه را نشنیده است که اینگونه می گوید.
وقتی انقلاب شد، غالب موسیقی قبل از انقلاب پاپ بود. بعد از انقلاب گویی تمام آن موسیقی ها آب شد. در همان زمان بود که موسیقی چاووش شکل گرفت. همین موسیقی چاووش که موسیقی اصیل ایرانی بود توانست گوش شنیداری مردم را تغذیه کند.
شکارچی گفت: من بنیان های آموزشی و تربیت راستینی را فراهم کرده ام تا بتواند نوآوری راستینی شکل بگیرد. وزیری فرزند خلف دوران خودش بود. کلنل وزیری آنچه فکر می کرد می تواند موسیقی را دگرگون کند را بیان کرد. وزیری کسی بود که دیگران را برانگیخت تا راه منطبق تری بر موسیقی ایران را در پیش بگیرند.
این استاد پیشکسوت موسیقی ایران درباره اثر جدیدش گفت: ضبط شصت اثر محلی را همین هفته گذشته به صورت صوتی تمام کردم و به زودی آن را هم منتشر می کنم. این شصت اثر بیشتر با انگیزه آموزش آوازهای محلی انجام شده است.
دنیای سوژه ها را ببینیم / شکارچی روی سکوت می نویسد
یونس شکرخواه استاد عرصه روزنامه نگاری و رسانه گفت: من سال ها روزنامه نگاری کرده ام. وقتی استاد گفتند خودم را تکاندم و بغضش گرفت، با پوست و گوشت درک کردم که چه می گوید. گاهی انسان درک می کند که دارد می رود و باید ردپایی برای دیگران بگذارد.
کار ما با کلمه است. دوستان و نزدیکان و خانواده من اهل موسیقی بودند. روی سخنم با خودمان است. ما کارمان با کلمات است. کاغذی داریم که رویش بنویسیم و خودکاری دستمان است. کار استاد شکارچی، کار کسانی که می خوانند و باید نُت در بیاورند، کار یک خراسانی که خواندن و نوشتن نمی داند اما کارش تا آوینیون می رود. این عزیزان کارشان با کلمه نیست. این عزیزان روی سکوت می نویسند.
وی ادامه داد: قفل هایی دست این عزیزان است که می تواند هر دلی را باز کند. ما روزنامه نگاران در اکثر جاهای دنیا، استاد شده ایم تا اتفاق ها را قربانی کنیم. استاد شده ایم که رویدادها را تمام کنیم.
شکرخواه تاکید کرد: برای کارهایی از این دست، موضوع را تخت نبینیم؛ پرسپکتیو ببینیم. بیایید یک بار عمیق شویم و ادای دین کنیم به کارهایی از این دست. از شما خواهش می کنم به یک خبر درباره این اثر بسنده نکنید.
دنیای شکارچی و دنیای سوژه هایمان را ببینیم. دنیا را به یک کوچه بن بست بیست و چهارساعته برای فردا تبدیل نکنیم.
انتهای پیام/