یادداشت| آیا ایران با کاهش تدریجی تعهدات هستهای به سمت بمب اتمی میرود؟
عطف به دیدگاههای متفاوت ایران و غرب در اهداف برجام، بایستی مراقب بود که در دام «چارچوب مفهومی غربی برای ارزیابی برجام» نیفتاد که بر تصریح گزاره نادرست حرکت تدریجی ایران به سمت ساخت سلاح هستهای است، استوار است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، پس از خروج آمریکا از توافق هستهای، اعضای باقیمانده برجام به ویژه اروپایی از پایبندی به تعهدات و انجام اقدامی عملی برای جبران خروج آمریکا ناتوان بودهاند. تاکتیک آنها خرید زمان با طرح مسائلی نمادینی همچون مکانیزم مالی موسوم به «اینستکس» بوده است.
ایران نیز پس از حدود یکسال صبر راهبردی، در مواجهه با انفعال اروپاییها، رویکرد مقاومت فعال را در پیش گرفته است. تصمیم تهران برای کاهش تعهدات هستهای مبتنی بر استدلال «[تعهدات] کمتر در برابر [تعهدات] کمتر» (less for less) بوده است. اما عدهای معتقد است که معادله برجام در اصل به پدیده «همهچیز در برابر هیچ چیز» تبدیل شده است که در آن ایران به تمامی تعهدات خود عمل کرده است، مادامی که طرفهای مقابل از عمل به تعهدات خود عاجز ماندهاند.
برخی از مقامات ایرانی معتقدند که سابقه عملکرد ایران در بیش از 14 ماه گذشته، تهران را به لحاظ سیاسی و اخلاقی در موضع برتری قرار داده است. این گزاره تا حدودی درست است، اما می تواند دارای تاریخ انقضای کوتاه مدت باشد. چه بسا که تاریخ آن در حال بسر آمدن است. در حالی که وضعیت فعلی محصول عملکرد آمریکا و خروج یکجانبه این کشور از برجام است، وزرای خارجه سه کشور و اتحادیه اروپایی نیز در بیانیهای خواستار بازگشت «بدون تاخیر» ایران به تعهدات برجامی و همچنین خواستار برگزاری جلسه فوری کمیسیون مشترک توافق هستهای شدند.
نباید فراموش کرد که اروپاییها پس از خروج کامل آمریکا از برجام، نه تنها چنین درخواست مشابهی را از آمریکا نکردند، بلکه وارد تعامل با آمریکا برای تغییر بخشهایی از برجام شدند.
اما ایران در واکنش به انفعال حداکثری طرف مقابل، اقدام به کاهش نسبی بخشی از تعهدات خود شده است. در پی این اقدام ایران، مقامات و رسانههای غربی از جمله اروپایی و آمریکا درباره تغییر مسیر برنامه هستهای ایران ابراز نگرانی کردهاند؛ گویی که ایران به سمت ساخت بمب در حرکت است. در عین حال شاهدیم که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا نیز در تبیین این گزاره که کاهش تدریجی تعهدات هستهای به معنی حرکت به سمت ساخت بمب است این روزها بطور مرتب بر این جمله تاکید می کند که ما نمی خواهیم ایران سلاح هستهای داشته باشد.
اما سوال اینجا است که آیا ایران دنبال بمب است؟
صرفنظر از تاکیدات مکرر ایران دال بر نفی سلاح کشتار جمعی و فتوای مشخص مقام معظم رهبری در این رابطه باید به برخی جنبههای فنی و حقوقی این بحث توجه کرد.
1- ایران تا کنون دو گام اساسی را در زمینه کاهش تعهدات انجام داده که یکی عبور از سقف 300 کیلوگرمی ذخایر اورانیوم با درصد غنای پایین و دیگری افزایش سطح غنی سازی از 3.67 درصد به کمتر از 5 درصد بوده است. از نقطه نظر فنی و حقوقی، کاهش تعهدات ایران در برجام، بر اساس بند 36 بوده و به اندازهای نیست که بتوان مسیر آن را خطرناک تلقی کرد. عبور نسبی از مرز 300 کیلوگرم و افزایش سطح غنیسازی از 3.67 درصد، بیش از آنکه ماهیت یا مسیر برنامه هستهای ایران را تغییر دهد، به مثابه هشداری به غرب برای نجات و حفظ توافق هستهای است.
2- ضمنا با فرض بازگشت به سطح غنیسازی 20 درصدی و فراتر از آن، هنوز فاصله زیادی تا غنیسازی بالای 90 درصد خواهد بود که میتواند مصارف نظامی داشته باشد. ایران برای تامین سوخت راکتور تحقیقاتی، پیشرانها و کشتیها میتواند فراتر از 20 و تا 50 یا 60 درصد برود و این اقدام کاملا توجیهپذیر است. جالب است که مقامات و رسانههای غربی غنیسازی 4.5 درصدی را خطرناک عنوان کرده و از حرکت ایران به سمت ساخت بمب هشدار میدهند!
3- گامهایی که ایران برداشته مانند غنیسازی برای مصارف تولید انرژی و غیرنظامی (مانند رادیوداروها) صرفه نظر از مندرجات برجام، از جمله حقوقی هستند که ایران به عنوان عضوی از توافقنامه منع گسترش تسلیحات هستهای (انپیتی) و یک عضو آژانس بینالمللی انرژی اتمی از آن برخوردار است و اگر این آژانس در جریان اقدامات کشور باشد و بازرسی فعال داشته باشد نیاز به اجازه گرفتن از کشور دیگری نیست. ضمن این که انپیتی قدرتهای هستهای را ملزم کرده که به کشورهایی عضو در حرکت به سوی استفاده صلح آمیز از فناوری هستهای کمک کنند.
4- نوع نگاه غرب در خطرناک خواندن گامهایی که از نظر فنی کارکرد غیرنظامی آن مشخص است ریشه در ماهیت نگاه غربی به توافق هستهای دارد؛ رویکردی که در تعارض با دیدگاه ایرانی است، هر چند که ضمن این تفاوت، طرفین به هدفی مشترک تحت عنوان برنامه جامع اقدام مشترک رسیدهاند. آمریکا و اروپا طی سالهای گذشته با امنیتی سازی برنامه هستهای ایران، آن را به موضوع امنیتی در سطح جهانی تبدیل کردند. به همین دلیل برجام برای آنها دستاوردی از جنس «عدم اشاعه» و برای افزایش زمان «گریز هستهای» یا همان breakout است؛ زمان گریز هستهای، به مدت زمانی اطلاق می شود یک کشور برای ساخت حداقل یک بمب هستهای نیاز دارد. بر همین اساس است که غربیها برجام را مبتنی بر چهار رکن میدانند که شامل میزان ذخایر مواد، درصد غنیسازی، تعداد سانتریفیوژها و تحقیق و توسعه است. از نگاه آنها محدودسازی این چهار زمینه، مسیر دستیابی به بمب اتمی را مسدود میکند. به همین دلیل است که آنها خطر فروپاشی برجام را مساوی با حرکت احتمالی ایران به سمت بمب میدانند و فروپاشی توافق را برای امنیت جهانی خطرناک میدانند.
5- استدلال فوق در همان مسیر سابق استاندارد دوگانه در قبال ایران است. چرا که ایران حتی قبل از برجام اعلام کرده بود که ماهیت برنامه هستهایش صلح آمیز و بر اساس فتوای مقام معظم رهبری، ساخت و نگهداری بمب اتمی را حرام میداند. عدم حرکت مسیر ایران به سمت بمب، نکتهای است که مقامات اطلاعاتی آمریکا نیز بارها به آن اذعان کردهاند.
حال این سوال مطرح میشود که اگر هدف ایران بمب نبود، اصولاً چرا زیر بار برجام بر اساس ارکان چهارگانه غرب رفت؟
تهران بارها در گذشته اعلام کرده است که اتهامات غرب در زمینه برنامه هستهای خود را نپذیرفته و آنها را بی اساس میداند، اما با هدف اعتمادسازی و شفافسازی حاضر است با طرفهای مقابل گفتگو کند. بر همین اساس بود که در مذاکرات هستهای که منجر به برجام شد، پرونده پیامدی (ابعاد نظامی احتمالی) که سالها علیه ایران استفاده میشد، بسته شد و آژانس در گزارشهای متعدد و پیاپی خود بر پایبندی ایران به مفاد برجام تاکید کرد.
در نتیجه این مباحث و عطف به دیدگاههای متفاوت ایران و غرب در اهداف برجام، بایستی مراقب بود که در دام «چارچوب مفهومی غربی» نیفتاد. هر چند که موضوع بحث یکسان و مربوط به یک توافق باصطلاح چندجانبه است، اما رعایت مرزبندی در اهداف و ماهیت توافق هستهای امری مهم و ضروری است. ایران از منظر شفافسازی و اعتمادسازی وارد برجام شد، نه آنکه آن را در مسیر عدم اشاعه هستهای و کاهش زمان گریز هستهای سودمند بداند. به همین دلیل بررسی موضوع از منظر چهار رکن برجام و با استفاده از ادبیات گریز و آستانه هستهای، بیشتر کمک به طرف مقابل برای امنیتی سازی برنامه هستهای ایران است.
چه برجام باشد یا اینکه نباشد، سیاست قطعی ایران حرکت در مسیر صلحآمیز و تامین نیازهای صلح آمیز است. به همین دلیل مشخص و واقعی نباید برجام را از منظر امنیت جهانی بواسطه عدم ساخت بمب ایران بررسی کرد. هر چند که نبود برجام شاید به تنش در منطقه و فراتر از منطقه دامن بزند، و امنیت را به مخاطره بیندازد، اما جنس آن با امنیت به دلیل نساختن بمب توسط ایران تفاوت دارد. دوم، هر چند اگر برجام مدلی برای خلع سلاح باشد، اما هدف ایران از دستیابی به آن این امر نبوده است. تاکید بر جنبه خلع سلاح، خاستگاه غربی دارد، نه ایرانی. بنابراین رعایت این نکات در تبیین و تشریح اقدامات و مواضع ایران در قبال برجام مهم و معنادار خواهد بود.
انتهای پیام/.