طرح تکثیر در اسارت به نام "یوز" به کام معدنکاوان
طرح تکثیر در اسارت "یوز" بیش از آنکه دردی از جمعیت رو به کاهش یوز در کشور دوا کند بناست با زندهگیری و انتقال ۲ یوز یزدی به محوطهای فنسکشی شده، شر این جانور مزاحم را از سر معدنکاوان کم کرده و دست مسئولان را در صدور مجوز معدنکاوی در یزد باز بگذارد!
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم؛ اواخر سال 96 بود که مسئولان محیط زیست استان یزد با بیان اینکه اخیراً در این استان تنها دو یوز مشاهده شده، مدعی شدند که نسل این گربهسان تا سال بعد در استان یزد برای همیشه منقرض خواهد شد.
این ادعا به فاصلهای اندک با زمزمه برنامهریزی سازمان حفاظت محیط زیست برای زندهگیری این دو یوز و انتقالشان به محوطهای فنسکشیشده همراه شد؛ اقدامی که سازمان حفاظت محیط زیست آن را طرح تکثیر یوز در اسارات مینامد و البته پیشتر هم با صرف هزینههای بسیار و جدا کردن دو یوز به نامهای کوشکی و دلبر از طبیعت در پارک پردیسان تهران به اجرا درآمده و با شکست مواجه شده است اما اجرای مجدد این طرح علاوه بر آنکه مستلزم صرف هزینهای قابل توجه و جدا کردن دو یوز جدید از طبیعت است، نگرانی جدیدی را به وجود آورده است.
اکتشاف در معدن آنومالی D19 واقع در پناهگاه حیات وحش درهانجیر که یکی از معدود زیستگاههای یوز در سطح کشور است مدتهاست تهدیدی برای نسل یوز به شمار رفته که همین موضوع سبب شده بود مسئولان محیط زیست همواره در برابر صدور مجوز برای معدنکاوی در این زیستگاه مقاوت کنند.
رویکردی که با روی کار آمدن عیسی کلانتری تغییر کرد و سرانجام معاونت محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست در شهریور ماه 96 موافقت مشروط خود را با معدنکاوی در پناهگاه حیات وحش درهانجیر اعلام کرد! کارشناسان محیط زیست که این موافقت را به معنای نابودی یکی از زیستگاههای یوز قلمداد میکردند، مسئولان را بابت این تصمیم مورد انتقاد قرار دادند؛ حالا با در دست اجرا قرار گرفتن طرح تکثیر در اسارت یوز، به نظر میرسد طرح ادعای وجود تنها دو یوز در استان یزد و پیش کشیدن برنامه زندهگیری و انتقالشان به محوطهای فنسکشیشده بیش از آنکه دردی از جمعیت رو به کاهش یوز در کشور دوا کند بناست شر این حیوان مزاحم را از سر معدنکاوان کم کرده و دست مسئولان محیط زیست را در صدور مجوز اکتشافات معدنی در پناهگاه حیات وحش درهانجیر که دو یوز ساکن در آن به محوطهای فنسکشیشده منتقل خواهد شد، باز بگذارد.
بیشتر بخوانید:
آقای نعمتزاده! اگر گورخر تکثیر کنید، من هم خودرو میسازم؛ البته با کیفیت!
موافقت سازمان محیط زیست با اکتشاف معدن در زیستگاه یوز
صدور مجوز معدنکاوی در زیستکاه "یوزپلنگ" شاهکاری از دولت دوازدهم
"احتمالاً این آخرین سال زندگی یوز در استان یزد است"
خودداری مسئولان محیط زیست از انتشار گزارش فاز دوم پروژه یوز
قربانیان و ذینفعان "طرح تکثیر یوز" در اسارت کدامند؟
یادداشت کوشان مهران، کارشناس ارشد تنوع زیستی و زیستگاهها را که طرح تکثیر یوز در اسارات را مورد نقد و بررسی قرار داده در ادامه میخوانید:
در اوایل قرن بیستم برای بسیاری از طبیعتگرایان و شکارگران احتمال نابودی گرگ سرخ در ایالات متحده باورکردنی نبود؛ این سگسان که گونه ای است بینابین گرگ خاکستری و کایوت روزگاری از نیویورک تا کرانههای شمالی خلیج تگزاس وجود داشت اما شکار هدفمند برای ریشهکنی گونهای گوشتخوار در کنار تخریب زیستگاه باعث شد تا از اواخر دهه 1960 کارشناسان محیط زیست که خلاف نسل های پیشین خود به نابودی گونههای گوشتخوار حساس شده بودند به فکر نجات این گونه افتاده و بین سال های 1974 تا 1980 چهارده قلاده را که از لحاظ ویژگیهای ساختاری علایم دورگه شدن با کایوت را نداشتند زندهگیری کرده و به مرکزی برای پرورش در اسارت انتقال دادند.
سرعت عمل در اجرایی ساختن این پروژه بسیار اهمیت داشت زیرا در سال 1980 نسل این گونه در طبیعت منقرض اعلام شد و گرگهای سرخی که اکنون در برخی از زیستگاه های پیشین معرفی مجدد شدهاند مدیون برنامه پرورش در اسارت هستند.
در جنوب غربی ایالات متحده و شمال مکزیک نیز کارشناسان محیط زیست با همین تجربه روبهرو شدند؛ تخریب زیستگاه، کاهش تعداد و حتا نابودی طعمههای طبیعی و شکار هدفمند از سوی گلهداران باعث کاهش شدید جمعیت گرگ مکزیکی به عنوان کوچکترین زیرگونه گرگ خاکستری در آمریکای شمالی شد و تنها زندهگیری، پرورش در اسارت، احیای زیستگاههای طبیعی و در نهایت معرفی مجدد به چرخه زیستبوم بود که توانست لوبو، نام اسپانیایی، را به جنگلهای مدیترانهای آریزونا بازگرداند.
در هر دو مورد، معرفی مجدد دو گونه سگسان همچون پرونده کندور کالیفرنیایی، کارشناسان با وجود تمامی برنامهریزیهای بهعمل آمده برای تکثیر در اسارت و رهاسازی در زیستگاهی احیا شده تلفاتی همچون برخورد جادهای و شلیک توسط قانون کنان را امری واقعی میدانند و شرط موفقیت را پس از معرفی مجدد به طبیعت کمک به افزایش تعداد و گسترش پراکنش این گونهها در طبیعت با کمترین دخالت مسقیم کارشناسان برمیشمرند.
چه در کوه، چه در بیابان های وسیع-که خیلی از کوه دور بوده است- به قرب 30 عدد از این جنس با تفنگ زدهام. مسعود میرزا ظلالسلطان با تمام نکات مثبت و منفی به عنوان یک فرمانروا نخجیرگری بس چیره دست بود و همچون جهانگیر امپراتور گورکانی هند به دقت در رفتار گونههای حیات وحش در طبیعت آنگونه که در خاطراتش هویداست علاقهمند بود؛ در اوایل قرن بیستم یوزپلنگ آفریقای شمالی از دامنههای اطلس بیابانی در شمال تا جنوب الجزایر وجود داشت اما اکنون جمعیت آن در عمل منحصر به کوهستانهای جنوب شرقی کشور شده و این امر در کشور نیجر نیز مشاهده میشود. به دلیل رقابت دام اهلی بر سر منابع محدود در اقلیم بیابانی با طعمههای طبیعی یوزپلنگ و شکار آنها بهویژه پس از گسترش خودروهای بیابانی در عمل کوهستانهای دورافتاده بهترین پناهگاه برای یوزپلنگ و طعمههای او به حساب آمدند.
کارشناسان محیط زیست تونس و الجزایر برنامه مشترکی برای احیای طبیعی جمعیت یوزپلنگ در جنوب تونس پیشنهاد کردهاند که در صورت ایجاد امنیت در زیستگاههای دشتی به تدریج همزمان با کاهش فشار چرای دام و شکار، با افزایش تعداد گونههایی چون غزال دورکاس، یوزپلنگها نیز تشویق میشوند که از دامنههای کوهستانی تاسیلی در جنوب الجزایر به سوی زیستگاه حفاظت شده بیابانی جنوب تونس که جمعیت طعمه آن اکنون در حال احیاست مهاجرت نمایند.
گپوگفتگوها درباره زندهگیری تنها 2 قلاده یوزپلنگ نر آسیایی در استان یزد همزمان با صدور مجوز اکتشافات در معدن D19 اردکان واقع در حاشیه پناهگاه حیات وحش درهانجیر که تا پیش از این به عنوان یکی از مهمترین زیستگاههای یوزپلنگ آسیایی از سوی دستاندرکاران حفاظت از این گربهسان تیزتک معرفی شده بود، یادآور داغ شدن حکایت فاقد ارزش اعلام کردن پارک ملی کویر برای حفاظت از یوزپلنگ به دلیل ثبت وجود تنها یک قلاده نر همزمان با گفتگو درباره بهرهبرداری از سوختهای فسیلی از جنوب پارک ملی است که نسبت به دیگر نواحی کمتر آسیب دیده بوده است.
زیستگاههایی همچون عباسآباد در شرق استان اصفهان به احتمال بسیار زیاد به عنوان گذرگاه طبیعی حرکت یوزپلنگ بین کویر مرکزی، و بویژه جنوب پارک ملی کویر و استان یزد مطرح بودهاند و در صورت دست شستن از حفاظت طبیعی از زیستگاههای یوزپلنگ در یزد و پارک ملی کویر به تبع افرادی وسوسه میشوند تا حفاظت از زیستگاههای شرق استان اصفهان را تعطیل یا در خوشبینانهترین حالت به پارک ملی کاغذی بدل سازند.
پس از شیر، یوزپلنگ بهعنوان دومین گربهسانی شناخته شده که زندگی اجتمایی دارد و در بسیاری از موارد این نرهای جوان و تنها هستند که برای یافتن قلمرویی جدید و بدون رقیب از جمع خانوادگی جدا شده و وارد زیستگاهی جدید میشوند و با توجه به این مورد، وجود تنها نمونه نر نه در یک زیستگاه بلکه یک استان عجیب به نظر رسیده و در این مورد خاص افراد و گروههایی که چندین سال مسئول حفاظت از این گونه در طبیعت بودهاند باید پاسخگوی بودجه و بویژه زمان غیرقابل بازگشتی باشند که صرف پروژهای شده که به ظاهر تنها فرجام آن نرهایی تنها هستند که برای بقای نسل چارهای جز زندهگیری آنها نیست.
جهانگیر گورکانی به عنوان یک طبیعتشناس تنها از یک مورد باردار شدن یوزپلنگ از بین هزار قلاده یوز شکاری پدر خود اکبر یاد میکند اما اکنون نه تنها در باغ وحشهای هند بلکه در مراکز غیرمجاز پرورش حیات وحش پاکستان نیز از یوزپلنگ تولهگیری میشود اما هیچگاه این زادآوری به معنای موفقیت کامل معرفی مجدد چیتا در دشتهای پر از چینکارا و بلک باک راجستان نیست.
نمونههای هند و پاکستان در واقع از نامیبیا وارد شده و این احتمال را نباید در ایران از نظر دور داشت که در صورت دست نیافتن به ماده یوزپلنگ مولد آسیایی شاید به عنوان نزدیکی ژنتیکی با جمعیت آفریقایی با استفاده از نمونه یوزپلنگان اتیوپیایی که همواره به بازار سیاه حیات وحش امارات قاچاق می شود به توله گیری در اسارت دست زنند.
برای گردشگران دوستدار حیات وحش اما ناآگاه مشاهده یوزپلنگانی که در جزیره سیربنی یاس امارات متحده عربی و یا سافاری پارک های بخش خصوصی آفریقای جنوبی در حال تعقیب شکار هستند بسیار هیجان انگیز است اما جمعیت بالا و متنوع گیاهخواران جزیره سیربنی یاس وابسته به تغذیه دستی بوده و به شکل طبیعی نمی توانند یک جمعیت ماندگار برای بقای گوشتخواری همچو یوزپلنگ فراهم کنند و بیشتر سافاری پارک های آفریقای جنوبی نیز درواقع مزارع و مراتعی هستند متروک که اکنون با کشیدن فنس زیستگاهی چند هزار هکتاری را ایجاد کرده که به صرف رها سازی چند یوزپلنگ در کنار گونههای گیاهخوار در چشم بیننده بیاطلاع به معنای احیای کامل زیستگاه است.
چند سال پیش یک سازنده قطعات خودرو در شیراز مدعی توانمندی در احیای نسل شیر ایرانی در زیستگاه تاریخی دشت ارژن شده که البته این بزرگواری را منوسط به واگذاری زمین در محدوده دشت ارژن برای ایجاد مرکز گردشگران و هتل کرده بود؛ شیرها از موفقترین گوشتخواران در زادآوری در اسارت حتا در شرایط نامطلوب باغ وحشهایی غیر استاندارد هستند و خود پیداست که احیای زیستگاهی چون ارژن که نیازمند بیرون راندن متصرفان مسلح محلی و احیای طعمههایی چون گراز و گوزن زرد است در شرایط کنونی از عهده سازمان حفاظت از محیط زیست نیز خارج است و مقصود غایی این شخص خیر در واقع ایجاد محدودهای فنسکشی شده است تا گردشگان بیخبر با خودرو از کنار شیرهای خوش زاد و ولد متکی به تغذیه دستی گذشته و عکس بگیرند و به یقین این حجم از گردشگر نیازمند مراکز خدماترسانی همچون هتل و رستوران و شهربازی است و در این وضعیت مهمترین قربانی زیستبوم برای همیشه نابود شده جنگلهای بلوط منطقه خواهد بود.
هیچگاه اکتشاف جمعیتی شگرف از طعمههای گیاهخوار همزمان با پافشاری بر کوهزی بود یوزان قوچ افکن پازن شکار استان یزد همزمان با بیارزش خطاب کردن پارک ملی کویر فراموش نشده و اکنون نیز همان سناریو این بار در زیستگاه پیش از این یوزپرور تکرار خواهد شد.
گرگ سرخ، گرگ مکزیکی و کندور کالیفرنیا در شرایطی برای پرورش در اسارت زندهگیری شدند که در آن شرایط امیدی بر بقای جمعیت های طبیعی آنها وجود نداشت و هنگامی این گونهها به زیستگاههای احیا شده معرفی مجدد شدند که چندین سال از نابودی کامل آنها در طبیعت میگذشت اما آیا نباید این پرسش مطرح شود که آن میزان کمکهای جهانی، کار فرهنگی برای جوامع محلی و انتشار عکسهایی زیبا از یوزپلنگ و طعمههای آن در طبیعت و انتشار پیوسته مقالات علمی در مجامع بین المللی در نهایت چگونه دستاوردی داشته است که اکنون تنها سخن از وجود تنها دو قلاده یوزپلنگ نر در زیستگاهی پیش از این مطرح زده می شود؟
با توجه به اینکه هنوز پس از گذشت 6 دهه پرورش در اسارت هنوز قادر به ایجاد یک جمعیت بطور کامل مستقل گوزن زرد میان رودان در طبیعت ایران نشدهایم چه اعتباری بر توانمندی بر معرفی مجدد یوزپلنگ آسیایی در زیستگاههایی وجود دارد که خود از هماکنون خط بطلان بر حفاظت و احیای آن کشیدهایم؟
انتهای پیام/