حسین مسافرآستانه: من دنبال جایگاهی نیستم و نبودم
مدیر شورای سیاستگذاری تماشاخانه ایرانشهر معتقد است تئاتر میتواند مصلح اجتماعی باشد و باید این مهم در آموزش و پرورش شکل بگیرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، ده سال پیش زمانی که حسین مسافرآستانه نخستین نمایش تماشاخانه ایرانشهر را روی صحنه میبرد، شاید فکرش هم نمیکرد زمانی مسئولیت این مجموعه را برعهده بگیرد. او که همواره به عنوان یکی از مدیران بااخلاق تئاتر شناخته میشود، پس از افزایش حواشی در این تماشاخانه و تحت نظارت حسین پارسایی، در چند ماه گذشته فضا را به سوی آرامش برده است و دیگر خبری از آن حواشی نیست. تغییر شرایط فرصت مغتنمی بود در ده سالگی مجموعه ایرانشهر، گفتگوی با حسین مسافرآستانه درباره وضعیت این تماشاخانه داشته باشیم.
آنچه میخوانید بخش نخست این گفتگو است:
***
بحث در دوره گذشته اعتماد شد. یکی از اتفاقات منفی در دوره گذشته کنسل شدن نمایشها بود. شواهد نشان میدهد مدیر وقت خودش نمایش را انتخاب و جایگزین میکرد. میگفتند این انتخابها عادلانه نیست. یک بار گزارشی نوشتم که در بازهای نقش یک تهیهکننده در حضور چند نمایش پررنگ است، نمایشهایی که هیچ کدامشان در لیست انتظار نبودند. شما چه برنامهای برای اجراهای کنسل شده دارید؟
مسافرآستانه: من اگر بتوانم همان نمایش روی صحنه را مجاب به ادامه میکنم. به تعداد اجرایش اضافه کنم. استثنائاً محدودیتهای ما این است. اگر در فرصت مناسب حاصل شد میتوانیم به لیست رزرو مراجعه کنیم، اولویتبندی دارد. شورای سیاستگذاری این اولویتبندی را برایمان مشخص کرده است؛علی رغم این باز من میپرسم و میگویم فلان نمایش به مشکل برخورده است. ما این سه تا داریم. این در اولویت است و الان نظرتان چیست. دوباره از اعضای شورا که اشراف دارند هم به موضوع و هم متن نظر میخواهم، چون قبلاً در شورا بحث کردند.
انتخاب منوط به تشکیل جلسه شوراست؟
در ایرانشهر ما هیچ نگاهی به این نداریم که تهیهکننده نمایش چه کسی است
مسافرآستانه: اگر فرصت جلسه برگزار کردن باشد. جلسه حضوری اگر نشد گروهی در فضای مجازی داریم. در گروه نظرخواهی میکنم. موضوع را مطرح میکنم و آن را اجرا میکنم. ما هیچ نگاهی به این نداریم که تهیهکننده نمایش چه کسی است. تهیهکننده ملاک نیست. فقط وقتی کار انجام دادیم در نوبت قرار گرفت کارگردان یا مدیر تولید قرارداد میبندد.
از نمایشهای روی صحنه رفته میتوان فهمید که نقش تهیهکنندگان شاخص کمرنگ است و نمایشی که آمدید به غیر از ؟ قدس بعدها اضافه شد نمایشی خیلی از سیطره تهیه کنندگی درگیر نبودند
مسافرآستانه: اگر این جوری بشود اتفاقی است. اینکه سه نمایش متعلق به فلان تهیهکننده باشد. ما نگاهمان به تهیهکننده در انتخاب آثار نیست. اصلاً نگاه نمیکنیم کیست. بعد از انتخاب اثر و در جدول قرار گرفتن با توافق کارگردان وقتی در جدول قرار گرفت میگوییم قرارداد ببندد. آنجا ممکن است بگوید فلانی تهیهکننده است. ما کاری نداریم تهیهکننده چه کسی است.
هفت نمایش شما تقریباً تهیه کننده به شکل مرسوم نداشت هب جز ماربازی که آن هم بعد از اتفاقات و حواشیش آمد.
مسافرآستانه: اگر تهیهکننده داشته باشد باز میگویم معیار ما نبوده است. ممکن بود همه تهیهکننده داشته باشند؛ برایمان فرق نداشت. ما انتخاب اثر را روی این است که شورا ساعتها بحث میکند که این اثر را چه کسی قرار است اجرا کند و چطور کار کند. اولویت اصلی ما این است و برای ما ارتقای هنری آثار در ایرانشهر اهمیت دارد. اگرچه ممکن است ضریب خطایی هم در کار باشد. متوجه بشویم یک نمایشی علیرغم پیشبینی در اجرا ضعیف است.
واقعاً بچههای ایرانشهر دچار سختی هستند
ما به خود تئاتر، به روح هنری یک اثر فکر میکنیم. حالا میخواهد هر کسی پشت آن باشد برای ما مهم نیست. تهیهکننده هم نداشته باشد کمک میکنیم. نهایت همکاری را بچهها داریم. مخصوصاً من چند جلسهای با بچههای خودمان صحبت کردم. همیشه این را میخواستم. سختیهای شما را بنده به دیده منت میخرم. روی چشم من هستید. سختیهایتان را به رخ مخاطبین و هنرمندان نکشید. من میفهمم چقدر اذیت میشوید؛ اما نهایت همکاری را در بدترین وضعیت با هنرمندان و گروهها داشته باشید. واقعاً بچهها دچار سختی هستند. دو روزه دو نمایش را ستاپ کردن، هم دکور و هم نور و هم جایگاه تماشاگر، سخت است؛ ولی واقعاً بچههای ما کار میکنند. که یک روز از اجرای نمایشی کم نشود، یک روز هم دارند اذیت میشوند؛ اما میگویند یک روز هم کم نشود. در بهترین وضعیت فاصله دو سه روز پنج روز خالی بگذارید چون قرار است دو نمایش بیاید.
خودتان اجراها را میبینید؟
مسافرآستانه: بله
هر هشت نمایشی که بودند خودتان دیدید؟
مسافرآستانه: الان تنها یک نمایش را ندیدم.
شما یک سری تغییرات در مجموعه مدیریتی انجام دادید و تغییرات هم مشهود است. ما با کارمندان صحبت میکنم خوشحال هستند. چه باعث شد که به این تغییرات برسید؟
مسافرآستانه: اول این را بگویم من با هر مجموعهای کار کردم ارزشی که به همکاران قائلم به جایگاهشان نیست؛ یعنی نیروی خدماتی و نیروی مدیریت بالادستی به دلیل جایگاهشان برایم ارزش ندارند. گاهی اوقات بعضی از نیروهای خدماتی و پاییندست به دلیل اینکه کار خودشان را با دقت انجام میدهند برایم ارزش بیشتری از مدیر بالادستی من دارند. من چنین برخوردی دارم و بعضیها در بعضی از مسئولیتها کارایی لازم راندارند.
معتقدید فردی که مسئولیت میدهید باید تعادلی ایجاد کند؟
هر کس اگر کارش را با جان و دل انجام بدهد با رأس آن مجموعه از نظر جایگاه برابری میکند
مسافرآستانه: طبق مسئولیتی که دارم این اختیارات را برای مجموعه به کار میگیرم. اگر عملکرد نیرو برای مجموعه باشد روی سر من جا دارد. اگر کسی به من بگوید که بالاخره باید تغییری کنم، رشدی کنم، این رشد خودش را در ارتقای مسئولیتش میبیند، نه در انجام وظیفه. متاسفانه این سیستم از بیرون تحمیل شد. هرکس در هر جا قرار میگیرد دنبال این است که دو سال این کاری کند و یک پله بالاتر برود. یک پله بالاتر را اگر ده پله بالاتر برود اصلاً مفید نخواهد بود. کسی که این طور فکر میکند این پله بالاتر را برای کمبود خودش میخواهد پر کند و گرنه هر کس در هر جایی کار میکند اگر کارش را با جان و دل انجام بدهد به نظر من با رأس آن مجموعه از نظر جایگاه برابری میکند.
در جایگاه خود ممکن است بهترین باشد.
حتی زمان جبهه همیشه با بالادستیهایم مشکل پیدا کردم
مسافرآستانه: واقعاً میتواند بهترین باشد. میگویم سیستم اینها را به تفکر این بچهها تحمیل کرده است,ولی من در هیچ سیستمی به این گردن نگذاشتم. الان که من خودم دنبال جایگاهی نیستم و نبودم. همکارانم در همه سطوح نهایت احترام را برایشان میخرم. وظیفه خودم میدانم. اگر مدیر بالادستی من که پایش را کج میگذارد بارها با او برخورد کردم. من در طول دوره مدیریت در همه جاهای مختلف حتی زمان جبهه همیشه با بالادستیهایم مشکل پیدا کردم. بالادستی که وظیفه خودش را در به رخ کشیدن قدرت خودش میداند یا به امر و نهی میکند. امر و نهی که منطبق با منطق و عقل و کارشناسی نیست. طرف میخواهد بگوید چون من مسئولیتم از تو بیشتر است پس به هیچ دلیلی میگویم این کار را بکن. من میگویم آدم عاقل آنی است که از تخصص مجموعه زیردست درست استفاده کند. کوچک نمیکند؛ اما اگر منیتش اجازه نمیدهد باهاش درگیر میشوم. تا الان با کسانی که مجموعه با من کار کردند با زیردست که میگویم کسی زیردست نیست. با کسانی که جایگاهی پستی پایینتری داشتند مشکل پیدا نکردم؛ ولی بارها پیش آمده که با مسئولین بازرسی مشکل پیدا کردم. به همین دلیلی که گفتم.
برای همین خیلی زود از خیلی جاها رفتید؟
مسافرآستانه: برای اینکه دلیلی ندارد به هر دلیلی ادامه بدهم.
خیلی راحت از سمتتان دل میکنید.
دنبال هیچ سمتی نبودم که بخواهم وابستگی پیدا کنم
مسافرآستانه: دنبال هیچ سمتی نبودم که بخواهم وابستگی پیدا کنم. صادقانه میگویم به عنوان یک حسن خیلی اوقات خیلی از دوستان من این را به عنوان ضعف میدانند. چه ضعف چه حسن، من جایی که با تجربهام، با حداقل دانشم، با تشخیصم کار درست را بتوانم انجام بدهم، انجام میدهم؛ اما اگر خلاف این باشد به خاطر حفظ موقعیت خودم دستور غیرمنطقی را رعایت نمیکنم و کنار میکشم. به راحتی؛ چون وابستگی ندارم. هیچ وقت دنبال این نبودم مسئول جایی باشم. همیشه به من تحمیل شد و همیشه از من خواسته شد و من را در معذوریت اخلاقی قرار دادند تا مسئولیت را قبول کنم. بنابراین برای این چرا باید تلاش کنم که نگهش دارم. آن هم تلاش غیرمنطقی تلاش ناصواب بکنم برای اینکه موقعیتم را حفظ کنم.
امروز تورم کشور به نحوی است که نمیتوانی به هنرمند بگویی نان در نیاور و بلیط را ارزان کن. هزینه تولید به نحوی است که هنرمند مجاب میشود قیمت بلیت را افزایش دهد. سال گذشته خانم ماهیان به خاطر نمایشش قیمت ایرانشهر را جابه جا کرد. البته قبل از آن هم آقای پسیانی و جابر رمضانی بلیت را گران کردند. بین خبرنگاران بحث بلیت همیشه مطرح است. هنوز حساسیتهایی هست. دیدگاه خودتان با توجه به اینکه خیلی فکر کنم هنرمندان را در معذوریت قیمت بلیط قرار نمیدهید چیست؟
نباید دست و پای هنرمند را بست و گفت به حداقل رضایت بده
مسافرآستانه: باید هنرمند را آزاد گذاشت. خودش قیمت تعیین کند. نباید دست و پایش را بست و گفت به حداقل رضایت بده. دلایل افزایش قیمت را هنرمند متقاضی باید بگوید. دلایل را در شورا بررسی میکنیم. اگر مخالفتی نداشته باشیم موکول به شورا میکنیم.
تاحالا مخالفت داشتید؟
مسافرآستانه: هر چه بوده نه. توقع غیرمنطقی نداشتیم.
70 تومان برای ایرانشهر معقول است؟
مسافرآستانه: آره معقول است.
کار آقای روشن فکر کنم گرانترین نمایش امسال بوده که آن هم قیمت بلیتش 60 تومان بود.
باید حقوق دو طرف را در نظر بگیریم هم حقوق مخاطب هم حقوق هنرمند را
مسافرآستانه: بله.ما درباره قیمت اول مذاکره میکنیم. دلایل درخواستش را برای ارتقای قیمت میپرسیم. باید بررسی کنیم چیزهای عجیب و غریب نیست. مشخص است هزینهها را میبینیم. ضرر را میبینیم سود را میبینیم. بعد میگوییم موافقید اینقدر افزایش بدهیم یا نه. این را هم تصمیم شخصی نمیدانم. چون یک امری است که به حقوق هنرمندان بستگی دارد و هم به حقوق مخاطب. باید حقوق دو طرف را در نظر بگیریم هم حقوق مخاطب هم حقوق هنرمند را. این را در شورا بحث میکنیم. شورا با دغدغه زیادی هر کدام از این مسائل مینشینند. واقعاً حرف میزنند.
اعضای شورا یک کار فرمایشی نمیکنند
من یکی از خوشبختیهایم و انگیزهای که باعث شد که به عنوان دبیر شورا در این مسئولیت ادامه بدهم در این مسیر بیایم حضور دغدغهمند اعضای شوراست. یعنی اعضای شورا یک کار فرمایشی نمیکنند. کاری باری به هر جهت ندارند. هر کی موافق است من موافقم هر کی مخالف من مخالفم.گاهی اوقات شده ما سه رأی موافق یک رأی مخالف داشتیم. رأی مخالف دلایلش را گفت رأی موافق را برگرداند.حرف و دلیل منطقی و عقلانی میزنند. چون واقعاً دغدغه هست. همه جانبه هست. هم برای کیفیت آثار هنری هم برای رعایت حقوق شهروندی و حقوق هنرمندان و هم مسائل محتوایی واقعاً حرف میزنند. بارها نشستیم برای همین در هر جلسهای شاید بیش از 6، 7 تقاضا را سه ساعت نمیتوانیم بررسی کنیم. در جلسه سه ساعته به ندرت گاهی اوقات به هفت هشت تا میرسیم. دنبال همینها با حساسیت بحث میشود. بنابراین اگر درخواست ارتقای قیمت بلیط بکنیم حتماً میبریم در شورا.
موافق هستید اداره کل در تعیین قیمت بلیط دخیل بشود ؟
مسافرآستانه: اداره کل نمیتواند قانوناٌ این کار را بکند.
ولی در سینما وضعیت متفاوت است.
ما شلم و شوربایی در تئاتر خصوصی ایجاد کردیم
مسافرآستانه: سینمادار قضیهاش فرق میکند. کارش روتین و مشخص است. ما شلم و شوربایی در تئاتر خصوصی ایجاد کردیم.
دولت نمیتواند دخالت بکند؟
بارها و بارها مخالفت کردم با تکثیر بی حد و مرز و بدون تعریف تئاتر خصوصی
مسافرآستانه: بارها و بارها مخالفت کردم با تکثیر بی حد و مرز و بدون تعریف تئاتر خصوصی. بارها و بارها در دوره مدیرکلیام مصاحبه کردهام و گفتم ما ضرورت دارد به سمت تئاتر خصوصی برویم؛ تئاتر خصوصی الزام است اما چگونگیش این طور است منظورم نیست.
بررسی کردم این که طبق آن ابلاغیه قانون اصل 44 قانون اساسی فرهنگ جای خاصی ندارد. تئاتر در اصل 44 مشمول نشده است. تنها جایی که قوانینش به تئاتر میخورد اصل رقابت بود. بعد متوجه شدم اداره کل هنرهای نمایشی بودجهای که به عنوان حمایت از تولید آثار هنری میگیرد قاعدتاً برای قوام تئاتر خصوصی باید به تماشاخانه تزریق کند تا به هنرمند بدهد و من فکر میکردم آیا این اتفاق برای ایرانشهر تاکنون رخ داده است؟
مسافرآستانه: من خودم این کار را میکردم. زمانی که مدیر کل بودم در زمان مدیریت آقای مکاری در مولوی، این سالن مدت پنج شش ماه به هیچ دلیلی تعطیل شد فکر کنم 90 یا 91 بود.به مکاری گفتم من عرق شخصی به مولوی دارم. ما هر کدام ساعتهای عمرمان را آنجا گذراندیم و زحمت کشیدیم. شبهای زیادی خوابیدیم برای اینکه فردا نمایشمان را آماده کنیم و بتوانیم روی صحنه ببریم. دکور زدیم. چرا یک چنین چیزی تعطیل است؟ بعد تمام دانشجویان دنبال سالن تئاتر شهرند چرا نمیدهید؟ گفت از پس هزینههایش برنمی آییم. پول کارمند و آبدارچی نمیتوانیم بدهیم.
فکر کنم بلیط آن زمان سه تومان برای دانشجو بود.
مسافرآستانه: سه چهار تومان بود. گفتم که برای اینکه تئاتر کار کنید سالانه چه قدر هزینه میدهید. حسابی کرد. اون موقع به من گفت که فکر میکنم دقیقاً نمیتوانم بگویم ولی حدس میزنم گفت حدود 60 یا 50 میلیون تومان ما پول میخواهیم تا بتوانیم. گفتم چه قدر بدهم ؟ گفت سخت است گفتم چه قدرش را 40 تومان باهاش قرارداد بستم تا مولوی کماکان مکاتی تئاتر دانشجویان باشد.
در واقع شما یک سال از تئاتر دانشجویی حمایت کردید.
مسافرآستانه: دقیقاً یک سال تئاتر دانشجویی. این امر برایم به تجربه بازمیگشت که در برخورد با خیلی از کشورها از نزدیک دیده بودم. من با خیلی از مدیران تئاترهای خصوصی حرف زدم. خیلی که میگویم بیش از 7، 8 مورد در کشورهای مختلف صحبت کردم که تئاتر خصوصی دارند. آن موقع که مصاحبه میکردم میگفتند که این ساختمان را شهرداری یا دولت در اختیار ما گذاشته این قدر هم به ما پول میدهد که ما اینجا را فعال نگه داریم. اگر نتوانیم از پس فعالیت در راستای سیاستهایی که به ما میگوید - یعنی هر کاری دلش میخواهد نه، در راستای سیاستهایی سیاستگذاریهایی که میگوید - کشور میخواهد به این نقطه هدف دست پیدا کند تعریف میکند. یکی از دوستان گفت این را نداریم میخواهیم به این نقطه هدف برسیم. برنامهریزی کلان سیاست فرهنگی کشور است که تئاتر سهمش این است. اگر تو نتوانستی جلویت را میگیریم به کس دیگری میدهیم. تعارف هم نداریم. اگر توانستی یعنی نمیتواند هر کاری دلش میخواهد بکند. هر کاری بگذارد باید بگذارد که در آن راستای سیاستگذاری فرهنگی کشور قرار بگیرد.
یعنی سایه سیاست خودش را با شکل اجرا تعریف کرده است.
مسافرآستانه: یعنی دموکراسی دستورات روشن فرهنگی را در اجرا پرونده دموکراسی برایش بازکرده است.
اینجا این شکلی نیست.
در ایران نگاه دموکراتیک در دستیابی به اهداف فرهنگی را در قالب دیکتاتوری تلقی میکنند
مسافرآستانه: اینجا برعکس است. اینجا نهایت نگاه دموکراتیک در دستیابی به اهداف فرهنگی در قالب دیکتاتوری را تلقی میکنند.
نگاه شما چه شد که تسری پیدا نکرد؟
مسافرآستانه: نگاه من که بارها در مصاحبه این حرفها را زدم تبدیل به برنامه نشد. یعنی هیچ مدیری دغدغهاش این نبوده. یک عده را جمع کند اولاً سیاست فرهنگی را تببین کند. اصلاً وظیفهاش نمیدانسته؛ چون مدیران یک اشتباه بزرگی میکنند. به صورت کلان خودشان را اجرایی میدانند؛ در حالی که مدیر ستادی هستند. اینقدر درگیر کارهای اجرایی میشوند.
برای همین تئاتر خصوصی نشستهایی برگزار شد.
مسافرآستانه :الان هم آقای کرمی بررسی وضعیت تئاتر و جشنوارهها و تئاتر فجر را برگزار کرد؛ ولی نتیجه خروجیش کجاست.
این کار ستادی است.
مسافرآستانه: آن ستادی است تئاتر اجرا بشود، این نشود این پول بدهیم، این ندهیم.
این کتاب تئاتر خصوصی منتشر هم شد، چقدر در سیاستگذاری تأثیر داشت؟
تئاتر خصوصی الان دستورالعمل اجرایی ندارد
مسافرآستانه: الان کتاب نوشته میشود بیرون میآید. آنی که این کتاب را میخوانند از اطلاعاتش بهرهمند میشوند؛ ولی تبدیل به برنامه فرهنگی باید شود. باید ابلاغ شود. در مجلس تصویب شود. بعد ابلاغ شود و براساس آن دستورالعمل اجرایی بشود. تئاتر خصوصی الان دستورالعمل اجرایی ندارد . سیاست فرهنگی ندارد که دستورالعمل اجرایی داشته باشد.
قانون میگوید من هنرمند میتوانم در دیوان عدالت اداری شکایت کنم که این وضعیت ناعادلانه است.
مسافرآستانه:برای همین دچار مشکلیم. تئاتر خصوصی مکان را بهش میدهند یک بخشی از هزینهها را میدهند. ده پانزده سال پیش بود با گروهی در خارج از کشور صحبت میکردم میگفتند ما 40 هزار یا 400 هزار دلار از دولت میگیریم که اینجا را فعال نگه داریم در راستای اهداف خودش. گفتم کافی است. گفت باید بقیهاش را در بیاورم کافی نیست.
برای درآمدهایشان چه کار میکردند؟
تئاتر خصوصی این نیست که هر کسی پول دارد تئاتر بزند نیست
مسافرآستانه: راههای مختلفی دارند. اولاً میتوانستند از گیشه استفاده کنند بعد کافه دارند کافهای که مدام فعال است. گروه چه روی صحنه باشد چه روی کافه کار کند آنجا در اختیار قرار میگیرد. در اختیار هنرمند شاخص قرار میگیرد. تئاتر خصوصی این نیست که هر کسی پول دارد تئاتر بزند نیست. تخصصی این کار را نداشته باشد نمیشود برند باشد. کارگردان نامی باشد. باید سمندریانی باشد بگویند بیا اینجا را اداره کن.
تنها شخصیتی که چنین حرکتی کرده است قطب الدین صادقی است.
مسافرآستانه:میخواستم بگویم اتفاقاً او مدیر تئاتر است. حسن تقی نقی که تئاتر باز کرده مدیر تئاتر برایش شوخی است. این دنبال این است که پولی اینجا در بیارورد. اینجا نرود تو موبایل فروشی و دلار فروشی میزند. این کار فرهنگی نیست.
دورهای که شما در پردیس تهران بودید پیشنهاد دادید که به بخش خصوصی تحویل بدهند.
مسافرآستانه: گفته بودم به خودم بدهید. اینها میگفتند باشد. از همان زمان دنبال این بودند؛ ولی پول برقش را نمیدادند.
یادم است شما طرحی داشتید میگفتید که به گروهها گفته بودید یک بلیط بفروشید یک بلیط هدیه به شما میدهیم.
مسافرآستانه:میدانستم، در اون شش ماه همه سالنها نمایش داشتند. بعد پول همین فروش اینها به سازمان برنمیگشت. دیدم نمیتوانم ادامه دهم.
سیستم مالی اینقدر پیچیده بود هنوز هم همان شکلی نیست؟
مسافرآستانه:نمیدانم سیستم همان است به اشخاص کاری ندارم.
چرا آقای صلاحی با شما موافق نبود؟
مسافرآستانه:کاملاً با من موافق بود.
مانع چه بود؟
مسافرآستانه: نمیگذاشتند.
هیئت امنای سازمان؟
در خود سازمان فرهنگی و هنری شهرداری معاونتها مانع در ارتقای پردیس تئاتر تهران بودند
مسافرآستانه: نمیدانم به هیئت امنا رسید یا نرسید ولی در خود سازمان معاونتها و اینها مانع بودند.
حتی شنیدههای مرادخانی وقتی معاونت اجتماعی رفتند قصد داشته پردیس را به این معاونت منقتل کند. مرادخانی تجربه خوبی در موسیقی داشت و سپردن بناهای فرهنگی به هنرمندان تداوم بهتری دارد.
مسافرآستانه: ایده درستی است. اینکه برای همه کارها از سازمان اجازه بگیرند غلط است. سازمان باید کار ستادی بکند. کار اجرایی را باید واسپاری کند.الان فرهنگسراها یک دورهای خیلی موفق بودند نقش آفرینی میکردند در همه سنین از کودک و مهدکودک گرفته خب اینها اجرایش آمده یعنی مجریش الان کار ستادی و کار اجرایی با هم قاطی شده است.
دوره شهاب مرادی اینچنین شد.
مسافرآستانه: به اینجایی رسید که هست. واقعاً نگاه درست بود. قرار بود اتفاقات خوبی بیفتد. مدیران فرهنگسراها از یک تشخص فرهنگی بالایی برخوردار بودند .الان به عنوان کارمند سازمان فرهنگی خیلی فرق میکند که مدیر کارمند سازمان فرهنگی باشد یا مدیر متشخص فرهنگی با اختیارات باشی.
من به هر طریقی در پردیس نمیخواستنم دکان بزنم. ضمن حفظ ویژگیهای فرهنگی به جایی برسانم که برای آن منطقه و مردم به عنوان نیاز تلقی شود و بابتش پول بدهند. کار فرهنگی برای جامعه بکنم. اول میخواستم تئاتر دیدن را به عنوان نیاز برای جوانان جا بیندازم. نگاهم به جوانان بود. 5 تا سالن کوچک آنجا تا سالن کودک و نوجوان میگذاشتم. تجربه شخصی من در این زمینه نبود؛ ولی نگاهم این بود و واقعاً تماشاگران بلیط میخریدنند. با راهکارهایی که داشتم تخفیف میدادم، جایزه میدادم. من به خیلی از گروهها گفتم یک دونه 5 دقیقه صد دقیقه با لباس نمایش کار معرکهای راه بینداز بعد بروشور را بده هر کی با این بروشور بره 50 درصد تخفیف میگیرد.
مردم نیاز پفک را به عنوان نیاز پذیرفته است؛ ولی تئاتر را نمیتوانیم به عنوان نیاز جا بیندازیم
این را باید دید. جنس فرهنگی را باید عرضه کنیم. مردم نیاز پفک را به عنوان نیاز پذیرفته است؛ ولی تئاتر را نمیتوانیم به عنوان نیاز جا بیندازیم. پس مشکل ماییم.
بحث توسعه شد هم سرسنگی هم آقای رجب معمار یک طرحی داشتند در ضلع شمالی که سالن شماره دو ایرانشهر تأسیس شود. آنجا را تحویل بگیرند و سالن جدیدی به علاوه سینما راه بیاندازند. هیچ وقت این اتفاق نیافتاد.
مسافرآستانه: در جریان اتفاقی بودم. حتی بنا بود تئاتر خصوصی در ضلع شمالی تأسیس شود. قرار بود کارگردانی آنجا را بسازد و بعد از 5 سال بهره برداری آنجا را تحویل دهد.
میتواند خانه هنرمندان مثل فرهنگسرای نیاوران فضا را کنترل کند؟
مسافرآستانه: اصل همین است این است که ما یک پارکی داریم که همه نیازهای شهری نباشند. اگر پارک هنرمندان است پارک هنرمندان باشد.نیاز شهری است. من باشم این من و منها آزاردهنده است. پارک و فضای سبز است. شهرداری باید تهیه کند. نه اینکه باید در اختیار من باشد.
ارادهای برای بهسازی قسمت شمالی نیست؟
مسافرآستانه: مسائلی وجود دارد که رسیدن بهش زمان میبرد.
پاتوق فرهنگی شلوغی است سالن سینما در ضلع شمالی ساخته شود مشتریان خودش را دارد.
شهرداری مالکیت مال من را کنار بگذارد
مسافرآستانه: مجموعهای باسرمایهگذاری بخش خصوصی و کمک شهرداری باشد. مالکیت مال من را کنار بگذارد. برای شهر و مردم است.
نیروی انتظامی موافق است تحویل بدهد؟
مسافرآستانه: نمیدانم.
همیشه میگفتند قسمت نظامی کنسل خواهد شد میخواهند بروند.
مسافرآستانه: بحث بوده من هم شنیدم؛ ولی در جریان نیستم که چه اقدامی برای این شده چه توافقی شده و نشده است. نیروی انتظامی باید به شهرداری جای دیگری بدهد که بگوید اینجا محل استقرار شما باشد.
در ده سال گذشته ایرانشهر برندی برای خودش شده شاید روزی که افتتاح میکردند فکر نمیکردند به هسته اصلی تئاتر تبدیل شود، یعنی انگیزههای اجتماعی داشته باشد. وقتی بحث میکنیم در مورد ایرانشهر در مورد تبعات اجتماعیش صحبت میکنیم. ده سال آینده را چطور میبینید؟
باید فهم این قضیه به وجود آید که ما به ایرانشهرهای متعدد در تهران به شدت نیازمندیم
مسافرآستانه: امیدوارم واقعاً فهم این قضیه به وجود آید که ما به ایرانشهرهای متعدد در تهران به شدت نیازمندیم و این توسط بخش خصوصی با این وضعیتی که هست حاصل نخواهد شد؛ بلکه ضررهای بیشتری را به فرهنگ و تئاتر وارد خواهد کرد باید این حمایتها جزو برنامه قرار بگیرد یعنی واقعاً جزء وظیفه قرار بگیرد. ایرانشهرهای متعدد در تهران واقعاً میتواند شهر را از بسیاری از ناهنجاریها و مسائل سو اجتماعی مبرا بکند، یعنی آن چیزی که تحت عنوان جنگ روانی جنگ نرم ازش یاد کنیم چه توسط بیگانگان و چه توسط داخلیها ایجاد میشود؛ ما مصونیت فرهنگی را اگر مد نظر قرار بدهیم هر خدمتی به نظرم انجام بدهیم کم است. باید جامعه را به این مصونیت فرهنگی برسانیم. مصونیت فرهنگی سیاسی میآورد. برای مردم پشتیبانی همه جانبه برای نظام را همراه دارد. اینها شعار نیست. اهالی فرهنگ به این معتقدند که میشود با فرهنگ تمام آموزههای دینی، سیاسی و اجتماعی را از طریق هنر تبدیل به فرهنگ کند. همه ما مقصریم. باید بدانیم وضعیت ترافیک و بیاخلاقیها در رانندگی همه باید خودمان را مقصر بدانیم. در درجه اول آموزش و پرورش را باید مقصر دانست. همه باید خودمان را مقصر بدانیم؛ چون برای نبود اینها هیچ کدام کار نکردیم. آموزش و پرورش چسبیده به این که درس بخوانید نمره بگیرید. در این سالها واقعاً از نظر اینکه شناختی از بد و خوب مسائل اجتماعی و زندگی شعارها را کاری ندارم. شعار بسیار دادیم؛ اما تبدیل به فرهنگ نکردیم. ما اگر میبینیم تربیت یافتگان نسلهای ما دچار مشکلاتی هستند، باید مقصر را بدانیم. وقتی به بچه میگویی در مدرسه تو میروی تئاتر در میآوری حمال میشوی و درس نمیخوانی ...
خود واژه را از معنای واقعیش تهی کردند.
مسافرآستانه: واقعاً تهی کردند. این نگاههای تحقیرآمیز به بچه فرقی نمیکند. به بچههای ورزشکار ما مورد تحقیر و توهین قرار میگیرند، به جای اینکه توانایی بچهها را شناسایی بکنند و در راستای همان توانایی آموزش بدهند. در مقابل اینها قرار میگیرند. وقتی مدرسه در مقابل با دانش آموز هنرمند قرار میگیرد، باعث میشود در این مقابله فکر کند پیروز است، پیروز نیست. پیروز دانش آموز است.
تناقض دارد.
مسافرآستانه: برای اینکه دانش آموز تحت تربیت صرف درس خواندن و یادگیری معلومات عمومی قرار دادیم و از اجتماع و اخلاق وجامعه و انسانیت دور کردیم.
روزی که اسامی شورا اعلام شد تعداد بیشتر از اینها بود آقای مهندس پور نیامد ؟ عملاً دو تا از اعضا کم شدند قصدترمیم شورا را دارید؟
مسافرآستانه: این یک بحثی بود که یک بار هم مطرح شد؛ ولی جزء مسائلی است که در دست بحث و بررسی است. ممکن است صحبت بشود؛ اما دو نفر درست اسم بردید ولی یک نفر اضافه شد. ما بعد اینکه مهندس پور امتناع کردند از حضور در شورا و نیامدند با یک فاصله زمانی از آقای راد دعوت کردیم و تا وقتی که مسئولیت مدیر عاملی خانه تئاتر را داشتند اکراه داشتند ولی بعد اینکه مدیر عاملی را به همت واگذار کردند پذیرفتند و شورا در خدمتشان هست.
انتهای پیام/