تفاوتهای «مقاومت» و «سازش»ــ۷| معادله بهعکس شد؛ حالا صهیونیستها از حمله به مقاومت واهمه دارند
با گذشت زمان مقاومت آنچنان استقرار و توسعه یافت که پس از حدود یک دهه دشمن را مجبور به قبول شرایط خود کرد، حال این مقاومت است که تعیینکننده پیروزی عرصه میدانی است و صهیونیستها از حمله به مقاومت واهمه دارند چرا که ابتکار عمل در دست مقاومت است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، از اواخر دهه 1970 میلادی و تحت تأثیر انقلاب اسلامی در ایران، گروههای مقاومت اسلامی در فلسطین بهوجود آمدند. بین این گروههای مقاومت گروههایی با مشی غیراسلامی نیز وجود داشتند. فصل مشترک تمام این گروهها، تمسک به مبارزه برای آزادی فلسطین بود.
دستاورد این جنس از مقاومت ــ که پیش از این در فلسطین متفاوت دنبال میشد و تنها وجه مسلحانهاش در برخی گروهها مثل الصاعقه تجربه شده بود ــ مردمی کردن مبارزه در عرصه فلسطین بود که موجب بهوجود آمدن دو انتفاضه در فلسطین شد. نتیجه عملی انتفاضههای اول و دوم در سال سوم انتفاضه دوم خود را نشان داد و صهیونیستها مجبور به خروج از نوار غزه و تخلیه پایگاههای نظامی و شهرکهای صهیونیستنشین این منطقه شدند.
پیروزی در عرصه سیاسی، 2006
پیروزی در میدان انتفاضه مقاومت را باتجربه کرد. پس از انتفاضه دوم، گروههای مقاومت و در رأس آنها جنبش حماس، سازمان و ساختار سیاسی خود را بازسازی و تکمیل کردند تا عرصه مقاومت را فقط در مبارزه میدانی خلاصه نکنند و بدین طریق وارد عرصه سیاسی فلسطین شدند. سال 2004 یاسر عرفات که ریاست حکومت خودگردان را بهعهده داشت پس از دو سال محاصره در مقرش در رامالله بهطرز مشکوکی درگذشت. هنوز پرونده مرگ عرفات مفتوح است و گفته میشود وی را براثر وارد کردن سم به بدنش کشتهاند.
با قتل عرفات، 9 ژانویه 2005، انتخابات ریاست حکومت خودگردان برگزار شد و در حالی که جنبشهای حماس و جهاد آن را تحریم کرده بودند، ابومازن بهعنوان رئیس حکومت خودگردان انتخاب شد. یک سال بعد 25 ژانویه 2006 انتخابات مجلس قانونگذاری با حضور گروههای مقاومت برگزار شد اما این بار جنبش حماس با 76 کرسی از 132 کرسی مجلس توانست اکثریت مجلس را به دست آورد و بر همین اساس دولت حکومت خودگردان را در اختیار گیرد.
این موفقیت نتیجه موفقیت مقاومت در عرصه میدانی دو انتفاضه بود. هرچند این موفقیت با کارشکنیهای جنبش فتح و شخص ابومازن با مانعتراشیهای مختلف مواجه شد اما این مقطع موفقیتی را به خود دید که موجب شد لرزه بر تن دشمن افتد و تمامقد وارد میدان سرکوب مقاومت شوند.
کنفرانس آناپولیس 2008، ائتلاف برای مقابله با مقاومت
پیروزی حماس در عرصه سیاسی فلسطین در ژانویه 2006 و پس از آن پیروزی حزبالله بر رژیم صهیونیستی در آگوست همان سال موجب شد لرزه بر اندام دشمن بیفتد، در همین راستا پس از شکست حامیان سازش در عرصه سیاسی و تحمیل اولین شکست علنی میدانی بر ارتشی که مدعی بودند شکستناپذیر است استکبار را بهصرافت انداخت؛ در وهله اول با کارشکنیهای مختلف دولت حماس را در عرصه سیاسی حذف کردند. در مرحله دوم کمیتهای تحت عنوان وینوگراد تأسیس کردند تا دلایل شکست در جنگ 33روزه را بررسی کنند. و در مرحله سوم برای آنکه به سازشکاران شخصیت و نفسی تازه بدهند با آوردن طرح «خاورمیانه جدید» تلاش کردند حکومت خودگردان را در عرصه منطقهای بازسازی کنند. این طرح با کنفرانس آناپولیس که ادعا میشد برای ایجاد صلح در فلسطین و ازسرگیری روند سازش طراحی شده، به منطقه آورده شد. اما از همان ابتدا اعلام شد این کنفرانس نتیجهای در بر نخواهد داشت و حکومت خودگردان نباید انتظاری از این کنفرانس داشته باشد.
اینکه دشمن مجبور میشود کنفرانسی در مقیاس آناپولیس در سال 2008 برگزار کند تا برای سرکوب مقاومت ائتلاف ایجاد کند یک موفقیت محسوب میشود، چرا که دشمن تا این زمان تلاش میکرد با تحقیر موقعیت مقاومت، چشمها را بهسمت مقاومت متمرکز نکند. اما مقاومت کاری کرد که دشمن مجبور شود با این اقدام عملاً به همگان بگوید مقاومت آنقدر بزرگ و توانمند در تمامی عرصهها ظاهر شده است که باید برای مقابله با آن، ائتلاف ایجاد و کنفرانس بینالمللی برگزار کرد. برگزاری این کنفرانس خود از دستاوردهای مقاومت محسوب میشود.
جنگ 22روزه، 2009
پس از کنفرانس آناپولیس، صهیونیستها که مقاومت را در اندازههایی بسیار فراتر از آنچه تصور آن را داشتند دیدند برای حذف مقاومت پای به میدان گذاشتند. کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده با طرح «خاورمیانه جدید» به منطقه آمده بود. طرح خاورمیانه جدید که برگرفته از طرح برنارد لوئیس بود، قصد داشت منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا را همچون سایکس ــ پیکو به تقسیمات جدیدی برساند. این بار آنها میخواستند براساس طوایف و اقوام مختلف کشورهای قومی و طایفهای بهوجود آورند تا بزرگترین آنها رژیم صهیونیستی باشد.
ضرورت ایجاد یک کشور قومی بزرگ در فلسطین از بین بردن بزرگترین مانع آن یعنی مقاومت بود، لذا دشمن 5 سال پس از خروج اجباری از غزه بهشکلی سبعانه به غزه حمله کرد تا مقاومت را نابود سازد. اما نتیجه چیز دیگری بود که صهیونیستها آن را نمیخواستند. مقاومت با تمام قوا با صهیونیستها جنگید و پس از 22 روز صهیونیستها را از رسیدن به اهدافشان بازداشت، این خود یک پیروزی تلقی میشد دشمن قصد داشت مقاومت را خلع سلاح کند و این بهمعنای از بین رفتن مقاومت بود چرا که مقاومت بدون سلاح هویتی نخواهد داشت.
این جنگ در پی شکستن آتشیبسی که از ماه ژوئیه 2008 بین دو طرف آغاز شده بود آغاز شد. صهیونیستها در ماه دسامبر با هواپیما اهدافی را در نوار غزه هدف قرار دادند که منجر به شهادت 6 نفر از اعضای مقاومت شد. در پی این اقدام صهیونیستها، گروههای مقاومت 130 موشک بهسمت شهرکهای نوار غزه شلیک کردند. نتیجه این بود که صهیونیستها حمله زمینی را علیه نوار غزه آغاز کنند.
صهیونیستها که مدعی شده بودند این عملیات تا زمانی که شلیک موشک از نوار غزه بهطور کامل متوقف نشود، ادامه خواهد یافت با رشادتهای مقاومت پس از 22 روز سر تسلیم فرود آوردند. حدود 1400 فلسطینی در این جنگ به شهادت رسیدند و 100 سرباز صهیونیست نیز به هلاکت رسیدند. نتیجه این جنگ استقرار حاکمیت گروههای مقاومت در نوار غزه و سر خم کردن رژیم صهیونیستی مقابل آنها پس از 22 روز بود. صهیونیستها خواستار بازدارندگی برای جلوگیری از شلیک موشکهای مقاومت بودند که به آن دست نیافتند. آنها در حالی به این هدف نرسیدند که از هر نوع سلاح ممنوعه و هر نوع وحشیگری در این جنگ بهره گرفتند.
جنگ 8روزه
روز 14 نوامبر 2012، در حالی که مذاکراتی غیرمستقیم با میانجیگری مصر برای دستیابی به آتشبس در جریان بود، صهیونیستها طی عملیاتی هوایی، احمد الجعبری، فرمانده گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس را ترور کردند. این ترور بهطرزی مشکوک یک روز پس از سفر امیر وقت قطر و همسرش رخ داد. برخی اخبار از وجود مکانیابهایی در هدایای امیر قطر سخن گفتند که منجر به ترور الجعبری شده بود.
بهمحض این اقدام صهیونیستها گروههای مقاومت اقدام به شلیک موشک بهسمت سرزمینهای اشغالی کردند. در این جنگ که حدود 8 روز بهطول انجامید 1500 موشک بهسمت صهیونیستها شلیک شد و 20 صهیونیست به هلاکت رسیدند. نکته مثبت و قابل توجه این جنگ، شلیک موشکهای دوربرد برای نخستین بار بود. در این جنگ برای نخستین بار موشکهای مقاومت به قدس، تلآویو و هرتزلیا که بیش از 70 کیلومتر از نوار غزه فاصله داشتند رسید.
صهیونیستها باز با میانجیگری مصر درخواست اتمام آتشبس دادند و بدین طریق این جنگ با شروع شلیک موشکهای دوربرد و بدون حمله زمینی به اتمام رسید.
جنگ 51روزه، یک شاخص جدید در مبارزه با رژیم صهیونیستی
در ماه ژوئن 2014، سه دانشجوی مدارس دینی یهودی در کرانه باختری ناپدید شدند. پس از حدود یک هفته جسد این سه نفر در چاهی در کرانه باختری پیدا شد. رژیم صهیونیستی پیکان اتهام را بهسمت حماس نشانه گرفت و اعلام کرد این اقدام توسط حماس انجام شدهاند. همین اتهام بهانهای شد برای آنکه صهیونیستها به نوار غزه حمله کنند. حمله صهیونیستها با اختیار آنها آغاز شد اما آنها هرگز نتوانستند آن را پایان دهند. بنیامین نتانیاهو پس از 10 روز از گذشت جنگ، بهسراغ میانجیهای منطقهای و بینالمللی رفت تا آتشبس برقرار کند اما این مقاومت بود که نمیپذیرفت و شرایط ویژهای داشت. سرانجام پس از سه مرحله درخواست نتانیاهو، مقاومت با پذیرفتهشدن شرایطش به جنگ خاتمه داد.
مقام معظم رهبری پس از پایان یافتن این جنگ به گروههای مقاومت این نوع عملکرد را تبریک گفتند که توانستند دشمن را به قبول شرایطشان وادارند.
نکته قابل توجه در این جنگ ابتکاراتی بود که مقاومت از خود بروز داد و همگان را شگفتزده کرد. بهدلیل طولانی شدن این مطلب و تعدد ابتکاراتی که مقاومت در این جنگ بهوجود آورد، در شماره بعد ابتکارات مقاومت در جنگ 51روزه را بر خواهیم شمرد.
ادامه دارد... .
انتهای پیام/*