میزگردــ۱| محمدی: چرا ادبیات ترامپ در برابر ایران عوض شد؟ / "مقاومت" یک الگوی بازدارندگی در سایر کشورها است
یک کارشناس مسائل بینالملل در میزگرد تسنیم به تشریح مزایای نظریه مقاومت و نفوذ الگوی مقاومت در سایر کشورهای دنیا پرداخت.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم ــ مقام معظم رهبری در سخنرانی امسال در حرم مطهر امام خمینی(ره)، با اشاره به ویژگیهای مکتب امام راحل، «پایهگذاری فکر مقاومت»، «حرکت مقتدرانه و هوشمندانه در این راه» و «گمنکردن هدف» را درس و یادگار بزرگ امام خمینی(ره) دانستند.
آیتالله خامنهای در این سخنرانی بخشی از نظریه مقاومت را تشریح کردند و شکستهای آمریکا در لبنان، عراق، سوریه و فلسطین را نمود اقتدار جبهه مقاومت دانسته فرمودند: ارزیابی صحیح از جبهه مقاومت نشان میدهد که این جبهه امروز در منطقه و حتی در مراکزی فراتر از منطقه، در منسجمترین وضعیت خود، قرار دارد و این یک واقعیتی است که باید در محاسبات لحاظ شود.
رهبر انقلاب در این سخنرانی در مقایسه سازش و مقاومت، فرمودند: مقاومت و ایستادگی هزینه دارد، اما هزینه تسلیم شدن بهمراتب بیشتر از هزینه مقاومت است. ایشان یک نمونه از هزینه بالای تسلیم بودن در برابر زورگویان را رژیم پهلوی برشمردند که با وجود همه کوتاهآمدنها و امتیازاتی که به آمریکا میداد، تحقیر هم میشد.
در راستای بیانات اخیر مقام معظم رهبری، میزگرد «نظریه مقاومت و تأثیر آن در تحولات داخلی و بینالمللی» دوشنبه 20 خرداد با حضور مجتبی امانی دیپلمات و رئیس پیشین دفتر حافظ منافع ایران در مصر و هادی محمدی کارشناس ارشد مسائل بینالملل در خبرگزاری تسنیم برگزار شد.
متن زیر مشروح صحبتهای هادی محمدی در میزگرد تسنیم است:
هادی محمدی کارشناس ارشد مسائل بینالملل با اشاره به بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب درباره گزینه مقاومت، اظهار داشت: ایشان قبلاً هم همین مفاهیم را بهشکلی مطرح کرده بودند و خوب است بهموازات این گفتوگوها، مقاومت را به یک مبحث نظری و دارای پشتوانه نظری و تئوری تبدیل کنید چرا که این کار ضروری است، وقتی شما به یک دکترینی میرسید باید آن حتماً دارای پشتوانه باشد تا بتواند بسط و گسترش آن در سطح جامعه، همه اقشار را در بر گیرد. اشخاص آکادمیک ما بیشتر به مباحثی که پشتوانه نظری دارند توجه جدیتری دارند تا چیزی که ممکن است فاقد این پشتوانه باشد. کار مهم و ریشهکردن این مسئله با کارهای جدیتری است که شما باید بعداً در این زمینه انجام دهید.
وی افزود: در مناسبات بینالملل لایهها و تعاریف مختلفی برای نوع مناسبات بین دو طرف در سطح جهانی و بینالمللی تعریف میکنند. دو کشور میتواند با هم دوست باشند و روابط دوستانه داشته باشند و همکاری کنند یا دو کشور در حالت رقابت با هم بهسر ببرند که این شرایط رقابت عمدتاً حوزه منافع و حوزه نفوذ را شامل میشود. گاهی اوقات هم در حوزه رقابت همکاری هم مطرح است و گاهی روی یک موضوع واحدی فصل مشترکی ایجاد میشود که دو طرف با هم همکاری و فصل مشترک تعریف میکنند.
** آمریکا و غرب حقوق خودشان را در سطح همه دنیا تعریف میکنند
این کارشناس مسائل بینالمللی با بیان اینکه گاهی دو کشور با یکدیگر در حالت تضاد و دشمنی قرار میگیرند که موضوع بحث ما شامل این بخش میشود، گفت: ما و آمریکا به جهت نوع ارزشها، اعتقادات، نگاه به آینده و مبانی و گذشته با یکدیگر در شرایط تضاد و دشمنی هستیم. مردم ما آمریکا و غرب را دشمن خود تلقی میکنند و میگویند اینها منافع ما را غارت و به ما ظلم کردند و نظام دیکتاتوری ایجاد و حقوق بدیهی و طبیعی کشور ما را پایمال کردند. آنها هم برای خود مبانی دارند و بر اساس آن برای خودشان حقوقی تعریف میکنند و میگویند ما قدرت برتر جهان هستیم و تمدن جدید در اختیار ماست و ماییم که تمدنسازی کرده و میکنیم و ما باید حوزه منافع را برای خودمان تعریف کنیم. لذا نگاه آنها نگاه ملی در تعاملات بین المللی نیست یعنی آمریکا و اروپا نمیگویند اندازه ما مثلا 100 هزار کیلومتر مربع است و به اندازه خودمان حرف میزنیم، آنها برای همه دنیا حرف میزنند و حقوق خود را در سطح همه دنیا تعریف میکنند، لذا اگر شاهدید ترامپ با ادبیات سخیف راجعبه رهبران عربی حرف میزند، فکر نکنید این دیوانه است بلکه براساس مبانی فکری و ارزشی است که در اینباره وجود دارد.
محمدی با اشاره به اینکه آنها همه دنیا را اینطور میبینند و جریانات تندروی مسیحی در غرب چه در اروپا و آمریکا یعنی صهیونیستهای مسیحی دقیقا همان نظام طبقهبندی ارزشی صهیونیسم را دارند، خاطرنشان کرد: آنها جز خودشان، فرد دیگری را انسان فرض نمیکنند که قابل قرار گرفتن در تراز حقوق عمومی، شخصی، اجتماعی و ملی باشد، لذا خیلی راحت راجعبه دیگران و راجع به جغرافیای دیگری اظهارنظر میکنند و میگویند فلان نقظه زمین برای ماست. خودشان را حاکم میدانند و میگویند ما صلاحیت تکنولوژیک و تمدنی جهانی و همه خاصیتها را داریم و ماییم که تعریف میکنیم که ثروت و منافع چگونه است، لذا ما در این حوزهها در تضاد ریشهای با غرب قرار میگیریم.
** پهلوی اول و دوم در حد پناهندگی برای آمریکا ارزش نداشتند
وی افزود: اگر غرب را درست واکاوی نکنیم و اجازه دهیم خودشان را زیباسازی کنند، آن وقت نمیتوانیم این مطلب را برای جامعه خود درست نشان دهیم یا برای آن بخواهیم تئوریپردازی کنیم، لذا باید بفهمیم ماهیت تضاد و دشمنی چیست. مثلا عدهای از روشنفکران ما فکر میکنند ما توهم دشمنی داریم! خیر، این یک مسئله واقعی است که آنها اصلا طرف مقابل خود را آدم حساب نمیکنند. پهلوی اول و پهلوی دوم به غربیها خدمت کردند ولی اینها آنقدر برای غرب ارزش ندارند که حتی به آنان پناه و سایه حمایت جدی خود را به آنها دهد. آنان همه چیز این کشور را در اختیار غرب و آمریکا قرار دادند ولی با ذلیلانهترین شکل با آنها رفتار شد، چرا؟ در طبقهبندی نوع نگاه ارزشی چیزی را برای آنها قائل نیستند. ببینید با مصر و سایر کشورها چه میکنند. فرقی ندارد که پهلوی باشد یا حسنیمبارک یا بنسلمان و یا هرکسی دیگر، چراکه این مبانی اندیشهای در مناسبات آنها حاکم است لذا ما دو کشور در شرایط تضاد در مبانی ارزشی و نوع نگاه به جهان و روابط بینالملل هستیم.
این کارشناس ارشد مسائل بینالملل با بیان اینکه برخی میگویند برای اینکه حفظ موجودیت خودمان باید تسلیم شویم و تسلیمشدن بهتر از این است که خود را به زحمت اندازیم و وارد پروسه پرمشقت شویم، اظهار داشت: میبینید حکام منطقه خیلی راحت تسلیمشدن را که در ازای آن مزیتهایی ممکن است برای آنها داشته باشد انتخاب میکنند، یعنی به آنها گفته میشود شما در قدرت بمانید ولی از منافع ما دفاع کنید و غرب این را از آنها میخواهد. پهلوی ماند تا از منافع غرب دفاع کند، اگر بنسلمان در قدرت است و او به جای پسر عموی خود در عربستان جایگزین میشود به این خاطر است که از منافع صهیونیسم دفاع کند، نه اینکه خودش دارای ارزش و شایستگی و لیاقت باشد و این به عنوان ابزار بیاید نگاهبان منافع غربی شود. جناحهای غربی این نگاه را از لحاظ ارزشی به دنیا، جهان و انسانها دارند. برای خودشان حق قائلند و میگویند نفت عراق و نفت این منطقه برای ماست و شما هم نگهبان این منافع هستید و ما در حد نگاهبانیِ حقوقمان برای شما حقی مدنظر میگیریم.
وی افزود: این مطالب در جامعه و فضای مجازی و ادبیات سیاسی وجود دارد و اذهان را مغشوش میکند و انگار ما با دنیا در حال جنگ و جنگطلبی هستیم درحالی که اینطور نیست. نمونههای کوچک هم وجود دارد، در محیط داخلی آدمهای بیمقداری داریم که تجربه کوتاه کسب قدرت را در سطح ملی سپری کردند و میگویند مملکت برای ماست. همه چیز را برای خود میدانند و این نگاه خودشیفتهای است که در غرب و صهیونیسم وجود دارد. نوع کوچک و ناقصالخلقه این هم میشود فرزند فلان مسئول مملکتی که خود را صاحب میداند و برای خود حق قائل است و راجعبه امام و انقلاب حق دارد اظهارنظر کند. غرب تعرض میکند و ما مقاومت میکنیم، عدهای میگویند در این تقابل باید تسلیم شد و کسی این کلمه زشت را بکار نمیبرد و این تعبیر عریان از برخی تعابیر و مفاهیم است که زیباسازی میشود و میگویند کوتاه بیایم و دشمنی نورزیم و امتیاز بدهیم.
** زمانی میتوان با غرب تعامل کرد که امکان تحمیل اراده به ما نداشته باشد
محمدی با بیان اینکه نوع دیگری از روابط بینالملل هم وجود دارد که تسلیم نشویم و تعامل کنیم، گفت: شعار انقلاب ما از ابتدا تاکنون استقلال بوده و اینکه همه چیز را برای خودمان بدانیم نبود. ما در برابر طرفی که همه چیز را از آن خود میداند استقلال خواستیم و عدهای میگویند تعامل کنیم، تعامل یعنی به حد مشترکی از همکاری و تفاهم برسیم. برای این دو مقوله، حوزه همکاری نمیتوان تعریف کرد، کجای این دو ایده و رویکرد میتواند فصل مشترک ایجاد کند؟ کسی میخواهد مستقل باشد و دیگری میگوید همه حوزه تو برای من است. یکجا این تعامل صورت میپذیرد، جایی که به یک قدرت سلبی برسید که او قدرت اعمال اراده در حوزه شما پیدا نمیکند و آنقدر مقاوم و مقتدر میشوید که او امکان تحمیل اراده خود را ندارد و میگوید خب حالا تعامل کنیم.
وی افزود: اینجا برای خودتان حوزه تضمین شدهای تعریف کردهاید که او نمیتواند وارد این حوزه شود. امام(ره) تعبیرشان این بود و حضرت آقا هم اخیرا فرمودند که اگر آمریکا آدم بشود، یعنی دست از سر ما بردارد و رفتار غیرانسانی با ما نکند ممکن است با او تعامل کنیم. مهم این است که شما باید طرف مقابل را سرجای خود بنشانید تا به شما تعرض نکند، شما دنبال تعرض به طرف مقابل نیستید و دنبال این هستید که بگویید حوزه مستقل و امنیت ملی و حقوق من را رعایت کن.
این کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: برخی میگویند تعاملکردن بهتر از تعارضکردن است. این فریبی بیش نیست. یک طرف، همه عالم را برای خود میداند و یک طرف هم میگوید من میخواهم مستقل باشم، اینها فصل مشترکی با هم ندارند که با هم تعامل کنند الّا اینکه قدرت سلطهطلب یک جایی نمیتواند و زورش نمیرسد و میگوید در حوزه هستهای و منطقهای و موشکی باید با هم مذاکره و توافق کنیم.
محمدی خاطرنشان کرد: ماجرا این است که غرب نمیگوید که ما دو طرف، وضعیت خود را روی میز میگذاریم و باهم درباره آن مذاکره میکنیم بلکه میگوید راجع به آنچه تو داری باید باهم تفاهم کنیم. راجع به حوزه حضور و نفوذ و امکانات تو با هم تفاهم کنیم، دارایی خود را به میان نمیآورد و میگوید باید درباره آنچه در جیب توست با هم توافق و با هم نصف کنیم، مثلا راجع به حوزه نفوذ نمیگوید در منطقه نباش بلکه میگوید در منطقه باید از نفوذت در چارچوبی که منافع من تامین میشود استفاده کنی یعنی باید به یمنیها بگویی سلطه سعودیها را بپذیرد و باید اسرائیل را به رسمیت بشناسی و به فلسطینیها بگویی که این ظلم و غصب را بپذیرند.
وی افزود: به هر کاسب خردهپایی هم بگویید که کسی وارد مغازه شما میشود و میگوید راجع به دخل شما باید باهم توافق کنیم و اصل دخل را هم از خود میداند، حتما این کاسب او را از مغازه بیرون میکند و میگوید چه کاری به مغازه من داری؟ در منطق آنها، نهتنها تو صاحب اموال خود نیستی بلکه باید خوشرقصی هم کنی و باید طبق اراده آنها رفتار انجام دهی و ثروت و دارایی که هیچ، هرکاری که انجام میدهی باید طبق خواسته او باشد. میتوانی بمب اتم هم داشته باشی ولی اگر بمب اتم در اختیار اراده آمریکاییها باشد، مشکلی ندارد. چه بسا در دوره شاه F14 را به ما میدهند و زنجیرهای از اقدامات ویژه ایجاد میکنند، این شایستگیهای نظام شاه نیست بلکه نیازهای آمریکا در مقابل شوروی بود. به شما در یک سناریو و تئاتر امنیتی و نظامی نقش میدهد و میگوید تو باید با انرژی خود این کار را انجام دهی.
** جنگ یمن یک جنگ آمریکایی- اسرائیلی برای حفظ سلطه آمریکا در 100 سال آینده است
محمدی با بیان اینکه جنگ در یمن، جنگ عربستان به معنای مطلق نیست بلکه جنگ آمریکایی-اسرائیلی و جنگ آمریکایی برای سلطه بر آبراههای حیاتی بین المللی در 100 سال آینده و برای دست گذاشتن بر ثروت نفت و گاز یمن است، گفت: آمریکا این را برای سلطه جهانی خود نیاز دارد. لذا وقتی کسی میگوید راجع به پرونده یمن برویم با عربستان به تفاهم برسیم، عربستان که اختیاری ندارد و کارهای نیست که در اینباره مذاکره کند. او اجازه این کار را ندارد الّا جایی که ناچار میشود و شما قدرت نفوذ او را در آن حوزه بستید و نمیتواند کاری کند و بعد میگوید گفتوگو کنیم و آن وقت میتوانید اراده مستقل خود را اعمال کنید. خیلی مسخره است که میگویند با عربستان در عراق و سوریه تفاهم کنید یعنی کسی را که آمده دزدی کند، دعوت کنید بیا با هم راجع به داراییهایم تفاهم کنیم و مثلا آیا با قاتلی که فرزند شما را کشته توافق میکنید؟ عربستان نقش یک جانی و قاتل و غارتگر را در عراق و سوریه و کل منطقه داشته است.
این کارشناس مسائل بینالملل خاطرنشان کرد: موضوع تعامل یک عنوان فریبکارانه است برای کسی که الان وضعیت خود را باید تثبیت کند و بعد به طرف مقابل بگوید حوزه تو خارج از محدوده من است و در حوزه مستقل من حقی نداری لذا به شما میگویند نباید در منطقه دخالت کنید و حضور طبیعی تاریخی و ژئوپلوتیک شما در منطقه میشود دخالت ولی حضور تجاوزکارانه، غارتگرانه و تمامیتخواهانه غرب در منطقه میشود حضور طبیعی. ما با این دو فریب بزرگ روبرو هستیم و معنا ندارد که بخواهیم راجع به موضوعاتی که ارتباطی با غرب و یا سایر بازیگران ندارد گفتوگویی کنیم، گفتوگو فقط زمانی مطرح است که شما اوضاع خود را آنچنان استوار میکنید که طرف مقابل امکان نفوذ در حوزه مستقل شما ندارد و آن موقع میتوانید گفتوگو کنید.
** چرا باید حوزه غیرقابل نفوذ در برابر دشمن ایجاد کنیم؟
وی افزود: ترامپ ناو خود را حرکت میدهد و ژست نظامی میگیرد و ژست تحریمی هم تکمیل میکند اما میبیند نمیتواند در حوزه شما اعمال اراده کند، یعنی میگوید نفتت را صفر میکنم ولی کاری میکنید که در این حوزه نمیتواند اعمال اراده کند و میبیند که موازنه برقرار شده و او میگوید میخواهم تهدید کنم و شما از خود نمایشی خرج میدهید که او احساس میکند نمیتواند در این حوزه روی محاسبات شما اثر بگذارد، آن وقت میبینیم زبان و ادبیات ترامپ عوض میشود، اینجاست که میگوییم ما باید اول یک حوزه غیر قابل نفوذ برای اراده دشمن ایجاد کنیم. ترامپ هم بعد از این همه عربدههای مستانه میگوید بیایید مذاکره کنیم و یادش میرود که 12 شرط گذاشته بوده و میگوید فقط همین کافی است که ایرانیها بمب نسازند که همین هم فریب است و این تاکتیک است تا وضعیت خود را بالانس و بهینه کند.
محمدی ادامه داد: شما مقابل کسی که همه چیز را از آن خود میداند و شما را به هیچ هم حساب نمیکند و وجود مستقل دیگری در نگاه او وجود ندارد، باید مبانی رفتاری جامع داشته باشید. در ادبیات روابط بین الملل از موازنهسازی و بازدارندگی نام میبرند و ما نام آن را مقاومت میگذاریم و این امروز مورد بحث ماست و کارکرد آن را باید بدست آوریم که موازنهسازی، بازدارندگی و مقاومت دارای چه مزیتهای اخلاقی، مادی و امنیتی و نظامی و اقتصادی است. این باید شکافته شود و بدانیم این مسئله هم از نگاه روابط بین الملل که به طوری رئالیسم قدرت است که خود غرب هم به این اعتقاد دارد و در این باره میگوید برای اینکه به منافع خودم برسم با نگاه رئالسیتی مبتنی بر قدرت، میجنگم که صلح ایجاد کنم و این رئالیسم را ما هم اعتقاد داریم ولی رئالیسم ما تجاوزگر نیست و رئالیسم مبتنی بر قدرت با مقاومت و بازدارندگی است.
این کارشناس مسائل بینالملل در ادامه این میزگرد، درباره مزیتهای تئوری مقاومت و بازدارندگی و موازنهسازی در مناسبات بینالملل، اظهار داشت: مزیت فقط نظامی و امنیتی نیست بلکه یک تئوری و نظریه جامعه دارای کارکردهای مختلف است. هم میتوان برای آن کارکرد نظامی امنیتی و هم کارکرد و مزیت اقتصادی علمی تکنولوژیک و هم کارکردهای اخلاقی، فرهنگی و انسانی متصور شد.
محمدی با بیان اینکه بعد از جنگ جهانی دوم یک سری کنواسیونها و معاهدات و قوانین و منشورهای بین المللی داریم که غرب اینها را به عنوان ویترین پوز سیاسی، فرهنگی، اخلاقی و قواعد رفتار بین المللی در سالهای مختلف قرار میدهد ولی نکته جالب این است که امروز پرده کنار رفته و فریبکاری و دروغ بودن و عدم التزام به همان چیزهایی که خودشان به عنوان قواعد رفتاری قرار دادند برملا میشود، گفت: مثلا در یمن و اسرائیل این همه جنایت میشود، در کنوانسیونهای وین و ژنو درباره مسائل جنگ و مردم تحت شرایط اشغال مباحثی وجود دارد ولی عینا درست نقطه مقابل آن توسط خود آنان نقض و به راحتی زیر پا گذاشته میشود.
وی افزود: تحولات دو دهه اخیر، خاصیت رسواگرانه دارد و اتفاق مهم در دنیا در حال انجام است که تمامی چیزهایی که دارای چهرهای نقابدار بود کنار میرود و میبینید که چیزی بنام حقوق بشر در غرب الّا برای اینکه چماقی باشد برای فشار به دیگران رعایت نمیشود؛ نه فقط در قبال ایران و برخی کشورهای دیگر حتی برای خود ملت آمریکا هم اجرا نمیشود. گاهی اوقات میبینید خیلی راحت حقوق طبیعی شهروندی با عناوین خاصی زیر پا گذاشته میشود. میبینیم تمام قواعدی که برای دهههای پس از جنگ جهانی دوم گذاشتند به راحتی رنگ میبازد. در مناسبات بینالملل و علوم سیاسی میگویند اخلاق در سیاست که معنا ندارد ولی ما در تئوری و مدل مقاومت میگوییم معنا دارد.
** اروپا دلال دیپلماتیک و مزدبگیر کشورهای دیکتاتور شده است
این کارشناس مسائل بینالملل اظهار داشت: حضرت آقا میگویند ما بمب اتم نمیسازیم و دروغ هم نمیگوییم و حکم شرعی به عنوان حکم حکومتی داده میشود که ما بمب اتم نمیسازیم، نه بخاطر اینکه شما دلتان نمیخواهد و اینکه شما اراده کردید و روی آن مانور میدهید و دروغ میگویید، بلکه بخاطر اینکه خودمان به این ابزار غیر انسانی اعتقاد نداریم. ما میتوانیم در سیاستورزیمان پایبندی اخلاقی هم داشته باشیم، درست نقطه مقابل، این بیاخلاقی و بیفرهنگی را در رفتارهای غربی میبینیم؛ وزیر خارجه آلمان به تهران میآید و میبینیم که اروپا به دلال دیپلماتیک و مزدبگیر کشورهای دیکتاتور تبدیل میشود و یا اینکه با استفاده از امارات برای ما خط و نشان میکشند.
وی افزود: غربِ عریان غربِ وحشی است. غرب به هیچکدام از این مبانی اعتقاد ندارد و راحت حاضرند همه چیز را زیرپا گذارند و اگر آلمانیها تحت فشار برخی احزاب خاص در رقابتهای بین حزبی در دوره کوتاهی فروش سلاح را به عربستان ممنوع میکنند بلافاصله جیغ منافع ملی در میآید که ما باید پول در بیاوریم و سلاح میسازیم که بفروشیم و پول دربیاوریم و نفوذ هژمونیک ایجاد کنیم نباید این حوزهها را از دست دهیم لذا دوباره شروع به فروش میکنند. پس آن چینشی که در مسائل اخلاقی، فرهنگی، امنیتی و کنوانسیونها و قواعد و منشور ملل است میبینیم دروغین بودن آن و چماق بودن آن برای اینکه بر سر بقیه کشورها زده بشود معلوم میشود.
** چین اجازه نزدیک شدن به سواحلش را به آمریکا نمیدهد
هادی محمدی در ادامه این میزگرد با بیان اینکه الگوی مقاومت یک موضوع صرفا ایرانی، شیعی و اسلامی نیست و فرهنگ و مدلی است که در همهجا با شکلهای متناسب با فرهنگ آن کشورها قابل اجراست و اجرا شده و قابل تکرار است، گفت: چین در برابر امریکا کاری جز فرهنگ مقاومتی و اقتصاد مقاومتی را اجرا میکند؟ دارد لایه های قدرت را میچیند تا حوزه مستقل غیرقابل نفوذ از اراده غربی و آمریکا شکل دهد و دربرابر آمریکا بیاید. 10 سال چینیها در برابر آمریکا خیلی سر بهزیرتر بودند و امروز در برابر آمریکاییها با قدرت و صلابت بهتری میایستند. ما فراموش نکردیم هواپیمای جاسوسی آمریکایی در سواحل جنوبی چین ویراژ میدهد که استراق سمع کند و چینیها هواپیما را مجبور به فرود میکنند و بعد از اینکه برخی قطعات آن را جابجا کردند، آن را دودستی تحویل آمریکا میدهند و امروز اجازه نزدیک شدن به سواحل چین به ناوگان و یا هواپیمای آمریکایی داده نمیشود. مرز تعاملات از سواحل سرزمینی به سواحل دریای جنوبی کشیده شده و آنجا با هم تعامل میکنند و مرز امنیتی فراتر رفته است.
** خاطرهای از "پریماکوف" درباره چگونگی قدرتسازی روسیه
این کارشناس ارشد مسائل بینالملل در ادامه با بیان اینکه روسیه مگر غیر از مقاومت، در برابر آمریکا عمل میکند، خاطرنشان کرد: پریماکوف (نخستوزیر اسبق و یکی از دیپلماتهای روسیه) زمانی که به ملاقات صدام میرفت، چون پرواز مستقیم نبود، از تهران تا کرمانشاه با هواپیما و از کرمانشاه تا بغداد زمینی رفت و در این فاصله با همکاران ما صحبت میکرد. پریماکوف یک دیپلمات کارکشته و جزو هسته اصلی قدرت در روسیه محسوب میشد. میگفت درست است که دوره پلشتیها و عرقخوریهای بیکلاس یلتسین را پشت سر گذاشتیم ولی برای اینکه به قدرت خودمان برگردیم، یک هسته قدرت برای خودمان حفظ کردیم و آن تکنولوژی نظامی است و از طریق آن ابزار قدرت اقتصادی خواهیم ساخت. این برای سالیان گذشته است الان میبینیم روسیه از همین طریق قدرتسازی میکند و به موازات آن درآمد نفتی انرژی هم دارد.
وی افزود: روسیه در تکنولوژیهای دیگر ادعایی ندارد مثلا در خودروسازی و صنایع "هایتک"، اما از دو تکنولوژی که دارد خوب قدرتسازی میکند. فرهنگ مقاومت در سیاست خارجی و سیاست رفتاری خیلی آشکار است و این چیزی نیست که بگوییم این ابتکار عمل ماست و هرکشوری بنابر ضریب عزت ملی خود به سیاست موازنهسازی و بازدارنگی و مقاومت روی میآورد وسعی میکند به آن تکیه کند تا بتواند استقلال خود را حفظ کند و این فقط مربوط به ما نیست و در همه جای دنیا و در تاریخ سیاسی منطقه میبیند که وجود داشته و فکر نکنیم ما یک چیز عجیب و غریبی را مطرح میکنیم. ممکن است ما با ارزشها و فرهنگی که داریم، آن را خیلی شفافتر و گستردهتر عمل کنیم و خیلی اثر بخشتر عمل کنیم و الا اصل مدل و الگو همه جا هست و هر کس میخواهد عزت مند در دنیا باشند چه مسلمان و چه غیر مسلمان، از این الگو استفاده میکند.
** جبهه مقاومت در زمینههای نظامی، امنیتی و ژئوپولوتیک موقعیت خود را نشان میدهد
محمدی خاطرنشان کرد: الان مادورو در ونزوئلا بیخگوش آمریکا مقاومت میکند و بولیوی در مقابل آمریکا و عربدههای او مقاومت میکند پس این چیزی نیست که ما اختراع کرده باشیم و ما فقط زیباتر اجرایی کردیم. در منطقه غرب آسیا آن را به شکل خیلی عالی جلو بردیم. ما قبلا مقاومت های پراکنده داشتیم که هویت آن، انقلاب اسلامی بود و الان تحولات هشت سال اخیر از سوریه سال 2011 به بعد موجب شد اینها شبکهسازی و جبهه مقاومت ساخته بشود و این سیستم لژیونری شکل گرفته و توانسته خیلی راحت حداقل در مزیتهای نظامی، امنیتی و ژئوپولوتیک مزایا و کارکرد و موقعیت خود را قدرتمندانه نشان بدهد و در مسائل تکنولوژیک که کارکاردهای اقتصادی و سیاسی دارد، خودش را نشان داده است.
این کارشناس مسائل بینالملل تصریح کرد: در یمن که عدهای در بخشی از مناطق آرد برای نان ندارند و باید از گیاهان و برگ درختان برای قوت لایموت استفاده کنند، میبینیم ابزارهایی ساخته میشود و با شکوفایی ذهن و عقل، تامین نیازها شکل میگیرد. ماکه نمیتوانیم موشک10 متری در قایق قاچاقی برای یمنیها بفرستیم. اینکه آنجا موشک دارند جای تردید نیست و اینکه موشک های آنان را با قایق بادی نمیشود قاچاق کرد خیلی واضح است و اینکه یک آدم نادان سعودی بگوید این موشکها ایرانی است، برای این است که اعتراف نکنند که این تبلور مقاومت، قدرت را به وجود آورده است. آنجا پهپاد و انواع سلاحها را میسازند و وجود دارد و هست.
** آمریکا تلاش میکند یک نظم امنیتی در برابر جبهه مقاومت ایجاد کند
محمدی در پایان با اشاره به اینکه امروز دنیا در لبه تحول یک موازنه قدرت منطقهای و نظم منطقهای است و امروز گفتگوهایی در غرب است که بتوانند جلوی جبهه مقاومت را بگیرند، گفت: میخواهند یک نظم جبههای در برابر نظم جبهه مقاومت ایجاد کنند و تا الان نامش را ائتلافها و صف بندیهای منطقهای گذاشتند و میخواهند آن را نظم پذیر هم کنند، یعنی چند کشور ضعیف که از متحدان آمریکا در منطقه باقی ماندهاند دور هم جمع کنند. ترامپ در نشستی که در اول حکومتش در ریاض گذاشت تلاش کرد تا مصر و عربستان و امارات را آورده و نظم امنیتی به وجود بیاورد و جلوی نظم جبهه مقاومت را بگیرد که به نظرم از بنیه و کارکرد قابل توجهی برخوردار نیست و اگر شما مولفه مالی و پترودلار را از آن کنار بگذارید، هیچ چیز قابل دفاعی ندارد در صورتی که جبهه مقاومت مولفهها و متغیرهای قابل دفاع و ماندگار فراوانی دارد.
انتهای پیام/