گزارش تسنیمــ۲|تفاوتهای سازش و مقاومت؛ کدام جریان دست برتر را در لبنان دارد؟
مقاومت لبنان در روزهای تاریک منطقه و سرمستی پیروزیهای رژیم صهیونیستی بر ارتشهای عربی آغاز به کار کرد، اما دستاوردهای درخشانی را در روند مبارزه با دشمن صهیونیستی محقق کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران همزمان با سالروز رحلت امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی در سخنانی مهم جبهه مقاومت را امروز قویتر از هر روز دیگر دانستند و افزودند: شکستهای آمریکاییها در لبنان، عراق، سوریه و فلسطین، نمود اقتدار جبهه مقاومت است.
حضرت آیت الله خامنهای در اظهارات اخیر خود به مطالب کلیدی در خصوص محور مقاومت اشاره و آن را در موازنههای راهبردی منطقهای مهم ارزیابی کردهاند.
از جمله این موضوعات میتوان به ثمربخشی گزینه مقاومت بهجای گزینه سازش و مذاکره با دشمن اشاره کرد که نمونههای متعددی در منطقه این موضوع را به اثبات میرساند. ایشان تأکید کردند که تسلیم شدن در برابر گامهای دشمن سبب پیشروی بیشتر دشمن میشود و ایستادگی در برابر زیادهخواهیهای دشمن، آن را متوقف میکند.
ایشان مقاومت بیوقفه ملت ایران و توفیق و پیشرفت جمهوری اسلامی را مشوق دیگر ملتها به «مقاومت» برشمردند و یادآور شدند: صاحبنظران بینالمللی و برخی تحلیلگران آمریکایی نیز به این واقعیت اذعان کردهاند.
حضرت آیتالله خامنهای واقعیت «عقبنشینی دشمن در مقابل مقاومت و ایستادگی» را یکی دیگر از اجزاء منطق و اندیشه مقاومت ذکر، و تأکید کردند: تسلیم شدن در مقابل دشمن موجب پیشروی او میشود، اما اگر در مقابل زیادهخواهی و باجخواهی دشمن، مقاومت شود، پیشروی او متوقف خواهد شد، بنابراین از این زاویه نیز «صرفه با مقاومت» است.
ایشان افزودند: تجربه جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته نیز مؤید همین مطلب است، زیرا هر جا که ایستادگی کردیم، موفقیت و پیشرفت نصیب ما شده است و هرجا که بر اساس میل طرف مقابل حرکت کردیم، ضربه خوردیم.
رهبر انقلاب اسلامی در بیان سومین جزء از اجزاء منطق مقاومت خاطرنشان کردند: مقاومت و ایستادگی هزینه دارد، اما هزینه تسلیم شدن بهمراتب بیشتر از هزینه مقاومت است.
ایشان در ادامه رژیم پهلوی در ایران و رژیم کنونی آلسعود در عربستان را دو مورد از جریانهایی دانست که با وجود همه کوتاهآمدنها و امتیازاتی که به آمریکا میدادند، تحقیر هم میشدند. ایشان گفتند: دولت سعودی نمونهای است که هم دلار میدهد و هم بر اساس خواسته آمریکا موضعگیری میکند، اما توهین هم دریافت میکند و به او لقب «گاو شیرده» میدهند.
هزینه مقاومت بیشتر است یا سازش؟
سؤال دیگری که ممکن است در این زمینه پیش آید و رهبر معظم انقلاب اسلامی به آن نیز پاسخ دادند، این است که با توجه به این که مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن هزینه دارد، ما با باج دادن و تسلیم شدن در برابر استعمار غرب میتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم. ایشان اما به دو تجربه گذشته و کنونی میان کشورهای منطقه اشاره و تأکید کردند که هزینه تسلیم شدن در برابر دشمن بسیار بیشتر از مقاومت در برابر آنها است.
ایشان علاوه بر رژیم شاه سابق بهعنوان یک مثال تاریخی در این رابطه، از عربستان سعودی بهعنوان یک نمونه زنده یاد کردند. عربستان طی دو سال گذشته بالغ بر 500 میلیارد دلار در قالب معاملههای تسلیحاتی و قراردادهای تجاری به آمریکا هزینه پرداخت کرده، اما هنوز نتوانسته از زیر بار اتهامات و باجخواهیهای دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا خارج شود.
خبرگزاری تسنیم در نظر دارد در مجموعه مقالاتی که طی روزهای اخیر منتشر میکند، نشانههای زنده و نمونههای بیشتری را در این زمینه بررسی کند.
روزهای دشوار امت اسلام در ابتدای شکلگیری حزبالله لبنان
حزبالله لبنان، گرچه در اوایل شکلگیری خود در دهه هشتاد قرن گذشته میلادی بهعنوان یکی از گروههای مقاومت در برابر اسرائیل از میان دهها گروه مشابه خود اعتبار قابلتوجهی نداشت، اما با گذشت زمان و دستاوردهایی که در برابر اشغالگران محقق کرد، به یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین گروههای اسلامگرای مبارزهکننده در برابر رژیم صهیونیستی تبدیل شد.
این حزب در شرایطی روی کار آمد که تلآویو سرمست پیروزیهای خود در نبرد با شش کشور اسلامی بود و خود را قدرت بلامنازع منطقه میدانست و ارتش خود را ارتش شکستناپذیر لقب داده بود. درست به همین علت بود که سرکردگان رژیم صهیونیستی بهبهانههای مختلف سودای اشغال لبنان را در سر میپروراندند تا بتوانند پروژه از نیل تا فرات خود را اجرایی کنند. لبنان در آن زمان در آتش جنگ داخلی میسوخت. ارتش اسرائیل در ژوئن 1982، تهاجم گستردهای را به لبنان آغاز کرده و نیمی از خاک این کشور را بهسرعت بهاشغال خود در آورد، در واقع شکست گروههای فلسطینی و احزاب چپ لبنان در مقابله با این تهاجم، شکست نظریههای ملیگرایی عربی و ایدئولوژیهای چپ (کمونیسم، بعث، ناصریسم و...) را در پی داشت و زمینه را برای ظهور حزبالله لبنان بهعنوان تنها گزینه، برای مقابله با این تجاوزات فراهم کرد.
با شروع فعالیتهای بعضی روحانیون بازگشته از حوزه علمی دینی نجف اشرف به لبنان، نقطههای آغازین حرکت فعال علمای دینی در دهه 1960 شکل گرفت. در آغاز راه، این فعالیتها گسترده نبود و شیوه امامت جماعت در مساجد و ارائه دروس دینی را در روستاها و محیط پیرامون آنها برگزیده بود. بهتدریج برگزاری فعالیتهای فرهنگی در سراسر خاک لبنان و البته در دایرهای محدود مد نظر قرار گرفت. گروهی از جوانان در چارچوب ضرورت توجه جدی به شناخت اسلام، به این علمای دینی روی آوردند و عامه مردم نیز به آنان پیوستند. این مرحله نشانگر حیات جنینی جریان اسلامگرا و برداشتن گامهای نخستین در تحقق حرکتی محدود و جدید بود.
با گذشت زمان، همه نگاهها به چند روحانی پرتلاش که دارای بینش فکری تکاملیافته و توان فرهنگی درخور توجه بودند و شیوههای خاصی در عرصه تحرکات اسلامی داشتند، معطوف شد. از جمله این علما امام موسی صدر بود که در قم تحصیل کرده بود. وی شخصیتی جذاب داشت که قادر به جلب افکار عمومی بود. او گردانهای مقاومت لبنان یا امل را بهعنوان بازوی نظامی جنبش، با هدف مقاومت علیه اشغالگری اسرائیل تأسیس کرد.
آیت الله شیخ محمدمهدی شمسالدین نیز از جمله شخصیتهای مذهبی بود که با شروع فعالیت خود در منطقه شرقی بیروت، در دکوانه و پس از انتقال به منطقه شیاح در حومه جنوبی بیروت، ریاست جمعیت خیریه فرهنگی را بهعهده گرفت و پس از آن، بهعنوان نایبرئیس مجلس اسلامی اعلای شیعیان انتخاب شد. دیدگاه شمسالدین در دعوت به نبرد با اسرائیل و آزادسازی سرزمینهای اشغالشده، بسیار روشن و صریح بود.
از شخصیتهای مذهبی دیگر که در برپایی و ایجاد زمینههای تشکیل حزبالله لبنان نقش مؤثر و مثبتی داشت، آیت الله سید محمدحسین فضلالله بود که فعالیتش را در نبعه در منطقه شرقی بیروت آغاز و جمعیت خانواده برادری را تأسیس کرد. فعالیتهای سیاسی وی پس از تجاوز اسرائیل به خاک لبنان در اظهارات و خطبههایش تجلی یافت و مورد توجه جدی قرار گرفت.
در این دوران تاریک علاوه بر لبنان، سرزمینهای عربی از جمله فلسطین در جنگهای قبلی اشغال شده بود و وظیفه اسلامی برای آزادسازی آنها مطرح بود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، حضرت امام خمینی (قدس سره) با بیان اینکه «اسرائیل یک غده سرطانی است»، دستور لازم برای فعالسازی محور مقاومت در منطقه را دادند. حزبالله پیشقراول این حرکت مبارک در جهان اسلام بود و عملیات مقاومت اسلامی را بر ضد اسرائیل با امکانات بسیار اندک و نیروی انسانی کم آغاز کرد.
به این ترتیب گام اولیه پایهگذاری همهجانبه پروژه مقاومت برداشته شد که هدف از آن، رد هر گونه امتیازدهی ارضی و عدم پذیرش سوء استفاده دشمن از ضعف و ناتوانی واقعی فلسطینیان و عربها و در نتیجه جلوگیری از تحقق اهداف آن بود.
تاکتیکهای مبارزاتی حزبالله
در این موضوع شکی نیست که تجاوز گسترده نظامی رژیم صهیونیستی به لبنان در ژوئن سال 1982 میلادی، عامل اصلی خیزش جوانان لبنان و تشکیل جنبش حزبالله لبنان است؛ بهگونهای که همه تحلیلگران مسائل لبنان و حزبالله، به این موضوع اعتراف دارند؛ اما در ورای این مسئله، موضوعات و مسائلی از قبیل روحانیون لبنانی تحصیلکرده نجف، متأثر از افکار و آرای حضرت امام خمینی، بهعنوان رهبر یک جنبش انقلابی انقلاب اسلامی ایران و تحولات مربوط به لبنان، خصوصاً بیثباتی سیاسی در لبنان، بر اثر جنگ داخلی، ناکارآیی نخبگان در مدیریت بحران و گسترش روزافزون شکاف طبقاتی، عوامل دیگر تولد حزبالله لبنان بهصورت فعلی هستند.
مخفیکاری در عمل جهادی، اساس موفقیت حزبالله در میدان محسوب میشود. عمل غافلگیری، بیشترین اهداف را با کمترین خسارتها بهبار میآورد. همچنین حزبالله، ابزارهای جنگی را طوری انتخاب کرده که سهولت حملونقل و اخفای آنها تأمین شود؛ از این رو، هیچگاه نیازی به تانک یا جنگافزارهای سنگین و ثابت نبوده است، چرا که این ابزارها در معرض بمباران هوایی قرار میگیرد و در نتیجه با آمادگی تسلیحاتی مقاومت سازگاری لازم را ندارد. حزبالله تدابیر عملی خود را برای پایهریزی مقاومت، بهگونهای متفاوت با ارتشهای منظم اتخاذ کرد.
مقاومت اسلامی از طریق گروههای مخفی در میدان نبرد عمل میکند و این موجب انعطافپذیری در تحرک میشود و امکان میدهد که افراد ضمن زندگی طبیعی خود در روستاها و شهرهای دور و نزدیک، بهسادگی بتوانند به میدان نبرد بازگردند؛ بیآنکه نیازی به حضور آشکار نظامی باشد.
ورود حزبالله به نظام سیاسی لبنان و موضوع رعایت قواعد سیاسی، تأثیرات متقابلی بر حزبالله و دولت وقت، بهنخستوزیری رفیق حریری داشت. حزبالله که برای اولین بار وارد پارلمان شده بود، ناچار بود که برای بهرسمیت شناخته شدن از سوی جامعه سیاسی لبنان، مشروعیت بازی سیاسی لبنان را بپذیرد و قواعد آن را رعایت کند. حزبالله خود به این موضوع این گونه اعتراف میکند که «صحنه مبارزه در حال تغییر از یک صحنه نظامی به صحنههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. همچنین اختلاف بین این صحنهها و قواعد بازی در آنها بسیار زیاد است».
مقاومت لبنان از کورسوی امید تا ترسیم موازنههای منطقهای
حزبالله لبنان در تاریخ 36ساله موجودیت خود از یک جریان داخلی لبنان به یک محور منطقهای و بینالمللی مقاومت تبدیل شده و با در پیش گرفتن رویکرد مقاومت در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی از یک جنبش عادی به گروهی تبدیل شده که خواب خوش را از چشمان صهیونیستها ربوده است.
حزبالله که پیش از این عمده هدف خود را مانعتراشی در روند اشغالگری رژیم صهیونیستی در بخشهای مختلف لبنان بهویژه پایتخت این کشور ترسیم کرده بود، امروز به صهیونیستها هشدار میدهد که در صورتی که حملهای را ضد لبنان طراحی کنند، با واکنش سخت محور مقاومت از جمله آزادسازی مناطق اشغالی الجلیل و جولان مواجه خواهند شد. جالب اینجاست که صهیونیستها بهخوبی از واقعگرایی موجود در این تهدید اطلاع دارند و طی ماههای گذشته تمام تلاش خود را بهکار گرفتهاند تا جلوی تهدیدات احتمالی حزبالله را در این عرصه بگیرند. حزبالله در تاریخ موجودیت درخشان خود شکستهایی را به رژیم صهیونیستی وارد کرده که پیش از این سابقه نداشته است و کشورهایی که وارد جنگ با اسرائیل شده بودند، از جمله شش کشور عربی در تحقق آن ناکام بودند.
نهال مقاومت جوانان لبنانی که روزی با سلاحهای سبک و عزم و اراده سنگین خود در برابر اشغالگران اسرائیلی ایستادگی میکردند، در سایه گزینه مقاومت و تسلیمناپذیری به درخت تنومندی تبدیل شده که بر تحولات منطقه و موازنه قدرت در خاورمیانه سایه انداخته و حزبالله را به یک طرف تأثیرگذار در موازنههای قدرت تبدیل کرده است.
این در حالی است که جنبشهای سازشکار با همین قدمت در منطقه نهتنها دستاوردی را از روند طولانیمدت مذاکرات و تسلیم خود در برابر دیکتههای دشمن محقق نکردند، بلکه شکستها و افتضاحات بزرگی را رقم زدند که بسیاری از ثروتهای منطقه و پتانسیلهای امت اسلام را به باد داد.
در 40 سال از عمر حزبالله لبنان سیاستمدارانی در این کشور روی کار آمدهاند که برخی از آنها نظیر جریان المستقبل وابستگی به برنامههای سیاسی عربستان و آمریکا را در دستور کار قرار دارند و برخی دیگر نیز نظیر فالانژها خود را سرسپرده رژیم صهیونیستی کردند. رفیق حریری پدر سعد حریری و رئیس سابق جریان المستقبل که ارتباطات بسیار خوبی با سعودیها داشت، در انفجاری مشکوک که بهوضوح سرنخهای حضور اسرائیل در پشت صحنه آن مشاهده میشد، ترور شد و گروههای دیگر که پیش از این بر اساس رویکردهای فرقهای و طایفهای نقش قابلتوجهی در عرصه سیاسی لبنان داشتند، با شکستهای متعددی که در برنامه کاری خود به آن دچار شدند، موقعیت اجتماعی و سیاسی خود را از دست دادهاند.
حزبالله بعد از 10 سال از زمان اعلام موجودیت خود و پیروزیهایی که در روند مقابله با اشغالگری رژیم صهیونیستی در لبنان به دست آورد، در اولین انتخابات پارلمانی (در سال 1992) پس از امضای پیمان طائف شرکت کرد و موفق شد 12 کرسی را در مجلس نمایندگان به دست آورد. این نتیجه برای حزبی تازهتأسیس که عمده فعالیتهای خود را متمرکز در عرصه مبارزاتی و نظامی کرده بود، شگفتانگیز بود. در انتخابات سال 1996 نیز حزبالله همان موفقیت قبلی را تکرار کرد. در رقابتهای سال 2000 حزبالله 14 کرسی پارلمان را به خود اختصاص داد. در انتخابات شوراهای شهری و روستایی که در سال 1998 و پس از سه دهه برگزار گردید، حزبالله توانست موفقیتهای چشمگیری کسب کند.
در انتخابات سال 2004 شوراهای شهری و روستایی، نامزدهای حزبالله در منطقه ضاحیه بیروت و همچنین استان جبل به پیروزی دست یافتند.
پس از پیروزی حزبالله بر رژیم صهیونیستی و اخراج ارتش رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان در سال 2000 صهیونیستها با فشار بر مجامع بینالمللی و برقراری ارتباط نزدیکتر با برخی گروههای لبنانی در راستای محاصره و خلع سلاح حزبالله میکوشیدند، در این ارتباط شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه 1559 را در سال 2004 صادر و بر خلع سلاح نیروهای شبهنظامی لبنانی و خروج نیروهای سوری از آن کشور تأکید کرد. کشورهای غربی با همین هدف سناریوی ترور رفیق حریری نخستوزیر سابق لبنان را طراحی کردند، آنها با ابراز نگرانی از قدرت روزافزون مقاومت لبنان در عرصه سیاسی این کشور عمده تمرکز خود را برای مقابله با قدرت سیاسی و نظامی حزبالله بهکار گرفتند.
در مقابل حزبالله لبنان و عناصر حامی محور مقاومت، محور سازش و جریان حامی اردوگاه غرب در لبنان قرار دارد که شامل المستقبل، حزب نیروهای لبنانی، فالانژها و... میشود. این جریانها که تا سال 2002 عمده عرصه سیاسی لبنان را در اختیار داشتند، با تغییر مواضع جریان آزاد ملی و تشکیل جریان 8 مارس بخش قابلتوجهی از پایگاه خود در حاکمیت سیاسی کشور را از دست دادند.
علل این اتفاق را میتوان در بروز جریانی دید که مستقل از دیکتههای رژیمهای عربی منطقه و برنامههای کاری آمریکا فعالیت میکند و خطر مبارزه با اشغالگری رژیم صهیونیستی در لبنان را سرلوحه برنامههای کاری خود قرار داده است.
البته باید بپذیریم که بخشی از این تغییر رویکرد در نتیجه اشتباهات راهبردی ارتجاع عربی و آمریکا است. نمونه این اتفاق را میتوان در اقدام شتابزده ریاض برای مجبور کردن سعد حریری شخصیت اول وابسته به خود به استعفا از ریاض و محبوس کردن وی مشاهده کرد که علامت سؤال بزرگی در تحقیر و اثبات وابستگی جریان متبوع عربستان در لبنان ایجاد کرد.
از دیگر اشتباهات راهبردی آمریکا در لبنان حمایت از هجمه فراگیر رژیم صهیونیستی به لبنان در سال 2006 بود. دولت آمریکا و شخص کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا تلاش قابلتوجهی برای پیبشبرد اهداف سیاسی این حمله بهکار گرفتند و طبق اخبار و اطلاعاتی که طی سالهای اخیر منتشر شده، تعدادی از گروههای سیاسی داخل لبنان نیز رضایت خود را از شکست حزبالله در این جنگ اعلام و در خیانتی آشکار به کشور، خدماتی را برای دستیابی رژیم صهیونیستی به اهداف پشتپرده خود از این حمله ارائه کردند، این در حالی بود که رژیم صهیونیستی کشتار بیرحمانهای را در لبنان بهراه انداخته بود که حوادث روستای قانا تنها یکی از نمونههای آن بود.
انتخابات پارلمانی اخیر در لبنان نشاندهنده این واقعیت بود که هر اندازه که گروههای مختلف از احزاب و طوایف لبنانی خود را در روند مبارزه با رژیم صهیونیستی و اعلام استقلال از جریانهای مداخلهجو در لبنان از جمله عربستان سعودی و آمریکا وارد کنند، به همین نسبت به ارزش و اعتبار بیشتری میان افکار عمومی دست پیدا خواهند کرد. نمونه واضح این مدعا را میتوان در پیروزی 6 نفر از اهلتسنن مستقل لبنانی در بخشهای مختلف انتخاباتی این کشور دانست که با اعلام بیزاری از سیاستهای غرب در لبنان توانستند خود را در عرصه سیاسی این کشور بیش از پیش مطرح کنند.
بر اساس نتایجی که در انتخابات اخیر به دست آمده، حزبالله لبنان و جنبش امل بههمراه متحدان خود موفق شد یکسوم بهعلاوه یک کرسی پارلمان را که لبنانیها آن را «ثلث معطل» میخوانند، به دست آورد. حزبالله لبنان بههمراه جنبش امل و حزب قومی اجتماعی سوریه و جریان المرده و عناصر مستقل وابسته به خود موفق شده 43 کرسی پارلمان را از آن خود کند، این در صورتی است که نخواهیم جریان آزاد ملی لبنان را بخشی از این ائتلاف قرار دهیم.
این بدان معناست که رسیدن جلسات پارلمان لبنان به حدنصاب برای بررسی مسائل و پروندههای مهم منطقهای نیازمند حضور فراکسیون محور مقاومت در پارلمان است. از این منظر میتوان نتیجه گرفت که تقریباً هیچ مصوبهای نمیتواند بدون موافقت ائتلاف شیعیان لبنان و متحدانش در پارلمان تصویب شود.
شاید بهدلیل همین محاسبات بود که روزنامه ایتالیایی «لی اوکی دلا گویرا» در گزارش خود در خصوص انتخابات لبنان نوشت: این انتخابات نقطه تحولی در خاورمیانه خواهد بود، چرا که لبنان به عرصهای برای مبارزه بین عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی با محور مقاومت تبدیل شده است. این گزارش میافزاید که احتمالاً نتایج این انتخابات بر موازنههای قدرت در لبنان و روند سیاسی اوضاع منطقه تأثیرگذار خواهد بود.
این روزنامه ایتالیایی با اشاره به شکست سنگین جریان المستقبل در انتخابات میافزاید حریری تاوان استعفای خود از ریاض و ائتلاف با عربستان را پرداخت کرد، با وجود این بهنظر میرسد که بتواند جایگاه خود بهعنوان نخست وزیر کشور را حفظ کند.
این گزارش به نگرانیهای رژیم صهیونیستی در خصوص نتایج این انتخابات اشاره کرد، چراکه تقویت قدرت مقاومت در ساختار سیاسی لبنان، تلآویو را از دستاندازی به منابع طبیعی و تجاوزهای مکرر زمینی و هوایی به لبنان بازداشته و از دید مقامات تلآویو بهعنوان یک خطر جدی و تهدید مستقیم ضد این رژیم بهشمار میرود.
به این ترتیب مشخص میشود سیاستی که جریان سعودی آمریکایی طی سالهای اخیر در لبنان دنبال میکند، موفقیتآمیز نبود. مردم لبنان بهخلاف منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی بهدنبال حفاظت از منابع و ثروتهای طبیعی و میادین نفتی و گازی این کشور در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی و مقابله با تهدیدات همیشگی این رژیم با بهرهگیری از معادله استراتژی دفاعی سهجانبه لبنان هستند و در این زمینه در برابر فشارها و تهدیدها کوتاه نمیآیند.
این همان حکمت و منطقی است که در اظهارات رهبر انقلاب اسلامی ایران دیده میشود.
ادامه دارد... .
*