پولطلا | آشوب تمدنی، حاصل حیرانی اقتصادی، بین اسلام و غرب
موضوع اختلافات مبنایی اقتصاد اسلامی و غربی، یکی از مهمترین و پرچالشترین موضوعات، در فضای اندیشهای جامعه ماست. بهعنوان پیشنیاز پرداختن به «پولطلا»، کمی به این موضوع پرداخته شده است.
خبرگزاری تسنیم، کارگروه بررسیهای ویژه اقتصادی؛ پرونده «باجِ باجه»، بخش 161
به نظر میرسد بدون نگاه تمدنی به مقوله اقتصاد و معیشت، نمیتوان به راهکار دقیق و حساب شدهای برای مشکلات اقتصادی کشور رسید. تجربه نشان داده، تصمیمات اقتصادی مدرن همواره ما را محدودتر و قدرت تصمیمگیری مدیران ما را سختتر کرده است. موارد متعددی از اقدامات دولتمردان اقتصادی را میتوان نام برد که ادعا میشود مبتنی بر آموزههای علم اقتصاد است؛ اما نتیجه آن دقیقاً برخلاف انتظار تصمیمگیران بوده است. موضوع نرخ ارز در سالهای اخیر نمونهای واضح و میدانی از این اقدامات میباشد.
شهید صدر در صفحات 311 و 312 کتاب «اقتصادنا» برای تبیین این نگاه تمدنی مینویسد:
«قوانین علمی در اقتصاد سرمایهداری، قوانینی است علمی در چارچوب خاص سیستم سرمایهداری و مانند قوانین طبیعی فیزیک و شیمی قوانین مطلقی نیست که در هر جامعهای و در هر زمان و مکانی قابل تطبیق و پیاده شدن باشد. درک بسیاری از آن قوانین، در شرایط اجتماعیای که اقتصاد سرمایهداری و افکار و مفاهیم آن بر آن حاکم است، به صورت حقایق عینی هستند... بنابراین آن قوانین در جامعهای که سرمایهداری بر آن تسلط ندارد و افکار آن، جوّ آن جامعه مفروض را نپوشانده باشد نمیتواند عینیت خود را حفظ کند و در آن جامعه پیاده گردد.»
شهید مطهری نیز در کتاب «نظری به نظام اقتصادی اسلام» مکاتب اقتصادی مدرن را مورد حمله قرار میدهد و معتقد است هیچیک از این مکاتب با اسلام سازگار نیست. ایشان در بخشهایی از کتاب به موضوع طلا پرداخته است و ارزش ذاتی آن و همچنین احکام مرتبط با طلا را دلیلی بر تفاوت سیستم اقتصادی غرب با الگوی معیشت اسلامی میداند.
پارادوکس موجود در سیستم اقتصادی جمهوری اسلامی - که از طرفی مایل است با سازوکار به محور بانک و بهره خود را هماهنگ کند و از طرفی میخواهد اهداف متعالی اسلامی را پیگیری نماید - منجر به نتایج متناقض و غیرقابل تحلیل شده است. حاصل اینکه التقاط در تلفیق الگوهای اسلامی با سیستمهای غربی، جامعه را دچار آشوب تمدنی کرده است. اکنون راهی جز حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی و بهطور خاص در الگوی معیشت ایرانی-اسلامی باقی نمانده است.
در واقع با نگاه تمدنی، برای نتیجه گرفتن از سیستم اقتصادی غرب، باید فرهنگ و تفکر و تاریخ غرب را هم پذیرفت که این موضوع با ذات جمهوری اسلامی ایران و مردم کشور ما در تناقض است. برای نمونه، چند مورد از این تناقضات به شرح زیر است:
به عنوان مثال، برای تقویت معیشت خانواده، مشاغل زنان محدود میشود و با پایین آمدن سطح اشتغال، رشد اقتصادی (با معیار غربی) کاهش مییابد. همچنین در سیستم اقتصادی غرب، صنعت پورن وجود دارد و بخشی از تولید ناخالص داخلی (GDP) و اشتغال را تشکیل میدهد، اما این صنعت با فرهنگ ایرانی و اعتقادات اسلامی در تضاد است. همچنین فرهنگ نذر و وقف، معیشت اسلامی را ارتقا میبخشد ولی گسترش نذر و وقف با GDP که مبنای رشد اقتصادی مدرن میباشد، در تضاد است.
در مثالی دیگر، اگر بهجای طبخ غذا در منزل، مقدار بیشتری از غذای بیرون مصرف شود، زنان خانهدار به کار در رستورانها و فستفودها مشغول میشوند وGDP و اشتغال افزایش مییابد و به دنبال آن بیماریها و اقتصاد پزشکی و بیمه توسعه پیدا میکند؛ اما همۀ اینها با سلامت و الگوی تغذیۀ ایرانی-اسلامی در تقابل است.
باز بهعنوان نمونه، عوامل افزایش رزق و روزی که در روایات بیان شده است که هیچ تناسبی با توصیههای مدرن ندارد. رزق و روزی با صلۀ رحم، دوری از گناه، اجیر نشدن، بیداری سحر، اسراف نکردن، نماز شب، احترام والدین و .... افزایش مییابد. درحالیکه با نگاه غربی، ربا و قمار جزو لاینفک اقتصاد و موجب توسعه تعریف شده است.
اینگونه مثالها در تقابل اقتصاد غربی با معیشت اسلامی بسیار است؛ بهطوریکه میتوان اکثر قریب به اتفاق شاخصهای معیشت اسلامی را در ضدیت یا تقابل با شاخصهای اقتصادی غرب بازتعریف کرد.
نکته مهم در مسیر پیاده کردن سازوکار معیشت اسلامی این است که ما میخواهیم در شرایط فعلی، سیستم اقتصادی غرب را بر مبنای طمع بپذیریم و در عین حال فرهنگ قناعت و زهد و تقوا را هم ترویج دهیم. تلفیق این دو هدف متضاد، جامعه را دچار "آشوب تمدنی" کرده است.
باید توجه داشت که «قناعت» با «اقتصاد مصرفگرا و سرمایهسالار» تضاد ذاتی دارد؛ سیستم اقتصاد سرمایهداری، طمع را مبنای عقلانیت اقتصادی (Rationality) میداند و مصرف بیشتر را همتراز با تولید بیشتر و مطلوب تلقی میکند. درحالیکه این نگاه، فرهنگ اسلامی را دچار کژتابی و اختلال، و معیشت اسلامی را تضعیف مینماید.
وقتی براساس آموزههای اقتصادی غرب «بیزنس مبتنی بر نرخ بهره» را پذیرفتیم، نمیتوانیم «کاسبی مبتنی بر رزق و برکت» را پیاده کنیم. تلفیق این دو ما را دچار آشوبهای تمدنی و مشکلات لاینحل نموده است؛ در نگاه فرهنگ بومی ما، کاسب حبیب خداست و برای برکت و رزق حلال مجاهدت مینماید؛ اما بیزینسمن، براساس نرخ بهره و پیشبینی تورم، گاهی حتی از محل ضرر دیگران سود میکند.
در سلسله یادداشتهای «پولطلا»، راهبرد حرکت از وضعیت غربزدۀ کنونی به سمت الگوی معیشت ایرانی-اسلامی ارائه میگردد.
انتهای پیام/