ما همه با هم هستیم
نمایش «مختلف الاضلاع» به تهیهکنندگی کمال تبریزی در تماشاخانه سپند به صحنه میرود تا با ورود نامی جدید به تهیهکنندگی تئاتر این پرسش مطرح شود اساساً تهیهکنندگی تئاتر چیست
خبرگزاری تسنیم - احسان زیورعالم
صبح امروز خبری با عنوان تهیه کنندگی کمال تبریزی در نمایش «مختلف الاضلاع» به کارگردانی نادر فلاح در تماشاخانه «سپند» منتشر شد. این خبر و این موقعیت در زمانی رخ میدهد که تبریزی فیلم «ما همه با هم هستیم» را روی پرده برده است و با توجه به ابعاد وسیع فیلم و تلاشهای برای فروش بیشتر، به نظر میرسد او نمیتواند همانند یک تهیهکننده حقیقی نمایش را همراهی کند. به عبارتی به نظر میرسد او یک تهیهکننده دکوری است.
مشکل زمانی بغرنجتر میشود که نه تنها در ایران مفهوم تهیهکننده تئاتر تعریف نشده است؛ که کمال تبریزی جز مدیر تولیدی فیلم «هویت»، آن هم در سال 1364، هیچ تجربه تهیهکنندگی فیلمی هم ندارد. به عبارتی در یک بازار مشوش زیر لوای تهیهکنندگی، مشخص نیست یک بیتجربه در امر تولید حوزه تخصصیش، چه فعالیتی را دنبال خواهد کرد.
مدتها پیش در یادداشتی با عنوان «تهیهکننده کیست؟» اشاراتی به معنا و مفهوم تهیهکننده در غرب داشتم:
«تهیهکننده تئاتر شخصی است که بر تمام جوانب راهاندازی یک تئاتر نظارت دارد. تهیهکننده مسئول کلیه وظایف مالی و مدیریتی یک تولید یا محل برگزاری، افزایش یا حمایت مالی و استخدام پرسنل برای موقعیتهای خلاقانه (نویسنده، کارگردان، طراح، آهنگساز، طراح رقص و در برخی موارد اجراگر) است. تهیهکننده مستقل معمولاً تولید را با یافتن نمایشنامه آغاز میکند. تهیهکننده کارگردان را پیدا میکند و اهداف اصلی را پیگیری میکند تا جنبههای تجاری و مالی را در خدمت تحقق خلاقانه نگاه نمایشنامهنویس قرار دهد. این رویه ممکن است شامل انتخاب بازیگر باشد؛ اما اغلب شامل تصویب بازیگر میشود. تهیهکننده میتواند بودجه تولید را از طریق شرکت خود و یا با آوردن سرمایهگذاران به تولید در یک قرارداد مشارکت محدود، تامین کند. در این ساختار کسب و کار، تهیهکننده شریک عمومی با مسئولیت نامحدود میشود و به همین علت، شرکای عمومی دیگری را وارد پروژه میکند. تهیهکننده احتمالاً نمایشنامه را از نمایشنامهنویس میگیرد که شامل حقوق اثر برای تولید آینده در سینما و تلویزیون است. تهیهکننده حق سرمایهگذاریهای آینده را به دست میآورد؛ چرا که تولید تئاتر اصیل ارزش ارزش یک مالکیت هنری را افزایش میدهد. این حق به واسطه توافقنامه حق امتیاز میتواند افزایش یابد. از دیگر وظایف تهیهکننده میتوان همکاری با نمایندگان تئاتر، مذاکره با اتحادیهها، یافتن کارکنان دیگر، تئاتر و سالن تمرین، تعهد و بیمه گارانتی کارگران و ارسال اوراق بهادار با اتحادیهها اشاره کرد.»
حال بیایید ابعاد پروژه نادر فلاح را در نظر بگیریم که در آن ابتدا فلاح با تماشاخانه سپند وارد مذاکره میشود، بودجه اولیه تولیدش را فراهم میکند. با بازیگر نقش مقابلش صحبت میکند و او را برای اجرا آماده میکند. تنها چند روز پیش از اجرا ناگهان اعلام میشود کمال تبریزی تهیهکننده نمایش است. طبق تعریف علمی تهیهکننده، او باید نخستین کسی باشد که نامش مشخص میشود؛ چرا که او صاحب اثر است و اوست که نمایشنامهنویس و کارگردان را در یک مسیر قرار میدهد.
اما زمانی که به فهرست عوامل فیلم «ما همه با هم هستیم» نگاهی میاندازیم، نام نادر فلاح نیز سیاهه بازیگران بیشمار فیلم دیده میشود. فیلم هم که با هیاهوی رسانهای خاصی اکران شده است و نام تبریزی بیشتر از هر رورز دیگری به گوش میخورد. پس فرصتی است که تحت لوای نام او، سمت تهیهکننده را تبلیغ کنند.
واقعیت آن است که تابستان امسال، تابستان پرریسکی برای تئاتر کشور است. با نگاهی به نمایشهای میتوان فهمید تئاتریها در حال رها کردن آخرین تیر ترکش خود برای فروش هستند. نمایشها مملو از بازیگرانی هستند که نمیتوانند گیشه را به شکل قطعی تأمین کنند. بازار تئاتر کساد است و تنها نمایشهایی موفق بودهاند که محصول زمانه خویشاند. شکستهای تجاری هم مختص به یک سالن نیست و نادر فلاح این را میداند.
رفتارهای تبلیغاتی انتحاری همانند رویه نادر فلاح - که بدون شک یکی از بهترینهای بازیگری در ایام اکنون است - میتواند حتی در کوتاهمدت آسیبی جدی به شاکله تئاتر زند. شاکلهای که میتواند اساساً قدرت بازار را از چنگ تئاتریها درآورد و پای سینماییها را در ارکان تولید هم باز کند. این رویداد ناممیون محصول بیبرنامگی دولت در مورد نقش کمپانیها، عدمتشکیل آنها و فقدان ارادهای برای تعریف جامعی از تهیهکنندگی است.