حبّ امام حسین(ع) جوامع بشری را آماده تشکیل تمدن اسلامی میکند
حجتالاسلام خلج معتقد است حب امام حسین(ع) زمینه ایجاد یکپارچگی قلوب مردم عالم برای تشکیل تمدن اسلامی به امامت حضرت ولیّ عصر(عج) را فراهم میکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، وقتی از امام حسین(ع) صحبت میکنیم، در اصل از وجود مقدسی صحبت میکنیم که در تمام زمانها و مکانها یاد او دلها را زنده میکند هرچند این یادآوری با حزن و اندوه همراه باشد.
در این بین نکته جالبی که وجود دارد، وجود تمایزاتی است که خداوند آن را مختص به اباعبدالله(ع) کرده و پیامبر و ائمه(ع) در احادیث متعددی به این تمایزات اشاره داشتهاند. اعظم بودن مصیبت ایشان نسبت به سایر ائمه، اولین رجعتکنندگان بین سایر امامان، مباح بودن خوردن خاک کربلا، اجابت دعا زیر قبه قبر مطهر و ... از جمله ویژگیهای منحصر به فرد امام حسین(ع) است.
اما آنچه در این بین درباره ویژگیهای منحصر به فرد امام حسین(ع) اهمیت مییابد، اثرگذاری معنوی آن حضرت در سطح فردی و اجتماعی و جهانی است به گونهای که در این ویژگی نیز از سایر معصومان(ع) متمایز هستند. در واقع میتوان گفت هر یک از ائمه(ع) مأموریت ویژهای در راستای تحقق برنامهها و اهداف تمدنی خداوند دارند که در این بین امام حسین(ع) واجد نقش ملموستر و تعیینکنندهتری است.
بررسی این مسئله ما را بر آن داشت با حجتالاسلام ناصر خلج، استاد حوزه و کارشناس مسائل مذهبی گفتوگویی داشته باشیم.
وی معتقد است امام حسین(ع) وجود مقدسی است که حبّ او به مرور زمان زمینه ایجاد یکپارچگی قلوب پاکطینتان عالم برای تشکیل تمدن عظیم اسلامی در پهنه عالم و به امامت امام عصر(عج) میشود و اربعین حسینی، جلوه بارز و ملموس این برنامه الهی است. از این جهت تسهیلسازی سفر اربعین یعنی تقویت پایههای تمدنی.
کشتی نجات امام حسین(ع) سریعتر به مقصد میرساند
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
* با مرور روایات در مییابیم، امام حسین(ع) دارای ویژگیهای متمایزی نسبت به سایر ائمه(ع) است. علت آن چیست و به نظر شما بارزترین این ویژگیها کدام است؟
ابتدا عرض کنم علت این قضیه حکمت و مشیت خداست. تمام اهلبیت(ع) یک حقیقت و یک نور واحدند و تمام صفات الهی در ایشان منعکس شده است. اما در عین حال خداوند هر یک از اهلبیت(ع) را مخصوص به یکسری ویژگیهای خاص کرده تا مؤمنان و شیعیان بتوانند از مجرای وجودی آن معصوم(ع) از آن صفت بهرهمند شوند. به عنوان نمونه رسول گرامی اسلام(ص) صاحب صفت رحمت و امیرالمؤمنین(ع) صاحب صفت فضلند؛ هرچند تمام معصومان(ع) در اوج این صفات قرار دارند، اما بر اساس مشیت خداوند، هر کس نیازمند فضل خداوند است، باید از مجرای امیر مؤمنان(ع) به این صفت دست یابد.
از دیگر سو در روایات میبینیم که ائمه(ع) فضایلی را از خود معرفی کردهاند که در تمام معصومان(ع) جریان دارد، اما همان ویژگی در معصوم دیگر جلوه بیشتری دارد. به عنوان نمونه رسول گرامی اسلام(ص) در روایتی فرمودند: «مَثَل اهلبیت من در امتم، مانند کشتی نوح در قومش است؛ هرکس سوار آن شد، نجات یافت و هرکس از آن عقب ماند، غرق شد؛ مَثَلَ أَهْلِ بَیْتِی فِی أُمَّتِی كَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ فِی قَوْمِهِ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ». یعنی مؤمنانی که در طوفانهای زندگی و یا در فتنههای گسترده اجتماعی دچار گرفتاری میشوند، باید در پناه اهلبیت(ع) و آموزههای ایشان قرار گیرند و از این آموزهها نه عقب بمانند و نه سبقت گیرند. همچنان که در زمان حضرت نوح(ع) هر آن کس که ملازم ایشان شد و بعد سوار بر کشتی شد، نجات یافت. تعابیر این روایت حضرت را در صلوات شعبانیه اینگونه میخوانیم: «الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِق؛ کسانی که از شما سبقت بگیرند، (از دین خارج هستند و کسانی که از شما عقب بمانند، نابود میشوند و و ملازمان و همراهان آنان ملحق به حق است».
اما جالب است که در روایتی دیگر داریم امام صادق(ع) ضمن روایتی که راوی پرسیده بود مگر همه شما کشتی نجات نیستید، پس چرا به امام حسین(ع) میگویید «سفینةالنجاة»، فرمودند: «کُلُنا سُفُنُ النَّجاة و لکِن سَفینةُ جَدّی الحُسُین أوسَع وفِی لُجَجِ البِحارِ أَسرَع؛ همه ما اهلبیت، کشتیهای نجاتیم، اما کشتی جدم حسین وسیعتر و در عبور از امواج سهمگین دریاها سریعتر است.»
بنابراین ویژگی کشتی نجات بودن اهلبیت(ع) هرچند در تمام این بزرگواران جریان دارد، اما به اراده خداوند، کشتی امام حسین(ع) از جهت وسعت پذیرش و سرعت هدایت متمایز از سایر ائمه است.
* به وجه اشتراک صلوات شعبانیه با روایت «کشتی نجات» پیامبر(ص) اشاره کردید. اتفاقا در ابتدای دعا اشاره به ویژگی «کشتی نجابی» اهلبیت(ع) هم اشاره شده است. درباره این فراز توضیح میدهید.
در فراز ابتدایی صلوات شعبانیه میخوانیم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد الْفُلْكِ الْجَارِیَةِ فِی اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ یَأْمَنُ مَنْ رَكِبَهَا وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا؛ یعنی خدایا بر محمد و آل محمد درود بفرست؛ کسانی که کشتی جاری در گردابهای سخت هستند؛ هرکس در آن کشتی سوار شود، ایمنی مییابد و هرکس آن را ترک کند، غرق میشود.»
وقتی گفته میشود «الْفُلْكِ الْجَارِیَةِ»؛ به این معناست که این کشتی همواره در طول تاریخ در جریان است و هر آنکس که دنبال پناه است، میتواند با رعایت تقیدات دینی و البته التزام به ولایت پیامبر و اهلبیت(ع) وارد آن شود. این کشتی ایستاده نیست؛ چرا که وسیلهای که حرکتی نداشته باشد به درد نمیخورد. ما شاهدیم در هر دوره از تاریخ عده زیادی از مردم به بهانههای مختلف مثل ایام فاطمیه، محرم و اربعین و ... منقلب شده و وارد کشتی نجات اهلبیت(ع) میشوند.
اما همان طور که اشاره کردیم، کشتیِ نجات بودن امام حسین(ع) دارای دو ویژگی سرعت و وسعت است. وقتی اثرگذاریِ امام حسین(ع) بر انسانها را بررسی میکنیم، در بین تمام ادیان و مذاهب و فرقهها در هر زمان و مکانی، هستند افرادی که ارادت خاصی به آن حضرت دارند. اوج این قضیه را در جریان اربعین میبینیم. در واقع وسعت کشتی امام حسین(ع) به معنای فراگیر بودن و عام بودن آن است به گونهای که شاهدیم از سایر ملتها حول محور حب امام حسین(ع) جمع میشوند. در هیچ یک از اهلبیت(ع) این جذبه و جاذبه وجود ندارد. وقتی پیامبر(ص) میفرمایند: «در شهادت حسین حرارتی در قلبهای مؤمنین است که هرگز سرد نمیشود، إنّ لِقَتلِ الحُسینِ حَرارَةً فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لاتَبرُدُ اَبَداً، حرارت به همان معنای کشش نیز است.
حرارت دو ویژگی خاص دارد:
اول اینکه تولید نور میکند. لذا هرکس تعلق به امام حسین(ع) داشته باشد، نور معرفت و ایمان و سایر ارزشها در قلبش نهادینه میشود. وقتی در مرحله اول حرارت وارد قلبمان شد و وجود ما را نورانی کرد، انسان مسیرش را در بین ظلمات دنیا پیدا و حسابش را با کفار سوا میکند. در ماجرای کربلا این مسئله را در افرادی همچون زهیر و حرّ بن ریاحی میخوانیم.
دوم اینکه حرارت باعث حرکت میشود. جالب است که حرکت لوکوموتیوها و اتومبیلها اصلش بر قاعده حرارت است. تا حرارت نباشد حرکتی صورت نمیگیرد. هر اندازه حرارت بیشتر، سرعت هم بیشتر میشود. بنابراین آنچه باعث حرکت و تسریع در رشد مؤمنان در مسیر ارزشهای الهی میشود، به واسطه حبّ امام حسین(ع) است. در واقع حرکت و سرعت دو گزاره زیرمجموعه حب امام حسین(ع) تعریف میشود. حال وقتی همین مقوله را علاوه بر سطح فردی، در سطح کلان بیاوریم، میبینیم تمام حرکتهای اجتماعی مردم مؤمن به واسطه عنایت امام حسین(ع) شکل میگیرد؛ حرکت اربعینی بارزترین شاهد این موضوع است.
سعادت بشر در گروی تربیتهای حسینی است
یکی دیگر از ویژگیهای امام حسین(ع) سعادتمند کردن افراد و امتهاست. ابن شاذان قمی در کتاب «فضائل» خود صد منقبت از ویژگیهای اهلبیت(ع) را مطرح میکند؛ در این کتاب روایت جالبی از رسول گرامی اسلام(ص) روایت میکند. حضرت میفرماید:
شما به وسیله من انذار میشوید؛ بِی أُنْذِرْتُمْ؛ آیا صرفا کسی انذار شود، عاقبت به خیر میشود؟ خیر. سپس پیامبر (ص) فرمود «وَ بِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع اهْتَدَیْتُمْ؛ به وسیله علی(ع) هدایت میشوید». سپس به این آیه استناد کردند: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ؛ همانا تو انذارکننده هستی و برای هر ملتی هدایتکنندهای است». (الرعد7). یعنی من همان انذارکننده و علی هدایتکننده است. مجدد سؤال میکنیم که آیا کسی که هدایت شود، مطمئن است که تا آخر عمر خود در این مسیر باقی میماند؟ خیلی افراد در مسیر هدایت بودند، اما بازگشتند. سپس اشاره داشتند «وَ بِالْحَسَنِ أُعْطِیتُمُ الْإِحْسَانَ». خداوند به وسیله امام حسن مجتبی(ع) به شما احسان میکند تا در مسیر هدایت از نعمات متنعم شویم. اما در مورد امام حسین(ع) فرمود: «وَ بِالْحُسَیْنِ تَسْعَدُونَ وَ بِهِ تَشْقَوْنَ». یعنی به وسیله امام حسین(ع) سعادتمند و یا دچار شقاوت میشوید. هر آن کس که رفتار مثبت در قبال ایشان نشان داد، به سعادت می رسد و هر آن کس که نسبت به ایشان بیاعتنایی یا دشمنی کرد، به شقاوت میرسد. بعد ادامه دادند که امام حسین(ع) دری از درهای بهشتند. نمود این ماجرا را در داستان فطرس ملک میخوانیم. در آنجا آنچه باعث سعادتمندی این فرشته الهی شد، عنایت امام حسین(ع) بود.
* جالب است که در ماجرای اربعین حسینی شاهد سعادت جمعی هستیم؛ درسته؟
همین طور است. در ماجرای اربعین حسینی هر ساله شاهدیم علاوه بر انسانهای مؤمنی که با هر سلیقه حزبی و جناحی در سرزمین کربلا حاضر میشوند، از تمام ملتها و ادیان حضور مییابند؛ چرا که احساس میکنند مسیر سعادت از کربلا و نور امام حسین(ع) میگذرد.
* رهبر انقلاب در بیانیه دوم انقلاب به لزوم حرکت به سوی تمدن اسلامی اشاره کردند. با توجه به نکاتی که مطرح فرمودید، امام حسین(ع) نقش کلیدی در ایجاد تمدن عظیم الهی در عصر ظهور دارد.
تمدن از مشتقات مدینه است منتها آن تمدنی که مدنظر اسلام است، تمدنی با ویژگیهای بهشتی است. به تعبیر فلاسفه مدینه فاضله نام دارد. در این تفکر، انسان متمدن کسی است که صاحب ویژگیهای برتر انسانی و اخلاقی باشد و انسانهای این سرزمین در اوج ارزشها و با تعامل سازنده در کنار یکدیگر همزیستی میکنند. چه زمانی این امر محقق میشود؟ زمانی که انسانها از رذائل اخلاقی پاک شوند، به تعبیر قرآن تألیف قلوب پیدا کنند. تألیف قلوب هم یعنی: «ایجاد محبت میان افراد بر اثر آموزههای اسلام». پس تألیف قلوب هم با مقوله حبّ واقع میشود که متعلق به امام حسین(ع) است.
حال همان طور که قبلاً اشاره کردم، اثرگذاری حبّ امام حسین(ع) در دو ساحت فردی و اجتماعی قابل مطالعه است. اثرگذاری حبّ امام حسین(ع) در ساحت اجتماعی، همان تشکیل پازل تمدن اسلامی است. چرا که حب امام حسین(ع) جاذبه و کشش دارد. آنچه اجزای امت عظیم اسلامی را در کنار یکدیگر قرار میدهد تا پازل تمدنی شکل بگیرد، همین مقوله حب الحسین است. با این تعریف این شعار مردم عراق پشتوانه معرفتی دارد که میگویند «حُبُّ الحُسین یَجمَعُنا». یعنی حب امام حسین ما را دور هم گرد آورده است. جلوه این مدینه فاضله را در جامعه اربعینی میبینیم.
چراغیپور: نور اربعینی، عامل حضور انسانها از سراسر جهان در کربلاست
انتهایپیام/