پناهیان: بازگشت حوزههای علمیه به "طب و تغذیه" بسیار ضروری است
حجتالاسلام پناهیان با بیان اینکه حوزههای قدیم به مسئله "طب" توجه داشتند و اگر کسی حکیم بود فقیه نیز بود؛ کتابهای ابنسینا نمونهای از آن است، گفت: یک نمونه از تحریفها در دین این است که مؤمنان اینکه "برای خودشان طبیب شوند" را توصیه دینی نمیدانند.
به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران پویا؛ حجتالاسلام علیرضا پناهیان در سخنرانی در جمع متخصصان طب سنتی و اسلامی به موضوع جایگاه طب در اسلام پرداخته است؛ در ادامه مشروح این سخنان آمده است:
رابطه عمیق بین جسم و روح
رابطه بسیار محکم و پیچیده بین جسم و روح انسان وجود دارد که اندیشمندان علوم مختلف درباره این رابطه نظریات گوناگونی مطرح کردهاند، هم روحیات انسان بر وضعیت جسمی انسان تأثیر دارد و این تأثیرات کم نیست و هم وضعیت جسمی بر وضعیت روحی انسان، بسیار تأثیرگذار است.
پیامبر گرامی اسلام(ص) در سخنی میفرماید: «مردم ایران، عادت به مصرف گوشت گوسفند دارند و اثر گوشت گوسفند این است که مهربانی بههمراه دارد».
کما اینکه در برخی روایات بهتعبیر امروزی، آثار ژنتیکی خوردن گوشت خوک گفته شده است که گوشت خوک بیغیرتی ایجاد میکند که اثر وضعیت بدنی و جسمی بر وضعیت روانی فرد است.
در کانادا در یک مجمع دانشگاهی، یک نفر پرسید که؛ برخی انگلها در گوشت گاو، بیشتر از گوشت خوک است، چرا گوشت گاو حرام نشده اما گوشت خوک حرام شده است؟! آنجا گفتم که علت حرام شدن گوشت خوک، صریحاً اعلام نشده و پیچیدهتر از آن است که بتوانیم آن را دقیقاً توضیح دهیم اما در روایات برخی حکمتهای تحریم گوشت خوک مطرح شده است که ربطی به انگل ندارد و آثار ژنتیکی است که بر صفات روحی انسان، بهجای میگذارد و در آنجا روایتی را که گوشت خوک بر غیرت انسان اثر میگذارد، برای آنها بیان کردم.
حتی در مورد سبزیها نیز چنین روایاتی وجود دارد و تفکیکهایی مطرح شده است که کدام سبزیها را خانمها بخورند یا بهتر است کدام را آقایان بخورند.
در آن جلسه، خانمی جیغ کشید و تعجب کرد که فکر کردم قصد اعتراض به بحث را دارد، گفت؛ در آنجا در یک مؤسسه تحقیقاتی کار میکند که روی آثار ژنتیکی خوراکیها، مطالعه میکنند و برای او بسیار عجیب بود که پیامبر اسلام(ص) در آن زمان به تأثیر ژنتیکی انواع غذاها اشاره کردهاند و به این خاطر اسلام را بسیار تقدیر کرد.
اصلاح تغذیه، راه رفع مشکلات روحی
بنده بهعنوان کسی که شاید 30 سال عمیقاً در مباحث اخلاقی، معنوی، انسانشناسی و... مطالعه کردهام، کم هم مورد مشورت قرار نگرفتهام ضمن اینکه کنار طلبگی، مطالعاتی در زمینه روانشناسی داشتهام، وقتی که مشکلات روحی و اخلاقی افراد را میبینم، بهطور طبیعی، نخستین پیشنهادی که به هرکس با هر مشکلی میدهم، این است که برنامه تغذیهاش را اصلاح کند؛ نماز صبح دیر بیدار میشود، میگویم "تغذیه را درست کن"، میگوید "عصبانیمزاج هستم"، میگویم "تغذیه"، میگوید "حسود هستم"، میگویم "تغذیه".
متأسفانه زمانی که میگویند چه برنامه تغذیهای داشته باشیم، چون در حوزه، بخشی از روایات را تعطیل کردیم و سراغ آنها نرفتهایم، از ناحیه طلبگی و مطالعات دینی، نمیتوانیم پیشنهادی برای تغذیه بدهیم.
اجمالاً روایاتی از اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در باب تغذیه داریم که بسیار مهم است و میتوانیم از آنها در مقام تبلیغ و ترویج بگوییم اما متفقهانه، آنگونه که در موضوعات مختلف فقهی روی روایات کار شده است، در مورد روایات مربوط به تغذیه، بهداشت، سلامت و طبابت، کاری نشده است.
ما طلبگانی هستیم که در حوزههای علمیه، بخشی از علوم دینی را یاد نمیگیریم و این هم نوعی از سکولاریزم است که به جان حوزه افتاده است کما اینکه در فقه ابوابی که به حاکمیت دینی مربوط باشد، بسیار غریب هستند.
مقام معظم رهبری در جلسهای که مدتی قبل، با علمای قم داشتند، فرمودند که "شما فضلا و علمای حوزه باید به تولید نظامات اسلامی از ناحیه فقه بپردازید؛ به یک فقیه میگویند، بیمه حلال است یا حرام، میگوید یک قرارداد اقتصادی است، میتواند حلال یا حرام باشد؛ وقتی بهصورت جزئی به بیمه، بانک و... نگاه میکند، حکم صادر میکند؛ حال اینکه حوزه بخواهد نظام اقتصاد اسلامی را که این جامعه بخواهد داشته باشد، طراحی کند مشاهده میشود تواناییها بالا نیست.
در طراحی نظام حقوقی و نظامهای دیگر مانند نظام تعلیم و تربیت نیز این ضعفها وجود دارد؛ یکی از ضعفهای موجود، آنقدری که در معارف دینی وجود دارد، نمیتوانیم مردم را راهنمایی کنیم که چگونه غذا بخورند تا اخلاقیاتشان بهبود پیدا کند.
تأثیرات تغذیه روی روح انسان بسیار است و توصیههای اهل بیت(ع) هم در ارتباط با وضعیت بدنی انسان، توصیههای بسیار جدی هستند.
حتی در مورد چگونه خوابیدن توصیههایی دارند که نمیدانم ائمه هدی(ع)، چرا اینقدر شکل خوابیدن ما برایشان مهم بوده است؛ کسانی که رسالتشان اعتلای روح انسان بوده است، بهشدت تأکید میکردند که به مثلاً فلان شیوه نخوابید؛ آن شیوه خوابیدن، چه تأثیری بر روح و روان انسان باقی میگذارد؟
امیرالمؤمنین(ع) وقتی که از کنار ابنملجم ملعون در شب نوزدهم رد میشدند، نقل است که او را بیدار کردند و فرمودند: «دمر نخواب»؛ این خود یک پیام تاریخی است، با اینکه ابنملجم، نسبتاً فقیه بوده است زیرا پیش از آن، در مدینه به مردم، مسئله احکام میگفته است اما عدم رعایتهایی در زندگی فردی داشته است که شاید با عاقبت به خیر نشدن او ربط داشته باشد.
فرد مراجعه میکند و میگوید که افسرده، مأیوس، منفیباف و... است که البته من اینطور میگویم، آنها با این کلمات از وضعیت روحی خودشان گله نمیکنند؛ آدم دوست دارد به فرد بگوید، "شما سردی کمتر بخور، زنجبیل بخور، دارچین غذاهایت را افزایش بده، حالت کمی بهتر شود، بعد بیا با هم حرف بزنیم، شاید قبلش حالت خوب شود".
در زمینه حج، نماز و... نسخه میپیچیم، علما زحمت کشیدهاند و روی آنها کار کردهاند اما متأسفانه در زمینه تغذیه نمیتوانیم نسخه بپیچیم.
با تحریف در دین، آن را از دنیا جدا کردهاند
500 سال که بنیعباس حاکم بودند، روی این مسئله کار کردند به مردم بگویند پیامبر(ص) با دنیای شما کاری ندارد، الآن اثر کار آنها در همه جا دیده میشود.
نماز جماعت مانند صبحگاه پادگانها است، منتها صبحگاه، ظهرگاه و شامگاه برای تمرین ولایتمداری است؛ اگر نماز جماعت، بحثش، ارتباط با خدا بود باید چراغها خاموش میشد و هر کس پشت ستونی، برای خودش مناجات میکرد مانند صحنههایی که از دعای کمیل پخش میشود؛ روی مغز ما کار شده است که از نماز جماعت، ولایتمداری نفهمیم و همچنین روی ما کار شده است که نفهمیم دین بهدرد دنیا و زندگی مادی و جسمی میخورد.
اگر کسی چهلساله شود و دوای دردهای خودش را تشخیص ندهد، در این آدم خیری نیست!
رسول گرامی اسلام(ص) میفرماید: «اگر کسی چهلساله شود و دوای دردهای خودش را تشخیص ندهد، در این آدم خیری نیست».
هر کسی باید بفهمد چه بخورد حالش بهتر میشود و چه نخورد حالش بدتر میشود؛ هر کسی باید بداند معمولاً در چه زمینههایی بیمار میشود و دوای دردش چیست؛ در حال حاضر اگر از آدم چهل سال به بالا وضعیت یبوست و اجابت مزاج را بپرسی، نمیداند چه باید بگوید.
قبول ندارم که اینها تصادفی و بر اثر بیتوجهی پدید آمده است، اینها با نقشه بوده است؛ یک نمونه از آن، نقشه داشتهاند که دین را بهگونهای معرفی کنند که بنده طلبه در کل ایران اسلامی مملکت شیعه، 10 سال بین مردم بچرخم، یک نفر از من سؤالی در مورد تغذیه و بهداشت نخواهد کرد!
گفتیم جسم بر روح مؤثر است و اگر جسم بر روح مؤثر است باید توصیه جسمانی داشت تا وضعیت روح، خوب شود؛ در دین، این توصیهها فراوان است اما من طلبه بلد نیستم زیرا در حوزه به من یاد ندادند.
در روایات، این توصیهها وجود دارد همچنین قید شده است که خود فرد بهدنبال بقیه آن برود؛ از امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند: «در قرآن همه علوم وجود دارد جز طب!»، حضرت فرمود: «یک جمله در قرآن وجود دارد که همه طب در آن است "کلوا واشربوا ولاتسرفوا"».
باید کار متفقهانه و مفسرانه انجام میدادیم و به تفسیر میپرداختیم که این کار را نکردیم، زیرا این بخش از دین را بلد نیستیم و مردم این قسمت از توصیههای دینی را که اولاً طبیب خودشان باشند، ثانیاً به توصیههای طبی دین گوش کنند، عمل نمیکنند.
در سبک زندگی ما، مراعاتهایی از این قبیل، وجود ندارد؛ در بسیاری از موقعیتهای خاص عبادی، برای ما دستورات جسمی، طب و تغذیه قرار داده شده است؛ روزه که یک عبادت فوقالعاده است، یک موضوع کاملاً جسمانی است.
دو توصیه به ما شده است؛ نخست اینکه خود را بشناس که بعد از چهلسالگی، باید پزشک خود باشی؛ دوم اینکه دین توصیههایی برای تغذیه دارد اما ما هر دو را ترک کردهایم؛ طبیب خود بودن را توصیه دین نمیدانیم و توصیههای طبیبانه دین را که مربوط به جسم است هم نشنیدیم و بلد نیستیم.
تا قبل از جمهوری اسلامی فرصتی برای مقابله با تحریف وجود نداشته است
600 سال اول جهان اسلام، بهطور خاص روی آن کار شده است، در هزار سال بعد آن هم قدرتی نبوده است که اصلاح شود و بعد از بعثت نبوی و غربت علوی در حاکمیت محدودش، در جمهوری اسلامی، فصایی آماده شده است که متوجه شویم در جهان چهخبر است.
علامه عسکری (رضوان الله علیه) کتابهایی دارند که در این کتابها، تحریفهایی را که در دین شده است، توضیح میدهند؛ یکی از کتابهای ایشان، 100 صحابی ساختگی است؛ در این کتاب با اسناد برادران اهلسنت و شیعیان، ثابت میکنند و توضیح میدهند که 100 صحابه ساختگی داریم که چنین آدمی اصلاً وجود ندارد در حالی که از آنها از پیامبر(ص) فرمایش نقل میشود!
کتاب دیگری از ایشان بهنام "نقش ائمه در احیای دین" وجود دارد که ائمه هدی(ع) چه مبارزاتی علیه تحریف انجام میدادند؛ یک نمونه از این تحریفها این است که مؤمنان این را که "برای خودشان طبیب بشوند" توصیه دینی نمیدانند! و این مسئله تحریفی است که ریشه آن را گفتم.
یک روایت جعلی از پیامبر(ص) وجود دارد که ایشان به اطراف مدینه آمدند، از کارگران نخلستانی پرسیدند: «در حال چهکاری هستید؟» گفتند: «در حال گردهافشانی هستیم!»، میفرمایند: «این کار را نکنید!» میگویند: «یارسولالله، اگر نکنیم، خرما نمیدهد.»، پیامبر(ص) میفرماید: «من میگویم نکنید»؛ سال بعد خرماهای مدینه ضعیف میشود، پیامبر(ص) میپرسد: «خرماهایتان کجاست؟»، میگویند: «شما گفتید گردهافشانی نکنید، خرمایمان پوسید.»، در این روایت جعلی، نعوذ بالله پیامبر(ص) میفرمایند: «شما در امر دنیا از من داناترید، در این زمینهها به حرف من گوش نکنید!»؛ پیامبر در آن زمان حدود 60 سال سن داشتند، یک فرد معمولی در مدینه در این سن، نمیداند گردهافشانی چیست؟ این حدیثی جعلی است که ساختهاند اما ما این را در سیره زندگی خود، جاری کردهایم.
مدرسه علمیهای در تهران تأسیس کرده و از بعضی دوستان برای تدریس "طب سنتی" در این مدرسه دعوت کردهایم؛ «فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلی طَعامِهِ» یعنی انسان باید به غذایش نگاه کند؛ انسان تنها جانور عاقل و باهوشی است که میتواند غذایش را خراب کند، حیوانهای دیگر نمیتوانند این کار را کنند؛ حیوان بهصورت غریزی، آن چیزی که باید بخورد میخورد اما انسان بهصورت غریزی راهی پیدا نمیکند.
حوزههای قدیم به مسئله طب توجه داشتند و اگر کسی حکیم بود، فقیه نیز بود؛ کتابهای ابنسینا، نمونهای از آن است؛ کسی علم اخلاق یاد بگیرد، علم سیاست یاد نگیرد، تقریباً حماقت است.
مؤمن قدرت و نیروی بدنی خود را از نیتش میگیرد نه از غذا
میگویند، "عدس بخور تا اشک چشمانت زیاد شود"، ما فکر میکنیم در کلاس اعتقادات شرکت کنیم اما عدس هم تأثیر دارد؛ میگویند، "اگر دلت گرفت، لباست را در بیاور، بشور و دوباره بپوش"؛ از آن طرف دنیا باید بگویند انرژی منفی به بافت لباس وارد میشود و با شستن بهوسیله آب از لباس خارج میشود تا قبول کنیم.
روح نیز بر جسم تأثیر دارد؛ از امیرالمؤمنین(ع) پرسیدند: «درِ خیبر را با نیروی بدنی خود کندید یا با نیروی روحی خود؟» فرمودند: «با نیروی روح خود این کار را کردم».
در روایت آمده است «مؤمن قدرت و نیروی بدنی خود را از نیتش میگیرد نه از غذا»؛ فردی شهوتران است و گناه شهوانی زیاد دارد، من اعتقاد دارم اگر این فرد، تغذیهاش درست شود، مشکل او حل خواهد شد.
میفرمایند: «نبینید کسی گناه نمیکند، شاید عرضه ندارد گناه کند و اگر دیدید کسی عرضه دارد و گناه نمیکند، شاید این گناه را دوست ندارد»؛ چه میشود انسان یک گناه را دوست ندارد، گناه دیگری را دوست دارد؟ گاهی اوقات به فیزیک یا ژن انسان، مربوط است، نباید صرفاً فرد را محکوم کرد.
یک عالم اخلاق، از مزاجها خبر نداشته باشد و در مورد مردم حکم کند که بهعنوان مثال فلانی آدم درستی نیست که نماز اول وقت نمیخواند، شاید آن فرد انسان بیقراری است و هیچ چیزش اول وقت نیست، همینکه گاهی اول وقت بخواند، نمره صد میگیرد؛ دیگری را میبیند و سروقت نمازخواندنش را تحسین میکند، شاید این فرد همه چیزش سر وقت است و این به فیزیک او مربوط است.
عالم اخلاقی که مزاجها را نشناسد، بدون دلیل، آدم را به بهشت و جهنم میفرستد! اباعبدالله(ع) شب عاشورا به یارانشان گفتند که لباس خود را بشویند و دوباره بپوشند؛ وقتی حضرت اینگونه میفرمایند، حتماً تاثیری دارد.
گوشت آورده بودند، اهل بیت(ع) فرمودند: «ما عزاداریم، غذای عزادار گوشت نیست»؛ فرمودند: «برای ما غذای عزادار بیاورید» پرسیدند: «غذای عزادار چیست؟» فرمودند: «برای ما عدس بیاورید»؛ خوردن گوشت در کربلا مکروه است.
نکات بسیاری وجود دارد که انشاءالله نخست ما طلبهها، همانطور که امام خمینی(ره) فرمودند: «اگر روحانی اصلاح شود، همه چیز اصلاح میشود» اصلاح شویم.
علامه عسکری از اینکه روحانی نامیده میشد، بدش میآمد و عصبانی میشد؛ میگفت روحانی اسمی است که مسیحیها تولید کردهاند، میگویند کشیش روحانی است، مردم جسمانیاند، در اسلام اینگونه نیست، ما هم روحانی هستیم و هم جسمانی و مردم هم همینطور هستند؛ علامه میگفتند بگویید عالم دین، اینگونه گفتن اثر دارد، اگر به او روحانی گفته شود، فقط در مورد روح حرف خواهد زد.
امام حسین(ع) هم اگر به دنیای مردم کاری نداشت، کاری با او نداشتند، امام را به شهادت رساندند چون قصد داشت دنیای مردم را درست کند.
انتهای پیام/*