تلنگر خانم صدراعظم
بدون شک اظهارات مرکل، تلنگری به اصلاحطلبان و حامیان فتنه ۸۸ و کسانی محسوب میشود که همچنان روی فرضیه باطلی به نام «استقلال اروپا از آمریکا(!)» و تفاوت رویکرد ضدایرانی اروپاییان با کاخ سفید اصرار و پافشاری میکنند.
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، نوید مؤمن طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: صدراعظم آلمان در جریان برگزاری «کنفرانس امنیتی مونیخ» ضمن پذیرفتن اختلافات تاکتیکی بین اروپا و آمریکا درباره ایران تصریح کرد هدف نهایی هر دو طرف درباره ایران یکی است. «آنگلا مرکل» در اینباره تاکید کرد: «خروج آمریکا از تنها توافق موجود [برجام] تاثیری بر مهار تحرکات منفی ایران ندارد! اگر نیروهای آمریکایی سوریه را ترک کنند، آیا این باعث افزایش نفوذ ایران و روسیه نمیشود؟»
صدراعظم ژرمنها برای چندمین بار و آن هم در یک کنفرانس بینالمللی و در مقابل همگان از «هدف مشترک» اروپا و ایالات متحده در تقابل با جمهوری اسلامی ایران خبر داد. مرکل قبلا نیز تاکید کرده بود همکاریهای امنیتی و عمیق ایالات متحده و اروپای واحد [ذیل پیمان آتلانتیک شمالی] تحتالشعاع موضوعاتی مانند برجام و خروج آمریکا از این توافق بینالمللی قرار نمیگیرد. مواضع اخیر مرکل نهتنها فرضیه «اختلاف مواضع بازیگران غربی در تقابل با اصل نظام» را ابطال میکند، بلکه مهر تاییدی بر همسانی مواضع این دو در مواجهه با کشورمان محسوب میشود. این مواجهه در دوران ریاستجمهوری «دونالد ترامپ» ظهور و بروز ویژهای داشته است. ابتدای سال 2017 میلادی زمانی که ترامپ به صورت رسمی وارد کاخ سفید شد، کشورهای انگلیس، فرانسه و آلمان (هر یک به ترتیب و با فاصله زمانی اندک نسبت به یکدیگر)، موافقت خود را با بازتعریف توافق هستهای با ایران و گنجاندن مواردی مانند مهار توان موشکی، تحدید توان منطقهای، اعمال محدودیتهای هستهای فرازمانی و بازرسی دائم از اماکن نظامی کشورمان در برجام اعلام کردند.
متعاقب خروج ترامپ از توافق هستهای با ایران نیز مذاکرات پشت پرده مقامات اروپایی و وزارت خارجه ایالات متحده بر سر چگونگی «مواجهه مشترک» با ایران ادامه یافت. به عبارت بهتر، بهرغم برخی تصورات نادرست در داخل کشورمان- متاسفانه بویژه در میان مقامات بلندپایه وزارت خارجه و دولت آقای روحانی- متعاقب خروج واشنگتن از برجام همکاریهای ضدایرانی طرفین آمریکایی و اروپایی نهتنها ادامه یافت بلکه تشدید هم شد.
محصول و خروجی این بازی مشترک، ارائه بسته پیشنهادی مضحک و به عقیده پرزیدنت روحانی «نومیدانه» اروپا برای حفظ توافق هستهای با ایران بود. متعاقب آن نیز شاهد ارائه ساختاری حداقلی و قطرهچکانی تحت عنوان «اینستکس» بودیم که مقامات وزارت امور خارجه کشورمان اصرار دارند از آن به عنوان «گام نخست اروپا» در مواجهه با تحریمهای ایالات متحده آمریکا نام ببرند! آنچه مسلم است اینکه ایالات متحده و اتحادیه اروپایی در حال تکمیل پازل مشترکی در تقابل با ایران هستند که اجزای آن، با نظارت مستقیم مقامات ارشد آمریکا و تروئیکای اروپا (به نمایندگی از کل اتحادیه اروپایی) چیده میشود. متاسفانه باید این حقیقت تلخ را پذیرفت که رویکرد برخی مسؤولان دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان مبتنی بر پذیرش تفاوت ماهوی مقامات آمریکایی و اروپایی در پروسه مواجهه با ایران، سرعت چینش این پازل مشترک را تسریع کرده است.
درست در چنین منظومه و ساختاری است که آنگلا مرکل عدم مشارکت وزیر خارجه خود در کنفرانس ورشو را با تاکید بر رویکرد مشترک واشنگتن و اتحادیه اروپایی در تقابل با ایران (در نشستی به میزبانی خود آلمانها در مونیخ) تلافی میکند! چنین رویکردی در میان سایر مقامات اروپایی نیز وجود دارد؛ تاکید مکرر «ژان ایولودریان» وزیر خارجه فرانسه بر لزوم توقف فعالیتهای موشکی ایران در راستای عمل به تعهدی است که «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه درباره تحدید توان موشکی و دفاعی ایران به مقامات آمریکایی و صهیونیست داده است. این تعهد، به صورت مشخص ابتدای تابستان سال 95 از سوی مکرون به ترامپ و نتانیاهو داده شد.
بدون شک اظهارات مرکل، تلنگری به اصلاحطلبان و حامیان فتنه 88 و کسانی محسوب میشود که همچنان روی فرضیه باطلی به نام «استقلال اروپا از آمریکا(!)» و تفاوت رویکرد ضدایرانی اروپاییان با کاخ سفید اصرار و پافشاری میکنند. در این منظومه، اساسا اهمیتی ندارد که سوسیال- دموکراتها یا محافظهکاران اروپایی در رأس معادلات سیاسی و اجرایی این کشورها باشند! همچنین در این پروسه، حضور یا عدم حضور دموکراتها یا جمهوریخواهان در کاخ سفید اهمیتی ندارد. آنچه در اینباره اصالت و موضوعیت دارد، همپوشانی آمریکا و اروپا در تقابل با نظام و ملت کشورمان است. آیا اصلاحطلبان فراموش کردهاند مثلث «جک استراو، یوشکا فیشر و دومینیک دوویلپن»- که در دوران مذاکرات سعدآباد وزرای خارجه 3 کشور اروپایی بودند و از آنها به عنوان 3 سیاستمدار معقول در انگلیس، آلمان و فرانسه یاد میشد- چگونه با حداقلیترین مطالبات کشورمان درباره استفاده از فناوری صلحآمیز هستهای مخالفت کردند و بدترین بیانیهها و توافقات ممکن را در قبال کشورمان منعقد کردند؟ امروز نیز افرادی مانند آنگلا مرکل، امانوئل مکرون و ترزا می به دنبال اعمال انواع محدودیتهای دفاعی، سیاسی، اقتصادی- و حتی علمی (با بررسی پایاننامههای دانشجویی و بازدیدهای سرزده از دانشگاههای ایران)- علیه کشورمان هستند تا از این طریق، پروسه دفرمهسازی اصول و ثوابت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و در نتیجه، تغییر ماهیت انقلاب اسلامی را مدیریت کنند؛ هدفی که مقامات اروپایی و آمریکایی با توجه به وجود نعمت الهی «ولایتفقیه» البته هیچگاه به آن دست نخواهند یافت؛ انشاءالله.
انتهای پیام/