زمانی که حضرت زهرا در بستر شهادت پیامبر(ص) را در رؤیا دید
نقل است حضرت زهرا (س) در ساعات آخر زندگانی خویش برای امام علی علیهالسلام از دیدار خود با پیامبر در عالم رویا سخن گفته است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا حضرت زهرا(س) در حالى که در وفات پدر گریه و زارى میکرد، على علیهالسلام مشغول مقدمات کفن و دفن بود. خبر رسید گروهى از مسلمانان در سقیفه بنى ساعده انجمن تشکیل دادهاند تا درباره جانشین پیامبر تصمیم بگیرند. این خبر تکاندهنده در اوج بحران و غم و اندوه، فکر آنها را مشوش و مختل کرد و آنان را در مقابل عمل انجام شدهاى قرار داد.
على بن ابیطالب تصمیم گرفت با ابوبکر بیعت نکند تا بدین وسیله مخالفت خود را با حکومت وى ابراز کرده و مردم را متوجه کند این عمل بر خلاف دستور پیامبر است. از طرف دیگر آنها دیدند که همه بیعت کردهاند جز على علیهالسلام و بستگانش. با خود گفتند که حکومتشان بدون بیعت اهلبیت استحکامی ندارد. از این رو تصمیم گرفتند هرگونه که شده از امام على علیهالسلام بیعت بگیرند. عدهای را در پی آن حضرت فرستادند و از او خواستند که براى بیعت در مسجد حاضر شود.
زمانی که امیرالمؤمنین(ع) حاضر به بیعت نشد، مقابل خانه حضرت آمدند، هیزمها را پشت در خانه علی ریختند و آن را به آتش کشیدند. حضرت زهرا(س) که همواره پیشگام در دفاع از حریم امام بود، پشت در خانه آمد و با صدای بلند خود را به صحابی پیامبر(ص) معرفی کرد تا مگر حیا کنند. اما آنها به کار خود ادامه دادند و پس از جسارت و لطمه به جسم دختر پیامبر(ص) وارد خانه شدند و دست علی(ع) را بستند و با خود به سوی مسجد بردند. گویی نشنیده بودند که پیامبر(ص) بارها فرموده بود فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد من را آزرده است. آنها شاهد بودند هر روز به مدت 6 ماه هر روز جلوی در خانه علی(ع) میآمد و با صدای بلند آیه تطهیر میخواند. پیامبری که بارها آیه مودت را در گوش صحابه میخواند و اجر خود را ابراز مودت نسبت به عترت خود معرفی میکرد. و چه بسا بسیاری از آنها از عملکرد خویش پشیمان شدند، اما پشیمانی سودی نداشت چرا که حضرت زهرا(س) تا پایان زندگی خویش از آنها گذشت نکرد.
عبدالرحمان بن عوف که مورد وثوق اهل سنت است روایتی از احمد حنبل پیشوای اهل سنت و سایر عالمان خود نقل میکند که گویای پشیمانی خلیفه اول اهل سنت از عملکردش نسبت به ساحت مقدس حضرت زهرا(س) است. وی میگوید: در هنگام بیماری ابوبکر همان بیماری که از آن درگذشت به عیادت او رفتم بر او سلام کردم و احوال او را پرسیدم.
پس از نقل جملاتی خطاب به او گفتم: به خدا سوگند ما تو را مردی صالح و مصلح شناختیم؛ فَوَ اللَّه ان علّمناکَ إلا صالِحاً مُصلِحاً. ابوبکر پاسخ داد: من به واسطه سه کار که انجام دادهام، اندوهناکم و ای کاش این سه کار را انجام نمیدادم و این سه مطلب را از پیامبر(ص) میپرسیدم؛ اما آن سه کاری که انجام دادم و ای کاش انجام نمیدادم: ای کاش حریم خانه فاطمه را نمیشکستم و به آن حمله نمیبردم و او را به حال خودش رها میکردم و لو این که به سبب این کار جنگی صورت میگرفت.
اما حضرت زهرا(س) از یک سو دچار رنج روحی ناشی از هتک حرمت نسبت به امامش علی(ع) شده بود و از دیگر سو از درد جسمانی ناشی از ضربات ناجوانمردانه مسلماننماها رنج میبرد. در نهایت با کوهی از غم در بستر شهادت قرار گرفت. نقل است در ساعات آخر زندگانی خویش برای امام علی علیهالسلام رازی را افشا کرد و از لحظههای وفاتشان خبر داد. ایشان فرمود:
ای ابا الحسن، در همین ساعت به خواب رفته بودم، محبوبم، رسول خدا را در قصری از مروارید سفید دیدم. چون مرا دید، فرمود: دخترم، نزد من بشتاب که سخت مشتاق تو هستم. پاسخ دادم: سوگند به خدا اشتیاق من برای زیارت شما شدیدتر است. در این هنگام پدرم فرمود: تو امشب در پیش ما خواهی بود. رسول خدا آن چه وعده دهد، راست است و به آن چه عهد و پیمان بندد وفا میکند؛ قالت: یا اباالحسن، رَقدَت الساعۀ فرایت حبیبی رسول الله فی قَصر مِن الدّر الأبیَض، فَلَمّا أنتَ اللّیلۀ: فقلتُ و اللّه إنّی لَأشدُّ شوقاً مِنکَ إلی لِقائِک، فقال «هَلُمّی إلی یا بُنیۀ فَإنی إلیکَ مُشتاق»: رَآنی قال صلی الله علیه و آله و هو الصادق لَما وعد و المُوفی لما عاهد» (عوالم ج 11 ص 491)
انتهایپیام/