واگویههای سینمایی ـ ۳| ابهام و سوالهای عجیب سینمای ما
زینب تقوایی از آن تهیه کنندههایی است که در سالهای بعد بیشتر درباره اش خواهیم شنید. خانم تهیه کنندهای که تمرکزش را بر این کار گذاشته و احتمالاً پر انگیزه است و سوژههای خوبی هم توی ذهنش چرخ میزند که باید منتظر ماند و دید.
خبرگزاری تسنیم- کیوان امجدیان
روز گذشته همانطور که حدس میزدم دو فیلم اول جشنواره بازخورد خوبی میان اهالی رسانه نداشت و سوال مهم سینمای ایران 2 بار در سانس اول و دوم جشنواره (به جز پویانمایی و مستند) ذهن خیلیها چرخید. اینکه چطور و چرا شجاع نوری دوباره روی فیلم مونا زندی که یک فیلم جشنواره ای متوسط و احتمالاً بدون جایزه است سرمایه گذاری کرده؟ این که چه دلیلی داشته است که چند میلیارد خرج کند در حالی که نه به گیشه امیدی دارد و نه به جوایز خارجی؟ هرچند میشود حدس زد که شجاع نوری بالاخره عواید مالی و هم غیر مالی فیلمش را هر طور شده از زیر سنگ جشنوارههای خارجی بیرون خواهد کشید.
اما عجیب تر از فیلم او _بنفشه آفریقایی_ فیلم جدید کیومرث پوراحمد و علی قائم مقامی _تیغ و ترمه_ است. همکاری این دو در این فیلم از عجایب روزگار است. علی قائم مقامی نه مثل رنجکشان آنقدری سرمایه دار است که روی هشت فیلم سرمایهگذاری کند و سه تایش را هم بگذارد برای هیچ شدن و نه آنقدر ای روابط خارجی دارد که بتواند بالاخره پول فیلم را جوری برگرداند.با این همه همکاری او با پوراحمد بعد از شکست فیلم اولی که با هم کار کردند_کفشهایم کو_ اتفاق عجیبی است. یعنی عجیب است که قائم مقامی چطور روی فیلمی که نه به گیشه آن امیدی هست و نه به نگاه مثبت منتقدان و نه به جشنواره های خارجی سرمایه گذاری کرده است؟ این که قائم مقامی قرار است چند میلیارد خرج فیلمش را از کجا برگرداند؟ دیروز کلی متن توی فضای مجازی منتشر شده بود که: "کلیت همه آنها این بود که استاد پوراحمد! به خدا بازنشستگی فقط برای سیاسیون,کارمندها و فوتبالیستها نیست. لطفا بازنشسته شوید و اجازه ندهید فیلمهای آخرتان خاطره خوش مجید, بی بی چلچله و شب یلدا را برای او خراب کند. درباره بنفشه آفریقایی هم بحث اینکه چطور زنی با همسر سابقش و همسر جدیدش زیر یک سقف زندگی می کند و روایت اینچنینی صرفاً قبح شکنی است هم مطرح شده بود. آخرین فیلم روز گذشته هم درخونگاه بود فیلمی که اگر استعاره, طعنه و کنایهها را از آن بگیری میشود یک فیلم خوش ساخت با فضاسازی دقیق و بازیهای ستودنی خصوصاً بازی امین حیایی و ژاله صامتی و جعفری. اما اگر فیلم را همانطور که هست و با همه استعاره ها و کنایه های گل درشت و نچسب نگاه کنیم میشود فیلمی که قرار بوده بهانهای باشد برای تلخ گویی و غر زدن.برای زدن حرفهای غیر دوستانه و غیره میهنی درباره جنگ مردم و کشور.
حرفهایی آزاردهنده و نچسب. کاش یکی به اسعدی میگفت: اگر حرفی داری حرفت را ظریف و هنرمندانه لابلای فیلم بکار .نه اینکه فیلمت را لابلای حرفهای گل درشت و تلخ بکاری. فیلم اسعدی حتی حال آنها که با نظام هم زاویه دارند را به هم میریزد. نکته عجیب درباره فیلم درخونگاه این است که منصور سهراب پور تهیه کنندگی آن را به عهده دارد اما این چرا عجیب است؟ چون منصور سهراب پور اصلا آدم سرمایه گذاری روی این جنس فیلم ها نیست. او پیش از این فیلم های پرفروشی مثل"من سالوادور نیستم" و"آینه بغل" را تهیه کرده است یا "ساخت ایران 1 و 2 "را. حالا تصور کنید چطور می شود آدمی با این گرایش ها به یکباره برود سراغ یک فیلم سیاسی تلخ گزنده به نام درخونگاه. اتفاق عجیبی که یحتمل تا چند وقت دیگر ابهامش برطرف شود.
و اما امروز... ساعت 15 و 30 دقیقه فیلم ناگهان درخت اکران میشود و بعد از آن قصر شیرین و سمفونی نهم. ناگهان درخت را ندیدهام اما از اینکه صفی یزدانیان آن را ساخته میتوان حدس زد که قرار است مخاطب یک اثر دیدنی شاعرانه و عاشقانه و دلچسب باشیم. اثری که احتمالاً منتقدان هم با آن همذات پنداری خواهند کرد.هرچند همه این ها حدس و گمان است و اوضاع سینما طوری شده که اگر ببینی کارگردان فیلم در دنیای تو ساعت چند است چیزی ساخته شبیه افعی هم چندان هم عجیب نیست.. سرمایه گذار فیلم یزدانیان ظاهراً پیمان معادی است. نویسنده و بازیگر گزیده کاری که به هر روش و به هر روی توانسته است در سینمای دنیا هم رخ نشان بدهد.
از قصر شیرین هیچ اطلاعی ندارم. فیلمی که کارگردان و تهیه کننده اش رضا میرکریمی است. رضا میرکریمی که تهیهکننده" ما همه باهم هستیم" کمال تبریزی هم هست.
اگر چه دلم با میرکریمی صاف نمی شود اما سعی می کنم فیلمش را ببینم و درباره اش بی قصد و غرض بنویسم. اگر هم حس کردم نمیشود و این حس ممکن است توی نوشته ها جولان بدهد شک نکنید از کنار آن خواهم گذشت. اما سمفونی نهم... فیلم محمدرضا هنرمند که زینب تقوایی با همکاری خود هنرمند و فارابی آن را تهیه کرده است. فیلمی است که به فکر وادارت میکند و در میان فیلم های سطحی ریشهای و مبتذل امروز، فیلم قابل اعتنایی است. فیلمی درباره مرگ مرگی که به سراغ همه خواهد آمد. از کوروش و هیتلر و امیر کبیر تا آدم هایی که اطراف ما هستند. اصلا خود ما. زینب تقوایی که دودکش و چند کار دیگر را هم تهیه کرده است، از آن تهیه کننده هایی است که در سالهای بعد بیشتر درباره اش خواهیم شنید خانم تهیه کنندهای که تمرکزش را بر این کار گذاشته و احتمالاً پر انگیزه است و سوژههای خوبی هم توی ذهنش چرخ میزند که باید منتظر ماند و دید.
انتهای پیام/