روایت تسنیم از عشق معلم سرطانی به دانشآموزانش
صدیقه سعادتمند معلم سرپرست خانواری که با ۲۲ سال سابقه تدریس و سکونت در یکی از مدارس استان قم مدتی است با بیماری صعبالعلاج سرطان دستوپنجه نرم میکند اما با اینوجود لحظهای از ایمان و امید قلبیاش به خالق هستیبخش دست برنداشته است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، بعد از معرفی و هماهنگی با روابط عمومی آموزشوپرورش استان قم دیدار معلمی خاص با بیماری صعبالعلاج سرطانی برایم فراهم شد معلمی که روزگار تلخیهای بیشماری را به کامش چشانده و با وجود سرپرستی خانوار و مشکلات عدیده بسیار، حتی برای لحظهای امید خویش به خالق هستیبخش را از دست نداده است و استوار و محکم در دو نوبت یکی از مدارس استان مشغول تدریس به دانش آموزان مقطع ابتدایی است.
بعد از ورود با استقبال گرم مدیر و معاونین مدرسه و معلمی که گویی تابهحال هیچگونه دغدغه و نگرانی دلش را نیازرده معلمی که به گفته همکارانش از انرژی و شور و حال ماورایی برخوردار است و با رفتار و کردار خاص و خالص و خدایی خویش همچون فرشتگان مقرب درگاه الهی به تدریس علم و عمل صالح و عاقبتاندیشی با افکاری بکر و ناب اشتغال دارد.
بر اساس گفته مدیر آموزشگاه با نشاط و روحیه معنوی غیرقابل وصفی که در این معلم سراغ دارد گویی مصداق خلیفةالله است که بهصورت عینی نمود پیداکرده، تأثیری که این معلم بر روی شاگردانش گذاشته بهقدری بوده که بنا بر گفته خود اولیاء هدایتگر خانوادههای این دانش آموزان نیز بوده دانشآموزانی که به برکت حضور این معلم علاوه بر آموزش و کسب علم به کسب و پرورش مهارتهای زندگی در کلاس درس و کلیه آموزههای دینی نیز دست پیداکردهاند.
دانشآموزانی که گاهی تأثیر حیرتانگیزی بر روی والدین خود داشته و تمامی آموختههایشان را به نحوی شایسته به خانواده خود انتقال دادهاند اشکهای جاری دانش آموزان روی گونههایشان نشان از صدق و صحت گفتار این معلم دارد با صحبتی که با دانشآموزان کلاس داشتم گویا بهخوبی معنای زندگی حقیقی را درک کردهاند و کشف حقیقت را در دلهای پاک و چشمان معصومشان عیناً میتوان دید و لمس کرد چنانکه وقتی از آنها خواستم از ویژگیهای معلم خود بگویند اشک مجال صحبت را از آنها گرفت.
حال این معلم خاص با 22 سال سابقه تدریس مدتی است که با بیماری سرطان دستوپنجه نرم میکند اما علیرغم مشکلات و سختیهای این بیماری خم به ابرو نیاورده و دست از تلاش و تدریس و پرورش افکار الهی در دانشآموزانش برنداشته و همچون کوهی استوار با پشتوانهای الهی در این مسیر خطیر قدم فرسایی میکند و معجزه حضور و نفس و دعای دانشآموزانش را در این راه بسیار مؤثر میداند.
به همین بهانه بر آن شدیم تا برای درک بهتر این موضوع و چرایی و چگونگی این شورونشاط را از خود این معلم فرهیخته و استثنایی جویا شویم.
گذران امور زندگی بهواسطه تدریس و سکونت در مدرسه
صدیقه سعادتمند در گفتوگو با خبرنگار تسنیم در قم، بعد از معرفی خود و اشاره به لطف و عنایتی که خداوند برایش مسئلت داشته اظهار داشت: علاقه به حرفه معلمی از همان دوران ابتدایی در سالهای اوایل انقلاب بهواسطه عشق و علاقه خالصانه یکی از معلمانم به حرفه خود و شاگردانش در من شکل گرفت باوجود سکونت در تهران و شرایط و اوضاع آن روزها تحصیلات خود را با حمایت پدر و مادرم باانگیزهای بالا ادامه دادم.
تا به جایی که با عنوان مربی نهضت سوادآموزی با گذراندن دورهها و آزمونهای مربوطه مشغول تدریس شدم همزمان با تدریس تحصیلات خود را در دانشگاه تربیتمعلم آیتالله طالقانی در رشته اقتصاد اجتماعی آن زمان به پایان رساندم و در سال 70 بهواسطه ازدواج، توفیق همجواری با کریمه اهلبیت (ع) برایم فراهم شد که ثمره این ازدواج نیز دو فرزند به نامهای علیرضا 27 و فاطمه 22 ساله است.
بعد از گذشت چند سال مسئولیت خانواده را به دوش کشیده و مجبور به کار در دو نوبت و نهایتاً زندگی در مدرسه شدم درواقع علاقه و اشتیاقی هم نسبت به این مکان مقدس در من وجود داشت که به لطف دوستان از تدریس در مدرسه، زندگی در آن روزیم شد هرچند این اتفاق نیز موقتی بوده و چند ماه بیشتر از موعد قراردادم باقی نمانده است و تاکنون هم بهواسطه بیماری و صرف هزینههای درمان مدت و مهلت بیشتری برای اقامت داشتم و درهرحال خداوند را شاکرم و امید عنایت و توجه او را لحظهای از یاد نخواهم برد.
آموزش مهارت زندگی با تأسی از طریق بزرگان دین وزندگی شهدا
این معلم استثنایی با اشاره به بروز بیماری سخت و دردناکی که خود آن را آزمونی الهی میداند تصریح کرد: باگذشت روزگار بر همین منوال چند سال پیش متوجه تودههایی در سمت راست بدنم شدم که با پیگیری و آزمایشهای مربوطه و مراجعه به پزشکان متخصص مراحل شیمیدرمانی را آغاز کردم و بهواسطه روند و طول درمان و داروهای تجویزی کبد و ریههایم هم درگیر و دچار آسیب شدید شدند با اینوجود به لطف خدا از اینکه با این شرایط در کنار فرزندان و دانشآموزانم هستم بسیار خوشحالم.
زمانی که صحبت از چرایی و چگونگی این روحیه بالا به میان آمد اشک در دیدگان این معلم فرهیخته حلقه زد و ادامه داد: روحیه و شورونشاط مضاعفی از نگاه معصوم و عشق و محبت بچهها در من شکل میگیرد حال و هوایی که نه درجایی از دنیا میتوان یافت و نه هرگز آن را با گرانبهاترین چیزها میتوان معامله کرد درواقع یک معلم با دست محبتآمیزی که بر سر دانشآموزانش میکشد حکم مأمن و مأوایی برای آرامش آنان پیداکرده و تأثیر مثبت آن رفتار را نیز خواهد دید با این باور فرصت را مغتنم شمرده و فعالیت خود را حتی بیشتر از قبل ادامه دادم.
وی با اشاره به فعالیتهای جانبی کلاسهای درس خود افزود: با توجه به اینکه از مطالعه تاریخ زندگی بزرگان و سیره اهلبیت (ع) و شهدا درسهای بزرگی میتوان گرفت در کلاسهای درس ما برنامهای تحت عنوان حلقه صالحان بهصورت هفتگی با تعیین موضوع اجرا میشود بهنحویکه دانش آموزان با پذیرش مسئولیتی از امران به معروف و ناهیان از منکر تا محافظان آب و برق مهارتی را یاد گرفته و در زندگی عملی خود پیاده میکنند علاوه بر اینها نمایشنامهنویسی و اجرای تعزیه و آموزش آن به دانشآموزانم نیز از دیگر برنامههای اجرایی بنده است.
لزوم ورود معلمان به بحث پرورشی و تلفیق آن با مباحث علمی
این جلوه ایثار و مقاومت با بیان بزرگترین دغدغه زندگی خویش یادآور شد: خانواده و رسانه و در کنار آنها آموزشوپرورش با عنوان منبع اصلی فرهنگسازی در اقشار مختلف جامعه به شمار میروند در راستای آن معلم هم با تأسی به فرمایش آتش به اختیار رهبری و نیز نیازسنجی و توجه به سطح کلاس میتواند به سهم خود به برنامه پرورشی ورود کرده و همه مسائل تربیتی، دینی، اخلاقی و عقیدتی را با آموزش علم تلفیق نماید و تنها با خط دادن به آنها و بدون تحمیل،گام مؤثری در روشنگری دانشآموزانش بردارد.
با توجه به جنگ نرم پیشآمده و نشانه و هدف قرار دادن اصالت و فرهنگ دینی و اسلامی ما و گرایش به فرهنگ غربی در برخی از اقشار جامعه بیتفاوتی معلم نسبت به این مسائل جایز نیست با تصور رشد و پرورش فرزندانمان در چنین جوی آشفته آنها چگونه درست را از نادرست تشخیص دهند چگونه میتوانند با عنایت به سیره اهلبیت (ع) زندگی توأم با آرامش و سرشار از یاد و نام الهی داشته باشند معلم با معرفی و شناسایی مسیرهای پیش رو و بیان ویژگیهای آنها درنهایت راه انتخاب را برای دانشآموزانش باز میگذارد.
خاطرات بسیاری از محبت تکتک این دانش آموزان و خانواده آنها در ذهن دارم که تنها به یک مورد آن بسنده میکنم: دریکی از نوبتهای شیمیدرمانی بعد از مراجعه به بیمارستان تعدادی از دانشآموزانم را بهاتفاق مادرشان در آنجا حاضر دیدم و تا بعد از اتمام مراحل درمان چندساعتی در کنارم بودند و با حال بد عوارض بعد از شیمیدرمانی به پیشنهاد یکی از آنها به مسجد مقدس جمکران رفتیم تمام این اتفاقهای مشابه و محبتهای این عزیزان نسبت به خودم را از عنایت و لطف خداوند میدانم.
گزارش از الهام پناهی فر
انتهای پیام/ش