"دموکراسی" خونین برای افغانستان: صلح در منطقه به نفع چه کسی نمیباشد
تا به امروز، حضور نظامی ناتو در افغانستان در همه جبهه ها کاملاً فاجعه آمیز بوده است. هفده سال از رویارویی بی معنی هزاران سرباز کشته و صدها بیانیه در مورد پیروزی اجتناب ناپذیر میگذرد که این همه دستاورد ماشین دموکراسی خلق شده در جمهوری میباشد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم ، به نقل از وِچِرنی بیشکک، تقریبا دو دهه از آغاز عملیات "حفظ صلح" آمریکا در افغانستان میگذرد. در طول این مدت، در جهان تغییرات زیادی رخ داده است، اما واشنگتن، بر خلاف تمام استدلال های عینی، حتی در مورد ماموریت خود در افغانستان، که به نوعی به یک اشغال طولانی مدت تبدیل شده است، فکر نمیکند.
واشنگتن پست نوشته است: "جنگی که اوباما وعده داده بود قبل از خروج از کاخ سفید به پایان برسد به نظر میرسد به طور فزایندهای بی پایان است". در واقع، در سال 2014، غرب عملیات "آزادی پایدار" را منحل کرد، اما بلافاصله پس از آن اعلام آغاز عملیات جدیدی به نام "پشتیبانی قوی" کرد. با توجه به شرایط جدید، نیروهای مسلح ناتو دیگر نباید در فعالیتهای نظامی شرکت میکردند، البته در عمل، همه چیز کاملا متفاوت مینماید.
ارقام ناامید کننده
اخیرا، دانشگاه براون (ایالات متحده آمریکا) خلاصهای از نتایج جنگ "هفده ساله علیه تروریسم " را که در مجموع زندگی 140 هزار نفر از جمله غیرنظامیان را درگیر کرده است، خلاصه کرده است.
که در این تعداد تلفات نیروهای ناتو، از جمله ایالات متحده نیز وجود دارد. در طی سالهای جنگ، ماشین دموکراسی بیش از 6 هزار جنگجوی آمریکایی و همچنین 1،1 هزار نظامی از کشورهای عضو اتحاد آتلانتیک شمالی از بین برده است.
نویسندگان این تحقیق صادقانه اعلام کردند که ارقام ارائه شده توسط آنها، ممکن است به دلیل عدم وجود اطلاعات دقیق کم باشد. اگر، با این حال، از دادههای منابع غیر رسمی استفاده کنیم، و شمار افغانهای جان باخته ناشی از حملات هوایی را نیز در آن بیاوریم، تعداد تلفات بیش از یک میلیون نفر خواهد بود. علاوه بر این، بیش از 2.6 میلیون افغان مجبور به ترک میهن خود شدهاند.
پیروزی "شکست خورده"
تا به امروز، حضور نظامی ناتو در افغانستان در همه جبهه ها کاملا فاجعه آمیز بوده است. هفده سال از رویارویی بی معنی، هزاران سرباز کشته و صدها بیانیه در مورد پیروزی اجتناب ناپذیر میگذرد که این همه دستاورد ماشین دموکراسی خلق شده در جمهوری میباشد.
عبدالواحد طاقت، یکی از افسران بازنشسته افغانستان، اخیرا گفته است: "ارتش افغانستان دارای تجهیزات بد، سلاح های بد و عدم آموزش حرفهای است. در داخل هیچ هماهنگی و عدم تعامل بین ارتش و نیروهای ناتو وجود ندارد. همچنین دولت و پنتاگون هیچ تعاملی با یکدیگر ندارند."
آنگاه یک سوال طبیعی مطرح می شود: مدرسان نظامی بدنام آمریکایی17 سال مشغول چه بودهاند و برای چه کسانی «میلیاردها دلار» هزینه «خدمات» نوشته شده است؟
احساسات شکست خوردگی مدتها پیش در غرب نیز ظاهر شده است. رئیس کمیته پارلمانی جمهوری چک در امور خارجه و وزیر سابق امور خارجه این کشور لوبومیر زائورالک پیش از این گفته بود که تصمیم ناتو برای مداخله در جنگ افغانستان همراه با جنگ در عراق، تبدیل به یکی از بدترین اشتباهات غرب شده است و در حال حاضر نیاز به فکر در مورد پایان عملیات طولانی و بازگشت نیروهای نظامی میباشد.
این سیاستمدار اهل چک گفت: "شرایط بهتر از این نخواهد شد، ما آنطور که قبلا قصد انجام آن را داشتیم، قادر به تشکیل نیروهای افغان در آنجا نیستیم. اکنون منابع زیادی را در آنجا هدر دادهایم. عملیات در افغانستان یک اشتباه بود."
در عین حال، نشریه آمریکایی Standard Weekly اخیرا مقالهای با عنوان بسیار شفاف منتشر کرد: "جنگ افغانستان پایان یافته است. ما شکست خوردهایم". با این وجود، این مقاله می گوید که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، قصد دارد نیروهای خود را به عقب براند، اما این در عمل اتفاق نیفتاده است و دلیل آن به طور کامل در روح سیاست خارجی آمریکا میباشد.
هر نوع احساساتی در کشورهای ناتو پیدا شود، ناشی از دستورات واشنگتن میباشد و در آنجا شمار قربانیان برای دستیابی به " هدف والا" مطرح نمیباشد. بله، و ترامپ، همانطور که در عمل نشان میدهد، به ندرت میتواند به طور قابل توجهی بر روند سیاستهای خارجی تاثیر گذارد.
افغانستان برای ایالات متحده در حکم چیست؟ این کشور یک پرچمدار آمریکایی در منطقه بوده و برای آن بسیار سودآور است. واشنگتن با حفظ یک جمهوری واحد تحت کنترل اصلی خود، تمام منطقه آسیای مرکزی را بی ثبات ساخته که شامل کشورهایی چون پاکستان، ترکمنستان، ایران، تاجیکستان و ازبکستان است. بنابراین، در بلندمدت، افغانستان می تواند در بازار انرژی به یک دولت استراتژیک تبدیل شود، اما دموکراتهای اصلی جهان طرحهای دیگری برای آن دارند.
پورتال شناخته شده اینترنتی ZeroHedge(وب سایتی به زبان انگلیسی اختصاص یافته به بررسی سیستم اقتصادی بین المللی) مینویسد "دستیابی به یک افغانستان صلح آمیز به رهبری یک واحد مرکزی، در اهداف ایالات متحده در این کشور بعید به نظر میرسد. ایالات متحده دوست دارد خود را مهمترین کشور برای صلح در افغانستان پندارد، در حالی که در حقیقت آنها مانع اصلی صلح در این کشور هستند. برای ادامه سیاست خارجی آمریکا، افغانستان باید در هرج و مرج باقی بماند. "
جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا، با الهام از این انگیزههای نامعلوم تصمیم گرفت که نیروی نظامی آمریکایی را در این کشور به چندین هزار تن گسترش دهد. همه اینها به سختی یک "عملیات حفظ صلح" نامیده شده، و در عین حال، تهدید دیگری برای کشور به وجود آورد.
خاورمیانه دوم
سازمان تروریستی "دولت اسلامی" یک پروژه برای حمله رعدآسا برای سرنگونی دولت بشار اسد در سوریه بود، اما این طرح شکست خورد. اما پس از آن، داعش فعالیتهای خود را در عراق تشدید کرد و سازمان خود را از پروژههای محلی به یک سازمان جهانی تبدیل کرد که متمرکز بر پوشش کل جهان اسلام بود.
دولت اسلامی در حال حاضر، با داشتن تعداد زیادی از شبکهها، که شامل بسیاری از رادیکالها و شبه نظامیان از دیگر جناحها، موفق به استقرار در افغانستان شده است. در حال حاضر از اینجا، "طاعون سیاه" به نفع حامیان غربی میتواند به تمام کشورهای همسایه گسترش یابد و آسیای مرکزی را به یک خاورمیانه جدید تبدیل کند.
رئیس مرکز تحلیلی روابط بین الملل دانشگاه دولتی مسکو آندری کازانتسِف در مورد این وضعیت گفت: "داعش واقعا تهدید بزرگی برای کشورهای پسا-شوروی، آسیای مرکزی و قفقاز است؛ به ویژه که تعداد زیادی از مردم کشورهای مختلف این مناطق در صفوف آن در حال مبارزه هستند. آنها میتوانند به وطن خود بازگردند و دیدگاههای افراط گرای خود و استخدام تروریستها را گسترش داده یا حتی بدتر کنند ، رهبری داعش میتواند از آنها برای انجام اقدامات تروریستی در وطنشان استفاده کند ".
از جمله، نشریه ترکیهای Türkiye می نویسد: "سازمان تروریستی داعش، که در عراق و سوریه قرار دارد، ظاهرا افغانستان را به عنوان مرکز جدید خود انتخاب کرده است. افغانستان که در آن مشخص نیست چه کسی با ک بر سر چه در حال جنگ است، این دقیقا همان چیزی است که سازمان تروریستی نیاز دارد. "
این همترازی برای صلحبانان آمریکایی بسیار خوشایند خواهد بود، زیرا این امر به آنها اجازه خواهد داد تا در منطقه مستقر شوند و حتی نیروهای نظامی را به سطح بالاتری گسترش دهند. البته، این امر صلح را به ارمغان نخواهد آورد، اما واشنگتن به آن نیازی هم ندارد.
چه کسی "غریق" را نجات خواهد داد؟
سالهای جنگ و محرومیت، در واقع، چیزهای بسیاری به انسان آموزش میدهد و افغانستان مدتهاست که از نزدیکی به نیروهای آمریکایی ناراحت است. به عنوان مثال، عطااله واحدیار، نماینده حزب اسلامی افغانستان در اواخر ماه اکتبر گفت که کشورش نمیتواند با طرح پنج ساله دست نشانده آمریکایی به عنوان رئیس جمهور دوام بیاورد، بنابراین کابل باید در آستانه انتخابات تعامل با طرف روسیه را تقویت کند.
واحدیار، با افزودن این مطلب که اهمیت این موقعیت در آن است که جمهوری در دوره گذار و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری میباشد، اطمینان داد که امروز روسیه فرصتی عالی برای تقویت تعامل خود با افغانستان دارد که تمام نیروهای افغان از آن استقبال خواهند کرد، زیرا این امر موجب ایجاد یک وزنه بر علیه آمریکایی ها خواهد شد.
شایان ذکر است که بهار گذشته، چین و روسیه روند صلح در کابل را آغاز کردند که قرار بود مذاکرات میان دولت مرکزی و طالبان را تسهیل کند. در نهایت این میتواند منجر به آتش بس، پایان دادن به خشونت و تخریب شود. فقط واشنگتن است که در جلوی این مسیر قرار گرفته است و با آگاهی کامل از اینکه مسیر توسعه اقتصادی و احیای استقلال، افغانستان را از «دموکراسی» دور می کند، یعنی این امر، ایالات متحده را از اهرم نفوذی خود محروم خواهد کرد.
انتهای پیام/