پناهیان: برخی برنامههای تلویزیون با تفکر غربی ساخته میشود و خبری از رسالت انقلابی و دینی نیست + فیلم
استاد حوزه و دانشگاه گفت: یادمان نمیرود که صداوسیما را حضرت امام(ره) بهمثابه انتقالدهنده صدای انقلاب و اسلام به ملتهای دنیا دانستند اما بههرجهتی این اتفاق در صداوسیما نیفتاد؛ نظام ارزشی ما جای خودش را به الگوهای رسانهای غرب داده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، حیاء و عفاف دو کلیدواژه بااهمیتی هستند که روزگاری از جایگاه ویژهای در جامعه برخوردار بودند اما این روزها در مظلومیت و مهجوریت بهسرمیبرد. در این مسیر رسانه بسیار مؤثر بوده و فضای رهای مجازی این بسترها را بهسرعت در جامعه بسط و گسترش داده است. تلویزیون همیشه پیشقراول دغدغههای انقلابی و اسلامی جامعه ایرانی بوده ولی در طیف برنامهسازی و استفاده از جلوههای بصری و تبلیغی کمتر به این عناصر توجه میشود، در سینما که شاهد بمباران حیاء، عفاف و ارزشهای انسانی و اسلامی هستیم و تلویزیون هم قدری نگرانکننده در این مسیر قدم برمیدارد؛ البته در برخی مواقع سعی کرده با تصمیماتی که اتخاذ میکند جلوی بیادبی، بیحیایی و بیعفتی رسانهای را بگیرد اما چقدر موفق بوده و چه عواملی دست به دست هم داده توجه رسانهای صداوسیما به مقوله حیاء و عفت کمتر شود را حجتالاسلام احمد پناهیان پژوهشگر و مدرس حوزه و دانشگاه مورد بررسی قرار داده است. صراحت لهجه و موشکافی مسائل از ویژگیهای سخنان ایشان و راهاندازی موسسه تحقیقاتی علمی رهپویان شهدا و نیز مؤسسه فرهنگی فخر الائمه(ع) از اقدامات وی است.
مشروح این گپوگفت را در ادامه میخوانید:
گفتگوی تسنیم با حجتالاسلام احمد پناهیان استاد حوزه و دانشگاه
قرآن کریم جریان "عفاف و حجاب" را یک جایگاه مبنایی میداند
* بهعنوان مقدمه بحث بفرمایید حیاء و عفت در دین اسلام چه جایگاهی دارند؟
در متون روایی و برخی از آیات قرآن به جریان "عفاف و حیاء" بهطور مستقیم و صریح اشاره شده است. چون این جایگاه یک جایگاه مبنایی است، به این معنا که بسیاری از جایگاههای دیگر از قوام این جایگاه بهره میگیرند؛ از این جهت یک اصل، بنیه و ریشه بهحساب میآید. بالاخره وقتی خداوند متعال از انسان بهعنوان یک موجود برتر یاد میکند و او را شایسته بزرگ انگاشتن و تعظیم کردن میداند، در آیه 70 سوره اسراء خداوند میفرماید: «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِیآدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا». وقتی فرزندان آدم مخلوقاتی هستند که قابل ستایشند، معظم و مکرمند، یا بهتعبیر فارسی، بزرگوار و بزرگمنشاند، باید یک طوری از این عظمت، پاکی و طهارت صیانت شود.
آنچه در وجود انسان بهعنوان ارزش اصلی وجود دارد به روح و درون انسانی یعنی "قلب و جان" برمیگردد. حیاء و عفاف دو عنصری است که در برخی از موقعیتها توأمان شکل پیدا میکنند؛ چرا که مستقیماً به روح و جان انسانها مرتبط میشوند. از طرفی خلق و تأثیر بیرونی آن نیز از این اصل تبعیت میکند. امام صادق(ع) میفرمایند: (القلب حرم الله، فلاتسکن حرم الله غیر الله) قلب اصلاً حرم خداست، شما در حرم خدا غیر از خدا را ساکن نکنید. حیاء و عفاف میآیند این حریم را از آلودگیها، پیرایههای نادرست و نامبارک حفظ میکنند.
حیا به خانواده اصالت میبخشد
بنای خانواده یکی از آن بخشهایی است که حیاء و عفاف در آن تأثیر مستقیم دارد. رسول خدا(ص) میفرمایند: «مابنی بناء فیالإسلام أحب إلىالله منالتزویج» هیچ بنایی نزد خداوند محبوبتر از بنای خانواده نیست. آنچه این بنای خانواده را صیانت میکند و از همهجهت معنوی، فکری و فیزیکی تعالی میبخشد، آنچه بنای اصیل خانواده را حفظ میکند این گوهر حیاست. اگر در روایات ما حیاء را جزو جنود عقل دانستند به همین جهت است. حیاء در وجود انسان همچون یک جُندی و محافظ عمل میکند. اگر فردی از این ویژگی و شاخصه مهم بینصیب بود آن وقت هر اتفاقی برای ذهن، رفتار و قلب انسان میافتد. یک جملهای را امام رضا(ع) درباره حیاء و عفاف دارند: «اگر حیاء نداشته باشید دیگر هر کاری خواستید انجام بدهید، یعنی آنچه فرد را در همه شرایط حفظ میکند این بستر حیاست» یعنی در واقع اگر فردی از حیاء تهی باشد نهتنها یک بخشی از فضائل را ندارد بلکه از دامنه فضائل دور میشود، یا بهعبارت دیگر اگر کسی حیاء نداشت دیگر هر خصلت خوب دیگری داشته باشد فایدهای ندارد. این نگاه نگاه عجیب و قابل تأملی است.
امام(ره) فرمودند ما در نظام اسلامی بهدنبال تحقق "إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ" هستیم
یا اینکه همینطور در روایات داریم، کسی که حیاء ندارد از ایمان تهیاست. ایمان بهعنوان مبنا و پایه اگر در وجود آدمی نباشد، انسان بدون فضیلت خواهد بود، چرا که بهواسطه گوهر ایمان، آدمی میتواند به تعالی و رشد برسد. من یادم میآید یک صحبتی را حضرت امام(ره) میفرمودند که این صحبت خیلی در رسانه منتشر نشد. ایشان میفرمودند "آن خطابی که خداوند به پیامبر اکرم(ص) داشتند که در آیه 10 سوره فتح آمده است: «إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَى نَفْسِهِ»، ما حکومت اسلامی تشکیل دادیم که مورد این خطاب قرار بگیریم". یعنی کسانی که "یا رسول الله" با تو بهعنوان رهبر جامعه اسلامی بیعت کردند، در واقع فقط خداوند را برای سرپرستی و حاکمیت پذیرفتند. امام(ره) فرمودند "ما در نظام اسلامی بهدنبال این مقصد هستیم". ولایتفقیه و حاکمیت دینی در این مملکت در جایگاه رسول خدا نشسته است. بیعت با ولیفقیه و حاکم جمهوری اسلامی یعنی بیعت با رسول خدا(ص). جالب است که بیش از دو دهه بعد، مقام معظم رهبری در دانشگاه امام حسین(ع) این آیه را تکرار کردند، یعنی اساس و بنیان نظام اسلامی حاکمیتمان بر این است که آنچه اراده خدا هست تحقق پیدا کند. ممکن است در شکل و اجرا برخی پایبند نباشند ولی بنایمان همین است، یعنی بنای ما در جمهوری اسلامی خصوصاً در مقوله حیاء و عفاف این است که به این موضوع، یک نگاه زیرساختی برای تربیت جامعه داشته باشیم.
*چون بعضاً مطرح میکنند که این حیاء جلوی آزادی را میگیرد؛ به همین خاطر احساس میکنیم که تبیین مقوله حیاء و آزادی یک بحث طلبگی میطلبد، که حیاء تا کجا مانع آزادی میشود یا حیاء کلاً مانع آزادی میشود؟ یا حیاء و آزادی در تقابل یکدیگرند یا این دو کنار هم هستند؛ نظر شما چیست؟
ما وقتی از آزادی سخن میگوییم یعنی ارادهات محدودیتی برای رسیدن به مقصد، مانع ایجاد نکند؛ در واقع آزاد و رها باشد، چرا که در دین اسلام مقصد مشخص است «وَمَاخَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» خداوند میفرمایند "من تو را آفریدم برای بندگی..."، حالا فرم بندگی با همه قالبهایش چه فردی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و چه خانوادگی و غیرخانوادگی؛ در همه بسترهای بندگی رخ میدهد، مهم این است که آدمی در این مسیر رشد پیدا کند و از آنجایی که موجودیت آدمی است بالاتر برود. این اتفاق زمانی رقم میخورد که آدمی آزادی عمل داشته باشد تا بتواند به طریق اوج و ارتقاء دست یابد، به همینخاطر خداوند متعال در بدو آفرینش، جبر مطلق نکرد و اختیار مطلق هم نداد تا بتواند انسان آزادانه تصمیم بگیرد، پیش برود و خودش را به مقصد برساند.
حیاء نمیگذارد حصر اعتقادات و اندیشهها بر بشر تحمیل شود
خداوند در جایی دیگر فرمودند: «من ایمان و آنچه متعلقات ایمان است در دل شما محبوب قرار دادم». بهخاطر اینکه بعضی در مورد اسلام طوری صحبت میکنند که انگار اسلام یک چیزی است به آدمی پیوند خورده است. آنچه در حقیقت وجودی انسان است به این اسلام میگویند. امیرالمومنین(ع) میفرماید «اصلاً حیات نیست مگر بهواسطه دین»؛ این مقدرات الهی است. بشر با مفاهیم ایمانی، انسانی ــ اسلامی و توحیدی به یک هماهنگی فطری میرسد حالا برخی با عناد و غرضورزی این طبیعت بشری را زیر سؤال میبرند. جالب است که آدمی برای رسیدن به رشد باید افکار و اندیشهها را توسعه بدهد تا قدرت جولان افکار داشته باشد. جامعهای که از حیاء تهی شد جامعهای که بهسمت بیعفتی و بیحیایی سوق پیدا کرد این انسان در این جامعه، محدود و محصور خواستههای پَست وارداتی میشود. حتی در مصاحبههای رسانههای بیرونی هم نگاه کنید وقتی درباره نخستین پردهدری افراد گزارشی تهیه میکنند جملگی اعتقاد دارند برای اولین بار که از حالت پاکی و عصمت دوران کودکی و نوجوانی خارج شدند حالت بدی داشتهاند. این اتفاق نشان میدهد وقتی پردههای حیاء و عفاف کنار میروند انسان دارای یک محدودیت و حصر غیرقابل تحمل و منفوری میشود. اتفاقاً حیاء نمیگذارد این حصر بر بشر تحمیل شود؛ در این صورت چرا باید با نگاه کردن به مظاهر بیعفتی و بیحیایی در جامعه قلبها رنجور بشوند؟
دشمنان با زرقوبرقهای رسانهای، "فکر، قلب و چشم" جوانان را هدف گرفتهاند
حضرت علی(ع) میفرمایند «القلب مصحفالفکر؛ القلب مصحفالبصر.»، قلب صفحه فکر است؛ قلب صفحه چشم است. اتفاقی که امروز در جهان میافتد، چنین اتفاقی است، یعنی چنانچه میبینید فکر میکنید در روحتان اثر میگذارد قطعاً در روحتان نیز این تأثیرگذاری را دارد. خوب ببینید و خوبی ببینید در قلبتان اثر میگذارد؛ بد و بدی ببینید نیز در روحتان اثر میگذارد، چرا که قلب متأثر از نگاه و فکر است. حقیقتاً به هر چیزی شما اندیشه کنید در قلبتان و روحتان نقش میبندد. امروز ابردشمنان ما با زرقو برقهای رسانهایشان در فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای همین دو نقطه "فکر، قلب و چشم" جوانان را هدف گرفتهاند. به چشم این بشر چیزهایی را میرسانند که پرده حیایشان کنار برود و برایشان بیارزشیها عادی شود، در این حال که اندیشههای بیحیایی به اوج خودشان میرسند دچار آزادیهای کاذب میشوند. برخی میگویند "ما این چیزها را میبینیم تأثیری ندارد" اما نمیدانند که بهمرور زمان نسبت به کمال، ارزش و خوبی، کمکم بیمیل میشوند.
بیحیایی آزادی را کاملاً محدود میکند
حضرت علی(ع) روایت آخرالزمانی دارند که میفرمایند: «آخرالزمان، جوانها قول بدهند قلبشان دچار قساوت نشود، من قول میدهم بهشت کنار من باشند.»، اینجا نشان میدهد که چقدر این موضوع در آخرالزمان برای سلامت قلب اهمیت دارد. حیاء و عفاف سرباز عقل است که قلب را محافظت کند. وقتی مجموعه دستوراتی که به حیاء و عفاف مربوط است؛ حیاء در نوشتار، حیاء در تصویر، حیاء در گفتار، حیاء در همه میادین، مجموعه اینها بر قلب تأثیر مستقیم میگذارد و وقتی قلب کسی آسیب دید این انسان دیگر نمیتواند روز راحت و خوشی داشته باشد؛ چون قلب مثل رأس در بدن است. سر وقتی آزرده یا دچار بیماری و مشکل میشود، تمام اعضاء و جوارح انسان را دچار مشکل میکند. اگر الآن مستقیماً اسرائیلیها بهسراغ بیعفت کردن جامعه شیعی خصوصاً ایران میروند، به موساد این مأموریت را دادهاند که مجموعه محکم اعتقادی، فکری و رفتاری تشیع را نابود کنند؛ معتقدند که وقتی حیاء را از کانون خانوادهها بگیرند تربیت رخ نخواهد داد، چون اولین گام تربیت در کانون خانوادهها، ادب است. هر دفعه هم یک زرقوبرق جدیدی را به دامنه رسانهایشان اضافه میکنند، چون میخواهند جلوی پرواز و آزادی را بگیرند. بیحیایی آزادی را کاملاً محدود میکند. کسانی که از این تفکر غربی تبعیت میکنند چطوری میتوانند آزاده باشند که تفکر غربی فریاد بردگی را سر میدهد.
ادب فرآیند حفظ ارزشهای حیاء و عفاف در جامعه است
*این یک امر فردی است که من دوست دارم چه بپوشم و چگونه رفتار کنم. این امر فردی چگونه میتواند در امور اجتماعی تأثیر بگذارد؟
مسائل خیلی جزئی در زندگی بشری تأثیر کلان اجتماعی دارند. شما ترافیک و ساخت یک آپارتمان را درنظر بگیرید دارای شرایطی است که مانع آزادی و ناراحتی دیگران نشود. مسائل خیلی جزئی زندگی آنقدر تأثیر از بیرون میگیرد بعد چطور ممکن است یک مسئله مبنایی و اصولی در زندگی فردی و اجتماعی تأثیری نداشته باشد؟ سلامت قلب و روح و این صیانت از سلامت قلب و روح در یک جامعه اتفاق نمیافتد مگر اینکه حیاء و عفاف در جامعه حاکم باشد. چطور ممکن است این نگاهها و افکار و کلمات در یک جامعه تأثیر نگذارد؟ اسلام به ما میگوید یک چیزی که قیامت همه فرزندان از پدر و مادرها بازخواست میکنند نوع تربیتشان است. خدایا، پدر و مادر ما بر گردن ما حقی داشت و ما هم بر گردن آنها حقی داریم. اگر این حق را پدر و مادر نسبت به فرزندانش ادا کرده بود مرخص است وگرنه آنجا باید بایستد و پاسخ بدهد.
در جامعه مؤمنانه هیچ کسی به خودش اجازه بیحیایی نمیدهد
رساله حقوق امام سجاد(ع) هم اشاره دارد که اولین گام این تربیت، ادب است. قبل از فراگیری توحید، انسان باید تربیت شود؛ چرا که ادب فرآیند حفظ ارزشهای حیاء و عفاف در جامعه است. ادب در کلام، ادب در رفتار و گفتار، ادب در اندیشه؛ درست فکر کنید و سوء ظن نداشته باشید. این انسان اگر بناست در زندگی فردیاش رشد پیداکند در اجتماع باید به تکامل برسد. نباید انسانها در رشد و تعالی مزاحم همدیگر بشوند. وقتی که من حیاء را کنار گذاشتم بیعفت وارد جامعه شدم حدود را رعایت نکردم؛ در واقع ارزشهای انسانی پایمال میشوند. وقتی من در بیرون، انسانها را حقیرشده شهوت ببینم نگاهم به انسان تغییر میکند، من دیگر نمیتوانم رشد پیدا کنم. اما در جامعهای که مصادیق رشد دارد مسیر رشد و نمو تداوم مییابد، چرا که در دوران دفاع مقدس مشکلات اجتماعی ما در فضای عنصر حیاء، عفاف، حجاب و موسیقیهای آزاردهنده، کمتر بود؛ شاید یکی از دلایل آن به فضای مجازی برمیگشت. اما یادمان نرود که این جوانان بعد از طاغوت آمده بودند اوضاع فساد ما آن موقع بدتر از اجتماع امروز بود.
انقلاب اسلامی یک مدل زندگی مؤمنانهای را برای مردم ترویج داد. مردم این مدل و سبک زندگی ایمانی را از امام(ره) پذیرفتند. وقتی مردم این رویشهای انقلاب را که در دفاع مقدس حماسهآفرینی میکردند در کوچه و بازار میدیدند یک نوع عرضه الگوی مناسب بود که جامعه دوست داشت راه و روش این حماسهآفرینان را برگزیند. وقتی از خانوادههای شهدا هم بپرسید میگویند "این بچه ما با همه فرق داشت". امیرالمؤمنین(ع) میفرمودند «یک نوع زندگی متعالی زندگی همراه با جهاد و شهادت است». وقتی در جامعهای یک عده مؤمنانه و زیبا زندگی میکنند هیچکسی به خودش اجازه نمیدهد پرده حیاء و عفاف را پاره کند.
باید ببینیم عناصر رسانهملی در کجا تربیت شدهاند
*سرمنشأ این اتفاقات رسانه است. خود رسانه ملی یک تأکیدی بر حفظ حریم داشت ولی رویکرد ترویجی پوشش و حیاء هم از منظر رهبری و هم از نظر محتوای تولیدی نازل شده است. اینکه شما به بحث اسرائیل اشاره کردید و بمباران دشمن از طریق ماهواره و فضای مجازی، به تلویزیون هم رسوخ کرده است. چه عواملی باعث شده این اتفاقات بیفتد؟
یکی از عوامل مهم در این موضوع به تربیت درست نیروها، برمیگردد که عناصر رسانه ملی هستند باید ببینید در کجا تربیت میشوند و از کجا جذب میشوند، سپس وارد مجموعه هنر میشوند؛ چون بالاخره هنر در این سطح یک امر وارداتی است. ما در خیلی از رشتهها صاحب سبک هستیم، مثلاً در نقاشی، صنایعدستی، نغمه، آوا، و برخی از رشتههای موسیقی... اما در رسانه ملی یعنی هنر در این سطح حرفهای نمایشی، عمدتاً وارداتی است. متأسفانه الآن کمتر در جامعه ما از تئاتر سنتی و اصیل خبری است، بیشتر همه تبدیل به کارهای نازل سینمایی شده است.
بهترین رسانه از آن اسلام است
یادم نمیرود یک جوان باانگیزهای در دهه 60 که تازه از جبهه آمده بود به من میگفت که "احساس خطر کردم و فکر میکنم در صداوسیما مثمرثمر باشم". اما من به آن شخص گفتم که "این عرصه، عرصهای نیست که در برخی از مراحل آن راهی به جایی ببرید". همان هم شد و بعد از مدتی برخی از روحیات، گفتار و تولیدات هنری و فرهنگی آن شخص تحت تأثیر دوران دانشجوییاش در صداوسیما، تولید شد. بچههای مقید باید وارد این عرصههای رسانهای بشوند اما پیش از آن نیاز به یک پالایشی دارد تا در جریان رسانهای به یک تولید اندیشه رسانه اسلامی برسد.
میپرسند "اسلام مگر رسانه دارد؟"، بله. بهترین رسانه از آن اسلام است و خداوند بهترین، کاملترین و برترین انسانها را برای این پیامرسانی برمیگزیند، بعد آنها را تحت سختترین امتحانها قرار میدهد تا رسالت تبلیغ و پیامرسانی بهدرستی انجام شود. جالب است که یک یهودی از امیرالمؤمنین(ع) سؤال میکند که "قبل از رسیدن به امامت شما امتحان شدهاید؟ چون شنیدهایم پیامآوران آخرالزمانی اوصیای الهی هستند و امتحان میشوند". امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: "من هفت بار در زمان حیات پیامبر و هفت بار بعد از زمان حیات ایشان این امتحانها را پشت سر گذاشتم". اساساً کار این انبیاء و اولیاء، یک کار رسانهای بودهاست. خداوند برای فرستادگانش تنبیه و توبیخ هم درنظر گرفته، حتی خداوند به حضرت ایوب(ع) میفرماید: «میدانی چرا آنقدر در طول تاریخ مصیبت دیدهای؟! بهخاطر اینکه با مستکبر وقتی روبهرو شدی آنجایی که نباید، سست صحبت میکردی».
تولیدات انقلابی بهمعنای رسانه انقلاب و اسلام به منصه ظهور نرسید
حضرت امام(ره) اوایل انقلاب فرمودند: "صداوسیما باید صدای انقلاب و اسلام را به همه ملتهای دنیا برساند؛ پیام تفکر، تمدن و فرهنگ متعالی". بهنظر من در صداوسیما اتفاقی که بایستی بیفتد، نیفتاد؛ بهچهجهتی؟ باید خودشان پاسخ بدهند. عناصر انقلابی ما به صداوسیما رفتند و هستند ولی تولیدات انقلابی بهمعنای رسانه انقلاب و اسلام را شاهد نبودیم. رسانه باید معالم خودش را خودش تعریف کند. البته نوآوری، ابتکار و خلاقیت در حوزههای هنر و عرصه رسانه باید صورت بگیرد، بهروز و جهانی هم باشد ولی صددرصد از آلودگیها و آلایندهها باید مبرّا باشد. باید خیلی پاک باشد که پیام پاک انقلاب را انتقال دهد.
در فرهنگ غرب مثلاً در سیاست هالیوودی میگویند باید اثر بیشترین تأثیرگذار را داشته باشد براساس هدف هرچه میخواهد باشد. در تلویزیون میبینید یک برنامه فاخر پخش میشود حالا یا بهمناسبت شهادت یا ولادت ائمهاطهار(ع) یا بنابر تقویم انقلابی، میان برنامه آن اتفاق بدی میافتد؛ یکدفعه با آبوتاب و رنگ و لعاب تبلیغ پوشک بچه با زوم دوربین به یک مناطق بسیار ویژه و خاص روی آنتن میرود، که اگر بچه در اتاق خانه این طور راه برود مصداق بارز بیحیایی است، اینجا در قلب رسانه ملی این نکته منعکسکننده تفکر غربی است.
تلویزیون چرا جایزههای میلیونی یا چندصدمیلیونی میدهد؟
وقتی تفکر غربی حاکم میشود مجریان ما هم سعی میکنند متناسب با این تغییر به برنامههای بدون محدودیتهای ارزشی انسانی نگاه کنند و یک نوع الگوبرداری انجام دهند، نهایتاً یک زرقوبرق خاصی انجام شود وگرنه روحشان همان است. یکدفعه مسابقات آنچنانی میآید که مقام معظم رهبری هم درباره این نوع برنامهها و مسابقات فرمودهاند که «اتفاق خاصی نیفتاده که این نفر باید یک جایزه چند ده میلیونی یا چند صد میلیونی بگیرد». نظام ارزشی این نوع برنامهها کجاست؟ آن مخاطب پای تلویزیون چه احساسی به او دست میدهد؟ میگوید اینها همین طور به ثروت میرسند و سرمایهدار میشوند. قطعاً آن مخاطب دیگر حال و رمق تولید و ایدهپردازی ندارد. این اتفاق یک روحیه رخوت و تنبلی را به جامعه انتقال میدهد. پس در ابتدای راه با نقض جدی تولید اندیشه، فکر و مبنا مواجه هستیم.
صداوسیما فقط کمکاری نکرده، متصدیان امور دینی هم مسئولند
البته همه تقصیر هم گردن رسانه ملی نیست بخشی از این وظیفه متصدیان امور دینی ماست، باید تعریف کنند که چطور در این مسیر گام برداشته شود. مصداق بارز آن ضعف در تعریف ادبیات سیاسی است که جامعه دچار تشتت و تفرق آرا شده است. ما انقلاب کردیم در همه این حوزهها حرف جدید بهمیان بیاوریم، حرف جدیدی که بهمعنای روز و مبنای آن الهی است. دوستان ما در بدنه برنامهسازی برای اینکه برخی از کارها را یاد بگیرند بدون هیچ مانعی مثلاً بسیاری از برنامههای خاص آلوده غرب را ببینند و الگوبرداری کنند، اما شاید ندانند که کمکم برای آن برنامهساز، تهیهکننده و نویسنده خیلی از بیارزشیها، عادی میشود. وقتی یک مجری بر این باور است که به هر قیمتی باید مجری برتر باشد از هر نوع الگوبرداری استفاده میکند. یا در بحث تدوین، جلوههای ویژه و حتی دکور هم از دکورهای مسئلهدار غربی استفاده میشود. مشکل اینجاست که کسی به او نمیگوید "پس رسالت رسانه انقلابی و دینی چه میشود؟"، برخی از کشورهای اسلامی هم نسبت به انتشار برخی از تصاویر، آرایشها، گویشها و رفتارهای صداوسیمای ما گلایه میکنند.
انتهای پیام/*