زنگ خطر برای زبان ملی؛ چرا دانشآموزان ایرانی به فارسی مسلط نیستند؟
استاد دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به نواقص موجود در آموزش زبان فارسی میگوید: اگر این کار درست انجام میگرفت، امروز نیاز نبود نگران باشیم. متأسفانه نوشتههای کتابهای آموزش و پرورش فارسی نیستند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، گمان میکنیم زبان فارسی یاد گرفتنی نیست؛ این باور اکثر خانوادههای ایرانی است. بررسی وضعیت دانشآموزان نشان میدهد که در مقایسه با میزان آموزشهایی که در مدارس برای یادگیری این زبان به کار گرفته میشود، سطح مطلوبی در کسب مهارتهای زبانی ندارند. این در حالی است که اغلب این دانشآموزان به اصرار خانوادههایشان، در یادگیری زبان دوم کوشاتر هستند. وضعیت یادگیری زبان فارسی وقتی بغرنجتر میشود که وضعیت یادگیری فارسی را در میان دانشجویان در رشتههای مختلف از جمله زبان و ادبیات فارسی بررسی کنیم. به گفته کارشناسان، شمار قابل توجهی از دانشجویان حتی پس از فارغالتحصیلی بر تمام مهارتهای زبانی فارسی مسلط نیستند. این موضوع متأسفانه در مورد دانشجویان زبان و ادبیات فارسی هم صدق میکند. دانشجویان این رشته واحدهای مختلفی را طی دست کم چهار سال برای یادگیری تمامی مهارتهای زبانی فارسی میگذرانند، اما پس از فارغالتحصیلی گاه حتی نمیتوانند یک نامه اداری بنویسند. مشکل کجاست؟ در فرهنگ ما ایرانیها که یادگیری زبان دوم را فخر میدانیم اما بر زبان ملیمان تسلط نداریم؟ در نحوه آموزش زبان فارسی به فراگیران این زبان؟ در نبود منابع آموزشی نوین؟ یا... در هر چه باشد، زبان فارسی در میان فرزندان خود غریب است.
حسن ذوالفقاری، استاد دانشگاه، در یادداشتی به بررسی چرایی این موضوع پرداخته است. او در این یادداشت که توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسی منتشر شده است، مینویسد:
یکی از انواع و گونههای نثر معاصر، نثر آموزشی است که در کتب درسی مدارس و دانشگاهها با آن مواجه هستیم. کتابهای آموزشی نقش تعیینکنندهای در سواد زبانی و اصلاح زبان معیار ما دارد. در حقیقت اصلیترین مرجع زبان معیار زبان آموزشی است. در زبان فارسی این زبان بر اثر آمیختن با نثر ترجمه و اغلب ترجمههای نادرست یا بیتوجهی نویسندگان کتب درسی و ناآشنایی آنان با روشهای نویسندگی باعث شده آسیبهای جبرانناپذیر بر نثر آموزشی و معیار وارد آید. آسیب این نوع نثر به طور مستقیم متوجه دانشآموزان و دانشجویان است. زبان آموزشی طی چند دهه اخیر با نویسندگان خوشذوقی چون حسین گل گلاب در گیاهشناسی، پرفسور حسابی در فیزیک،غلامحسین مصاحب در ریاضی را همواری طی کرده و سرمشق خوبی برای شاگردان آنان بوده است. اما در برخی علوم چون پزشکی و در رشتههای فنی عقب مانده است.
اهمیت و روش صحیح آموزش زبان فارسی زمانی محقق میشود که در کتب درسی نثر سالم باشد و فراگیر نوشتههای معیار زبانی را ببیند. اگر دانشآموز و دانشجو، متون زبانی درست فارسی را بخواند گویا که اصول درستنویسی را غیر مستقیم به او یاد دادهایم. نیاز نیست به دانشآموز ابتدایی اصول دستور را آموزش بدهیم، همین که درست بنویسیم تا انها درست بخوانند و درست یاد بگیرند، از ترویج غلطنویسی جلوگیری میشود. این درست نوشتن در ذهن دانشآموز به یک قانون درست تبدیل خواهد شد.
درستنویسی باید در تمام مقاطع و به خصوص عمیقتر در دبیرستانها آموزش داده شود. پاکیزهسازی زبان کار راحتی نیست که به سادگی انجام شود؛ باید قبل از آموزش، این نگرش ایجاد شده باشد. به خصوص در میان برنامهریزان درسی و مؤلفان کتب آموزشی حساسیت مسئله جاافتاده باشد.
به گفته ذوالفقاری؛ در آموزش و پرورش سالانه 130 میلیون کتاب درسی منتشر میشود و در آموزش عالی نیز هزاران کتاب در رشتههای مختلف نوشته میشود. به این تعداد صدها نشریه را هم بیفزایید. فراگیران باید زبان درست را از طریق همین کتابها یاد بگیرند. اگر این کار درست انجام میگرفت، امروز نیاز نبود نگران باشیم. متأسفانه نوشتههای کتابهای آموزش و پرورش فارسی نیستند؛ جملههای طولانی، نحو اشتباه، ابهام، کاربردهای نادرست زبانی، عامیانهنویسی، غلطهای نگارشی و رسمالخط متفاوت و دهها عیب دیگر دیده میشود. ناهماهنگی اصلاحات علمی را هم بر آن بیفزایید؛ چنانکه در متن یک کتاب برای یک مفهوم سه اصطلاح به کار رفته است(آنتیبادی از انگلیسی، آنتیکور از فرانسه و پادتن از فارسی).
استاد دکتر شهیدی نخست در سال 1349 در مقاله «روش آموختن زبان فارسی را تغییر دهید» به آموزش زبان فارسی در دورههای مختلف تحصیلی پرداخته، مواردی که باید در این دورهها آموخته شود و نیز ایرادهای آنها اعم از پیچیدگی عبارات، تعقید در لفظ و معنی، کهنگی مضمون و عدم تناسب مطالب پرداخته است. وی علاوه بر این در مقاله «زبان و ادبیات فارسی را دریابید» در سال 1352 نیز در مورد نحوه آموزش زبان و ادبیات فارسی داد سخن درداده و اصلیترین ویژگی زبان آموزشی را در سادگی دانسته است. در سال 1365 در مورد آموزش زبان فارسی به دانشآموزان رشتههای غیر ادبی در مقاله «مشکلات زبان فارسی در حال و آینده» اصولی پیشنهاد کرده که مهمترین آن سادگی زبان است.
کتابهای آموزشی را باید کارشناسان ورزیده و آشنا به زبان فارسی روزآمد کنند. چه بسا لازم باشد مطالب علمی پس از تألیف، از نو به کمک نویسندگان مجرب کودک و نوجوان بازنویسی شود. در این صورت باید فرهنگهای جامع آموزشی تهیه شود که حاوی واژگان پایه دانشآموزان باشد. گاه دیده میشود تنها تفاوت طرح مبحثی علمی در ابتدایی و دبیرستان فقط خلاصهسازی و حجم است نه تفاوت زبان و نوع بیان.
از این مقالات و تذکرات معلوم میشود اصلیترین عنصر زبان آموزشی سادگی زبان است. نوشته ساده به سادگی قابل فهم است؛ زبانی صمیمی و نزدیک به زبان گفتار دارد؛ از واژگان دشوار و غیر قابل فهم در آن استفاده نشده است؛ جملهها کوتاه و رواناند؛ عبارتهای زائد و بینقش در آن دیده نمیشود. سادهنویسی گاه مربوط به لفظ است؛ یعنی نوع انتخاب واژگان، عبارتهای و گاه مربوط به معنا؛ چنانکه به گونهای بنویسیم که به سهولت و آسانی قابل فهم همگان باشد. انسجام، روانی، خوشآهنگی، دلنوازی و سلامت ویژگیهای یک نوشته ساده آموزشی است که البته همگی مربوط به محتوا و معنای نوشته است. سادهنویسی با عامیانهنویسی، ابتذال، سادهانگاری، تسامح و سهلانگاری در نوشتن تفاوت دارد. ممکن است نثری در کمال هنر و اوج زیبایی؛ ساده و قابل فهم باشد.
نویسنده این مقاله در ادامه به برخی از ملاکهای سادهنویسی اشاره کرده و استفاده از کلمات، جملهها و متنهای کوتاه، پرهیز از ابهام، کلیگویی و پیچیدهنویسی، حفظ انسجام درونی نوشته، دقت در انتخاب واژه، صداقت و صمیمیت در نوشته، نزدیکی به زبان گفتار و ... را از جمله این ملاکها میداند.
انتهای پیام/