یادداشت | باز هم سایه جنگ سرد بر روابط روسیه و آمریکا
رئیسجمهور آمریکا با اعلام تصمیمش مبنی بر خروج از از پیمان منع تسلیحات میانبرد هستهای، بار دیگر سایه جنگ سرد را بر سر روابط روسیه و آمریکا و سراسر اروپا گسترانید.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده اعلام کرده که کشورش از پیمان منع تسلیحات میانبرد هستهای (INF) خارج میشود. پس از توافق آب و هوایی پاریس و برجام، این سومین توافق در سطح بینالمللی است که رئیس دولت آمریکا قصد خروج از آن را دارد.
پیمان منع تسلیحات میانبرد هستهای در سال 1987 بین رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت آمریکا و میخائیل گورباچف، رهبر شوروی سابق مورد مذاکره قرار گرفته بود. هدف از این پیمان، برچیدن موشکهای میانبرد و کوتاهبرد هستهای از اروپا بود.
رئیسجمهور آمریکا گفته که روسها به تعهدات خود ذیل این پیمان پایبند نبودهاند و علت خروج واشنگتن از آن همین است. آمریکاییها ادعا میکنند که روسیه یک سیستم موشکی زمین به زمین ایجاد کرده که میتواند در زمان کوتاهی به اروپا حمله کند و ایجاد چنین سیستمی در تعارض با پیمان مزبور است. روسها همواره این ادعای طرف آمریکایی را رد کردهاند.
سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه پس از اعلام خروج واشنگتن از پیمان منع تسلیحات میانبرد هستهای این اقدام دولت آمریکا را خطرناک توصیف کرد که میتواند به «پاسخ فنی نظامی» از سوی مسکو منجر شود. کرملین هم هشدار داده که در صورت استقرار موشکهای میانبرد توسط آمریکا در اروپا، روسیه دست به مقابله به مثل خواهد زد.
ریشه انعقاد INF به یکی از بحرانهای جنگ سرد باز میگردد، آنگاه که اتحاد جماهیر شوروی اقدام به استقرار 400 فروند موشک میانبرد هستهای کرد که قابلیت هدف قرار دادن اروپا را داشتند، واشنگتن نیز با استقرار موشکهای خود در اروپا به این اقدام شوروی پاسخ داد. پس از این بود که فعالان ضد جنگ اروپایی لب به اعتراض گشودند و از اینکه قاره آنها به یک میدان جنگ هستهای بدل شود، ابراز نگرانی کردند. غالب این اعتراضات در دهه 1980 میلادی در انگلستان و شهر بن، پایتخت آلمان غربی صورت پذیرفت. این روند سرانجام به INF انجامید که اکنون 31 سال عمر دارد.
در اروپا، اعلام ترامپ در خروج از توافق مزبور (که هنوز رسما اعلام نشده و پس از اعلام رسمی، 6 ماه بهطول میانجامد)، واکنشهای متفاوتی از پی داشت. «گاوین ویلیامسون»، وزیر دفاع بریتانیا به حمایت از تصمیم ترامپ پرداخت و مدعی شد که روسیه در حال نقض INF است. از سوی دیگر، هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان به ایالات متحده هشدار داد که به عواقب تصمیم خود فکر کند. امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه هم در گفتوگوی تلفنی با رئیسجمهور آمریکا از اهمیت INF برای اروپا سخن گفته و بر حفظ آن تاکید کرده است. چینیها هم از تصمیم دونالد ترامپ انتقاد کردهاند. «هوا چینگ»، سخنگوی وزارت خارجه چین هشدار داده که خروج ایالات متحده از پیمان منع تسلیحات میانبرد هستهای، اشتباه است.
* سایه جنگ سرد بر فراز اروپا
پیمان منع تسلیحات میانبرد هستهای، یک نشانه بود؛ نشانهای از رو به افول گذاشتن جنگ سرد در سالهای پایانی دهه 1980. در آن سالها، اتحاد جماهیر شوروی با برنامههای اصلاحات اقتصادی و سیاسی گورباچف و فشارهای خارجی، رو به افول میرفت و چیزی تا فروپاشی آن و خروج نظم بینالمللی از شکل دوقطبی، نمانده بود. حال باید دید فروپاشی این پیمان را – که البته هنوز قطعی نیست – چگونه میتوان تعبیر و تفسیر کرد؟
«الکسی پوشکوف»، عضو پارلمان روسیه در خصوص تصمیم اخیر رئیسجمهور ایالات متحده میگوید: «خطر آنجاست که ایالات متحده جهان را به سوی یک بحران موشکی دیگر، نظیر بحران موشکی کوبا پیش میبرد.»
وی در گفتوگو با خبرگزاری تاس میافزاید: «در گذشته [و با وجود INF] خوششانس بودیم که توانستیم از تبادل حملات هستهای جلوگیری کنیم، اکنون فقط خدا میداند این تحولات بهکجا میخواهد بینجامد.»
آنچه بیش از هرچیز باید در اظهارات پوشکوف مورد توجه قرار گیرد، استفاده او از ادبیات جنگ سرد است. «بحران موشکی کوبا»، یکی از مهمترین تحولات تاریخ جنگ سرد بود که در آن مستقیما «جان اف. کندی» و «نیکیتا خورشچوف»، عالیترین مقامات آمریکا و شوروی درگیر بودند و خطر آن تا سرحد جنگ بین دو کشور پیش رفت. بازگشت ادبیات جنگ سرد به گفتمان این سیاستمدار روس خود به این معناست که سایه جنگ سرد دوباره بر اروپا گسترده شده است.
* بازگشت منطق موازنه قوا؟
فروپاشی INF به یک معنا، بازگشت منطق موازنه قوا بین روسیه و آمریکا در قاره اروپاست. پیمان منع تسلیحات میانبرد هستهای، تا حدودی توانسته بود با درآمدن به شکل یک نهاد پذیرفته شده، نیاز به موازنهسازی از طریق افزایش توان نظامی را بکاهد اما بیاعتقادی ذاتی رئیسجمهور آمریکا به نهادهای بینالمللی که بارها و بارها خود را نشان داده است، میتواند منطق مواجهه روسیه و ایالات متحده در اروپا را جدا دستخوش تغییر کند.
این تحول در شرایطی رخ میدهد که بهخصوص پس از بحران اوکراین، نگرانیهای اروپا در قبال تهدیدات نظامی احتمالی از جانب مسکو رو به تزاید گذارده است. کشورهای اروپای شرقی، بر اساس تجربه تاریخی نگران نیات روسها هستند که ضمیمه شدن شبهجزیره کریمه به خاک روسیه به این نگرانیها افزوده است. از دیگر سو، کشورهای اروپای غربی نیز نگران تضعیف سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) هستند که رئیسجمهور آمریکا نسبت به آن نظر و خلق و خوی مثبتی ندارد.
روسها از دیگر سو طی سالهای اخیر همواره نگران توسعه ناتو بهسوی مرزهای شرقی خود بودهاند و واکنش تند آنها در ماجراهای اوکراین پس از سرنگونی «ویکتور یانوکویچ» نیز تا حدودی در همین راستا قابل تاویل است.
در این شرایط و وقتی که دو طرف دچار نگرانیهای جدی نسبت به هم هستند، تغییر منطق از اعتماد به یک نهاد 30 ساله به موازنه قوا خود میتواند رویکردی جدا تنشزا تلقی شود. این یعنی همان بازگشت منطق جنگ سرد و سایه رقابت تسلیحاتی بر روابط آمریکا و روسیه و به تبع آن اروپا.
* باز هم همان سیاستمدار ضد روس!
بر اساس یک گزارش روزنامه گاردین، آن شخصی که در حال اعمال فشار برای خروج ایالات متحده آمریکا جهت خروج از INF است، کسی نیست جز «جان بولتون»، چهره شناخته شده ضد روس در دستگاه حاکمه آمریکا که هنوز در همان حال و هوای جنگ سرد است. گاردین البته اذعان کرده که حتی در وزارت خارجه آمریکا و وزارت دفاع این کشور، مخالفتهایی با خروج واشنگتن از INF وجود دارد.
بولتون سوابق ضد روسی مشخصی دارد. او در یادداشتی در روزنامه انگلیسی تلگراف در خصوص آنچه دخالت روسیه در انتخابات ریاستجمهوری 2016 آمریکا خوانده شده، نوشته بود: «این یک اقدام جنگی علیه آمریکا و امری است که واشنگتن هرگز تحمل نخواهد کرد.»
بولتون همچنین سابقه اظهارات ضد پوتین را هم دارد. او بارها ولادیمیر پوتین را به دروغگویی در خصوص رویدادهای جهانی متهم کرده است. وی در خصوص مواضع روسیه در قبال «ادوارد اسنودن»، در سال 2013 به فاکسنیوز گفته بود: «لازم است کارهایی انجام دهیم که پوتین هم رنج ناشی از آنها را حس کند.»
با این وصف روشن است که پیشزمینه خروج ایالات متحده از INF بیش از آنکه به نقض این پیمان توسط روسها ربطی داشته باشد، به نگاهی بازمیگردد که اکنون بر مشاور امنیت ملی کاخ سفید حاکم است. او هنوز در فضای جنگ سرد است و ترامپ هم که بنابر خصلتهای شخصی مخالف نهادهای بینالمللی و موافق تجمیع و تکاثر قدرت و ثروت است، آمادگی بسیاری برای دریافت چنین پیشنهاداتی از مشاور تندروی خود دارد.
به هر روی، INF هنوز برجای خود است اما میتوان گفت با آن نگاهی که اکنون بر کاخ سفید حاکم شده، جای پایش بسیار سست شده است. شاید این پیمان برجای خود بماند اما کسی در صحنه بینالمللی سرنوشت توافق آب و هوایی پاریس و توافق هستهای وین را فراموش نکرده است.
نتهای پیام/