استاد دانشگاه اکستر در گفتوگو با تسنیم: نباید از روابط فعلی ایران و تاجیکستان متعجب شد
علاوه بر مسائلی همچون هراس رهبران تاجیک از قدرت ایران و تئوریهای توطئهمحور ژئوپلیتیکی دولت، تجربه نشان داده ماهیت شخصیتمحور نظام سیاسی تاجیکستان در دورههایی مانع روابط خوب با برخی کشورها شده و لذا نباید از روابط فعلی ایران و تاجیکستان تعجب کرد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، تحولات سالهای اخیر تاجیکستان و رفتارهای دولت این کشور مباحث بسیاری را در میان تحلیلگران به وجود آورده است. زیرپا گذاشتن سازشنامه صلح، از میان برداشتن تمام مخالفین، شکلگیری اپوزوسیون جدید در خارج از کشور، انتقال قدرت خانوادگی، روابط با جمهوری اسلامی ایران و تهدید داعش از مهمترین تحولات این کشور طی سالهای اخیر بوده است.
در همین راستا مصاحبهای با جان هدرشاو، دانشیار علوم سیاسی دانشگاه اکستر و نویسنده کتاب معروف «تاجیکستان پس از مناقشه: سیاست ایجاد صلح و ظهور نظم مشروع» میباشد.
وی همچنین مدیر جامعه مطالعات اوراسیای مرکزی و عضو هیات مدیره جامعه اروپایی مطالعات آسیای مرکزی میباشد.
تسنیم: این روزها دیگر اثری از پیمان صلح تاجیکان دیده نمیشود. حتی یافتن اپوزوسیون در فضای سیاسی تاجیکستان هم بسیار سخت شده است. آیا در این فضا پتانسیل قابل توجهی برای بروز مناقشات جدید پس از ثبات تاجیکستان پسامناقشه دهه 2000 وجود دارد؟
هدرشاو: جنگ داخلی به مانند آنچه در سالهای 1992 تا 1997 شکل گرفت، به وقوع نخواهد پیوست. آن جنگ به دنبال یک صلح اقتدارگرایانه و تسخیر دولت توسط رژیم کنونی به وقوع پیوست. این امر اگرچه ثبات را به همراه آورد، اما در پی آن کلپتوکراسی (دزدسالاری) را هم منتج شد.اما بله، پتانسیلها برای خشونت بیشتر در منطقه بدخشان در تاجیکستان وجود دارد. بدخشان منطقهای است که رژیم حاکم هنوز نتوانسته است انحصار خود را نسبت به گروههای تبهکار و درآمدهای ناشی از قاچاق تثبیت کند. به نظر میرسد همین امر دلیل اصلی خشونتهای سال 2012 باشد. در دیگر نفاط تاجیکستان، گروههای تبهکار وارد همکاریهای بیشتری با دولت شده و بدین وسیله تابع دولت گردیدهاند. این پایان جرم و جنایت نیست اما به نوعی با دولت آمیخته شدهاند و یک وضعیت کلپتوکراسی (دزدسالاری) پایدار را به وجود آوردهاند. به دنبال این علل اقتصادی و شماری از فاکتورهای سیاسی دیگر در ارتباط با خودمختاری موثر که این منطقه طی جنگ داخلی و پس از آن داشته است، این پایداری در بدخشان وجود نداشته است.
تسنیم: یکی از مواردی که این روزها موجب نگرانی دولت تاجیکستان شده اتحاد مجدد نیروهای اپوزوسیون خارج نشین در اروپا(که برخی آن را اینات-2 میخوانند) و اقدامات جدید علیه دولت(این بار دیپلماتیک و رسانهای) است. آیا چنین اتحادی امکانپذیر است؟ چگونه؟
هدرشاو: اپوزوسیون تبعید شده به ندرت اثرگذار هستند. دولت به سادگی میتواند رسانههای آنلاین آنها را در داخل کشور فیلتر کند، در حالی که به آسانی هم میتوانند حضور عمومی آنها در اینترنت را رصد کنند. اپوزوسیون تاجیک از زمانی که نخستین اتحاد نیروهای اپوزوسیون در جنگ داخلی شکل گرفت متشکل از گروههای مذهبی و سکولار بوده است.
آن چه هم که امروز اینات-2 میخوانند توسط حزب نهضت اسلامی و شخص محیالدین کبیری هدایت شده است. او یک رهبر تاثیرگذار و نیز سخنرانی کاریزماتیک است. به هر حال اما تفاوت نسبت به 20 سال پیش آن است که اتحاد اپوزوسیون در آن زمان بر مذاکرات صلح متمرکز بود. این امر به آنها هدف و تمرکز داده بود که امروز فاقد آن هستند. اتحاد میبایست در چیزی فراتر از مخالفت با یک دولت اتفاق بیفتد.
پیش از این نیز زمانی که برای آنها اقدام در داخل کشور هنوز میسر بود، چندین تلاش برای متحد کردن اپوزوسیون صورت گرفت، اما در آن زمان نیز فقدان موضع مشترک جود داشت؛ در نتیجه آن جنبش صرفا تاکتیکی، محدود به یک انتخابات و محکوم به شکست شد. اکنون نیز به سختی میتوان اتحاد جدید اپوزسیون را در میان مدت و بلندمدت در نظر گرفت.
تسنیم: یکی از مسائل مهم این روزهای تاجیکستان حضور و فعالیت داعش است. دولت تاجیکستان تلاش زیادی کرده تا حزب نهضت اسلامی را به این حضور مرتبط بداند، که البته از سوی بسیاری پذیرفته نشده است. سیاستهای دولت در قبال اسلامگرایان را در خصوص رادیکالیزه شدن اعتراضات در چارچوب داعش را چطور ارزیابی میکنید؟
هدرشاو:شواهد آکادمیک زیادی وجود دارد که نه اقتدارگرایی به صورت کلی باعث رادیکالیزه شدن میشود و نه این که رویکردهای رادیکال صرفا به واسطه ترویج عقاید رادیکال است. در عوض خشونت مستقیم و ساختاریافتهای چهرهها و گروههای مسلمان را هدف گرفته که شرایطی را برای رادیکالیزه شدن اعتراضات فراهم میآورد؛ جایی که گروههای بسیار کوچک افراد تمایل بیشتری نسبت به جذب در تفکرات سیاسی نظامی و به دست گرفتن سلاح میشود. عمده دولتهای آسیای مرکزی سیاست سرکوب را علیه گروههای اسلامی غیررسمی در پیش گرفته و لذا قابل توضیح است که تعداد زیادی از شهروندان این منطقه به عضویت داعش در آیند. به ویژه در تاجیکستان با توجه به فاکتورهایی مضاعف نظیر پناهندگی ژنرال ارشد تاجیک، گلمراد حلیماف به داعش در سال 2015، این موضوع بیشتر صدق میکند. به نظر میرسد فکشنالیسم (فرقهگرایی) در داخل دولت و نیز سرکوب (علیه اسلامگرایان توسط دولت) باعث رشد گرایش تاجیکها به داعش شده است. بسیاری از این سرکوبها نیز تحت عنوان «مبارزه با افراطگرایی» تعبیر شده است.
تسنیم: از موضوعات مهم آینده تاجیکستان موضوع انتقال قدرت است. مهمترین سناریوی پیش رو حضور رستم، پسر رئیسجمهور رحمان در کسوت ریاستجمهوری و تداوم قدرت رحمان در قالب پیشوای ملت است. آیا این موضوع امکانپذیر است؟ سناریوهای آلترناتیوی میتواند وجود داشته باشد؟
هدرشاو: پس از اصلاحات قانون اساسی در سال 2016 و این که دوره فعلی ریاستجمهوری رحمان در سال 2020 پایان مییابد، در حال حاضر شایعات بسیاری مبنی بر این که رحمان در حال فراهم کردن زمینههای انتقال قدرت به پسرش است، وجود دارد. بسیاری از ناظران داخلی بر این عقیدهاند که دختر بزرگتر رحمان، آزاده که تجربه بیشتری نیز دارد میتواند موثرتر بوده و البته بیشتر مورد حمایت قرار بگیرد. به هر حال اما رهبران سیاسی زن در آسیای مرکزی سابقه ندارد. در همین حال انتقال قدرت خانوادگی نیز بدون سابقه است (اگرچه در بسیاری از همسایگان نظیر آذربایجان نمونه دارد). دیگر کشورهای آسیای مرکزی که این نوع از انتقال قدرت در آنها مطرح بود –نظیر ازبکستان- نیز به سرانجام نرسیدند و در نتیجه از مذاکره چهرههای داخلی کشور برای جانشینی در میان خودشان، انتقال قدرت صورت گرفته است. هنوز مشخص نیست چه کسی در تاجیکستان به قدرت میرسد، از آنجایی هم که این دینامیکهای داخلی در دیکتاتوریهایی نظیر تاجیکستان مخفی است، به سختی میتوان در مورد آن پیشبینی کرد.
تسنیم: پس از مشاهده ازبکستان پس از کریماف، تغییرات سیاسی و اجتماعی در تاجیکستان نیز با دقت بیشتری پیگیری میشود. اما بسیاری از تحلیلگران به دلیل فقدان جامعه مدنی نسبت به این تغییرات نه در ازبکستان و نه در تاجیکستان، خوشبین نیستند. به نظر شما بدون سطوح حداقلی جامعه مدنی آیا این تغییرات امکانپذیر است؟
هدرشاو: در دیکتاتورهای تازه به قدرت رسیده صورت دادن اصلاحاتی ظاهری غیرمنتظره نیست. از اسد و حاکمان مستبد تا بردیمحمداف (در ترکمنستان) و میرضیایف (در ازبکستان) ما شاهد این امر هستیم. بهرحال دیکتاتوریها مادامی که در آنها نظام اقتدارگرا علیه شفافیت، حسابرسی و توزیع قدرت مبارزه میکند، نمیتوانند بدون فروپاشی مورد اصلاحات (واقعی) قرار بگیرند. این به دلیل آن است که آنها کلپتوکراسی (دزدسالار) هم هستند. حتی اگر رهبر این نظام سیاسی خواهان اصلاحات باشد، بسیاری از افراد در قدرت با منافع درگیر در این چارچوب برای نگه داشتن قدرت و ثروت، آن را مخفی نگه میدارند. اصلاحات ظاهری سیاسی و اصلاحات اساسیتر اقتصادی و مالی که میرضیایف برای جذب سرمایهگذاری و جذابیت اقتصاد ازبکستان نیز در همین راستا تعبیر میشود. من فکر میکنم میرضیایف و رژیم تحت امرش به دنبال جذب این سرمایههای خارجی بدون از دست دادن بخشی از کنترل قدرتش است. اگر رهبری جدیدی در تاجیکستان روی کار بیاید، ما میتوانیم توقع بروز سرنوشت مشابهی را نیز داشته باشیم. این رژیمها دریافتهاندکه شرکتهای خارجی بسیاری، شامل کمپانیهای غربی، علاقهمند به برقراری روابط فسادآمیز و پرداختهایی برای ورود به کلپتوکراسی(دزدسالاری) هستند حتی اگر این به معنای شکستن قوانین ضدارتشاء و ضد فساد باشد و این که نام شرکت آنها در لیستهای مذکور ثبت بشود یا نشود.
تسنیم: روابط تاجیکستان و ایران طی این سالها با تنشهای زیادی همراه بوده است. بهانه اصلی دولت تاجیکستان هم همیشه ارتباط ایران با حزب نهضت اسلامی بوده است. در حالی که با کشورهایی نظیر آلمان و لهستان و ترکیه که به این مخالفین سیاسی اعم از گروه 24 و نهضت و ... پناه دادهاند، این حساسیت دولت تاجیکستان را نمیبینیم. این تمایز در رفتار دولت تاجیکستان را چطور ارزیابی میکنید؟
هدرشاو: ارتباطات حزب نهضت اسلامی با ایران به بیش از دو دهه میرسد. دولت تاجیکستان فکر میکند که گروههایی در ایران وجود دارد که حامی این حزب هستند. آنها واقعا از نفوذ قدرتی که بسیار بزرگتر از آنهاست هراس دارند که مانند آنها پارسی است، اما شیعه همچون دیگر بخشهای منطقه پامیری تاجیکستان. علاوه بر این، تاجیکها بسیار ملیگرا هستند و در منطقهای که در میان کشورهای ترکی در شمال و کشورهای پارسی در جنوب محاصره شدهاند، احساس تهدید میکنند. این امر میتواند بیش از دلایل واقعی هراس، به دلیل تئوریهای توطئهمحور ژئوپلیتیکی باشد که در میان تحلیلگران تاجیک و چهرههای حکومتی متداول است. همچنین داستانهایی مربوط به روابط اقتصادی و تجاری توام با فساد که باعث اختلافات شده است، وجود دارد. از سوی دیگر، تاجیکستان به دلیل ماهیت شخصیتی رژیم سیاسیاش، در دورههای مختلف روابط ضعیفی با شماری از کشورهای همسایه داشته است و از همین رو، این روابط نباید زیاد باعث تعجب ما باشد.
انتهای پیام/