یادداشت|شاعرانگیهای یک طلبه در «مرز ما عشق است»
«مرز ما عشق است» اثری است دربرگیرنده احساسات یک ایرانی که به سرزمین و مرزهای خود عشق میورزد. برای او مرزهای ایران و عراق و سوریه تفاوتی ندارد مرز او معنوی است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، رؤیا رسولی از شاعران جوان کشور، در یادداشتی به بررسی ویژگیهای شعری محمدمهدی شفیعی در کتاب «مرز ما عشق است» پرداخته که به این شرح است:
همان طور که از عنوان کتاب برمیآید، مجموعه شعر «مرز ما عشق است» اثری است دربرگیرنده احساسات یک ایرانی که به سرزمین و مرزهای خود عشق میورزد. برای او مرزهای ایران و عراق و سوریه تفاوتی ندارد مرز او معنوی است. در این مجموعه شعر با شاعری روبه رو هستیم که در راه دفاع از این مرزها به سوگ دوست عزیزش نشسته است. او در روزهای دفاع از حرم اهل بیت و در روزهایی که از شام و عراق شهید می آوردند آرزوی شهادت می کند و در فراق دوست مینالد و حسرت میخورد. شاعر از خود انتقاد میکند و در عین حال به لطف پروردگار امیدوار است. بررسی احساسات نویسنده یک اثر ادبی و آشنایی با او و هدفش از خلق آن اثر، بسیاری از صحنههای خیالی را برای خواننده روشن میسازد. به زبانی سادهتر باید گفت چگونگی تولد یک اثر ادبی در روح نویسنده تأثیر آن را در خواننده بیشتر میکند. در اینجا به بررسی عناصرسازندۀ ترکیبهای زیبای ادبی در مجموعه شعر شفیعی میپردازیم که میزان لذت و تاثیر هر اثر را نشان میدهد. در آثار ادبی واژۀ زیبا به آنچه قشنگ و جالب باشد اشاره ندارد، بلکه به هرآنچه تأثیرگذار است ترکیب زیبا اطلاق میشود.
زیباییشناسی با بلاغت مرتبط است . معانی، بیان و بدیع از محورهای مهم مباحث بلاغی است. پس در بررسی زیبایی این اثر به بررسی صورتها، تصورات، ترکیبهای خیالی و بلاغی توجه شده است. گرچه محتوای اشعار خود نشانگر عظمت و زیبایی اثر است با این حال برای تشریح بیشتر هنر شاعری شفیعی لازم دانستم به بعضی جنبههای زیباشناسانه مجموعه "مرزما عشق است" اشارهای شود.
این مجموعه از دو بخش غزل و رباعی تشکیل شده است. شاعر در هر دو بخش سعی بر این کرده است که با تصاویر خیالی و حقیقی میزان تاسف و اندوه خود را از جاماندن از کاروان شهدای مدافع حرم به تصویر بکشد مثال در غزل دوم می گوید: « ازین گلی که به دام کویر افتاده/ برای باغچۀ خبر، خبر ببرد»؛ به نظر میرسد او گل را استعاره از خودش میداند و دام کویر را استعاره از هوای نفس و دنیا دانسته است و شهدا را نیز باغچه ای تصور کرده که از این گل بیخبرند.
نمونۀ دیگر در غزل پنجم شاعر از خود انتقاد میکند که فقط مدعی شهادت و مدافع اهل بیت(ع) است و از قافله جا مانده است. او در بیت زیر خود و همۀ کسانی که تنها در دنیا مدح اهل بیت(ع) را میکنند اما در عمل جا ماندهاند را به تاک خشکی نشان میدهد که در میان باغ انگور تک و تنها افتادهاند: « گرچه در بی حاصلی غرق است در میان باغ مستور است/ تاک خشکی که به زعم خویش تک درخت باغ انگور است».
هر نوع از اصطلاحات و ترکیبات به کار رفته در دفتر شعر شفیعی از حیث ساختار و محتوایی زیباییهای خاص خود را دارد. او در بیت زیر مرگ را مانند زمستان و صحنۀ محشر را مانند بهار نشان داده است و تشبیهی زیبا چه از لحاظ ساختار و چه از لحاظ محتوا ایجاد کرده است: « هر زمستانی شکوه مرگ ، هر بهاری صحنۀ محشر / پیش چشمان اولوالابصار هر نسیمی نفخۀ صور است».
زیبایی یک اثر به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ از جمله این موارد تاریخ زندگی نویسنده، تربیت، محیط و عواملی که شاعر را تحت تاثیر قرار داده است. در این مجموعه شعر شاعر تحت تاثیر اوضاع زمان، حوادث پیرامون، از دست دادن دوست و شغلی که دارد همچنین خانواده روحانی که در آن بزرگ شده است به خلق ترکیبهای ادبی پرداخته است. او در غزل هشتم باتوجه به اینکه در روزهای جنگ سوریه قرار دارد، هر روز شمار شهدای مدافع حرم بیشتر میشود، همچنین کمک های آمریکا به داعش محسوس است، میگوید : « عاشقان را امان نداده فلک ، باد و ابر سیاه همدستاند/ یک به یک میرسند و گنجشکان روز و شب جفت جفت میمیرند». او در این بیت باد و ابر سیاه را استعاره از داعش و آمریکا دانسته و شهدا را به گنجشک تشبیه کرده است.
شغل روحانیت او نیز در گفتههایش بی تأثیر نبوده است، او در بیت زیر به کنایه و با زبان منتقدانه نسبت به خودش میگوید:«منم پیغمبری که دعوتش را معجزاتش را/ پس از یک عمر زحمت قوم او سحر و جنون خوانده»؛ «پیامبر شدم و غافلم ز دعوت خویش/ برای من کسی از من مگر خبر ببرد».
زیبایی، توازن بین نظام اجزاء و نسبت متقابل اجزاء با هم است . همچنین تحریک و رغبت و اشتیاق هدف زیبایی در ادبیات است. در مجموعۀ «مرز ما عشق است» شاعر تا حدی توانسته با آوردن ترکیبهای ادبی رغبت و اشتیاق شهادت را در راه دفاع از مرزهای معنوی در خواننده ایجاد کند. برای مثال در غزل بیست و نه اگر واژۀ «سر» را مجاز جزء از کل بگیریم شاعر خود و دیگران را خطاب قرار داده است که به اعمال خود بیندیشد: «ای سر! بنشین گوشهای و خوب بیندیش/ یک عمر بر این خاک چه کردی ،چه نکردی».
همچنین در غزل 23 با آوردن عناصر خیال مانند «تشبیه» غیرت را مانند تیغ میداند. او با مجاز قرار دادن واژۀ «هیهات» خوانند را ترغیب به انتقام گرفتن از خون شهدا به خصوص سالار شهیدان میکند. «ما تیغ غیرتیم و از هرچه بگذریم/ از انتقام خون تو هیهات بگذریم».
گروهی از صاحبنظران زیبایی را در ارتباط با ذوق و لذت ارزیابی میکند. به نظر میرسد این شوق و لذت در شاعر مجموعۀ «مرز ما عشق است» وجود داشته است. او با لذت آرزوی شهادت میکند و از ته دل حسرت جاماندن از غافله شهدا را میخورد: «کسی از غیب دعوتنامهای با خط خون خوانده/ کسی در گوش من انا الیه راجعون خوانده». در این بیت اشتیاق شاعر باعث شده است که تصور کند از غیب برای او دعوتنامه شهادت آمده است. او اوج لذت خود را برای بازگشت به سوی خدا با تضمین انا الیه راجعون بیان کرده است.
اندیشه شاعر به یک محور فکری محدود نشده است. از دیگر محورهای فکری شاعر که با ترکیبهای زیبای ادبی قرین شده است، تصویر همسر و پدرش است. همچنین او در محورهای دیگر به صحنههای کربلا و حتی حرم امام هشتم(ع) گریزی زده است. او با آوردن واژههای زیبای ادبی به ترسیم انتظار موعود و صحنههای انقلاب اسلامی نیز پرداخته است که در اینجا به گوشهای از آنها اشاره میکنیم. برای نمونه او در غزلی سپاه امام حسین(ع) را به سورهای تشبیه کرده است و یاران او را به آیههای آن سوره که در روز عاشورا به ترتیب آیه آیۀ این سوره شهید میشوند: « سوره ای بود سپاهم که تلاوت کردم / آیه ای پشت سر آیۀ دیگر گم شد».
محمدمهدی شفیعی علاوه بر هنرش در برخی تصویر آفرینیها برای زیباسازی اشعارش به جنبههای موسیقایی شعر هم توجه ویژهای کرده است. در برخی اشعارش ارتباط موسیقی با محتوای شعر بر اعتلای هنری اثرش افزوده است. برای مثال در غزل چهارم که تکرار واژۀ باد علاوه بر ایجاد واجآرایی آوایی و موسیقی زیبا نشان از بر باد رفتن دوستش نیز دارد و هدف را دنبال میکند: « رفت بغضهای مانده در گلو به باد/ دل سپردشان به دست چشم و او به باد/ ریخت قطره قطره اشکها به گونهام/ پیش چشم خلق رفت آبرو به باد».
اگر با نگاهی دقیق به صورتهای زیباییشناسانه موجود در اثر شفیعی بنگریم با دو نوع صورت مواجه میشویم؛ ابتدا صورتهایی که از تصاویر حقیقی گرفته شده است سپس صورتهایی که از تصورات ذهنی و خیالی شاعر نشأت گرفته است. صورتهای ذهنی در ردیف صورتهای بلاغی محسوب میشوند. در این مجموعه شعر صورتهای حقیقی در خدمت صورتهای بلاغی هستند و بر عظمت و اعتلای صورتهای حقیقی افزودهاند. اما در مجموعه شعر شفیعی کاربرد صورتهای زیبایی و بلاغی نسبت به صورتهای بلاغی کمتر است. هرچند برخی تصاویر حقیقی مجموعه شعر زیباست و خواننده را بیشتر تحت تاثیر قرار میدهد؛ لذا از دید زیباشناسی چون بر اثر بنگریم اتحاد و سازگاری را بین فضا و لحن اثر در مییابیم به گونهای که در برخی اشعار از فضا به لحن و هدف او می توان دست یافت. برای مثال در تصویرسازی بیت زیر اگر «زوزۀ تیر» را صدای کشیدن تیر تا لحظۀ برخورد بدانیم یک تصویر حقیقی زیباست هر چند با تامل بیشتر اگر «زوزۀ تیر» را استعاره از گرگ بدانیم باز هم میتوان ترکیب را تصویری خیالی زیبا دانست: «زوزۀ تیر سه شعبه همه را ساکت کرد/ لحظهای بعد صدای غلی اصغر گم شد/ قدمی سوی سپاه و قدمی سمت حرم/ از خجالت پدر پیر تو سردرگم شد»؛ به این نتیجه میرسیم که شاعر با بهرهمندی از ترکیبهای زیبای ادبی در ترسیم فضا و روزگار و اهداف خود کاملاً موفق بوده است.
انتهای پیام/