اسکار و حکایت مردارخواری ایرانی!

اسکار و حکایت مردارخواری ایرانی!

حاشیه‌های معرفی نماینده ایران به اسکار بعد از چند هفته همچنان ادامه دارد. مروی کوتاه بر این ماجرا داریم و بعد از آن سراغ یک پرسش می‌رویم: چرا «بدون تاریخ، بدون امضا» نماینده شایسته‌ای برای کشورمان نیست؟

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، «شنیدیم که یکی از اعضای هیئت انتخاب گفته که باید فیلمی را برای اسکار انتخاب کنیم که بتواند در امریکا اکران داشته باشد. اولاً چه کسی گفته که آن فیلم انتخابی می‌تواند در امریکا اکران داشته باشد؟ در ثانی از کجا می‌دانند که «به‌وقت شام» نمی‌توانسته در آن کشور اکران داشته باشد؟» این بخشی از گفت‌وگوی محمد خزاعی، تهیه‌کننده فیلم «به‌وقت شام» است که روز شنبه در روزنامه جوان چاپ شد.

این پاسخ در واکنش به اظهارات فرهاد توحیدی (عضو حیات انتخاب نماینده سینمای ایران برای شرکت در مراسم اسکار) بیان‌شده که روز جمعه به خبرگزاری ایسنا گفته بود: «فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» در تعداد زیادی از سینماهای آمریکا اکران شده و ازنظر اعضای کمیته انتخاب شانس بیشتری برای رقابت شانه‌به‌شانه با دیگر فیلم‌های بخش خارجی اسکار دارد چراکه همه می‌دانیم امسال فیلم‌های بسیار خوبی از کشورهای دیگر معرفی‌شده‌اند و نماینده ایران رقابت سختی خواهد داشت

حالا بپردازیم به این موضوع که چرا «بدون تاریخ، بدون امضا» دومین فیلم سینمایی وحید جلیل‌اند، نماینده شایسته‌ای برای کشورمان نیست. از دل این نوشتار برخی تناقض‌های فرهنگی مشخص می‌شود:

احسان علیخانی درباره اظهارات پمپئو، ناگهان حین گفت‌وگو با مهمان دو تابعیتی در برنامه ماه‌عسل نظرات خودش را به‌صورت رسمی اعلام می‌کند و خیلی شفاف خطاب به وزیر امور خارجه آمریکا می‌گوید که نباید برای مردم ایران تعیین تکلیف کند. علیخانی در این بخش ویدئو آن قابل‌دسترسی است خطاب به پمپئو می‌گوید:

وزیر خارجه کشور آمریکا یک مجموعه‌ای از بایدها را سرازیر کرده که باید چنین شود و باید چنان شود. عجیب است به‌جایی رسیده‌اند که به‌راحتی دارند دست‌فرمانشان را اعلام می‌کنند که ما دوست داریم مردم ایران در فشار شدید اقتصادی باشند، این حجم از وقاحت عجیب است. ما داریم بین مردم زندگی می‌کنیم و شما فکر می‌کنید کسی از شما می‌پذیرد. باید باور کنیم که شما از بحران در خاورمیانه لذت و منفعت نمی‌برید؟! آیا باید به نبایدهای شما احترام بگذاریم؟! جالب است که شما به جامعه نخبه‌گان ما توهین کردید. نخبگان ایرانی که در آمریکا زندگی می‌کردند دچار مسئله شده بودند و این توهین علنی است و الان صحبت از توده مردم ماست که آن‌ها را در تنگنای اقتصادی بگذاریم. این کاربه نظرم تصویر دل‌خراش و ترسناکی است. یک‌ذره ملت ایران را باید شناخت و اشتباه به شما دارند مشورت می‌دهند. مردم ما را نباید تهدید کرد و نباید در فشار گذاشت. بایدونباید برای آن‌ها تعیین کرد.

این اظهارنظر علیخانی، بشدت قابل‌اعتناست، اما زمانی که فیلم «بدون تاریخ بدون امضاء» به تهیه‌کنندگی و سرمایه‌گذاری احسان علیخانی را می‌بینیم، شائبه تناقض‌های بنیادین مجری برنامه ماه‌عسل شکل می‌گیرد. آیا دوگانگی روی آنتن زنده و فعالیت‌های هنری پشت‌صحنه، نشانه‌ای از پیروزی پوپولیسم قابل تکثیر از طریق آنتن زنده رسانه ملی است؟

بله؛ مجری شاخص برنامه ماه‌عسل عِرق وطن‌پرستانه دارد و روی آنتن زنده در مقابل پمپئو موضع می‌گیرد، اما این سؤال همچنان هست که چرا از ارسال فیلمی که در تولید آن مشارکت داشته و در شرایط کنونی نوعی اثبات اهداف سیاست خارجی پمپئو و ترامپ در قبال ایران است، این‌قدر خوشحال و مسرور است؟

فیلم برای اعضای آکادمی و نخبگان آمریکایی نمایش داده می‌شود و این افراد تنها یک استنباط می‌توانند از فیلم داشته باشند: و پمپئو به اهدافشان رسیدند و تحریم‌های آمریکا مردم ایران را به مردارخواری انداخته است؛ مردمی که آن‌قدر فقیرند که گوشت مرغ مرده می‌خورند و همین مسئله به کشته شدن فرزند خانواده می‌انجامد. در شرایط کنونی هر انتقادی به وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم وارد است اما هر اتفاق شومی که در حال وقوع است باعث نمی‌شود که عزت ملی ما تحت‌الشعاع قرار بگیرد.آیا این کنشگری فرهنگی امتداد همان رفتارهای دوگانه باب شده در رسانه ملی نیست؟ امتدادی که مجری زن این رسانه با یک پوشش خاص روی آنتن ظاهر می‌شود و در آن‌سوی مرزها پوشش دیگری دارد.

فیلم برای اعضای آکادمی و نخبگان آمریکایی نمایش داده می‌شود و این افراد تنها یک استنباط می‌توانند از فیلم داشته باشند: و پمپئو به اهدافشان رسیدند و تحریم‌های آمریکا مردم ایران را به مردارخواری انداخته است؛ مردمی که آن‌قدر فقیرند که گوشت مرغ مرده می‌خورند و همین مسئله به کشته شدن فرزند خانواده می‌انجامد.

آقای علیخانی در اظهاراتش روی آنتن زنده در مقابل پمپئو ایستادگی می‌کند اما فیلمی که ایشان نقش مهمی در تولیدش داشته‌اند و توسط اعضای خانه سینما برای آکادمی اسکار به‌عنوان نماینده ایران ارسال‌شده، نوعی لبیک گفتن غیرمستقیم به ترامپ نیست؟ مگر آقای علیخانی نمی‌دانند که جایزه بهترین فیلم این آکادمی را چند سال قبل، بانوی اول آمریکا با ارتباط ویدئویی از کاخ سفید، به فیلم ضد ایرانی آرگو تقدیم کرد، تا این اثر زیر متوسط تلویزیونی، اسکار بهترین فیلم را دریافت کند؟ چرا با علم به نگرش آکادمی، تهیه‌کننده از ارسال فیلم به اسکار مسرور است؟ حتی اگر فیلم هیچ توفیقی هم به دست نیاورد، «بدون تاریخ بدون امضا» خوشایندترین تصویری است که آمریکایی‌ها دریافت می‌کنند.

تصور نکنید که مته به خشخاش گذاشته‌ایم و قصد تاختن به یک هنرمند فرهیخته را داریم. در ممتاز بودن علیخانی هیچ شکی نداریم، اما رفتارهای دوگانه ریشه‌های وسیع‌تری دارد ... . «بدون تاریخ؛ بدون امضا» توسط هر فیلم‌ساز دیگری تولیدشده بود، حتی اصغر فرهادی، قطعاً جای چنین انتقادی مطرح نبود. مسئله مهم این است که این فیلم با مشارکت کسی ساخته‌شده که ادعای ضدآمریکایی روی آنتن زنده سیما در یک برنامه مناسبتی را دارد.

اگر این فیلم را کاهانی و فرهادی ساخته بودند، جای اعتراضی نبود، چون مواضع آنان در حوزه فیلم‌سازی و تکلیف طرز تلقی نگارنده با فرهادی و کاهانی و امثالهم بسیار روشن‌تر است، اما با سازندگان «بدون تاریخ، بدون امضاء» روشن نیست. کارگردانش کمتر از یک دهه قبل، روی آنتن زنده رئیس‌جمهور آمریکا را یزید زمانه‌ای خطاب می‌کرد، امروز فیلمش (خواسته و یا ناخواسته) خوشایند آن‌طرفی‌ها است.

با خواندن این چند سطور نباید این تصور شکل بگیرد ساختن فیلم انتقادی درباره وضعیت اقتصادی مردم باید نفی شود. اتفاقاً باید فیلم‌هایی مثل «بدون تاریخ بدون امضاء» ساخته شوند اما نه برای کارکرد خارجی. نباید به فیلم‌ساز انتقادی درباره معیشت مردم، اعتراض داشت. انتقادی مثل این نوشتار بیشتر جنبه داخلی دارد و مدیران سینمایی نباید با خواندن این سطور و اوج گرفتن اعتراضات به انتخاب «بدون تاریخ بدون امضا»، به غلظت ممیزی در حوزه نمایش ضریب بدهند. قطعاً نقد تخریبی برای پررنگ کردن محدوده سانسور، عمل بشدت اشتباهی است، اما نجابت در فیلم‌سازی یعنی فیلم انتقادی ساخته شود منتها برای کارکرد داخلی.

ما در حوزه سیاست فرهنگی داخلی و خارجی با بحران روبرو هستیم و این بحران ریشه در شناخت عرصه فرهنگ دارد. آیا دست‌اندرکاران وزارت ارشاد، می‌دانند فیلم «بدون تاریخ بدون امضا» و تماشای آن توسط اعضای آکادمی اسکار به سند موفقیت سیاست‌های ایالت متحده در دوران پساترامپ تبدیل می‌شود و این برای جامعه سینمایی ایران که نقش پررنگی در انتخاب این فیلم برای آکادمی اسکار داشته‌اند، در این شرایط، یک شرمساری تاریخی است؟ حتی معتقدیم وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی دولت دوازدهم هم با انتخاب این فیلم در مسیر تخریب چهره دولت حسن روحانی گام برداشته است.

یکی به این شائبه پاسخ دهد: آیا اعضای اصلی سینمای ایران که هشتادوپنج درصد آنان از سال 1392 تاکنون تابعیت ایالات‌متحده و کانادا را طبق فرمان حکومتی باراک اوباما دریافت کرده‌اند، برای خوشایند آمریکایی‌ها فیلمی مثل «بدون تاریخ، بدون امضاء» را انتخاب و ارسال کرده‌اند؟ چه‌بسا هیئت انتخاب اسکار برای وزارت امور خارجه پالس مثبت می‌فرستند که شما با اعمال تحریم‌ها موفق شدید و مشخص نیست، تعقل رئیس سازمان سینمایی چرا تأثیری بر روند انتخاب نگذاشت؟

در مقابل چنین رفتاری باید به نمونه شاخص «ابد و یک روز» اشاره‌کنیم، فیلم بشدت سیاهی که با یک پایان امیدوارانه به پایان می‌رسد. کارگردان و تهیه‌کننده فیلم بااینکه جوایز فراوانی در جشنواره فیلم فجر دریافت کرده‌اند، نجابت به خرج می‌دهند و از ارسال آن به جشنواره‌های فرنگی پرهیز می‌کنند. یعنی با فقر و بدبختی برند سینمایی برای خودشان نمی‌سا زنند. «ابد ویک روز» مثال بسیار خوبی است که می‌تواند قابل قیاس با رفتارهای دوگانه سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده «بدون تاریخ بدون امضا» باشد.

منبع:تبیان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon