گزارش| چرا طرحهای کنفدرالی درباره مسئله فلسطین شکست خورد؟
یک مذاکرهکننده سابق رژیم صهیونیستی به دلایل شکست طرحها و پیشنهادهای ارائه شده درباره تشکیل کنفدرالیسم فلسطینی اردنی پرداخته است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، اخیرا پایگاه المانیتور مقالهای را به قلم یوسی بیلین وزیر و مذاکره کننده سابق رژیم صهیونیستی منتشر کرد که طی آن به پیشنهادی که اخیرا به صورت غیررسمی از سوی دولت دونالد ترامپ مطرح شد، درباره تشکیل کنفدرالیسم فلسطیین اردنی به عنوان راه حل نهایی نزاع فلسطینی اسرائیلی پرداخته است.ابومازن رئیس تشکیلات خودگردان در مقابل پیشنهادی را به عنوان فدرالیسم به عنوان راه حل جایگزین مطرح کرده است.
بیلین خاطر نشان کرد پیشتر دو پیشنهاد قدیمی درباره فدرالیسم(اردنی فلسطینی و فلسطینی اسرائیلی)در مذاکرات میان طرفین فلسطینی و اسرائیلی مطرح شد که هر دو پیشنهاد در نهایت یا به سبب مخالفت طرف فلسطینی یا دولتهای پیاپی اسرائیل رد شد.
مهمترین نکاتی که در مقاله این سیاستمدار صهیونیست آمده است به این شرح است :
در جلسه دوم سپتامبر در رام الله ،محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان در دو مناسبت جداگانه، میهمانان خود از جنبش "میرتس" و " صلح اکنون " را غافلگیر کرد.اولین خبر غافلگیرانه اینکه آنها متوجه شدند که اعضای تیم مذاکره کننده صلح وابسته به "دونالت ترامپ" ایده کنفدرالیسم اردنی فلسطینی را مطرح کردهاند و دومین خبر غافلگیر کننده زمانی بود که پاسخ آنها را داد و گفت آماده است فقط در صورتی که اسرائیل جزئی از آن باشد، به این طرح بپیوندد.
تاریخ کنفدرالیسم
پیشنهاد آمریکا ثابت میکند که تیم، زمان زیادی را برای بررسی اسناد آرشیوی که زمان زیادی از آن گذشته، صرف کرده است. ابتدا ملک حسین شاه اردن ایده کنفدرالیسم را 35 سال قبل مطرح کرد که مجلس ملی فلسطین نه تنها در سال 1983 آن را تصویب کرد، بلکه این نهاد به یاسر عرفات رئیس تشکیلات خودگردان، مجوز ورود به مذاکرات با شاه اردن را درباره جزئیات چنین طرح کنفدرالی صادر کرد، اما این مذاکرات نتیجه خاصی نداشت.
من در جریان مذاکرات میان دو طرف با ملک حسین صحبت کردم، آنگاه چند سال بعد با عرفات حرف زدم، عرفات به من گفت ملک حسین اصرار دارد که من(عرفات) رئیسی برای چارچوب سیاسی جدید شوم، این در حالی است که عرفات خواستار ریاست دورهای شد.
به گفته عرفات، ملک حسین پاسخ داد که پادشاهان، دورهای و نوبتی را نمیپذیرند، ملک حسین همچنین ابتدا با درخواست تشکیل دولت فلسطین و سپس وحدت با اردن در قالب کنفدرالیسم موافقت نکرد.
پادشاه اردن گفت پیشنهاد اصلیاش که تاریخ آن به سال 1972 برمیگردد، تشکیل اتحاد(کنفدرالیسم) بر اساس عقب نشینی اسرائیل از کرانه باختری و ایجاد فلسطین مستقل تحت پرچم اردن در اراضی اشغالی 1967 است. سازمان آزادیبخش فلسطین و اسرائیل این پیشنهاد را نپذیرفتند. در کنفرانسی که دو سال بعد یعنی در سال 1974 در رباط پایتخت مغرب برگزار شد، اتحادیه عرب تصمیمی گرفت که حق اردن در نمایندگی برای فلسطینیها را بعید دانست و حق انحصاری را به سازمان آزادیبخش واگذار کرد که ناراحتی ملک حسین را به دنبال داشت.
شیمون پرز وزیر خارجه وقت اسرائیل در آوریل 1987 هنگام مذکرات سری در لندن تلاش کرد به تفاهماتی با اردن دست یابد که این تلاشها با حمایت زیاد الرفاعی نخست وزیر اردن روبرو شد. پیشنهاد برگزاری کنفرانس بین المللی برای انجام مذاکرات میان اسرائیل و هیئت اردنی با حضور نمایندگانی فلسطینی مطرح شد، این سند تصریح میکرد که تمام شرکت کنندگان پایبند به مقابله با تروریسم و پذیرش قطعنامه 242 و 338( که بر عقب نشینی اسرائیل از اراضی اشغالی 1967 تاکید میکند) هستند. ملک حسین این توافقنامه پیشنهادی را پذیرفت، اما دولت اسرائیل به ریاست اسحاق شامیر این تفاهمات را نپذیرفت، اواخر جولای 1988، ملک حسین در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت که از مطالبات خود در خصوص کرانه باختری صرف نظر کرده است.
فروپاشی کنفدرالیسم
جناح راست اسرائیل آن را دستاورد بزرگی خواند. ایده اینکه اردن، فلسطین است، اکنون عملیتر است، چرا که اکثریت فلسطینی سالهاست در اردن زندگی میکنند، بنابراین اردن در واقع یک دولت فلسطینی از نگاه راستگرایان اسرائیلی است و به همین خاطر فلسطینیان ساکن کرانه غربی و چه بسا در نوار غزه دو راه بیشتر پیش رویشان وجود ندارد یا ادامه زندگی در خانه هایشان بدون حقوق سیاسی و یا اینکه به اردن منتقل شوند.
چهار ماه بعد، سازمان آزادیبخش فلسطین قطعنامههای مربوطه شورای امینت را تصویب و تایید و تروریسم را محکوم کرد، آن زمان، آخرین روزهای دولت ریگان در آمریکا بود به طوری که ایالات متحده علنا با سازمان آزادیبخش فلسطین گفتوگو میکرد.
هنگامی که کنفرانس مادرید در سال 1991 به انجام مذاکرات میان هیئت اسرائیلی و هیئت مشترک اردنی فلسطینی منجر شد، برای همه آشکار بود که این گروه در حقیقت دو هیئت جداگانه بودند که یکی از ملک حسین دستور میگرفت و دیگری از عرفات و نیز بدیهی بود که دورنمایی برای هیچ راه حل اردنی فلسطینی مشترکی وجود ندارد.
در تابستان 1993 کمیته توجیهی در مسکو برای انجام مذکرات چند جانبه شامل اسرائیلیها، فلسطینیها و نمایندگان کشورهای عربی و نمایندگانی از جامعه بین المللی نشست برگزار کرد که در آن زمان مذکرات اسلو جریان داشت . هنگامی که از فیصل الحسینی نماینده فلسطین سئوال کردم که نظرش درباره راه حل اردنی فلسطینی احتمالی چیست، او خندید و از من پرسید آیا اسرائیلیها واقعا فلسطینیها را این قدر احمق فرض کردهاند؟
وی افزود : تو(سیاستمدار صهیونیست) از کنفدرالیسم اردنی فلسطینی حرف میزنی و من میگویم که ما خواهان کنفدرالیسم اسرائیلی فلسطینی هستیم، چرا گمان میکنی که ما به ایجاد چارچوب مشترک با نظام پادشاهی فقیر و غیر دموکراتیک در شرق رود اردن اهتمام داریم؟ ما ایجاد کنفدرالیسم عادی در غرب رودخانه را با دولت دموکراتیک ثروتمند و باثبات ترجیح میدهیم. بلافاصله به من تاکید کرد که وی با انگیزه نگرانی درخصوص منافع ملی فلسطین حرف میزند و نه به خاطر ابراز دوستی به اسرائیل، اما وی همچنین توضیح داد که گمان میکند که این راه حل درست برای اسرائیل هم هست، زیرا همکاری در زمینههای مختلف را تضمین خواهد کرد.
این هفته هنگامی که محمود عباس گفت بر کنفدرالیسم سه جانبه اصرار خواهد ورزید، این نکته را فهمیدم که منظور از این طرح همان چیزی است که الحسینی مدنظر داشت.
رهبری واقعگرای فلسطین خواهان کنفدرالیسم با اسرائیل است و اگر میانجیگرهای آمریکایی واقعا به الگو و نمونه جدیدی اهتمام دارند که به موجب آن خواهان بقای شهرک نشینان(صهیونیست) در شرق مرزها میان دو دولت مستقل هستند، بهتر است در گزینه ایجاد کنفدرالیسم اسرائیلی فلسطینی با اردن یا بدون اردن تجدیدنظر کنند.ممکن نیست چیز منطقی بیشتر از دو دولت مستقل در غرب اردن برای فعالیت در چارچوب همکاری رسمی وجود داشته باشد.
ممکن است این طرح مانع تخلیه شهرکنشینان شود و اجازه دهد شهروندان فلسطینی همانند اسرائیلیها در این سرزمین زندگی کنند یا ممکن است تعداد مشابهی از شهروندان فلسطینی در اسرائیل(مناطق اشغالی) زندگی کنند و نیز ممکن است برای هر طرح کنفدرالی اسرائیلی فلسطینی، ترکیبی از نیروهای امنیتی دو طرف به وجود آید بلکه حل مسئله حاکمیت بر شهر قدیمی(قدس) را تسهیل کند به ویژه اگر موسسات مشترک در آنجا فعالیت کنند، بعد از همه این مسائل مشخص شد که ابومازن شوخی نکرد.
انتهای پیام/