کاروان نور| ماجرای شهادت دومین نامهرسان امام حسین(ع) به کوفیان
امام حسین(ع) در چند فرسخی کوفه نامهای را از طریق «قیس بن مسهر» به برخی بزرگان کوفه نوشت. مأمور ابن زیاد راه را بر وى بست و او را دستگیر کرده و نزد ابن زیاد آورد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا یکی از برنامههای امام حسین(ع) در مسیر حرکت خویش به سوی کربلا مکاتبات متعدد با کوفیان بود؛ زیرا چندین ماه قبل از قیام امام(ع) عده زیادی از آنان به حضرت نامه نوشتند و با عبارات پر طمطراق از ایشان دعوت به عمل آوردند تا حاکم کوفه شود. سؤال اینجاست که امام(ع) با وجود علم به خیانت اهل کوفه چرا به راه خود بسوی عراق ادامه دادند؟ دیگر اینکه مردم کوفهای که صدها هزار نامه به امام حسین(ع) نگاشته بودند، چرا در مدت زمان اندکی از نظر و رأی خود بازگشتند؟
پاسخ را میتوان با دقت در متن نامه کوفیان یافت. با توجه به متن نامه در مییابیم که کوفیان امام حسین(ع) را در حد رهبری دینی قبول داشتند نه به عنوان امام و خلیفه الهی که اطاعت از او مهمترین واجب دینی است. مردم کوفه زمانی به امام(ع) نامه نوشتند که از دست حکام ظالمی همچون سعد بن ابی وقاص، ولید بن عقبه و دیگر حاکمان فاسد آن دوران به تنگ آمده بودند و به این نتیجه رسیدند که فرزند علی بن ابیطالب هرچه باشد، اهل ظلم و جور و فساد نیست؛ بنابراین از آنجایی که نسبت به امام حسین(ع) حس تقدس نداشتند با اندک فتنه عبید الله بن زیاد(لعن) دچار لغزش شدند و امام(ع) را به اندک متاعی فروختند و برخی نیز دچار رعب و وحشت شدند. از دیگر سو عدهای از اشراف کوفه که آلوده به اموال حرام شده بودند به خاطر همراهی با جمع زیر دعوتنامه را امضاء کرده بودند اما در نهایت اکثراً مقابل امام صف کشیدند. هرچند خصلت کوفیان از قبل برای کاروانیان نمایان شده بود.
بر این اساس امام حسین(ع) در چند فرسخی کوفه نامهای به "سلیمان بن صرد" و "مسیّب بن نجبه" و "رفاعة بن شدّاد" و جمعى از شیعیان کوفه نوشت و با "قیس بن مسهر صیداوى" فرستاد. قیس چون به نزدیک کوفه رسید، حصین بن نمیر، مأمور ابن زیاد راه را بر وى بست و در پى تفتیش وى بر آمد، قیس نامه امام را دریده و نابود کرد، حصین وى را نزد ابن زیاد فرستاد. چون نزد ابن زیاد رسید، گفت: تو که هستى؟ قیس گفت من مردى از شیعیان امیرالمؤمنین و فرزندش هستم؟ ابن زیاد گفت چرا نامه را دریدى؟ قیس پاسخ داد تا ندانى در آن چه نوشته شده. ابن زیاد گفت نامه از کى و براى کى بود؟ قیس پاسخ داد از حسین به جمعى از کوفیان که نامهاى آنان را نمىدانم. ابن زیاد بر آشفت و گفت: به خدا که دست از تو بر نمىدارم جز آن که اسامى این گروه را بگویى یا بر فراز منبر رفته و حسین و پدر و برادرش را لعن کنى و الّا قطعه قطعهات کنم. قیس گفت: اما اسامى گروه را نخواهم گفت ولی لعن کردن حرفى ندارم.
قیس به منبر آمد و خدا را ستایش کرد و ثنا گفت و بر پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله درود فرستاد و بسیار طلب رحمت براى على و فرزندانشکرد و بر ابن زیاد و پدرش لعن فرستاد وگردنکشان بنى امیه را تا آخرینشان لعنت فرستاد.
سپس گفت: مردم، من فرستاده حسین نزد شمایم و او را در فلان منزل پشت سر گذاشتیم، دعوتش را بپذیرید؛ أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا رَسُولُ الْحُسَیْنِ ع إِلَیْکُمْ وَ قَدْ خَلَّفْتُه بِمَوْضِعِ کَذَا فَأَجِیبُوه. این خبر به ابن زیاد رسید، فرمان داد تا از فراز قصر او را انداختند که به شهادت رسید.
خبر شهادت قیس به امام حسین(ع) رسید، اشک از چشمهاى مبارکش جارى شد و فرمود:
«خداوندا براى ما و شیعیان ما منزلى پاک و با کرامت مقرّر دار و ما و آنان را در قرارگاه رحمتت گرد هم آور، چه تو بر هر چیز توانایى»
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لَنَا وَ لِشِیعَتِنَا مَنْزِلًا کَرِیماً وَ اجْمَعْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
منابع:
مثیرالاحزان، ص44
اللهوف علی القتل الطفوف / ترجمه قهری ص77
انتهایپیام/