"فروبرنده خشم" خصلتی در شأن امام کاظم(ع) نیست /تغییر توطئه بنیالعباس به شرایط مطلوب نتیجه صفت کاظمیت است
برگزیده همایش واژهپژوهی گفت: امام کاظم(ع) با توجه به خصلت "کاظمیت" توانست وضع نامطلوب منجیگرایی را که بهدنبال اقدامات نابهنجار مدعیان دروغین مهدویت در جامعه ایجاد شد، به وضع مطلوب تغییر دهد و شیعیان را از فتنه این مدعیان حفظ کند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا مهمترین صفتی که به امام هفتم اطلاق میشود، کاظمیت ایشان است. آنچه که در معنای «کاظم» بین مردم شهرت دارد، «فروخورنده خشم» است. اما شاید همواره این سؤال در پستوی ذهن و قلب شیعیان مطرح است که؛ آیا معنای «فروخورنده خشم» آن هم بهعنوان یک صفت با عصمت اهلبیت(ع) سازگار است یا خیر؟ با احتساب این معنا باید گفت امام هفتم شخصی بودند که بهدلیل شرایط سخت زندگی و فشار و اختناق حکومت ظالم عباسی، مدام در حال عصبانیت بودند و در این حال مدام خشم خود را میخوردند. انتساب این معنا به امام کاظم(ع) شاید باعث شده تصویری شایسته امامت و عصمت آن حضرت در اذهان شکل نگیرد.
همزمان با سالروز ولادت باسعادت امام کاظم(ع) با فرهاد احمدی، دانشجوی دکترای رشته علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران درباره مفهوم «کاظم» به گفتوگو نشستیم. وی مقالهای با عنوان «معناشناختی «کظم» در سیاق آیات قرآنی به اولین همایش ملی واژهپژوهی ارائه داد که برگزیده این همایش شد.
وی معتقد است: ما شیعیان قائلیم امام کاظم(ع) بهدلیل صفت کاظمیت فردی بودند که مدام خشم خود را فرو میخوردند که این معنا بهدلیل تبیین ناصحیح لغتپژوهان در قرنهای گذشته و برخی مفسران و مترجمان متقدم به جامعه ارائه شد، این در حالی است که انتساب این معنا به امام کاظم(ع) با عصمت و تطهیر ائمه(ع) از هر رِجس و ناجوری بر اساس آیه تطهیر، ناسازگار است؛ زیرا هر خشمی هرچند اندک باشد، در وهله اول نشانگر غلبه قوه قهریه یا غضب بر روح و جان فرد است که این معنا دور از شأن امام معصوم است؛ از این رو پس از تحقیقات قرآنی که درباره مفهوم «کظم» انجام دادیم، دریافتیم معنای «فروبرنده خشم» درباره مفهوم کاظم صحیح نیست.
تسنیم: شما بهبهانه فهم کاظمیتِ امام کاظم (علیهالسلام) تحقیقاتی انجام دادید. این کار چه ضرورتی داشت و چه لوازمی برای تحقیقاتتان میطلبید؟
ابتدا مقدمهای درباره جایگاه مفهومیابی در مطالعات دینی عرض کنم؛ شناخت دقیق مفاهیمِ واژههای بهکاررفته در قرآن یکی از موضوعاتی است که از آغازین روزهای اسلام مورد توجه بوده است. شناخت معنای یکی از مفردات قرآنی ضمن اینکه در جهت روشن شدن معنای آیاتی از قرآن که در آنها بهکار رفته مؤثر است، در روشن شدن مفاهیمی که با آنها در ارتباط است کمک شایانی میکند. یکی از این واژهها «کظم» است که با مشتقات خود 6 بار در آیات قرآن بهکار رفته است.
فهم لقب کاظمیت ما را به فهم برنامههای امام کاظم(ع) میرساند
از دیگر سو «کاظم» لقب امام هفتم ما شیعیان است. با توجه به تأکیدی که در کسب معرفت نسبت به ائمه(ع) شده است، بر اهمیت شناخت معنای صحیح این واژه میافزاید، چه اینکه شناختن معنای صحیح «کظم» ما را در پیدا کردن شناخت بهتر از امام موسیبن جعفر (علیه السلام) و نقشی که ایشان در پیاده کردن برنامههای خدا در دوران حیاتشان داشتند یاری میرساند، بر همین اساس میتوان ضرورت پرداختن به این موضوع را اصلاح خطای ذهنی شکلگرفته در جامعه درباره مفهوم «کظم» و تلاش برای کسب معرفت بیشتر نسبت به امامت و بهطور خاص امام کاظم (علیه السلام) دانست. نزدیکترین مفهومی که برای لقب «کاظم» یافتیم: «تغییر یک وضعیت بد و نامطلوب و تبدیل آن به یک وضعیت مطلوب» است که در ادامه تبیین میکنم.
فروبرنده خشم برای مفهوم «کاظم» صحیح نیست
تسنیم: چه مراحلی را برای انجام تحقیقتان پیش گرفتید؟
ابتدا در تحقیقات خود دریافتیم ماده «کظم» با تأثیرپذیری از معنای ترکیب «کظم الغیظ» در حوزه اخلاق، در ارتباط با مفهوم «فروخوردن خشم یا اندوه» معنا شده است. این معنا در ترجمه و تفسیر آیات شامل این واژه نیز راه پیدا کرده که البته این ترجمهها را با مشکلاتی همراه کرده است. «مجرای تنفس» از معانی دیگری است که برای مشتقات این ماده برشمرده شده است؛ در کتاب المحیط واژه کَظَم بهمعنای محل خروج نَفَس دانسته شده: «الکَظَمُ: مَخْرَجُ النَّفَسِ». این ماده یعنی «کظم» در شکل مفعولی خود در کتاب العین بهمعنای «شخص غمگین و اندوهزده» آمده است؛ «هو مَکْظُومٌ کَظِیمٌ، أی: مکروب.»، همچنین بهمعنای «سد کردن و بستن» و نیز بهمعنای کظامه یعنی قنات آمده است.
تسنیم: چگونه اثبات کردید معنای «فروبرنده خشم» برای مفهوم کاظم صحیح نیست و چه معنایی ارائه دادید؟
ابتدا درباره شیوه دستیابی به مفهوم مطلبی عرض کنم. برای جستوجوی یک مفهوم باید ابتدا معنای مشترک را یافت. این روش از ابتدا مورد توجه لغتپژوهان قرار داشته است، به این ترتیب که بتوان معانی مشتقات یک واژه را به آن معنا مربوط کرد و در عمل نشان داد که معانی مختلف از یک معنای اصلی و مشترک ریشه گرفتهاند. از مشهورترین نظرات درباره معنای مشترک «کظم» "فروخوردن اندوه یا خشم" است.
بررسی معنای کاظمیت در سوره یوسف(ع)
بسیاری از مترجمان و مفسران قرآن واژه کظیم در آیه 84 سوره یوسف (علیه السلام) را بهمعنای فروخوردن اندوه و یا خشم دانستهاند، آنجا که خداوند میفرماید: «وَ تَوَلّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا أَسَفى عَلى یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظیمٌ؛ و از آنان روى گردانید و گفت: «اى دریغ بر یوسف!» و در حالى که اندوه خود را فرو مىخورد، چشمانش از اندوه سپید شد».
این معنا دارای دو اشکال است:
اول اینکه در این آیه واژه «کظیم» بهتنهایی آمده و نه در ترکیب با حزن؛ بنابراین نمیتوان معنای فروخوردن غم و اندوه را برای آن در نظر گرفت.
دوم اینکه در جایی که بهتصریح قرآن، یعقوب(ع) بر یوسف(ع) تأسف خورده و در فراق او آشکارا دچار غم و اندوه شده است، آیا میتوان گفت "کظیم یعنی کسی که اندوه خود را فرو خورده است؟!"، این معانی که با هم تضاد دارند. در آیاتی که میفرماید یعقوب(ع) از شدت حزن چشمانش سفید شده (یوسف/84) و یا از شدت یاد یوسف(ع) به مرز بیماری و هلاک شدن رسیده (یوسف/85) و بهسوی خدا غم و اندوه خود را شکوا میکند: إِنَّمَا أَشْکُواْ بَثىِّ وَ حُزْنىِ إِلىَ اللَّهِ (یوسف/86) دیگر چهمعنایی برای فروخوردن غم و اندوه میتوان تصور کرد؟
بررسی معنای کاظمیت در سوره آلعمران
آیه بعد که آشناترین آیه درباره فرو بردن خشم است، آیه 134 آلعمران است. خداوند در این آیه می فرماید:
الَّذینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النّاسِ وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛ همانان که در فراخى و تنگى انفاق مىکنند؛ و خشم خود را فرو مىبرند؛ و از مردم در مىگذرند؛ و خداوند نکوکاران را دوست دارد.
این آیه آشناترین آیه قرآن است که در آن ماده کظم بهکار رفته است. معنای ارائهشده در این نوشتار برای ماده کظم را در این آیه میتوان به این صورت دانست که «خشم وضعیت بد و نامطلوبی است که شخص در آن قرار گرفته است».
"کاظم الغیظ"در آیه 134 آلعمران کسی است که خشم خود را فرو میخورد؛ یعنی سعی میکند تا رفتارهایی را نشان دهد که برخاسته از حالت خشم و عصبیت او نباشد، بلکه خود را به حالت آرامش روانی که وضعیت مطلوبی است برساند.
بنابراین در ترجمه آیه میتوان گفت: همآنان که در فراخی و تنگی انفاق میکنند و خشم خود را فرو میخورند و رفتاری از روی آرامش انجام میدهند و از مردم در میگذرند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
بررسی معنای کاظمیت در سوره غافر
آیه بعد مربوط به آیه 18 غافر است. خداوند در این آیه می فرماید: «وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ اْلآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَناجِرِ کاظِمینَ ما لِلظّالِمینَ مِنْ حَمیمٍ وَ لا شَفیعٍ یُطاعُ؛ و آنها را از آن روزِ قریب [الوقوع] بترسان، آنگاه که جانها به گلوگاه مىرسد در حالى که اندوه خود را فرو مىخورند. براى ستمگران نه یارى است و نه شفاعتگرى که مورد اطاعت باشد».
کاظم بودن ظالمین باید تلاشی باشد از سوی ایشان برای «خروج از آن شرایط جهنمگونه و تبدیل آن به شرایط مطلوب» که توسط شفیعان باید صورت گیرد. اما خداوند در مقابل، ایشان را از این که «حمیم» یا «شفیع مطاعی» داشته باشند ناامید میکند. با توجه به این معنا ترجمه آیه به این صورت میشود: «و آنها را از آن روز نزدیک بترسان، آنگاه که جانها به گلوگاهها میرسد، در حالی که بهدنبال انجام کاری برای خروج از این شرایط هستند اما برای ستمکاران نه یاری است و نه شفاعتگری که مورد اطاعت باشد».
تسنیم: آیا در تمام آیات متناظر با بحث «کظم» این معنا یعنی «تغییر وضعیت نامطلوب به وضعیت مطلوب» را یافتید؟
بله، این معنا را اگر در آیات دیگر که مربوط به ریشه «کظم» است قرار دهیم، کارآیی خواهد داشت، بهعنوان نمونه خداوند در آیه 58 سوره نحل از افرادی سخن میگوید که وقتی به آنها بشارت دختر بدهی اندوهناک میشوند. «وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِاْلأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ؛ اگر یکی از آنان «برای خدا دختران میپندارند» را به دختر مژده دهند چهرهاش از شدت اندوه یا خشم سیاه میشود در حالی که او کظیم است».
شخصی که صاحب دختر شده از منظر خود به وضعیتی دچار شده که اگر قرار باشد ادامه پیدا کند برای او بسیار سخت و نامطلوب است، لذا دنبال راهی است تا «این شرایط را تغییر داده و خود را از این وضعیت بهسمت یک وضعیت مطلوب نجات دهد.»، در این راستا بهدنبال اتخاذ این تصمیم است که یا با ذلت و خواری و چهبسا دور از دیگران که مورد سرزنش ایشان قرار نگیرد، فرزند خود را نگه دارد و یا با زنده به گور کردن دخترش از این معضل نجات پیدا کند؛ أَیُمْسِکُهُ عَلىَ هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فىِ الترَّابِ...» لذا خدا او را کظیم میخواند.
تسنیم: این مفهوم درباره امام کاظم (علیه السلام) چگونه معنا پیدا میکند؟
بسیاری علت نامیده شدن امام هفتم شیعیان را به لقب کاظم این میدانند که ایشان هنگام خشمگین شدن خشم خود را فرو میخوردند و با شخصی که به ایشان بدرفتاری کرده بهنیکی رفتار میکردند، یا اینکه میدانستند بعد از شهادتشان چهکسانی بر ایشان توقف میکنند و امام بعدی را منکر میشوند، اما خشم خود را فرو میخوردند.
فروخورنده خشم با مقام امام سازگار نیست
باید عرض کنم تصویر شخصی که در طول حیات خود دائماً عصبی و خشمگین شده و بعد خشم خود را فرو میخورد تا جایی که به این صفت نامیده شود، به هیچ وجه مناسب شأن و جایگاه اهلبیت علیهم السلام نیست. اساساً بروز خشم و اندوه در رفتار و چهره انسان بهعنوان یک رذیله اخلاقی مطرح است و کنترل و مهار خشم مهار رذیله است نه یک صفت بارز اخلاقی یا حداقل صفت قیمتیای نیست که بخواهیم آن را بهعنوان یک صفت بارز یکی از ائمه(ع) بدانیم.
از دیگر سو ایشان نه توسط مردم همعصرشان بلکه بیش از یک قرن قبل از ولادتشان و آن هم توسط رسولالله(ص) به این لقب نامیده شدهاند. پیامبر(ص) از بین تمام صفات و ویژگیهای حسنه، ایشان را به این لقب میخوانند. این مسأله نشاندهنده این است که کاظم بودن امام هفتم یک صفت محوری در دوران حیاتشان و در جهت نقش ایشان در اجرای برنامههای خداست.
امام کاظم(ع) شیعیان را از فتنه مدعیان دروغین مهدویت بهسلامت عبور داد
همان طور که دانستیم، کاظم کسی است که «در شرایط سخت با انجام کارهایی بهدنبال تغییر و بهبود شرایط است». با توجه به شرایطی که در عصر امامت امام کاظم علیه السلام وجود داشت، میتوان به نتایج خوبی دست یافت و این معنا را بهترین تفسیر برای کاظمیت امام هفتم در نظر گرفت.
دو نمونه بارز از شرایط سخت دوران امام کاظم علیه السلام را مثال میزنم که امام کاظم علیه السلام بهاذنالله توانست بهبهترین شکل مدیریت کند و در نسلهای بعد به وضعیت مطلوب برساند:
مهمترین چالشی که جامعه عصر امام کاظم علیه السلام با آن مواجه بود، مسأله مدعیان دروغین مهدویت بود که این فتنه توسط بنیالعباس به اوج خود رسید تا جایی که حاکمان آنها با ادعای مهدویت زمام امور را بهدست گرفتند. امام کاظم علیه السلام با اتخاذ روشهایی مثل تبیین دقیق معارف مهدوی، مقابله فکری و عملی با تفکر انحرافی مدعیان دروغین مهدویت، معرفی مهدی آلمحمد بهعنوان امامِ قائم، رد کردن منجیِ موعود بودن خویش، تبیین وظایف منتظران و ... این فتنه سخت را خاموش کرد. این مقابله نتیجه داد و شاهدیم بعد از ایشان دیگر چنین ادعایی دیده نمیشود تا جایی که در برابر امامت امام جواد(ع) با وجود کمسن بودن ایشان مخالفتها و ادعاهای بسیار کمی شکل گرفت و تمام توجهها به اهلبیت(ع) معطوف شد و مدعیان امامت دیگر عملاً از صحنه حذف شدند.
امام کاظم(ع) جامعه اُموی را به محبت عترت(ع) وصل کرد
دومین چالشی که امام کاظم علیه السلام توانست آن را بهخوبی اداره کند و به وضعیت مطلوب برساند، دشمنی با اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام بود. جامعه مسلمان پیش از امام کاظم، جامعهای بود که به سبّ و لعن اهلبیت علیهم السلام میپرداخت و به این ترتیب راه بهرهمندی از معارف الهی و ولایت اهلبیت را بهروی خود بسته بود. امام صادق علیه السلام و بهطور پررنگتر امام کاظم علیه السلام با تحمل سختیها و شدائد و اجرای روشهایی مثل مناظرات علمی و معرفتی و پیروزی در این مناظرات و انجام برخی معجزات خیرهکننده و ... باعث شدند تا مسلمانان به جمعیتی تبدیل شوند که دوستدار اهلبیت علیهم السلام هستند.
میتوان تغییر وضعیت امت اسلامی از جامعهای که با کشتن پسر پیامبر خدا و شیعیانش حس تقرب به خداوند پیدا میکنند را به جامعهای که پس از امام کاظم علیه السلام توجه و محبتش نسبت به اهلبیت علیهم السلام فراوان میشود، تا جایی که دهها هزار نفر برای استماع و ثبت یک حدیث از زبان فرزند ایشان در ایران اجتماع میکنند و یا زنانی که برای شرکت در مراسم تشییع ایشان مهریه خود را میبخشند، از نتایج اقدامات خیرهکننده امام کاظم علیه السلام و صفت "کاظمیت" ایشان دانست.
انتهای پیام/*