تحلیل نخستین واکنش زلاتکو کرانچار؛ تجربههای وارونه تیم امید در اندونزی/ مردن از ترس مرگ!
بهعقیده زلاتکو کرانچار تیم امید ایران برای کسب تجربه عازم بازیهای آسیایی شد، تجربهای وارونه که با واقعیت تیمش در تضاد بود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، میان تمام اتفاقاتی که از جاکارتا بهجا مانده، یک جمله در مورد تیم امید پررنگتر شده است: «ما برای کسب تجربه به اندونزی رفته بودیم».
این کلماتی است که «زلاتکو کرانچار» سرمربی تیم فوتبال امید پس از بازگشت به ایران کنار هم چیده و جملهای ساخته که کمی با واقعیت تیمش در تضاد بهنظر میرسد، تیمی که در گروهی بهظاهر سخت قرار گرفت، اما صعودی بحثبرانگیز به مرحله بعد داشت و حالا نقدهایی فنی و غیرفنی هم به آن وارد شده است.
آنچه از تیم امید مثل پتکی بر فرق سر کوفته میشود، تصمیمی است که پیش از بازی با میانمار گرفته شد. بسان این بود که دم و یال شیری را ببرند، بگویند «یک بار در جنگل روباه باش و برگرد و دوباره از فردا شیر شو»، تصمیمی که برای شکست «مصلحتاندیشانه» مقابل میانمار گرفته شد، شکست خوردن ایران بود برای روبهرو نشدن با غولی که غول نبود.
در توصیف تبعات شکست خودخواسته مقابل میانمار بارها گفته و نوشته شده، اما مهمترین نتیجه این بیخردی جمعی که محصولی از تفکر مدیران و مربیان تیم امید بود، تزریق ناباوری و عدم اعتمادبهنفس شد در وجود بازیکنان تیم امید؛ در مهمترین رده سنی زندگیشان. این استدلال که عربستان هم مقابل کره شمالی تعمدانه شکست خورد، پس ما هم میتوانیم از همان پولیتیک استفاده کنیم، گناه و بیخردی این رفتار را کبیرتر میکند.
شاید عربستان براساس میل مربیانش مصمم شود در یک بازی رسمی مقابل حریف تبانی کند، شاید عربستان بر اساس آنچه در بضاعت تیم خود میبیند تصمیم به حذف شدن زودهنگام بگیرد. ما، فوتبال ایران، که امروز سودای برترین بودن در آسیا را داریم، عربستان را پیشقراول خود کردهایم؟ فوتبالی که طی سالهای اخیر در حقیرانهترین روزهای سه دهه اخیر خود بهسر میبرد، چگونه به الگوی فوتبال ایران بدل شده است؟
زلاتکو کرانچار شاید پیش از آغاز بازیهای آسیایی اندونزی با انتخاب نفراتی که با خود به مسابقات برد، نشان داده بود که هدفی همچون آمادهسازی تیمش برای رسیدن به المپیک دارد، تیمی که او برای حضور در اندونزی انتخاب کرد، متشکل بود از بازیکنان زیر 21 سال که همگی تازه در رقابتهای المپیک توکیو به مرز 23سالگی میرسند. این تصمیم اما در تضاد بود با رفتار کرانچار که بهعنوان نفر اول تیم امید، مسئولیت نتایج و عملکرد تیم امید متوجه او شده است.
کرانچار شاید میتوانست امروز حتی پس از حذف شدن تیمش مقابل کره جنوبی حرف از تجربهاندوزی بزند، اگر تیم دومش را برای شکست خوردن مقابل میانمار به زمین نمیفرستاد، میتوانست از بیاهمیت بودن نتیجه این بازی صحبت کند، اگر تیمش وقتی با وجود شکست مقابل میانمار باز هم روبهروی کره جنوبی قرار گرفت، با ساقهایی لرزان به زمین نمیرفت. شاید مهمترین تجربهای که اندونزی برای ما داشت، همین مردن از ترس مرگ بود.
شاید بتوان دوباره تجدیدنظر کرد و نگاهی انداخت به مسیری که حمید استیلی، مدیر تیم امید ایران از آن با افتخار حرف زد و شکست از ترس مرگ را پولیتیک و سیاستی عادی در فوتبال کنونی جهان دانست. کرانچار درست گفت؛ در اندونزی تجربه کسب کردیم، تجربهای که نشان میدهد باید مغز تیم امید را جراحی کرد. بدون شک کرانچار به اطرافیانی فکورتر و عاقلتر نیاز دارد.
انتهای پیام/*