مروری بر جشنواره بینالمللی فیلمهای کودک و نوجوان| رونق بخشهای جنبی تا «پشت پرده مه» در نوزدهمین دوره
جشنواره فیلم کودک و نوجوان هر سال بهانهای میشود برای پرداخت دوباره به این موضوع فراموششده تا شاید دوباره شاهد رونق سینمای کودک در کشور باشیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نوزدهمین جشنواره بین المللی فیلم کودکان و نوجوانان در روزهای دوازدهم تا هفدهم مهرماه 1383 برگزار شد. این جشنواره برخلاف دوره قبل بخش های جنبی زیادی داشت. بخش هایی نظیر سینمای آسیا، چشم انداز آثار کوتاه کره، چشم انداز سینمای کودک هند، منظری از نقاشی متحرک تایوان، آثار کودک و نوجوان سنگاپور، آثار کودک و نوجوان آلمان، جلوه های مقاومت کودکان فلسطین، آشنایی با نقاشی متحرک فنلاند و برگزیده 25 سال سینمای کودک ایران که برای بخشی از علاقه مندان حرفه ای سینمای کودک و نوجوان و اهالی رسانه بسیار جذاب بوده اند.
در میان آثار سینمای ایران که در بخش های مختلف شرکت کرده اند، می توان به عناوین آثاری چون «لاک پشت ها هم پرواز می کنند» ساخته بهمن قبادی، «پشت پرده مه» به کارگردانی پرویز شیخ طادی، «جنگ کودکانه» ساخته ابوالقاسم طالبی و «من بن لادن نیستم» به کارگردانی احمد طالبی نژاد اشاره کرد که جوایز اصلی جشنواره را از آن خود کرده اند.
«لاک پشت ها هم پرواز می کنند» هم نظیر «زمانی برای مستی اسب ها» در مناطق مرزی کردنشین عراق می گذرد و قهرمان آن نوجوانی به نام سوران ملقب به کاک ستلایت است که بزرگان روستا را مجاب به نصب آنتن ماهواره می کند. سوران که سردسته بچه های روستا است، از طریق خنثی کردن مین و فروش لاشه آن درآمد کسب کرده و بچه ها را هم در آن سهیم می کند. آمدن دختری نوجوان به نام آگرین همراه کودکی نابینا و برادر معلولش هنگاو، سوران را جذب آنها می کند. او که به آگرین علاقمند شده، کودک نابینا را از میدان مین نجات داده در حالی که خودش هم زخمی برمی دارد. با ورود نیروهای آمریکایی به منطقه، وضعیت روستا تغییر کرده و گروه سوران هم پس از یک انفجار از هم می پاشد.
«لاک پشت ها هم پرواز می کنند» در ابتدا به نظر فیلم چندان تلخی نمی رسد به ویژه در سکانس های نخست که رگه هایی از طنز هم در آن به چشم می خورد اما فیلم هرچه پیش می رود، با لایه های عظیمی از تلخی و سیاهی رو به رو می شویم که بخش مهمی از آن مربوط به حضور نیروهای نظامی آمریکایی و اروپایی در عراق است. سوران یا همان کاک ستلایت به عنوان مرکز ثقل فیلمنامه، شخصیت تاثیرگذار و مهمی است که خوب نوشته شده و قصه را به جلو می برد. در نقطه مقابل او آگرین قرار دارد؛ دختر نوجوان کم حرف و درونگرایی با یک زخم درونی که حاصل اجنگ است. هنگاو کامل کننده مثلث شخصیت های اصلی فیلم است که مرموز بودن جزو خصوصیات اصلی اش است و هرچه پیش می رویم، پررنگ تر هم می شود.
فیلم به لحاظ تکنیکی در اوج قرار داشته و تصاویر کاملا چشم نوازی دارد که فضای بصری فوق العاده ای را بر آن حاکم کرده است. سوران ابراهیم هم با وجود نابازیگر بودن، بازی قابل تاملی را به نمایش گذاشته و به شخصیت سوران عمق بخشیده است.
«جنگ کودکانه» دیگر فیلم سینمای کودک و نوجوان ایران است که با نگاهی به حمله نیروهای آمریکایی و اروپایی به عراق و اشغال آن ساخته شده است. طالبی در این فیلم، قصه خود را در یک روستای مرزی عراق روایت کرده که پس از حمله هواپیماهای آمریکایی به یک مخروبه تبدیل شده است. در همین حین وارد زندگی پسری دوازده ساله به نام علی می شویم که در این حمله تمام خانواده خود را به جز برادر یک ساله اش از دست داده و حال به دنبال پیدا کردن او به هر دری می زند. طالبی با انتخاب یک پسر نوجوان که خانواده اش را از دست داده، بخشی از مسیر موفقیت را رفته و با حرکت دادن او در راه پیدا کردن برادرش به خوبی مخاطب را هم با او همراه کرده است. مجموعه اتفاق هایی که برای علی در این مسیر رخ می دهد، به او به عنوان قهرمان سروشکل خوبی داده و تماشاگر را به همذات پنداری وا می دارد. در عین حال جنگ کودکانه از پایان خوبی هم برخوردار است.
«پشت پرده مه» که در اختتامیه دوره نوزدهم، پروانه زرین بهترین فیلم بخش سینمای ایران و پروانه زرین بهترین بازیگر نوجوان را به چنگ آورد، فیلمی گرم و صمیمی با محوریت نوجوانی ناشنوا به نام مرتضی است که پس از مرگ پدر، همراه مادرش در شمال ایران زندگی می کند. مرتضی به خاطر شیطنت ها و درس نخواندن هایش با معلم تازه وارد مدرسه به مشکل خورده و تا جایی پیش می رود که مادرش به مدرسه فراخوانده می شود. معلم که مجرد است به مرور به مادر مرتضی علاقه مند می شود. در حالی که مرتضی نمی تواند او را به عنوان پدر بپذیرد. نقطه قوت اصلی فیلم، فیلمنامه سرراست و روان آن است که از شخصیت جذابی به نام مرتضی به عنوان ستون خود بهره می برد. نوجوان ناشنوا و کم بینایی که همچون همه همسن و سال هایش حس خوبی نسبت به یک مرد غریبه نزدیک حریم خانواده خود نداشته و شیخ طادی نقاط عطف فیلمنامه خود را براساس همین رابطه میان مرتضی و معلم شکل داده است. فیلم در عین حال پایان خوش و امیدوارکننده ای دارد که با توجه به مخاطبان اصلی فیلم(کودکان و نوجوانان)، اجتناب ناپذیر هم جلوه می کند. شیخ طادی بازی خوبی هم از علیرضا شیخ الاسلامی در نقش مرتضی گرفته که جهانگیر الماسی هم به بهتر دیده شدن او در این نقش کمک زیادی کرده است.
انتهای پیام/