داستان آنهایی که جنگ کودکیشان را دزدید/ علیبیگی: این کتاب شعارزده نیست
نویسنده کتاب «من یک لاکپشتم» میگوید هرچند شهدا و همسرانشان سختیهای بزرگی در خلال جنگ تحمیلی به جان خریدند، اما تاکنون کمتر در داستانها به مشکلات کودکانی پرداخته شده که جنگ آنها را به یکباره بزرگ کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، ادبیات داستانی دفاع مقدس در سالهای گذشته پوست انداخته و وجوه مختلفی از آن طی سالهای پس از جنگ نوشته شده است. آثاری که هر یک دریچهای است به جهان افرادی که به ناگاه و ناخواسته مواجه شدهاند با پدیدهای به نام جنگ. مردان و زنانی که جنگ بر زندگی آنها آوار شد و سرنوشت آنها را دستخوش تغییر کرد.
اگرچه ادبیات داستانی دفاع مقدس در سالهای اخیر چه از نظر کمی و چه از حیث کیفی رشد داشته و میتوان از آن به عنوان امیدهای ادبیات انقلاب اسلامی یاد کرد، اما کم نیستند تجربههای نویی که هر از چندگاهی منتشر شده و خواندنش لذت خواندن یک قصه را در دل زنده میکند. «من یک لاکپشتم» را میتوان نمونهای از این دست از آثار دانست. علی علیبیگی در اولین تجربه داستاننویسی جدی خود به سراغ کودکانی رفته که جنگ آنها را به یکباره بزرگ کرد، کودکانی که حق نداشتند بیش از این کودک باشند، رؤیایشان با سختیهای جنگ گره خورد و به یکباره تبدیل شدند به مردان کوچک هر خانه.
هرچند تاکنون آثار متعددی درباره نوجوانان و جنگ تحمیلی نوشته شده، اما کتاب علیبیگی سعی دارد با نگاه جدیدتری به این موضوع بپردازد. او در «من یک لاکپشتم»، به کودکانی پرداخته که در پیله تنهایی خود گرفتار شدهاند و جنگ دنیای شیرین کودکی آنها را کوتاه کرده است. خبرگزاری تسنیم به بهانه «من یک لاکپشتم»، با نویسنده جوان این اثر گفتوگو کرده که به این شرح است:
*تسنیم: آقای علیبیگی، کتاب حاضر نگاهی دارد به کودکانی که جنگ خود را با قدرت وارد زندگیشان کرده است. مردان کوچکی که بار و مسئولیت یک زندگی را به ناگاه عهدهدار میشوند. چطور این موضوع در ذهن شما شکل گرفت؟ آیا این داستان الهامی است از تجربیات شخصی شما در دوران جنگ تحمیلی؟
من متولد سال 66 هستم و از جنگ تحمیلی خاطره چندانی در ذهن ندارم. این اثر الهامی است از کلیپی که چند سال پیش از لحظه اعزام یکی از مدافعان حرم دیدم. در این کلیپ دو فرزند مدافع حرم سعی میکردند تا با گرفتن دستان پدر و با گریه، پدر را از رفتن به سوریه منصرف کنند. این تصویر خیلی بر من تأثیر گذاشت و با دیدن آن احساس کردم که در دل آن یک داستان نهفته است.
نگارش این رمان از سال 95 آغاز شد و تقریباً دو سال کار نگارش و بازنویسی آن طول کشید. در واقع «من یک لاکپشتم» نتیجه دورههای آموزش داستاننویسی بنیاد شعر و ادبیات داستانی بود که با حضور احمد دهقان برگزار میشد. ابتدا در دو صفحه طرح اولیه داستان را نوشتم و پس از مشورت با دهقان، کار فصل به فصل جلو رفت و در نهایت انتشارات نیستان کتاب را منتشر کرد.
*تسنیم: استفاده از «لاکپشت» برای توصیف «ایاز» به عنوان شخصیت اصلی این کتاب رفته رفته به یک نماد در کتاب تبدیل میشود. چه اینکه برای شخصیت «تقی»، پسردایی ایاز نیز میتوان این نماد را به کار برد. فکر میکنم که این یک نمادی است برای تمام کودکانی که در معرض جنگ قرار گرفتند و جنگ سرنوشت آنها را تغییر داد. نمادی که توصیفکننده شخصیتهایی است که هریک در لاک تنهایی خود است. این «تنهایی» در شخصیت اصلی و حتی در دیگر شخصیتهای همگون در کتاب، از کجا نشأت گرفته است؟
کودکان و نوجوانانی که پدرانشان به جنگ رفتند و شهید شدند، شخصیتهای درونگرایی هستند که در تنهایی خودشان هستند. فکر میکنم این موضوعی است که تا به حال در داستان به آن پرداخته نشده است. هرچند مردانی که برای مقابله با دشمن به جبهه رفتند و بعد از آن، زنانی که همسرانشان شهید شدند، مشکلات زیادی به جان خریدند، اما کودکانی که در این خانهها بودند، اعم از دختر و پسر، نیز با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کردند. من قصد داشتم که در اولین تجربه داستاننویسیام، روایتگر بخشی از این سختیها و مشکلات باشم. احساس کردم این فضایی است که به آن کمتر پرداخته شده است.
تاکنون عمده آثار به سختیهای بزرگسالان در جنگ پرداختهاند، اما سختی واقعی بعد از شهادت است. کوچکترها باید مسئولیت بزرگ زندگی را تاحدودی تجربه میکردند. من مستقیماً این لحظات را تجربه نکردم، اما با آن ناآشنا نیز نیستم.
*تسنیم: بومیگرایی در این کتاب نیز بر جذابیت کتاب افزوده است. عمده کتابهایی که پیش از این به تقابل کودک و جنگ پرداختهاند، در فضای جنوب کشور شکل گرفتهاند و کمتر اثری است که خارج از این فضا به این موضوع نگاه کرده باشد.
«تسوج»، مکانی که داستان در آن روایت میشود، منطقه زندگی من است؛ چون با فضا و المانهای آن آشنا بودم این منطقه را برای روایت داستان انتخاب کردم. اتفاقات عجیبی در این شهر در زمان جنگ تحمیلی رخ داده که بیان هرکدام از آنها میتواند تأثیرگذار باشد. در دل تبریز داستانهای زیادی خوابیده است. متأسفانه اکثر داستانهای دفاع مقدس در جنوب شکل گرفته است، این در حالی است که هر کدام از شهرهای کشور، داستانهای جالبی از این دوران دارد.
*تسنیم: یکی از ویژگیهای این اثر نگاه انسانی به جنگ است. نگاهی که تلاش دارد فارغ از کلیشههای مرسوم یک داستان رئال از جنگ تحمیلی را روایت کند. انتخاب این نوع نگاه برچه اساسی شکل گرفته است؟
واقعیت این است که اکثر داستانهای دفاع مقدس داستانی حماسی یا سیاسی هستند و به ناچار بخشی از آنها نتوانستهاند از فضای شعارزدگی فاصله بگیرند. این نوع نگاه برای مخاطب امروز جذاب نیست، مخاطب امروز با شخصیتهایی ارتباط برقرار میکند که واقعگرا هستند. آنها با شخصیتهایی همراه میشوند که قابل لمس باشند و دردهای مشترکی با هم داشته باشند.
انتهای پیام/