یادداشت | ایران، چین، روسیه و تهدیدی مشترک بهنام جنگ اقتصادی واشنگتن
تا پیش از این، تهران، پکن و مسکو یک دلیل امنیتی برای همکاری داشتند: «تقابل هر سهکشور با تروریسم تکفیری» و اکنون یک دلیل دیگر برای گسترش همکاریها میتواند بهوجود آید: «جنگ اقتصادی واشنگتن».
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، آمریکا، رژیمی که به تحریم معتاد است. این جمله را محمدجواد ظریف، وزیر خارجه دولت حسن روحانی بر زبان آورد. وزیر امور خارجه ایران میگوید: «انشاءالله ما میتوانیم به آمریکاییها نشان دهیم که مجبورند اعتیادشان را ترک کنند. ما این باور را داریم که دنیا به این نتیجه رسیده که باید آمریکا اعتیادش را به تحریمها برطرف کند.» این اعتیاد به تحریم روز 15 مرداد بار دیگر خود را نشان داد تا آمریکا با حذف بند مربوط به تعلیق تحریمها، بار دیگر بخشهایی از تحریمهای ضدایرانی خود را اجرایی کند.
اما طی روزهای اخیر این تنها ایران نبود که هدف تحریمهای واشنگتن قرار گرفت. روسها هم هدف تحریم بودند، هرچند در سطحی بسیار پایینتر از تحریمهای ایران. تحریم جدید روسیه به بهانه قدیمی اسکریپال وضع شدند؛ جاسوس دوجانبهای که روسها متهماند او را با گاز اعصاب مسموم کردهاند. بر اساس آنچه «هیثر نوئرت»، سخنگوی وزارت امور خارجه ایالات متحده اعلام کرده است، تحریمهای جدید، ذیل قانون مصوب 1991 کنترل تسلیحات بیولوژیک و شیمیایی از تاریخ 22 اوت (31 مرداد) اعمال خواهند شد. وزارت خارجه آمریکا اعمال دسته اول تحریمها علیه روسیه را به کنگره اطلاع داده و اگر مسکو گامهای مدنظر واشنگتن را بر ندارد، آنگاه تحریمهای بیشتری نیز از پی خواهند آمد.
بر اساس آنچه سیانان نوشته، دسته اول تحریمها شامل مواردی مشخص میشود که از آمریکا به روسیه صادر میشوند و میتوانند کاربری نظامی داشته باشند و اگر ظرف 90 روز، روسیه تضمین ندهد که در آینده از تسلیحات شیمیایی یا بیولوژیک استفاده نخواهد کرد، آنگاه ایالات متحده بسته تحریمی جدیدی را بررسی میکند.
نکته جالب این است که بسته تحریمی دوم در صورتی علیه مسکو اعمال نخواهد شد که روسیه به بازرسان اجازه حضور در سایتهایی مشخص را بدهد! کاری که بعید است روسها به این راحتی با آن موافقت کنند.
دور دوم تحریمها میتواند شامل برخی کالاهای صادراتی روسیه به آمریکا باشد و در تئوری همچنین میتواند شامل محدودسازی پروازهای خطوط دولتی روسیه به آمریکا و حتی کاهش سطح روابط دیپلماتیک بین ایالات متحده و روسیه باشد. یک مقام وزارت خارجه آمریکا که خواسته تا نامش فاش نشود، به سیانان گفته است که سری دوم تحریمها میتواند 70 درصد اقتصاد روسیه و 40 درصد نیروی کار این کشور را تحت تاثیر قرار دهد.
در واکنش به تحریمها و تهدیدهای فوق، دیمیتری مدودوف، نخستوزیر روسیه به واشنگتن هشدار داد که آنچه مدنظر دارد، میتواند به منزله «آغاز جنگ اقتصادی» تلقی شود. وی هشدار داد که واکنش روسیه به این جنگ اقتصادی میتواند اقتصادی، سیاسی و یا حتی با استفاده از دیگر ابزارها صورت پذیرد. سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه نیز گفت: «روسیه این واقعیت را که مجبور است به جای اینکه در اندیشه ارتقاء روابط دوجانبه و خارج کردن آن از بنبست باشد، در حال تدارک اقدامات متقابل است، پنهان نمیکند.»
تهدید آمریکا به تحریمهای جدید توانست باعث کاهش ارزش روبل، پول ملی روسها شود و همانطور که انتظار میرفت، لندن از این تحریمها جدا استقبال کرد. اما آیا اکنون نباید به نشست هلسینکی نگاهی دوباره انداخت؟
از لندن تا لندن
هلسینکی، پایتخت فنلاند، 25 تیرماه گذشته میزبان اولین دیدار رسمی ترامپ و پوتین بود. ترامپ از لندن پای به هلسینکی نهاد، کشوری که دارای خصومتی دیرینه با روسها بوده و تاریخ محیط ذهنی دو طرف نسبت به یکدیگر را همواره منفی ثبت کرده است. وقتی نشست خبری ترامپ و پوتین به پایان رسید، هر دو راضی به نظر میرسیدند اما در آمریکا چنین برداشت شد که برنده دیدار مزبور، رئیسجمهور روسها بوده است؛ شخصی که بر اساس نظرسنجی ماه مارس موسسه پیو، اصلا شخصیتی محبوب در میان آمریکاییها محسوب نمیشود و تنها 16 درصد محبوبیت دارد.
اگرچه روابط با روسیه برای دولت ترامپ مهم بهنظر میرسد اما افکار عمومی آمریکا برای او و دولتش حیاتی است. او نمیتواند در افکار عمومی آمریکا ضعیف و بازنده به نظر برسد بنابراین واضح بود که باید منتظر اقدامی تند از جانب دولت آمریکا باشیم. نزدیک شدن هر رئیسجمهوری در آمریکا به شخص پوتین، انتقاداتی جدی برمیانگیزد که همین انتقادات خیلی زود ترامپ را به عقبنشینیهای پیدرپی مجبور کرد.
باز گردیم به آنجایی که ترامپ پیش از سفر به هلسینکی در آن بهسر میبرد: بریتانیا! آمریکا قبلا بر سر پرونده اسکریپال، دست به اخراج 60 دیپلمات روس زده بود که البته روسها نیز پاسخ متقابل داده بودند. اما باز هم برای کنترل ضعف خود در افکار عمومی، ترامپ به سراغ پرونده اسکریپال میرود تا به پوتین چنگ و دندان نشان دهد. مسمومیت اسکریپال و دخترش که مسکو بارها دست داشتن خود در آن را تکذیب کرده، به کمک ترامپ و تیم سیاست خارجی او میآیند تا رئیسجمهوری قوی بهنظر رسد.
شاید همین نشان دهد که همانطور که پیشبینی میشد، سرنوشت دیدار هلسینکی و توپ فوتیالی که پوتین برای ترامپ به ارمغان آورد، آنقدرها با آن جعبه زردرنگی که هیلاری کلینتون به لاوروف داد و رویش نوشته بود Reset تفاوتی ندارد. البته داستان بین ترامپ و پوتین خیلی سریع به پایان نخواهد رسید.
از اعتیاد به تحریم تا جنگهای تعرفهای
اگر تحریم اعتیاد دیرینه واشنگتن است، اما اخیرا ماده مخدر دیگری هم وارد دستگاه حاکمه ایالات متحده شده است: «وضع تعرفه». اوایل ماه میلادی جولای، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا تهدیدی دیگر بر تهدیدهایش علیه پکن افزود: «اعمال تعرفه بر تمام 505 میلیارد دلار کالاهای وارداتی از چین.» پیش از آن نیز ترامپ بر حدود 50 میلیارد دلار واردات از چین، تعرفه 25 درصدی وضع کرده بود. واضح است از آنجا که تراز تجاری صادرات – واردات به نفع چینیهاست، در این جنگ تعرفهای، چینیها بیشتر از آمریکا ضرر میکنند، حتی اگر دست به اقدامات متقابل بزنند.
ترامپ حتی کالاهای وارداتی از کانادا را مشمول تعرفه کرده و اروپا را نیز با همین ابزار تهدید کرده است. از آن گذشته، ترکیه دیگر قربانی جنگ تعرفهای دولت آمریکا شده است. صدای آمریکا گزارش داد که ترامپ در توئیتی که روز جمعه 19 مرداد منتشر کرد، گفت «مجوز دو برابر شدن تعرفه فولاد و آلومینیوم وارداتی از ترکیه را صادر کرده است».
یک روز پس از این توئیت، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه که ارزش پول ملی کشورش را در خطر میبیند، در یدداشتی در روزنامه نیویورکتایمز به آمریکا هشدار داد که شراکت دو کشور در خطر است. بنعلی یلدریم، نخستوزیر سابق ترکیه هم هشدار داد که آمریکا که متحدی جز دلار برای خود نمیشناسد، در حال به راه انداختن جنگ اقتصادی جهانی است.
شاید یکسال پیش کسی تصور آن را نمیکرد که «نومرکانتلیسم ترامپی» اینچنین مرزهای تجارت آزاد را زیر پا گذارد و حتی ساختار نظم لیبرال بینالمللی را چنین با تهدید مواجه کند، ساختاری که آمریکا خود داعیهدار آن بود.
ایران، روسیه و چین؛ هدف جنگ اقتصادی واشنگتن
اکنون روشن است که نهتنها ایران، که چین و روسیه نیز هدف جنگ اقتصادی واشنگتن قرار گرفتهاند. اگر ایران و روسیه هدف تحریمهای وزارت خارجه و وزارت خزانهداری ایالات متحده هستند، پکن نیز در کشمکش با تعرفههایی قرار گرفته که افکار عمومی چین، هدف از آنها را ممانعت از «ظهور چین در عرصه بینالمللی» قلمداد میکنند.
تا پیش از این، سه کشور مزبور یک دلیل امنیتی برای همکاری داشتند: «تقابل هر سهکشور با تروریسم تکفیری» و اکنون یک دلیل دیگر برای گسترش همکاریها میتواند بهوجود آید: «جنگ اقتصادی واشنگتن». در این جنگ اقتصادی البته ترکیه نیز میتواند با این سه کشور دستکم در این برهه زمانی همراه باشد، هرچند که آنکارا را در زمره مقابلهکنندگان با تروریسم تکفیری نمیتوان برشمرد.
اگرچه امروز حملات اقتصادی ترامپ تهدید بهنظر میرسند اما این تهدیدات در آینده میتوانند به یک فرصت جدید برای همکاری و تعامل منجر شوند که اگر این رخ دهد، بنیان مستحکمی را برای آینده این کشورها بنا خواهد نهاد.
انتهای پیام/