یادداشت تسنیم| ترکیه و آمریکای ترامپ؛ از کجا به کجا

یادداشت تسنیم| ترکیه و آمریکای ترامپ؛ از کجا به کجا

جنس دونالد ترامپ، نه تنها با اوبامای دموکرات بلکه با جورج بوش پسر و پدر هم تفاوت دارد و او کسی نیست که در برابر اردوغان، از اتخاذ تصمیمات تند و آنارشیستی و صدور پیام­‌های خصمانه، ابایی داشته باشد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه و رهبر حزب عدالت و توسعه، حالا با وجود تمام مشکلاتی که بعد از تهدیدات ترامپ به وجود آمده، صاحب یک فرصت طلایی شده تا خود و حزبش را در میدان مخالفت با آمریکای ترامپ، قدرتمند و دارای پشتوانه ملی و مردمی نشان دهد. او به سنت سالیان گذشته، در این میدان، هم از توان و ظرفیت خود در سخنرانی و هم از پتانسیل اثرگذار رسانه­‌ها، با مهارت تمام بهره می­‌گیرد، اما این تمامِ واقعیت نیست و باید این نکته را بپذیریم که همه چیز به نفع ترکیه پیش نمی­‌رود.

یک تاریخچه کوتاه

اساساً در هویت سیاسی ترکیه و به ویژه از سال 1951 میلادی (سال عضویت ترکیه در ناتو) به این سو، این کشور اسلامی، یکی از متفقین منطقه­‌ای آمریکا به شمار آمده است. متفقی که در برخی دوران­ها مثلاً در دوران عدنان مندرس، نجم­ الدین اربکان و تا حدودی بلنت اجویت، مستقل عمل کرده و در مقاطعی نیز، تبعیت سیاسی و اقتصادی ملموسی از سیاست­‌های واشنگتن به نمایش گذاشته است.

اما با این حال همواره در جامعه ترکیه و به ویژه در بین اسلام­گرایان محافظه­ کار، گونه­‌ای از تفکر و نگرش ضدآمریکایی وجود داشته و دارد و حزب عدالت و توسعه نیز با وجود آن که تمام سیاست­‌های خود را بر مبنای عملگرایی و بها دادن به بازار آزاد و تجارت آزاد پیش می­‌برد، با توجه به خاستگاه اجتماعی­‌اش، هیچگاه به طور کامل، ردای مخالفت با برخی تصمیمات آمریکا و استقلال در تصمیم­ گیری­‌های کلان را از روی شانه­ برنداشته است.

با توجه به همزمانی نسبی بر سر قدرت آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه و جورج بوش پسر در آمریکا و بعد از آن نیز سپری شدن دوران اوباما و آمدن دونالد ترامپ، باید گفت؛ در این سال­ها، ترکیه با جورج بوش پسر و باراک اوباما کار کرده و حالا با دونالد ترامپ و این یعنی تجربه 10 سال کار با جمهوری­خواهان و هشت سال با دموکرات­های آمریکا.

در دوران جورج بوش پسر، گل، اردوغان و حزب عدالت و توسعه، بسیار محتاطانه گام برمی­‌داشتند و در حال کسب تجربه بودند. البته هنوز هم داغ و حسرت آن بر دل اردوغان مانده که چرا مجلس ملی، مانع از آن شد که ترکیه در دوران اشغال عراق از سوی بوش، سهمی در این تحرک بزرگ داشته باشد.

شاید به جرأت بتوان گفت که در طول دوران 8 ساله اقتدار اوبامای دموکرات، در خط رابطه بین آنکارا و واشنگتن، آسودگی خاطر و آرامش اردوغان بیشتر بود. اردوغان در برابر اوباما، درخواست­هایی در مورد سوریه و برجسته کردن نقش ترکیه در معادلات منطقه و جهان داشت و اگر چه این درخواست­ها غالباً مودبانه رد می­شد، اما نه تنها به ترکیه بی­ حرمتی نمی­‌شد بلکه به نظرات این کشور بها داده می­‌شد و به ویژه در دورانی که احمد داود اوغلو و هیلاری کلینتون بر مسند وزارت امور خارجه ترکیه و آمریکا نشسته بودند، رابطه گرم بود.

اما جنس دونالد ترامپ، نه تنها با اوبامای دموکرات بلکه با جورج بوش پسر و پدر هم تفاوت دارد و او کسی نیست که در برابر اردوغان، از اتخاذ تصمیمات تند و آنارشیستی و صدور پیام­‌های خصمانه، ابایی داشته باشد. واقعیت این است که شخص اردوغان و تیم سیاست خارجی ترکیه، تصور برخی کنش­‌ها و واکنش­‌های تند ترامپ را در سر نداشتند و آمادگی و تدابیر لازم برای تحلیل به موقع رفتارهای ترامپ، در وزارت امور خارجه ترکیه وجود ندارد و شرایط کنونی، برای ترکیه و آکپارتی، شرایط سختی است. به ویژه وقتی که حزب حاکم از همین حالا، خود را برای حضور قدرتمندانه در انتخابات شهرداری­های ترکیه مهیا می­‌کند و به دنبال آن است که مخالفین را به حاشیه رانده و بیشترین مقدار ممکن از سه هزار شهرداری کشور را در اختیار بگیرد.

ترکیه، کودتا و دشواری­‌های دوران ترامپ

مشکلات کنونی ترکیه با آمریکای ترامپ، فقط مشکلات مرتبط با شرایط امروز نیست و حتی به دوران پیش از رئیس جمهور شدن مرد موطلایی بازمی­‌گردد و بخشی از این مشکل، ارتباط مستقیمی دارد به نگرش ترکیه به کودتای گولن و نقش آمریکا در این ماجرا.

بدون تردید پیروزی اردوغان، آکپارتی و هواداران میلیونی این حزب و در یک کلام؛ پیروزی مردم ترکیه در برابر کودتای نافرجام و متوقف کردن تانک­ها و ژنرال­ها، یک ظفر بسیار ارزشمند بود، اما بعد از این ماجرا، اردوغان در داخل و در خارج، در برابر بسیاری کینه به دل گرفت و هر بار با نسبت دادن بخشی از کودتا به کشورها و جریانات مختلف، شرایطی به وجود آورد که روابط واشنگتن – آنکارا تا حد زیادی تحت تاثیر این مساله قرار گرفت.

ترکیه مداوماً سازمان سیا و بدنه سیاسی آمریکا را به حمایت از کودتا متهم می­‌کرد و کار تا جایی پیش رفت که اوباما مجبور شد توضیح دهد و اعلام کند: «این که می­‌گویند ما از قبل، اطلاع روشنی از برنامه کودتاگران داشته­‌ایم و به آنکارا اطلاع نداده­‌ایم، کاملاً غلط است. ما از نگرش مردم ترکیه و ایستادگی آنان در برابر کودتا، حمایت می­‌کنیم.»

این گفته­‌های اوباما، ترکیه را اقناع نکرد و تیم اردوغان بعد از آن نیز با اصرار مداوم، به دنبال تکرار ماجرای عبدالله اوجالان و بازگرداندن فتح­ الله گولن بود. غافل از آن که در ماجرای اوجالان، بیل کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا، ملاحظاتی همچون حفظ و تداوم روابط دو عضو ناتو یعنی ترکیه و یونان را در نظر داشت و پیش از بازگرداندن اوجالان، از بلنت اجویت نخست وزیر وقت ترکیه، تعهد به منع اجرای حکم اعدام گرفت.

از این گذشته در آن روزگار، اوجالان نه یک زندانی تحت اختیار آمریکا و دستگاه قضای این کشور، بلکه یک رهبر فراری بود در نقطه­‌ای دور افتاده در کنیا! اما فتح­ الله گولن، یک شخصیت دینی بود با میلیاردها دلار سرمایه و هزاران شاگرد متنفذ در سیستم­‌های آموزشی، اقتصادی و سرویس­‌های اطلاعاتی بیش از یک صد کشور جهان! پس طبیعی بود که اوباما نتواند قضات آمریکا را اقناع کرده و گولن را به ترکیه تحویل دهد.

در ماجرای کشیش برونسون هم دولت ترکیه به دنبال این بود که با زندانی کردن او، شرایط را یک بار دیگر برای بازگرداندن فتح الله گولن – یا دست کم رضا ضراب- فراهم کند، اما ظاهراً چنین نشد و آمریکا این پیشنهاد را هم رد کرد.

اگر چه دستگاه اطلاعاتی میت و دستگاه قضایی ترکیه به این اجماع رسیده­‌اند که کشیش برونسون مدت­ها عضو سیا بوده و در کودتا دست داشته، اما شاید اخراج این فرد به عنوان عنصر نامطلوب، هزینه کمتری بر دست آنکارا می­‌گذاشت.

در یک تحلیل کلی در مورد تاثیر مساله کودتای گولن بر رواط واشنگتن- آنکارا، باید گفت؛ ترکیه در این پرونده، نه بر اساس اقتضائات حقوقی و دیپلماتیک، بلکه بر اساس تصمیمات احساسی و شخصی اردوغان عمل می­‌کند.

اردوغان در تمام میادین و در همه سخنرانی­‌های انتخاباتی، تقصیر کودتای نافرجام را بر گردن آمریکا انداخت و در کنار این، به اقدامات دیگری نیز دست زد، که بدون شک همه آنها هزینه­‌هایی برای ترکیه دارند.

به عنوان مثال، اردوغان در هر فرصتی، سیاست­‌های جهانی و منطقه­‌ای آمریکا را زیر سوال برد، به خاطر اعمال فشار بر کردهای سوریه؛ آمریکا را به حمایت از تروریسم متهم کرد، روز به روز به روسیه نزدیک و نزدیک­تر شده و بر خرید سامانه موشکی اس 400 از مسکو پافشاری کرد، با وجود تهدیدات غیرمستقیم و بعدها مستقیم آمریکا زیر بار این نرفت که از ایران فاصله گرفته و از تحریم اقتصادی علیه ایران تبعیت کند و علاوه بر این، بارها به اسراییل تاخت و بارها در غزه پرچم ترکیه بالا رفت و بسیاری از مجروحین غزه در ترکیه بستری شدند.

به عبارتی دیگر، در کنار مساله کودتا و کینه­‌ای که اردوغان از آمریکا به دل گرفته است، برخی رویکردها و تصمیمات مستقل ترکیه نیز به مذاق آمریکای ترامپ و تیم امنیتی – نظامی او خوش نیامده و به موازات این­ها، دولت ترکیه حتی یک دهم عربستان سعودی برای آمریکا سود و منفعت ندارد و از دید ترامپ، بد نیست چنین متفقی حداقل برای یک دوره کوتاه، قربانی انتخابات کنگره آمریکا شود!

در چنین شرایطی، نه می­‌توان ترکیه را به عنوان غلام حلقه به گوش آمریکا تصور کرد و نه می­‌توان، اردوغان را در قد و قواره یک رهبر ضداستعمار و ضدامپریالیسم، توصیف کرد. واقعیت این است که روابط ترکیه و آمریکا، عضویت ترکیه در ناتو موقعیت ژئوپولتیک ترکیه در منطقه و ارتباط جدی این کشور با سوریه، عراق و جهان اسلام و بسیاری مسائل اقتصادی و امنیتی دیگر، مانع از آن می­‌شود که رابطه بین آنکارا – واشنگتن به سمت بن­ بست برود. باید دید در روزها و هفته­‌های آتی، بایسته­‌ها وضرورت­‌های اقتصادی، سیاسی، امنیتی و اطلاعاتی، چه راه تازه­‌ای برای دیپلمات­‌های این دو کشور می­‌گشاید.

محمد علی دستمالی کارشناس مسائل ترکیه

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران