هوای آزاد و پدیده استعمال خانوادگی قلیان
یک راهکار برای مقابله با معضل قلیان و سیگار در بوستانها، مداخله کتابخانههای عمومی است که در بوستانها مستقر هستند.اگر زیرساختهای لازم فراهم شود چه خوب خواهد بود کتابخانهها تا پاسی از شب باز باشند و به شکوفایی محیط فرهنگی و اجتماعی بوستانها کمک کنند.
یادداشت مهمان / امیررضا اصنافی - استاد دانشگاه
... سیگار باشد یا قلیان، فرقی نمیکند. هر دو مضرند. به اندازه کافی دود در اطرافمان هست از دود اتوبوس، کامیون، سواری و موتور بگیرید تا کارخانجات مختلف. دیگر نمیفهمم چرا باز عده ای دوست دارند به ریههای نازنین خود دود سیگار یا قلیان را وارد کنند و چند سال بعد هم دنبال دوا درمان انواع بیماریهایی باشند که منشاء آنها همین بی توجهی به سلامت است. تا اینجای کار همه چیز به بهداشت و سلامت مرتبط بود و اینکه استعمال دخانیات به خصوص قلیان، نه تنها چیز مفیدی نیست بلکه شاید مضرترین پدیدهای باشد که بشر به صورت آگاهانه از طریق آن سعی میکند به خود صدمه بزند.
جنبه دیگری که باید به آن توجه کرد ظاهر غیرفرهنگی مصرف قلیان است. هر چند از نظر نگارنده، استعمال قلیان فعالیتی مذموم است اما به هرحال به عنوان یک پدیده ای که درجامعه رواج دارد باید آن را دید و حداقل فقط در قهوه خانهها! جایی که جز دود چیزی نمیچرخد و میتراود. اگر این کار فقط به مکانهای خاص بود شاید چندان مشکلی نبود اما مدتی است که شاهد هستیم استعمال قلیانها به داخل بوستانها راه باز کرده و دیگر محدود به طیفی خاص نیست بلکه برخی خانوادهها نیز این وسیله مضر را به عنوان یک جزو لاینفک از اسباب تفریح و سرگرمی خود میبینند و گاهی در مقابل کودکان خود در کانون خانواده و در محیط بوستان که آدمیزاد لحظه ای میخواهد از هوای تمیز و بوی چمن و برگ درختان استفاده کند بهره میگیرند.
همین چند وقت پیش بود که به منزل یکی از اقوام رفته بودم و برای اینکه دختر کوچکم بهانه نگیرد او را به بوستانی بردم تا کمی سرگرم شود. در بدو ورود آقایی را دیدم که مشغول آماده کردن زغال است. کمی جلوتر، جوانکی با دود قلیان حرکات محیرالعقول نشان میداد، چند قدم آن طرف تر مردی میانسال در کنار همسر و فرزندانش مشغول گذران اوقات با قلیان بود و گاهی هم این ابزار به دست سایر افراد خانواده می رسید. اول تصور کردم اشتباه آمده ام و نکند وارد قهوه خانه شدم. دختر کوچکم در آغوشم دست و پا میزد که سریع پایین بیاید و با اسباب بازیها مشغل شود. وقتی کمی دور و برم را خوب دیدم اصلاً آنجا را محیط سالمی ندیدم. سریع از بوستان خارج شدم تا حداقل در منزل به سرگرمیهای مناسب و سالم بپردازیم.
واقعیت این است که قبح این کار ریخته شده و ما خیلی به ندرت در بوستانها شاهد فعالیتهای فرهنگی خودجوش خانوادگی یا دوستانه هستیم که نه تنها ضرری ندارد بلکه توسعه دهنده شعور و آگاهی هم هست.
یک راهکار مداخله کتابخانههای عمومی است که در بوستانها مستقر هستند. اگر زیرساختهای لازم فراهم شود چه خوب خواهد شد کتابخانهها تا پاسی از شب باز باشند و به شکوفایی محیط فرهنگی و اجتماعی پارک کمک کنند.
اما نظر به اینکه اکثر کتابخانههای عمومی بعد از ساعت اداری زودهنگام خود تعطیل هستند و در بسیاری از بوستانها با کتابخانههای عمومی دربسته مواجه هستیم چه اشکالی دارد در یک جمع خانوادگی در بوستانها به جای اینکه اینگونه به خود و فرهنگ اجتماعی خود آسیب بزنیم سعی کنیم از جمع خوانی استفاده کنیم؟
جمع خوانی چیست؟ یعنی خواندن کتاب به صورت دسته جمعی. اینکه خانوادهها یا دوستان از قبل قراری بگذارند که در گردشهای خود در بوستانها کتابی را انتخاب کنند و هر کس با صدای بلند قسمتهایی از آن را برای دیگران بخواند؟ یا اینکه درباره تازه ترین کتابهایی که خوانده ایم با یکدیگر گفتگو کنیم، کتاب خوانده شده را به چالش بکشیم یا دیگری را توصیه به خواندن کتابی خاص کنیم.
صحبتها، تحلیلها و بحثهایمان مطالعه محور و مستند باشد و اگر داریم زمانی را برای لذت بردن از هوای آزاد و پاک بوستانها و در کنار هم بودن سپری میکنیم چه بهتر که این زمان را سالم پشت بگذاریم و بعد از اینکه بوستان را ترک کردیم اطلاعاتی به دانستههایمان افزوده شود. شاید لازم باشد بیشتر به این مسئله فکر کنیم و گردش هایمان را هم فرهنگی تر و اجتماعی کنیم.
انتهای پیام/