اسرار جنگ ۳۳ روزه-۷| آوارگی و هرج و مرج در جبهه داخلی رژیم صهیونیستی
روند سقوط موشکهای مقاومت از روز اول تا لحظات پایانی جنگ ثابت ماند و بیش از ۲۰۰ هزار شهرکنشین را بدون هیچ برنامه و نظارتی در مناطق مرکزی و جنوبی آواره کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، مرور خاطرات جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی ضد حزبالله لبنان تنها به معنای تکرار خاطرات زیبای تاریخی نیست، بلکه زنده نگه داشتن یکی از نقاط عطف عملکرد و تاثیرگذاری مقاومت در لبنان است که همچنان پیامدهای خود را در منطقه دارد و بخشی جداییناپذیر از موازنه قدرت بازدارنده در برابر دشمن صهیونیستی است. این جنگ سبب شد اسرائیل محدودیت قدرت و توان خود برای استفاده از ابزار نظامی را بشناسد.
آنچه در این مجموعه مطالب مورد بررسی قرار میگیرد، یادداشت های علی شهاب تحلیلگر مسائل راهبردی منطقه است که در پایگاه خبری شبکه ماهوارهای المیادین به مناسبت سالروز جنگ 33 روزه منتشر شده است.
قبل از جنگ جولای، رژیم صهیونیستی مانورهای ویژه متعددی را برای بررسی آمادگی جبهه داخلی خود برای هر تجاوز احتمالی برگزار کرده بود. بسیاری از این مانورها نشان دهنده هماهنگی بالا میان سرویسهای غیرنظامی و نظامی بودند که مسئولیت ایستادگی و پایداری در جبهه داخلی را بر عهده داشتند. اما این هماهنگیها با ورود به جنگ و به ویژه در هفته دوم جنگ از هم فروپاشید و پوشالی بودن جبهه داخلی رژیم صهیونیستی روشن شد.
در روز اول جنگ بسیاری از وزرا در جلسه کابینه رژیم صهیونیستی از دان حالوتص رئیس ستاد ارتش سؤال کردند که آیا جبهه داخلی رژیم صهیونیستی آمادگی مقابله با ناوگان موشکهای حزبالله را دارد؟ حالوتص با اعتماد به نفس جواب داد: بله. آمادگی دارد. جبهه داخلی بخشی از مسئولیتهای ما است.
اما روزهای آینده نشان داد که کابینه و ارتش رژیم صهیونیستی آمادگی لازم را برای تقویت جبهه داخلی رژیم صهیونیستی ندارند. روند سقوط موشکها از روز اول جنگ تا لحظات پایانی آن به همان شکل باقی ماند. در شرایطی که کابینه رژیم صهیونیستی سیستمی برای امدادرسانی و خارج کردن نیروهای غیرنظامی از مناطق مرزی تدوین نکرده بود، بیش از 200 هزار نفر از شهرکنشینان به صورت بیبرنامه و بدون نظارت هیچ نهاد غیرنظامی در جبهه داخلی از شمال سرزمینهای اشغالی به سمت مناطق مرکزی و جنوبی فرار کرده و آواره شدند.
در نهایت کابینه رژیم صهیونیستی تلاش کرد اردوگاههایی را در مناطق پارکی شهر تل آویو احداث کند تا شاید بتواند شهرکنشینان آواره شده از شمال سرزمینهای اشغالی را در آنها جا دهد ، البته افتتاح این اردوگاهها نیز تا آخرین روز جنگ به تعویق افتاد.
هرج و مرج و کوتاهی رسمی در بررسی پدیده آوارگان از میان شهرکنشینان صهیونیست سبب شد، اسرائیلیهای ساکن سرزمینهای اشغالی اقدام به طرحهای انفرادی برای خود کنند. در همین رابطه آرکادی گایداماک از بازرگان صهیونیست در هفته اول جنگ اردوگاهی را در منطقه بلماحیم تاسیس کرد که هزاران شهرکنشین به آنجا رفتند.
در روز هفتم جنگ اسحاق غرشون فرمانده جبهه داخلی از پناهگاههای شهر صفد بازدید کرد و با دیدن کمبود شدید مواد غذایی در آنجا شوکه شد. وی بلافاصله با ژنرال آوی مزراحی رئیس بخش تأمین مالی ارتش تماس گرفته و درخواست 20 کامیون مواد غذایی را مطرح کرد.
مزراحی در پاسخ به وی گفت که برای ارسال این مواد غذایی نیازمند موافقت رئیس بخش عملیات و رئیس ستاد ارتش است. غرشون عصبانی شد و گفت: برو و با آنها صحبت کن. اما تا شب هیچ اتفاقی در آن جا نیفتاد.
بعد از جنگ کمیسیونی در پارلمان رژیم صهیونیستی به ریاست عامی ایالون تشکیل شد که مأموریت تحقیق در رابطه با اوضاع جبهه داخلی رژیم اسرائیل را بر عهده داشت. این کمیته در جمعبندی خود اعلام کرد که شناسایی منطق تصمیم مربوط به عدم اجرای سامانههای شرایط فوق العاده در سرزمینهای اشغالی مشکل است. این تحقیقات اعلام کرد که عدم استفاده از این سیستمها سبب ایجاد خلأ و بیثباتی در سرزمینهای اشغالی شد و این موضوع از عملکرد مؤسسات حاکمیتی کاملاً مشخص است.
این گزارش همچنین از کمبود گسترده در ارائه خدمات معیشتی برای آوارگان انتقاد کرده و تأکید کرد که این کمبودها تا حد گسترده سبب تحت فشار قرار گرفتن شهروندان صهیونیست بود و در بسیاری از موارد باعث شد آنها احساس کنند هیچ کس به آنها توجهی نمیکند.
ادامه دارد...