«معامله قرن» تثبیت امنیت اسرائیل است از مسیر اقتصاد

«معامله قرن» تثبیت امنیت اسرائیل است از مسیر اقتصاد

اسنادی وجود دارد که نشان می‌دهد دستگاه‌های اطلاعاتی عربستان سعودی در اختیار اطلاعات رژیم صهیونیستی است و اسرائیل همه چیز را در عربستان تحت نظر دارد.

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، مخالفت گسترده فلسطینی‌ها با طرح دونالد ترامپ درباره فلسطین موسوم به «معامله قرن» نشان دهنده عمق انزجار فلسطینی‌ها از طرحی است که حذف آرمان فلسطین و تضییع کامل حقوق فلسطینی‌ها را در دستور کار خود دارد و در این میان برخی رژیم‌های مرتجع عربی با همسو شدن با این طرح، به آتش‌افروزی در سرزمین‌های اشغالی دامن می‌زنند. در شرایطی که بسیاری از کشور‌های جهان با طرح «معامله قرن» دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور امریکا برای فلسطین مخالفت کرده‌اند، اما ترامپ نمایندگان ویژه خود را به خاورمیانه اعزام کرد تا کشور‌های عربی را برای رونمایی از طرح جنجالی خود مجاب کنند. دونالد ترامپ برای وادار کردن فلسطینی‌ها به پذیرش این طرح روی کمک‌های سعودی و دیگر رژیم‌های عربی منطقه حساب ویژه‌ای باز کرده است. ترامپ با موج‌سواری روی بحران‌های منطقه، درصدد است کشور‌های عربی از مسئله اسرائیل و فلسطین عبور کنند و بیشتر به مقابله با نفوذ ایران در منطقه متمرکز شوند. طرح به‌اصطلاح صلح ترامپ، طرحی کاملاً همسو با اهداف و خواسته‌های رژیم نژادپرست صهیونیستی است که در آن خواسته‌های طرف فلسطینی به هیچ وجه لحاظ نشده است. طرح ترامپ که در پی یکسره کردن بحران فلسطین به نفع رژیم صهیونیستی است، خطرناک‌ترین طرحی محسوب می‌شود که تاکنون از سوی امریکا برای نابودی آرمان فلسطین و مختومه کردن پرونده فلسطین به نفع رژیم صهیونیستی تدوین شده است. این طرح که بیت‌المقدس را به طور کامل در اختیار صهیونیست‌ها قرار داده، سبب شده که عملاً تمامی فلسطینی‌ها حتی تشکیلات خودگردان فلسطین که رویکرد‌های سازشکارانه داشته است در قبال طرح ضدفلسطینی ترامپ موضع گرفته و آن را رد کند. طرح معامله قرن که هیچ مقبولیتی در میان فلسطینی‌ها ندارد، طرحی از پیش شکست‌خورده است. محمدعلی مهتدی، کارشناس مسائل غرب آسیا تأکید کرد: «معامله قرن، طرحی است که بیشتر جنبه اقتصادی دارد و می‌خواهند از راه اقتصادی به نتایج سیاسی دست پیدا کنند. به طوری که ملت‌های منطقه ایدئولوژیک فکر نکنند و بیشتر به دنبال رفاه باشند و محور مقاومت محبوبیت خود را در بین کشور‌های منطقه از دست بدهد و مقاومت را تحت فشار قرار دهند.» به گفته مهتدی، رژیم‌های عربی برای حفظ تاج و تخت و امنیت خودشان با سیاست‌های امریکا و رژیم صهیونیستی همسو شده و آرمان فلسطین را رها کرده‌اند.

الان طرح دونالد ترامپ، موسوم به «معامله قرن» مهم‌ترین بحثی است که در مورد فلسطین مطرح است. امریکایی‌ها سعی دارند با جلب رضایت رژیم‌های عربی این طرح را اجرا کنند. جزئیات مهم این طرح چیست که فلسطینی‌ها به‌شدت با آن مخالف هستند؟

به نظرم در مورد معامله قرن امریکایی‌ها مبالغه می‌کنند، اگرچه جزئیات این طرح را به طور رسمی اعلام نکردند، اما آنچه از محتوای این طرح به بیرن درز کرده، اینکه امریکایی‌ها می‌خواهند مسئله فلسطین را به گونه‌ای حل کنند که راهکار دو دولتی نباشد. در دوره‌های گذشته امریکا از راهکار دو دولتی حمایت می‌کرد ولی بعد از اینکه قدس را به عنوان پایتخت اسرائیل معرفی کردند و معتقدند با توجه به اینکه شهرک‌های صهیونیست‌نشین بسیاری در کرانه باختری وجود دارد، بنابراین جایی برای تشکیل دو دولت وجود ندارد. تصور امریکایی‌ها این است که مردم فلسطین از مبارزه با اشغالگران خسته شده‌اند و در فقر زندگی می‌کنند و اگر دورنمایی از رفاه اقتصادی برای مردم فلسطین به‌ویژه ساکنان نوار غزه ایجاد کنند، فلسطینی‌ها آرمان خود را فراموش کرده و توافق را خواهند پذیرفت. 
آنچه در مورد نوار غزه پیش‌بینی شده، این است که می‌خواهند محاصره این منطقه را بردارند و فرودگاه تأسیس کنند و همچنین بندر بسازند و بخشی از صحرای سینا را به غزه وصل کنند تا به خلیج عقبه ادامه داشته باشد و به مدیترانه هم راه یابد. چون در غزه منابع آب شیرین وجود ندارد، گفته‌اند که کارخانه‌های آب‌شیرین‌کن ایجاد خواهند کرد. عربستان، اردن و اسرائیل یک پروژه بسیار عظیمی در ساحل غربی خلیج عقبه به نام «نیوم» دارند و اگر شروع به کار کند ده‌ها میلیارد دلار قرار است آنجا سرمایه‌گذاری شود. پروژه‌های بسیار عظیم توریستی و اقتصادی و شهر الکترونیک قرار است، ایجاد شود و زمینه‌ای فراهم می‌کند تا ساکنان غزه در آنجا کار کنند. ایجاد فرصت‌های شغلی برای مردم غزه و استفاده از جوانان به عنوان نیروی کار در این پروژه برنامه‌ریزی شده است. 
همچنین امتیازاتی برای فلسطینی‌ها در نظر گرفته‌اند و سرپرستی اماکن مقدس و مذهبی را به اردن داده‌اند و قرار است منطقه «ابودیس» به عنوان پایتخت فلسطین باشد تا به قدس شرقی راه داشته باشد و بیشتر دنبال ایجاد رفاه و فرصت‌های شغلی برای فلسطینی‌ها هستند و نه تشکیل دولت مستقل فلسطینی. اگر فلسطینی‌ها هم منطقه‌ای را در دست داشته باشند صرفاً به عنوان منطقه خودمختار است نه دولتی با حاکمیت مستقل، روابط خارجی و ارتش هم ندارد. هزینه‌های این طرح را که بالغ بر یک میلیارد دلار می‌شود، قرار است عربستان و امارات بر عهده بگیرند، اما این طرح هیچ شانسی برای موفقیت ندارد و به نظر می‌رسد طرحی است که از سوی افرادی طراحی شده است که درباره فلسطین و وضعیت منطقه اطلاعاتی ندارند و ملت فلسطین حاضر نمی‌شود آرمان خود را در مقابل اندکی رفاه بفروشند.


به چشم‌انداز اقتصادی معامله قرن اشاره کردید. بخشی از چارچوب توافق «اسلو» در دهه 1990 بین فلسطین و رژیم صهیونیستی، ادغام اقتصادی اسرائیل در ترتیبات منطقه‌ای بود و در معامله قرن هم به نظر می‌رسد چنین مسئله‌ای مطرح شده است؛ تفاوت معامله قرن با توافق اسلو در چیست؟ 
توافق اسلو شکست خورد و به مفاد آن عمل نشد. قرار بود بر اساس آن «غزه و اریحا» را به یاسر عرفات، رئیس سابق تشکیلات خودگردان تحویل دهند که در اصل این اتفاق رخ نداد و بعد از آن کرانه باختری را به سه قسمت تقسیم کردند و هدف رژیم صهیونیستی این بود که انتفاضه مردمی فلسطین را خاموش کند و به جای اینکه مردم در مقابل ارتش اشغالگر مبارزه کنند، مقابل تشکیلات خودگردان قرار بگیرند و صهیونیست‌ها با توافق اسلو، به این هدف رسیدند و انتفاضه را متوقف کردند. در گذر زمان مشخص شد که اسرائیل به هیچ عنوان دنبال موافقت با تشکیل دولت فلسطین در کرانه باختری و غزه نیست. پس از توافق اسلو، سه طرح برای فلسطین مطرح شده است؛ طرح اول، «خاورمیانه جدید» است که شیمون پرز، رئیس سابق رژیم صهیونیستی آن را عنوان کرد و بیشتر جنبه اقتصادی و امنیتی داشت. یعنی درصدد بود تا سلطه اقتصادی و امنیتی رژیم صهیونیستی را بر کل منطقه تثبیت کند و هدفش هم این بود که مرز‌های سایکس-پیکو را تغییر دهد و کشور‌های منطقه تجزیه بشوند، اما این طرح شکست خورد. طرح دوم، «خاورمیانه بزرگ» بود و بیشتر جنبه فرهنگی داشت و بر اساس این طرح سعی داشتند کتاب‌های درسی را تغییر داده و آیات قرآنی که علیه بنی‌اسرائیل بود را تحریف کنند و فرهنگ همزیستی بین اعراب و اسرائیل را ایجاد کنند ولی این طرح هم موفق نشد. 
طرح سوم، «معامله قرن» است که بیشتر جنبه اقتصادی دارد و می‌خواهند از راه اقتصادی به نتایج سیاسی دست پیدا کنند. به طوری که ملت‌های منطقه ایدئولوژیک فکر نکنند و بیشتر به دنبال رفاه باشند و محور مقاومت محبوبیت خود را در بین کشور‌های منطقه از دست بدهد و مقاومت را تحت فشار قرار دهند. هدف از این برنامه تثبیت امنیت اسرائیل است و هزینه این طرح‌ها را کشور‌های عربستان، امارات و قطر باید بپردازند و البته این‌ها طرح‌های بلندپروازنه است که قرار است در آینده عملی شود ولی با توجه به اینکه محور مقاومت در حال حاضر بسیار قوی‌تر از گذشته است و امریکا و اسرائیل در همه عرصه‌ها شکست خورده‌اند و به اهدافشان نرسیده‌اند، ابتکار عمل در دست محور مقاومت است.


انتظارات و پیش‌بینی‌ها این بود که وقتی سفارت امریکا از تل‌آویو به قدس منتقل شود، اعتراضات گسترده‌ای در جهان اسلام به راه خواهد افتاد، هرچند در زمان اعلام این تصمیم از سوی دونالد ترامپ، مخالفت‌هایی از سوی مقامات برخی کشور‌ها انجام شد، اما زمانی که سفارت امریکا در 14 می‌به قدس منتقل شد و همزمان با روز نکبت هم بود، کشور‌های اسلامی واکنش خاصی به این مسئله نشان ندادند و حتی افکار عمومی عربی هم در مقابل این مسئله سکوت کرد. دلیل موضع‌گیری‌های انفعالی جهان اسلام در مقابل اسرائیل و امریکا چیست؟ 
دلیلش این است که کشور‌های منطقه درگیر مشکلات داخلی هستند. در لبنان تظاهرات علیه این اقدام امریکا گسترده بود و در نوار غزه راهپیمایی‌های بازگشت در روز‌های جمعه برگزار شد و این راهپیمایی‌ها، رژیم صهیونیستی را بیشتر ترساند. از عرب‌های خلیج فارس هم کسی انتظار نداشت آن‌ها اقدامی در مخالفت با این مسئله داشته باشند. تونس و لیبی هم به‌شدت درگیر مسائل داخلی خود هستند، همچنین کشور مصر که باید نقش فعالی در مسئله فلسطین ایفا کند، اما فشار‌ها و مشکلات اقتصادی داخلی مانع از این مسئله شده است. بخش زیادی از مردم مصر دچار فقر و بیکاری هستند و سرکوب‌ها در این کشور شدید است و دولت عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهور مصر به گونه‌ای رفتار می‌کند که حتی اعتراضات کوچک را به‌شدت سرکوب می‌کند و در این شرایط نمی‌توان واکنش‌های جدی را انتظار داشت. در سوریه و یمن هم که عضو محور مقاومت هستند به خاطر توطئه‌های امریکا درگیر جنگ داخلی هستند. بنابراین با توجه به بحران‌ها در منطقه و درگیر بودن کشور‌ها در امور داخلی خود، مخالفت گسترده مردمی علیه معامله قرن انجام نمی‌شود و تنها واکنش مهم برگزاری تظاهرات بازگشت در نوار غزه بود که باعث شد صهیونیست‌ها با گلوله‌های جنگی تعداد زیادی از مردم را شهید و زخمی کنند و همین مسئله اعتراض‌های جهانی را در پی داشته است. 
همچنین هیچ یک از کشور‌های غربی و آسیایی حاضر نشدند دنباله‌روی امریکا باشند و سفارت خود را به قدس انتقال دهند. به‌ویژه اروپایی‌ها که طرح ترامپ را خطرناک می‌دانند و سازمان ملل هم با این اقدام مخالفت کرده است. طبق قطعنامه‌های شورای امنیت، «قدس» یک شهر اشغالی است و طبق کنوانسیون ژنو، هرگونه تغییری در مناطق اشغال شده محکوم است. بنابراین، امریکا در انتقال سفارت به قدس منزوی شد و آن‌ها انتظار داشتند کشور‌های دیگر هم از این اقدام واشنگتن تبعیت کنند، اما این انتظارشان برآورده نشد.


یوری آونری، فعال صلح اسرائیل و طرفدار راه‌حل دو دولتی، معتقد است دلیل اینکه رویکرد دونالد ترامپ در مورد مسئله فلسطین تهاجمی‌تر شده، این است که هیچ زمانی دولت‌های عربی مثل الان غیر متحد نبودند و اگر در گذشته اختلافات پنهانی بین عربستان و مصر در منطقه وجود داشت، امروزه اختلافاتشان علنی شده و فرصت خوبی است تا معامله قرن را عملی کنند. به نظرتان این مسئله تا چه حد در اتخاذ تصمیم امریکا درباره فلسطین تأثیرگذار بوده است؟ 
بله، این مسئله تا حدودی درست است. اگر اتحادیه عرب مثل گذشته متحد بود طبیعتاً امریکایی‌ها نمی‌توانستند چنین طرح‌هایی را مطرح کنند. الان که کشور‌های عربی پراکنده هستند و هر کشوری علیه دیگری توطئه می‌کند، مثلاً عربستان علیه قطر، یمن و سوریه اقدام می‌کند و می‌بینیم که هیچگونه وحدتی بین این کشور‌ها وجود ندارد. خیلی از کشور‌های عربی از ترس تحولات مردمی در منطقه و برای حفظ امنیت خودشان به دامان امریکا و رژیم صهیونیستی پناه برده‌اند و در نابود کردن آرمان فلسطین با اسرائیل همدست شده‌اند و این مشوق خوبی برای بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل و دونالد ترامپ است تا سفارت را از تل‌آویو به قدس منتقل کنند. از طرفی، نکته مهم دیگری هم وجود دارد که ترامپ یک تاجر است و دنبال این است که سرمایه خود را افزایش دهد، نه اینکه پول هزینه کند و این اقدامی بود که هیچ هزینه مالی برای امریکا نداشت و می‌توانست با این کار حمایت لابی صهیونیستی را پشت سر خود داشته باشد و به‌خصوص اینکه در ماه نوامبر انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره برگزار می‌شود که بسیاری معتقدند که جمهوری‌خواهان در این دوره تضعیف خواهند شد و دموکرات‌ها در این انتخابات پیروز می‌شوند که به هیچ عنوان سیاست‌های ترامپ را قبول ندارند و ترامپ برای اینکه در موقعیت فعلی خود باقی بماند به لابی صهیونیستی نیاز دارد و می‌تواند از این لابی برای تقویت جمهوری‌خواهان در انتخابات کنگره استفاده کند. با توجه به اختلافات در جهان عرب و نیاز آن‌ها به امنیت و نزدیک شدن به رژیم صهیونیستی، خیال ترامپ راحت بود که مشکلی برای سیاست خارجی امریکا پیش نخواهد آمد و مبادرت به این اقدام کرد.


همزمان با سفر نمایندگان ویژه ترامپ به منطقه برای رونمایی از معامله قرن، رسانه‌های اسرائیلی گزارش داده‌اند که کشور‌های عربی با طرح ترامپ موافقت کرده‌اند. به نظرتان دلیل اصلی که رژیم‌های عربی با طرح‌های امریکا در خاورمیانه همراه شده و به آرمان فلسطین پشت کرده‌اند، چیست؟ 
این مسئله به سرشت این رژیم‌ها به‌ویژه کشور‌های عربستان سعودی، قطر، بحرین و امارات در خلیج فارس برمی‌گردد. کشور‌های شمال آفریقا که درگیر مسائل داخلی هستند و عملاً نمی‌توانند نقشی ایفا کنند و کشور‌های خلیج فارس هم از دو پدیده وحشت دارند؛ یکی، محور مقاومت و پیروزی‌هایی که این محور به‌ویژه حزب‌الله لبنان در منطقه به دست آورده است، اعراب از گسترش تفکر مقاومت در منطقه نگرانند و از تأثیر مقاومت بر ملت‌های خودشان واهمه دارند و برای مقابله با این مسئله، دست به دامن امریکا شده‌اند. مسئله دوم، انقلاب‌های عربی است که این رژیم‌ها صد‌ها میلیارد دلار هزینه کردند تا این انقلاب‌ها را در آفریقا و خلیج فارس مهار کنند. همچنانکه سعودی‌ها بحرین را اشغال کردند و بیش از سه سال است که یمن را بمباران می‌کنند و همه این اقدامات به خاطر ترس از حرکت‌های مردمی است و اینکه نباید اندیشه مقاومت و انقلاب به جوامع این کشور‌ها نفوذ پیدا کند؛ لذا این کشور‌ها دچار ترس وجودی شده‌اند و اگر قرار باشد اندیشه‌های مقاومت در منطقه رشد پیدا کند، ملت‌های عربی، رژیم‌های پادشاهی و قرون وسطایی در کشورهایشان را نخواهند پذیرفت. بنابراین برای تأمین امنیت و حفظ تاج و تخت خودشان بیشتر به دامان امریکا پناه برده‌اند و امریکا هم این کشور‌ها را به دامن رژیم صهیونیستی انداخته است. از این رو، علت همکاری اعراب با اسرائیل علیه انقلاب‌های منطقه و آرمان فلسطین، ترس از جایگاه خودشان است که مبادا ملت‌ها، آن‌ها را از مسند قدرت به زیر بکشند.


برخی منابع سعودی فاش کرده‌اند که محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی در دوران غیبت یک ماهه، با مقامات صهیونیستی دیدار‌هایی داشته و حتی در اردن با نتانیاهو دیدار و گفت‌وگو کرده است. چرا عربستان سعودی اخیراً تماس‌ها و ارتباط‌ها با اسرائیل را علنی می‌کند؟ چه عوامل و زمینه‌هایی در نزدیکی گام به گام عربستان و رژیم صهیونیستی مؤثر بوده است؟ 
در مسئله عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی، عربستانی‌ها به شکل تدریجی عمل کردند و در ابتدا چند تن از شخصیت‌های سعودی که مقام رسمی در دولت نداشتند، با مقامات غیررسمی صهیونیستی دیدار‌هایی انجام دادند و پس از آن دیدار‌ها را علنی کردند. در هر مرحله، روش این است که واکنش‌ها را می‌سنجند و اگر واکنش‌ها و اعتراضات جدی و گسترده باشد، این دیدار‌ها را مخفی می‌کنند و زمانی که واکنش‌ها ضعیف باشد، سعی در علنی کردن آن‌ها دارند و به‌تدریج روابط خود را گسترش می‌دهند. حتی سعودی‌ها، خبر دیدار محمد بن سلمان با نتانیاهو در اردن را علنی نکرده‌اند، ضمن اینکه این دیدار را تکذیب هم نکرده‌اند. این سکوت و تکذیب نکردن، نشان می‌دهد که چنین دیداری صورت گرفته است. در روز‌های اخیر دیدار محرمانه‌ای بین مسئولان مصر، اردن و عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی در بندر عقبه انجام شد و به طور حتم برنامه‌هایی در زمینه‌های مختلف ترتیب داده‌اند تا دستگاه طلاعاتی این کشورها، آن‌ها را اجرا کند. برخی برنامه‌ها بیشتر به عملیات جنگ نرم علیه حزب‌الله و ایران مربوط می‌شود و دستگاه‌های اطلاعاتی عربی و صهیونیستی هر روز فعالیت‌های گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی علیه ایران انجام می‌دهند تا روی افکار عمومی داخل کشور تأثیر بگذارند. 
بخشی از برنامه هم به تحولات جنوب سوریه و عملیاتی که ارتش سوریه در مناطق «سویدا و درعا» انجام می‌دهد، ارتباط دارد. اینکه ارتش سوریه به زودی به مرز‌های اردن و سرزمین‌های اشغالی مسلط خواهد شد و اینکه چه اقداماتی باید برای مقابله با آن انجام دهند. در این بین، توافقاتی بین اردن و امریکا صورت گرفته است تا به گروه‌های تروریستی، کمک سیاسی و نظامی انجام ندهند، چون ارتش سوریه مصمم است تا جنوب را از دست تروریست‌ها آزاد کند و مرز‌های جنوبی را تحت کنترل خود دربیاورد. بنابراین، ارتباط‌های امنیتی بین اعراب و اسرائیل بسیار گسترده‌تر است. اسنادی وجود دارد که نشان می‌دهد دستگاه‌های اطلاعاتی عربستان سعودی در اختیار اطلاعات رژیم صهیونیستی است و اسرائیل همه چیز را در عربستان تحت نظر دارد. من شخصاً نگران حج امسال هستم که این مسئله خیلی مهم است و حجاج شیعه از ایران و عراق به این مراسم خواهند رفت و در شرایطی که تأمین امنیت حج در دست صهیونیست‌ها قرار دارد، ممکن است که توطئه‌هایی را علیه حجاج شیعه ترتیب دهند که باید روی این مسئله برنامه‌ریزی‌هایی انجام شود. بیشترین بخش همکاری عربستان و امارات با رژیم صهیونیستی در زمینه مسائل امنیتی و اطلاعاتی است که بیشتر آن‌ها اعلام نمی‌شود.


آیا افکار عمومی عربستان با عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی موافق است یا اینکه در صورت وقوع چنین اقدامی، به آن واکنش نشان خواهد داد؟ 
نباید انتظار داشته باشیم که در داخل عربستان نسبت به این اقدام تحرکاتی جدی انجام شود و تظاهرات گسترده‌ای راه بیفتد. ضمن اینکه سختگیری و سرکوب در این کشور بسیار شدید است و اگر قرار باشد تحولی رخ دهد یا باید از خارج این اتفاق رخ دهد یا اینکه اختلافات بین شاهزاده‌های سعودی و نیرو‌های مسلح باعث تغییراتی در عربستان شود. عربستان برای ده‌ها سال با عقاید وهابی اداره شده است ولی اصلاحاتی که الان محمد بن سلمان انجام می‌دهد با آموزه‌های وهابی در تضاد است و مردم با این اقدامات مخالف هستند. از طرف دیگر، شیوخ و علمایی که به این اصلاحات اعتراض دارند، با کوچک‌ترین اعتراضی بازداشت می‌شوند و سرنوشت نامعلومی پیدا می‌کنند. در این فضای خفقان و سرکوب نمی‌توان انتظار داشت که یک تحول مردمی علیه عادی‌سازی روابط با اسرائیل انجام شود.


به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل توسط کشور‌های عربی، چه پیامد‌هایی برای منطقه در کوتاه‌مدت و بلندمدت خواهد داشت؟ 
منطقه الان از نظر نظام امنیتی دو محور دارد؛ یک محور امریکا، رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی، اردن و مصر است که امریکایی‌ها از این کشور‌ها به عنوان کشور‌های میانه‌روی سنی یاد می‌کنند. در مقابل، محور مقاومت شامل جنبش حماس در فلسطین، حزب‌الله در لبنان و بسیج مردمی (حشدالشعبی) عراق و کشور ایران و یمن قرار دارند. محور مقاومت هرچند تا به حال در مقابل هجمه امریکا، اسرائیل و عربستان که علیه محور مقاومت اعمال کرده‌اند، در حال دفاع بوده است، اما طرف مخالف در همه عرصه‌ها در مقابل مقاومت شکست خورده و محور مقاومت پیروز شده است. در لبنان، نتیجه انتخابات این کشور به نفع حزب‌الله و همپیمانانش تمام شد و آن‌ها توانستند اکثریت کرسی‌های پارلمان را کسب کنند. در سوریه، ارتش این کشور الان حدود 80 درصد از خاک خود را در اختیار دارد و هر روز شاهد پیروزی‌های جدیدی در برابر گروه‌های تروریستی هستیم. 
در انتخابات عراق هم نیرو‌های حشدالشعبی توانستند موفقیت بزرگی کسب کنند و همچنین حضور قدرتمند این گروه در مرز‌های سوریه و عراق نشان از نفوذ گسترده آن در عراق دارد. امریکایی‌ها می‌خواهند مانع از همکاری حشدالشعبی و محور مقاومت در لبنان و سوریه شوند و تلاش می‌کنند این حلقه ارتباط را قطع کنند. در یمن هم عربستان و امریکا تصور می‌کردند، می‌توانند در مدت چند هفته این کشور را اشغال و نیرو‌های انصارالله را به تسلیم وادار کنند که عملاً موفقیتی کسب نکردند و بیش از سه سال است که یمنی‌ها از کشورشان در برابر متجاوزان دفاع می‌کنند. از آنجایی که ایران پرچمدار مقاومت در منطقه است، می‌بینیم که مسئله خروج امریکا از برجام و تلاش برای بازگرداندن تحریم‌ها و مهم‌تر از همه به راه انداختن جنگ نرم علیه ایران، برنامه‌هایی است که هدفش این است که اجازه ندهد ایران نقش خود را به عنوان پرچمدار مقاومت ایفا کند. به هر حال محور مقاومت الان قدرت بیشتری دارد و اگر از حالت دفاعی خارج شود و حالت هجومی به خود بگیرد به طور حتم طرف مقابل تحمل آن را نخواهد داشت. اگرچه ما اکنون در حالت دفاع هستیم و ظاهراً برنامه‌ای برای حالت هجومی نداریم، اما همین که بتوانیم طرح‌های دشمن را در منطقه خنثی کنیم این دستاورد بزرگی است و ضربه بزرگی به دشمنان مقاومت خواهد زد.


با توجه به اینکه طرح معامله قرن، عملاً بیت‌المقدس را به اسرائیلی‌ها واگذار کرده است و با هویت یهودی شناخته می‌شود، یهودیان اسرائیل نسبت به این مسئله چه دیدگاهی دارند؟ 
مسئله یهودی کردن بیت‌المقدس از سال 1967 که قدس شرقی اشغال شد مطرح بوده است و شاهد بودیم که اسرائیلی‌ها طرح یهودی کردن این منطقه را در دستور کار داشته‌اند. در داخل اسرائیل هم واکنش جدی در مقابل این اقدام انجام نشد و تنها آن دسته از یهودیانی که مخالف تشکیل دولت یهودی هستند و دولت‌سازی اسرائیل و صهیونیسم را بدعت و مخالف با آموزه‌های دین یهود می‌د‌انند، واکنش نشان داده‌اند، اما آنچه در جامعه صهیونیستی مطرح می‌شود ترسی است که آن‌ها از یهودی‌سازی بیت‌المقدس دارند. مهم‌ترین موضوع برای صهیونیست‌ها امنیت است و با توجه به پیروزی‌های مقاومت در لبنان و سوریه، جامعه یهودی دچار ترس فراوانی شده است و اگر جنگی رخ دهد و اولین موشک به اراضی اشغالی اصابت کند، همه صهیونیست‌ها از اسرائیل فرار می‌کنند. الان جامعه صهیونیستی با جامعه دهه 50 و 60 میلادی متفاوت است و مثل آن زمان ایدئولوژیک نیست و به دنبال رفاه و امنیت است و با هر سیاستی که امنیت آن‌ها را به خطر بیندازد، مخالف هستند. هرچند مخالفت‌هایی هم علیه سیاست‌های نتانیاهو وجود دارد که اثرات آن در شبکه‌های اجتماعی و روزنامه دیده می‌شود، اما اعتراض گسترده وجود نداشته است و با توجه به اینکه نتانیاهو در عرصه سیاسی جایگزینی ندارد، به همین خاطر مردم به او رأی می‌دهند و در صورت شکست این سیاست‌ها و افزایش ترس امنیتی ممکن است تغییراتی در عرصه سیاسی رخ دهد و نتانیاهو نتواند مثل سابق در اسرائیل قدرت خود را در دست داشته باشد.

منبع: روزنامه جوان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
گوشتیران
triboon
مدیران